نگاه نتیجهگرا چه زمانی تغییر میکند؟!
سرویس ورزشی-
سینا کلهر معاون فرهنگ و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان مهمان نشست کارگروه ورزش حزب موتلفه اسلامی بود. وی در بخشی از صحبتهای خود که در این جلسه ایراد کرد به درستی روی نتیجهگرایی در ورزش دست گذاشت و گفت: مشکل اصلی ما برای پیشبرد اهداف فرهنگی در ورزش، نگاه نتیجهگرایانه حاکم بر این عرصه است. به عبارت دیگر نگاه نتیجهگرا مانع اصلی بیتوجهی فدراسیونها به مقوله فرهنگ شده است. همین نگاه کم و بیش مانع گسترش ورزش همگانی نیز هست که برای این منظور باید سازوکاریاندیشیده شود.
وی افزود: وقتی کسب مدال مهمترین دغدغه فدراسیونها و ورزشکاران باشد و رسیدن به سکوی قهرمانی را به هرقیمت توجیه کنند، طبیعی است امور دیگر از جمله مسائل فرهنگی مورد بیتوجهی قرار خواهد گرفت. تلاش ما این است تا نگاه موجود را تعییر دهیم. بدیهی است تغییر دیدگاه موجود با توجه به اینکه از گذشته در این زمینه کار نشده آسان نیست. طی 8 ماه گذشته با تمام رؤسای فدراسیونها جلسه داشتیم، اهمیت موضوع فرهنگی و لزوم توجه به این مقوله را به آنان یادآوری و با جدیت پیگیر مسئله شده ام، با تمام این اوصاف برخی مسائل دست و پای ما را بسته تا نتوانیم اعمال نظر کنیم.
صحبتهای کلهر معاون فرهنگ و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان نشان میدهد که او به درستی روی موضوع نتیجه گرایی در ورزش دست گذاشته اما باید از او و سایر مسئولان وزارت ورزش پرسید که چه کسانی باید نگاه فعلی را تغییر دهند و مهمتر از آنچه زمانی آستین همت را بالا میزنند؟!
وقتی برای خود وزارت ورزش حتی در مقطع کنونی نتیجهگرایی همه چیز است، چگونه میتوان از فدراسیونهای ورزشی انتظار داشت که تغییر رویه دهند و در کنار کمیت به کیفیت نیز توجه کنند؟ در واقع مخاطب اصلی صحبتهای کلهر خود وزارت ورزش است، ابتدا به ساکن باید وزیر و همکارانش از نتیجهگرایی فاصله بگیرند و سپس آن را به سایر بخشهای ورزشی تسریع دهند.
متاسفانه غفلت برخی از مسئولان ورزش از بعد تربیتی و اخلاقی ورزش و توجه افراط گونه آنان به نتیجه گرایی و مدال و رفتن به جام جهانی و... در واقع مکمل و دلخواه فعالیتهای تخریبی و منفعتجویانه و ضد ورزشی است که خاصه در این پنج شش سال اخیر بسیار بیشتر و بیپردهتر شده و اگر نزد پارهای از مدیران ورزشی، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی، قربانی نتیجهگرایی شده نزد این جماعت و جریانات قربانی منافع شخصی و باندی شده است.
در حالی که در بالاترین سطوح ورزش حرفهای رعایت اخلاق و پایبندی به ارزشهای مورد قبول جامعه و مردم، اصلی است تخلف ناپذیر که مدیران و مسئولان ورزش کشورها و باشگاهها و رسانههای حرفهای درباره آن به هیچ وجه کوتاه نمیآیند و همگی یکصدا و هماهنگ با هنجارشکنان وخطاکاران در دفاع از منافع ملی، ارزشهای اجتماعی و بالاخره اصول ورزش حرفهای برخورد مناسب میکنند ولی اینجا و در ورزش خودمان اصلا چنین برخوردهایی دیده نمیشود یا خیلی کم اتفاق میافتد.
فراموش نکنیم یکی از رموز و اسرار پیشرفت این کشورها در ورزش پایبندی بوده که به رعایت «اصول» داشتهاند. ما هم اگر به دنبال رشد و پیشرفت ورزش هستیم- که باید باشیم و این مطالبه مردم، ورزش و مسئولان ورزشی است- باید خیلی خیلی بیشتر از اینها درباره رعایت اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی و پهلوانی حساس و سختگیر باشیم. اگر غیر از این باشد و مسئولان وظایف خود را جدی نگیرند به جای تقویت ورزش، با دست خود اسباب ضعف آن را فراهم آوردهایم.