kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۷۳۶۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۲
نگاهی به فیلم «بانوی بهشت»

وقتی شیعه لندنی تاریخ را جعل می‌کند!

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
در تاریخ معاصر، تلاش غرب و به‌خصوص کشوری مانند انگلستان، در برهم‌زدن زندگی و آرامش مردم شرق و به‌ویژه مسلمانان، از دیرباز سابقه‌ای طولانی دارد.
انگلستان برای حفظ سلطه استعماری نامشروعش، تا به حال از هر حیله‌ای استفاده کرده و همیشه شعار کلاسیک خود مبنی بر «تفرقه بینداز و حکومت کن» را حفظ کرده است.
در گذشته، این استفاده از ناآگاهی مردم و تفرقه‌افکنی، باعث شد تا مرزهای خاورمیانه تغییرات بسیار زیادی بکند ولی حالا، بعد از گذشت بیش از نیم قرن از جنگ جهانی دوم و کم شدن قدرت استعماری این کشور و به‌ویژه چند دهه بعد از انقلاب ایران، این کشور همچنان سعی دارد با استفاده از شعار قدیمی‌اش کارش را پیش ببرد. 
حالا این سعی برای پیدا کردن راه نفوذ و تلاش برای ایجاد راهی برای دوباره سر کردن در توبره خزانه ملت‌های دیگر، بیش از گذشته به سمت راه‌های فرهنگ‌‌سازی رفته است و از رسانه‌های داخلی معروف انگلستان مانند بی‌بی‌سی گرفته تا تامین بودجه رسانه‌های طرفدار وهابیت و فرقه‌هایی مانند شیعیان لندنی، این تلاش، خودش را نشان می‌دهد.
فیلم «بانوی بهشت» به کارگردانی فردی ناشناس با نام مستعار «الی کینگ» و نویسندگی «یاسر الحبیب» مدیر شبکه فدک (که تحت‌نظر فرقه شیرازی کار می‌کند )، محصول سال 2021 انگلستان است.
داستان 
ماجرای فیلم در سال ۲۰۱۴ اتفاق می‌افتد و «لیث»، پسری که در بحبوحه حمله گروهک داعش به عراق، را نشان می‌دهد که کشته شدن مادرش، فاطمه را توسط داعشی‌ها جلوی چشمان خود می‌بیند، پس از آن، یکی از جنگجویان حشد شعبی به نام «رائد»، او را نجات می‌دهد و سپس، لیث را به فرزندی قبول می‌کند و او را با خود به بغداد منتقل می‌کند. 
رائد، پسر را به دست مادربزرگ خود، بی‌بی می‌سپارد. شبی لیث با دیدن کابوس از خواب می‌پرد و بی‌قراری می‌کند. بی‌بی به پیش او می‌آید و لیث را آرام می‌کند. از او می‌پرسد: آیا مادرت داستان بانوی بهشت را برایت تعریف کرده بود؟ لیث چیز زیادی از این داستان نمی‌داند. بی‌بی تصمیم می‌گیرد بخشی از داستان زندگی حضرت زهرا(س) را تعریف کند. داستان به ۱۴۰۰ سال پیش برمی‌گردد...
قطره‌ای حقیقت در فاضلابی از دروغ‌ها!
در فیلم بانوی بهشت، سازنده سعی کرده تا با استفاده از برخی روایت‌های مستند شیعه، انبوهی از دروغ‌ها را به خورد مخاطبین خود بدهد.
در این فیلم چه در بخش معاصر و چه در بخش تاریخی‌اش، شخصیت‌پردازی‌ها کاملا دم دستی و بدون اطلاعات واقعی به تصویر کشیده شده‌اند. برای مثال در دوران معاصر، رائد یا همان جوان مبارز حشد‌الشعبی به سبک اروپایی‌ها در بحبوحه جنگ و نابودی کشورش، برای صبحانه‌اش کورن فلکس و شیر می‌خورد و باقی مانده‌اش را هم در سطل زباله خالی می‌کند! این جوان مثلا مذهبی و مقید، مجرد است و طبق گفته بی‌بی، به‌خاطر اینکه می‌خواهد تمرکزش روی جنگ باشد، از ازدواج ‌گریزان است! 
یا شخصیت لیث در فیلم وقتی نصف شب از خواب می‌پرد و می‌ترسد، مانند فیلم‌های غربی، بی‌بی به او لیوانی شیر با بیسکوئیت می‌دهد تا آرامش کند! 
کاملا مشخص است که شخصیت‌پردازی‌های این فیلم، توسط تیم نویسندگان انگلیسی بدون حتی ذره‌ای تحقیق در مورد نوع زندگی مسلمانان عرب‌زبان و مبارزین مذهبی نوشته شده است. 
در قسمت به تصویر کشیدن تاریخ هم شخصیت‌ها بسیار عجیب و غیرواقعی هستند. برای مثال وقتی می‌خواهند حضرت علی‌(ع) را مهربان و طبیعت دوست نشان بدهند، او را نشان می‌دهند که در هوای گرم و خشک مدینه، در حال کاشتن و آب دادن به گل‌های رز است!
از طرف دیگر چهره پیامبر(ع) و حضرت علی‌(ع) سفید و آفتاب ندیده است با پوستی بی‌نقص، و در عوض شخصیت‌هایی مانند ابوبکر و عمر و عایشه، سیاه‌پوست هستند!
این که طبق تاریخ، خلفای بعد از پیامبر اسلام، سیاه‌پوست نبوده‌اند و این یک دروغ مسخره است، به کنار اما این نگاه نژادپرست و کثیف انگلیسی که هنوز هم سیاه‌پوستان را اگر پایش بیفتد، به بدترین شکل و در قالب‌های منفی به تصویر می‌کشند و شخصیت‌های مثبت هم باید مثل خودشان پوست سفید و رنگِ پریده داشته باشند، واقعا جالب توجه است!
 در سینمای غرب و طبقِ سنتی نانوشته و غیرقابل تغییر، همیشه نقش یهودیان، با افتخار باید توسط بازیگران یهودی بازی شود ولی در این فیلم حتی یک بازیگر مسلمان وجود ندارد و همه مسیحیان انگلیسی هستند! اگر فیلم برای مسلمانان ساخته شده و مشروعیت دارد، چرا باید تمام نقش‌ها توسط غیر مسلمانان و انگلیسی‌ها ایفا شود؟
دشمنی دیرینه انقلابیون با شیعه‌های لندنی
برای تحلیل درست فیلم بانوی بهشت، باید نگاهی به تفکرات نویسنده و فرقه‌ای که از آن پیروی می‌کند، بکنیم.
 رهبر فرقه شیرازی‌ها سید صادق حسینی شیرازی است. سید صادق شیرازی متولد عراق است. خاندان شیرازی‌ها در عراق به سبب جدّ اعلای آنها «میرزا محمدتقی شیرازی»- معروف به میرزای کوچک- که رهبر نهضت استقلال‌طلبی عراق بوده است، بسیار معروف هستند.
اما با گذشت زمان و آمدن نسل‌های بعدی، نگاه دنیاطلبانه در خاندان شیرازی بیشتر شد و برخی از فرزندان این خاندان بدون داشتن بنیه علمی و به ویژه بنیه تقوایی و ایمانی، همچنان دوست داشتند که در میان شیعیان قدرت داشته و مورد توجه عامه مردم باشند. یعنی سیدحسن، سید محمد، سید مجتبی که برادران سیدصادق شیرازی هستند، و حتی خود او، بدون کسب مراتب علمی و فقهی و بدون تایید بزرگان شیعه، خودشان را مرجع تقلید نامیده‌اند.
اما مهم‌ترین نکته در عقاید این فرقه، استواری دین‌داری آنها بر پایه لعن و نفرین عقاید برادران اهل سنت، لعن ام‌المومنین عایشه، انجام مراسم وحشیانه به اسم عزاداری امام حسین(ع) است. عزاداری‌هایی همراه با قمه‌زنی، راه رفتن روی شیشه و خار، صدای سگ درآوردن و... از جمله فعالیت‌های این فرقه است.
ضدیت با اسلام واقعی از جمله کارهایی است که در طول تاریخ توسط این فرقه انجام شده است برای مثال در دهه پنجاه شمسی سیدحسن شیرازی- برادر رهبر فعلی فرقه- به سوریه رفت و با امام موسی صدر طرح دوستی ریخت البته که این دوستی بعد از مدتی و خیلی سریع به دشمنی تبدیل شد.... تفکرات متعصبانه سیدحسن و به‌خصوص عقاید او درباره اینکه نباید از فلسطینیان اهل سنت دفاع کرد، پس از مدتی باعث کدورت امام موسی صدر شد و باعث اختلاف شدید او با سید حسن شیرازی شد.
کار اختلاف او با امام موسی صدر و تفرقه‌افکنی‌هایش به جایی رسید که امام خمینی، پرداخت سهم امام به طلاب و شاگردان سید حسن شیرازی را حرام اعلام کرد. البته در مقابل سازمان امنیت رژیم پهلوی (ساواک) برای قدرت‌گیری سید حسن تلاش‌های بسیاری را شروع کرد...
در همان زمان وجود این تفکرات انحرافی فرقه شیرازی‌ها باعث شد دولت انگلیس به سرعت به فکر جذب سران این فرقه بیفتد. پس پول، حمایت سیاسی و رسانه‌ای را به سوی رهبران این فرقه سرازیر کرد. و البته رهبران این فرقه هم با پذیرش این حمایت عملا بر گذشته پرافتخار خاندان خود در جنگ با استعمارگران انگلیسی خط کشیدند و تبدیل به عمله وزارت امور خارجه انگلستان شدند و لقب شیعه انگلیسی از اینجا بین مردم رواج پیدا کرد.
تاسیس حسینیه‌های بزرگ در لندن، آمریکا، کویت و...، تاسیس 15 شبکه تلویزیونی که 24 ساعته مشغول تفرقه‌افکنی در جهان اسلام و توهین به باورهای برادران اهل سنت و توهین به مراجع شیعه از جمله آیت‌الله بهجت و مقام معظم رهبری است، از موارد حمایت غرب از سران این فرقه است و شبکه فدک که یاسر الحبیب مدیر آن است هم جزو همین شبکه‌هاست.
یاسر الحبیب در سال ۲۰۰۴ به دلیل تندروی‌‌هایش در کویت، زندانی شد و پس از مدتی آزاد و از این کشور اخراج ‌شد، سپس به لندن رفت جایی که سید مجتبی حسینی شیرازی یکی از خاندان شیرازی‌ها و برادر کوچک‌تر صادق شیرازی، از سال‌های دهه پنجاه در آن سکونت دارد. 
به نوشته روزنامه دیلی میل، یاسر الحبیب در دهکده ثروتمند «فولمر» در اطراف باکینگهام‌شر جنوبی، یک کلیسای متروکه را به قیمت ۲ میلیون پوند خریداری کرده و آن را به مرکز فعالیت‌های خود از جمله شبکه تلویزیونی‌اش (تلویزیون فدک) تبدیل کرده ‌است.
منفور در بین همه مسلمانان
فیلم بانوی بهشت، با تدبیر و اتحاد بین شیعیان و سنی‌ها، نتوانست به اهداف کثیف خود دست پیدا کند و تقریبا از جانب دنیای اسلام پس‌ زده ‌شد.
در همین راستا اداره مخابرات پاکستان محتوای این فیلم را کفرآمیز خواند و درمدت کوتاهی پوشش محتواهای مربوط به آن را در پاکستان فیلتر کرده ‌است. مصر و مراکش نیز اکران این فیلم را ممنوع کردند. 
برخی از مراجع تقلید شیعه در ایران از جمله آیت‌الله‌هایی مانند مکارم شیرازی، نوری همدانی، صافی گلپایگانی و جعفر سبحانی این فیلم را تلاشی برای ایجاد شکاف و اختلاف بین مذاهب اسلامی می‌دانند و تماشا و انتشار آن را حرام اعلام کرده‌اند. علاوه‌بر این، هفت تن از علمای شیعه در بریتانیا نیز این فیلم را محکوم کردند و از آن، به دلیل تشدید تنش‌های فرقه‌ای بین مسلمانان در بریتانیا انتقاد کردند.
ساترا نیز پخش رسانه‌ای و اینترنتی این فیلم را در ایران ممنوع اعلام کرد و گفت:
این فیلم به دلیل داشتن محتوایی با موضوعات نفرت پراکنی، تفرقه‌افکنی و... ناقض دستورالعمل‌های محتوایی ساتراست، به همین علت انتشار آن در همه رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر ممنوع است.
به نوشته روزنامه «گاردین»، مسلمانان در بسیاری از شهرهای انگلیس علیه فیلم مذکور تظاهرات کردند و آن را موهن به دین اسلام دانستند. 
سخنگوی شرکت سینمایی سینی‌ورلد گفت: «با توجه به اتفاقات اخیرِ مربوط به نمایش بانوی بهشت، ما تصمیم گرفتیم اکران‌های پیش‌رو از این فیلم را در سراسر کشور لغو کنیم تا از ایمنی کارکنان و مشتریان خود اطمینان حاصل کنیم.»
ضعیف و بی‌مخاطب
فیلم بانوی بهشت با وجود بودجه قابل قبول 15 میلیون دلاری ساختش، نتوانست به اهداف خود برسد و هم از نظر مالی و هم از نظری اهدافی که داشت، یک شکست بزرگ برای تهیه‌کنندگانش شد.
این فیلم که مدت کوتاهی توانست در اکران باقی بماند، خیلی سریع از پرده به پایین کشیده شد و روایت بی‌سر و تهش از تاریخ اسلام هیچ خریداری نداشت.