kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۳۱۷۵
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۴۸

اخبار ویژه

 

فریدون مجلسی: آمریکا و اروپاقصد برداشتن تحریم ما را ندارند

«برخلاف ایران که همواره رویکرد سازنده‌ای برای احیای برجام داشته، آمریکا و طرف‌های غربی جدیت در این زمینه نداشته و صرفاً دنبال اتلاف وقت بوده‌اند.»
این تحلیل را فریدون مجلسی (از افراد خوش‌بین به غرب و حامی برجام) در روزنامه آرمان نوشته است. او می‌نویسد: وضعیت برجام به نحوی است که هر یک از طرفین این توافق از ظن خود به آن می‌نگرند. شاید بتوان گفت که درک متقابل و مشترکی برای احیای برجام وجود ندارد.
مجلسی تصریح کرد: تروئیکای اروپایی از دوستان صهیونیست‌ها و آمریکا هستند و ممکن است که با اعتماد به اینکه آمریکا مانع اصلی است و مذاکرات نیز با این کشور صورت می‌گیرد برای اینکه نزد جمهوری اسلامی نمایشی بدهند تعارفاتی مبنی بر اینکه به برجام پایبند هستند و در پی احیای این توافقند و حتی با آمریکا نیز برای بازگشت به توافق صحبت می‌کنند، کرده باشند. ولی آنها دوستی خود با آمریکا و برخی کشورهای منطقه را به ایران ترجیح می‌دهند. آنها به محض اشاره‌ای از جانب آمریکا در زمانی که ایران را ترک کردند و طرح‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها را تعطیل کرده و رفتند هنوز هم در همان شرایط هستند. آمریکا نیز که موضع بسیار روشن و آشکاری دارد و به نظر می‌رسد که با برخی رویکردهای ایران سازگاری ندارد.
وی نوشت: «لذا با توجه به اتخاذ مواضعی که از سوی مقامات آمریکایی طی چند وقت اخیر شاهد بوده‌ایم می‌توان اینگونه گفت که آنها در عمل تمایلی به احیای برجام و رسیدن به توافق جدید ندارند و قصد برداشتن تحریم‌ها علیه ایران را نیز ندارند. دولت‌های ایران نیز چندین بار کوشیدند که تحریم‌ها برداشته شود اما این اتفاق به هر دلیلی رخ نداد. لذا به نظر می‌رسد همان‌طور که برخی مقامات دوراندیش کشورمان ابراز کرده‌اند ایران باید در این فکر باشد که با آنچه دارد و با تکیه بر توان داخلی به تولید بپردازد و تا آنجا که می‌شود با دور زدن تحریم‌ها به صادرات محصولاتی که شامل تحریم هستند بپردازد. نکته مهم اینجاست که ایران همواره رویکرد سازنده‌ای نسبت به احیای برجام داشته و پیشنهادهای خوبی هم در این راستا مطرح کرده است اما طرف‌های غربی صرفا شعار احیای برجام را داده‌اند و در عرصه عمل صرفا اتلاف‌وقت کرده‌اند».
انتشار این تحلیل مبتنی بر واقعیات در حالی است که برخی رسانه‌های زنجیره‌ای غربگرا با وجود اصرار طرف‌های غربی بر عهدشکنی، مسئولیت‌ناپذیری و عدم لغو مؤثر و تضمین شده تحریم‌ها، به عنوان ابزار فشار آمریکا و اروپا عمل کرده‌اند و بر ضرورت توافق به هر قیمت برای دادن مجوز بازگشت آمریکا به برجام اصرار می‌ورزند.


رویکرد دولت قبل در حوزه تولید برق انگیزه‌کشی بود

رئیس هیئت‌مدیره سندیکای صنعت برق با انتقاد از انگیزه‌کشی در تولید برق در دولت گذشته گفت: سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در سبد تولید برق باید به 5 درصد می‌رسید اما این عدد کمتر از یک درصد است.
پیام باقری به روزنامه دنیای اقتصاد گفت: مسئله خاموشی‌‌‌ در طول سال‌های اخیر، به یکی از مهم‌ترین و جدی‌‌‌ترین دغدغه‌‌‌های صنعت برق تبدیل شده است. نگاهی به آنچه در طول سال‌های اخیر بر صنعت برق کشور گذشته است، به‌درستی نشان می‌دهد که با نوعی ناترازی در تولید و مصرف برق مواجهیم و متاسفانه گرمای شدید و کم‌بارشی‌‌‌ها هم به این مساله دامن زده است؛ چرا که عملا در این شرایط، بخشی از سبد تولید برق کشور، به‌ویژه نیروگاه‌‌‌های برق‌آبی که سهمی بالغ بر ۱۰درصد از ظرفیت تولید برق کشور دارند، نمی‌‌‌توانند با تمام ظرفیت و بضاعت به تامین برق پایدار کمک کنند.
با توجه به اینکه اقدام موثری در راستای افزایش ظرفیت تولید از یک طرف و نیز بهینه‌‌‌سازی مصرف از دیگرسو، صورت نگرفته و روند ناترازى تولید و مصرف برق ادامه یافته است، کمبود ١٢ تا ١٥‌هزار مگاواتی برق برای فصل تابستان امسال در شرایط اوج مصرف، قابل پیش‌بینی است. جبران این میزان کسری تولید برق، مستلزم احداث نیروگاه‌های جدید مطابق با برنامه‌های توسعه‌اى کشور بوده که متاسفانه تجارب سال‌های گذشته گواه این است که به‌رغم تاکید قانون‌گذار بر احداث
۵‌ هزار مگاواتی نیروگاه در هر سال متناسب با نرخ رشد تقاضا، به‌طور میانگین، در سال‌های اخیر کمتر از نیمی از این میزان در حوزه احداث نیروگاه‌های جدید محقق شده، در حالی که روند رشد مصرف گاه از پیش‌بینی‌ها هم فراتر رفته است. این ناترازی که جبران آن قاعدتا در کوتاه‌مدت بسیار دشوار است، در طول سال‌های اخیر، خود را در قامت خاموشی‌ نشان داده و عمدتا به صورت برنامه‌ریزی‌شده، به مشترکان صنعتی، کشاورزی و خانگی تحمیل شده است. واقعیت این است که عمده راهکارهای وزارت نیرو بر مدیریت مصرف با اولویت تامین پایدار برق خانگی و کاهش خاموشی‌ها در این حوزه متمرکز است.
باید بپذیریم که صنعت برق کشور، نیازمند راهکارهاى ریشه‌‌‌اى به جهت عبور از شرایط فعلى است. تامین پایدار برق در گرو اتخاذ تدابیر فراگیر و جامع در هر دو طرف عرضه و تقاضا با جذب سرمایه‌گذاری در احداث نیروگاه، خطوط انتقال و شبکه توزیع و همچنین، بهینه‌‌‌سازی و مدیریت مصرف است؛ همان‌طورکه در دنیا تجربه شده است.
در طرف عرضه، تمرکز بر توسعه نیروگاه‌های حرارتی بدون توجه به ظرفیت سرشار کشور در حوزه تجدیدپذیرها به ایجاد سبد نامتوازن در تولید برق کشور منجر شده است. سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در سبد تولید برق کشور، در پایان برنامه ششم توسعه باید به ۵ ‌درصد می‌رسید؛ اما امروز این عدد کمتر از یک‌درصد است و همین امر یکی از ریشه‌‌‌های ناتوانی صنعت برق در تامین پایدار برق محسوب می‌شود.
حاصل این سطح از ناترازی و عدم ‌توسعه متناسب و همه‌جانبه ظرفیت تولید، تمرکز بر مدیریت مصرف و انتقال فشار ناشی از این ناترازی به حوزه مصرف است که در این بخش نیز به جای پرداختن به موضوعات بهینه‌سازی، کاهش تلفات، افزایش راندمان و هوشمندسازی شبکه، بیشتر بر کاهش مصرف مشترکان و مدیریت مصارف صنعتی و کشاورزی و در نهایت، خانگی تاکید مى‌‌‌شود. تغییر این رویکردها و پارادایم‌‌‌ها پیش از هر چیز، مستلزم اجرایی‌شدن سیاست‌‌‌هاى ابلاغى از جمله اقتصاد مقاومتی و اصل ۴۴ قانون اساسی است که بر کاهش تصدی‌‌‌گری دولت تاکید دارد. ایفای نقش چندگانه دولت در حوزه‌‌‌های مختلف صنعت، عملا به تضعیف بخش خصوصی و
کند شدن و گاه توقف سرمایه‌گذاری‌‌‌ها، به‌ویژه در صنعت زیربنایى برق منجر شده است؛ به‌گونه‌‌‌اى که قیمت‌گذاری دستورى و تکلیفی، عدم‌توجیه اقتصادی سرمایه‌گذاری، انباشت مطالبات بخش خصوصی و سیاستگذاری‌‌‌های ناکارآمد در این حوزه، گریز سرمایه‌‌‌ها از این صنعت را در پی داشته است.
خروج وزارت نیرو از تصدی‌‌‌گری و تمرکز بر سیاستگذاری‌های حمایتى در مسیر توسعه ظرفیت‌های صنعت برق و بسترسازى برای حضور جدى و اثرگذار بخش خصوصى از طریق تقویت بنیان‌‌‌هاى مالى بنگاه‌‌‌هاى اقتصادى فعال در صنعت برق با تاکید
بر پرداخت مطالبات معوق و تعریف چارچوب منصفانه در قراردادهاى این صنعت، قطعا گام نهادن در مسیر عبور مطمئن از چالش‌‌‌ها و حرکت به سوى توسعه و تعالى این صنعت زیربنایى خواهد بود.


انتقال از دهک‌های متوسطبه دهک کم‌درآمد در دولت روحانی

بخش زیادی از خانوارهای با درآمد متوسط، در اثر سیاست‌های اقتصادی دولت سابق، به دهک‌های کم‌درآمد تبدیل شدند.
اطلاعات ارائه شده درگزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد درمجموع، طبقه متوسط یعنی دهک‌های ۴، ۵ و ۶ درفاصله سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ جابه جایی زیادی داشته‌اند. درسال ۱۳۹۸ بالغ بر ۳۰ درصد طبقه متوسط به دهک‌های پایین‌تر سقوط کرده‌اند که این رقم در سال ۱۳۹۹ به ۲۶ درصد رسیده است. همچنین درسال ۱۳۹۸ نیمی از طبقه متوسط کشور در همان دهک خود باقی مانده‌اند که این رقم در سال ۱۳۹۹ با ۴ درصد کاهش به ۴۶ درصد رسیده است. نکته جالب این است که در این دو سال با استفاده از شرایط پیش‌آمده بخشی از متوسط‌ها هم توانسته‌اند خود را به دهک‌های بالاتر برسانند به طوری که آمار و اطلاعات نشان می‌دهد در سال ۱۳۹۸ برابر با ۲۰ درصد به دهک‌های بالاتر انتقال پیدا کرده‌اند که این رقم در سال ۱۳۹۹ شدت بیشتری پیدا کرده و به ۲۸ درصد رسیده است.
به گزارش روزنامه ایران، بررسی‌های مرکز آمار، نشان می‌دهد که به لحاظ آمار اقتصادی و متغیرهای درآمد وهزینه، نمی‌توان نشان داد که کم درآمدها، فقط کم درآمدتر شده‌اند، به طوری که ۳۴ درصد از خانوارهای شهری که درسال ۱۳۹۷، در دهک اول (کمترین درآمد) بوده‌اند، درسال ۱۳۹۹ به دهک‌های بالاتر (سطح درآمدی بالاتر) انتقال یافته‌اند. همچنین ۳۸ درصد از خانوارهای شهری که در سال ۱۳۹۷، بیشترین درآمد را داشته‌اند (دهک دهم)، درسال ۱۳۹۷ به دهک‌های پایین‌تر
(سطح درآمدی پایین‌تر) انتقال یافته‌اند.
داده‌های این گزارش حاکی است که طبقه متوسط برای حفظ جایگاه خود درهمان دهک نیازمند افزایش ۷۴ درصدی درآمد بوده‌اند و در غیراین صورت باید به دهک‌های پایین‌تر منتقل می‌شدند. خانوارهایی هم که بیش از ۷۴ درصد رشد درآمد داشته‌اند، به دهک‌های بالاتر رفته‌اند.
بررسی جابه‌جایی دهک‌ها به صورت جداگانه نشان می‌دهد، ۲۶ درصد از خانوارهای دهک ششم شهری سال ۱۳۹۷، درهمان دهک و ۴۲ درصد به دهک‌های پایین‌تر و ۳۲ درصد به دهک‌های بالاتر، درسال ۱۳۹۸، انتقال یافتند.
خانوارهایی که توانستند خود را درهمان دهک ششم، درسال بعد، یعنی سال ۱۳۹۸ حفظ کنند به‌طور متوسط درآمدشان از رشد ۲۷ درصدی برخوردار شده است و ۴۲ درصد که نتوانستند درآمدشان را ۲۷ درصد رشد دهند به دهک‌های درآمدی پایین‌تر و ۳۲ درصد خانوارها که درآمدشان بیش از ۲۷ درصد رشد یافت به دهک‌های بالاتر انتقال یافتند. علاوه بر این، ۱۵درصد از خانوارهایی که درسال ۱۳۹۷ در دهک ششم قرار داشتند، درسال ۱۳۹۹ نیز درهمان دهک و ۵۱ درصد به دهک‌های پایین‌تر و ۳۴ درصد به دهک‌های بالاتر انتقال یافتند.
۵۶ درصد از خانوارهایی که در دهک‌های ششم، پنجم و چهارم درآمدی شهری سال ۱۳۹۷ قرار داشتند، درسال ۱۳۹۸ نیز درهمان دهک‌ها قرارداشته و ۲۲ درصد در دهک‌های پایین‌تر و ۲۲ درصد دیگر در دهک‌های بالاتر از این دهک‌ها واقع شده‌اند.
۴۸ درصد از خانوارهای دهک‌های درآمدی ششم، پنجم و چهارم سال ۱۳۹۷، درهمان دهک‌ها درسال ۱۳۹۹ و ۲۷ درصد به دهک‌های پایین‌تر و ۲۵ درصد به دهک‌های بالاتر انتقال یافتند.


برجام همان روزی مُرد که اوباماو ترامپ، تحریم‌ها را دو برابر کردند

حسین موسویان می‌گوید توافق موقت بهتر از مرگ برجام است.
موسویان در سال 82 عضو تیم مذاکره کننده همراه روحانی در مذاکرات با تروئیکای اروپایی بود. وی در گفت‌وگو با روزنامه دنیای اقتصاد اظهار داشت: برجام، توافقی است که ایران را از شر فصل۷منشور سازمان ملل به عنوان «تهدید صلح و امنیت جهانی» و «تحریم‌های اجماعی قدرت‌های جهانی» خلاص کرد و احیای آن هم باعث تامین این دو شاخصه مهم در بهبود روابط خارجی خواهد شد. اگر مذاکرات برجام شکست بخورد، احتمال زنده شدن شش قطعنامه قبلی شورای امنیت جدی می‌شود.
وی افزود: پس از اتفاقات سال ۸۴ و رفتن پرونده ایران به شورای امنیت، ما هشدارهای لازم را دادیم. هزینه کشور به‌قدری بود که با وجود نفت قیمت بشکه‌ای ۱۲۰ دلار و ۸۰۰ میلیارد درآمد طی ۸ سال، دلار از ۱۰۰۰ به ۳۵۰۰ تومان رفت و تورم به ۴۰درصد رسید و قس‌علی‌هذا، به‌طوری‌که اگر امروز هم برجام شکست بخورد، مجددا کشور مورد تهدید قطعنامه‌های مذکور قرار خواهد گرفت.
منتها گذشته‌ها گذشت. اما با داشتن آن تجربه، درشرایط فعلی، نباید اشتباهات محاسباتی قبلی تکرار شود چون کشور و دولت آقای رئیسی با مشکلات متعددی روبه‌روست و ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل، شرایط را بسیار سخت و پیچیده خواهد کرد. ضمن اینکه دفعه قبل یعنی در سال ۸۴ بحث غنی‌سازی زیر ۵درصد مطرح بود و الان غنی‌سازی ۶۰درصد انجام شده و لذا نگرانی قدرت‌های جهانی خیلی بیشتر شده است.
سفیر اسبق ایران در آلمان همچنین گفته است: اگر پرونده بخواهد از طریق مکانیزم ماشه یا اسنپ بک به شورای امنیت برود، که پروسه اسنپ بک ۶۵ روزه است. اگر پرونده از طریق قطعنامه آژانس به شورای امنیت برود که ایران مجددا در فصل ۷منشور قرار خواهد گرفت اما لزوما به معنی تحریم‌های جدید نخواهد بود چون تصویب این تحریم‌ها قابل وتو هست که رفتار چین و روسیه در آن مقطع تعیین‌کننده خواهد بود.
او اظهار داشت: منفعت کشور در این بود که در پایان دوره ریاست‌جمهوری آقای روحانی، مذاکرات برجام تمام می‌شد تا جاده بهبود شرایط اقتصادی و روابط خارجی برای آقای رئیسی هموار شود. منتها اکنون چون به انتخابات کنگره آمریکا نزدیک شده‌ایم، بایدن رئیس‌جمهور آمریکا تصمیماتی نخواهد گرفت که در سرنوشت انتخابات علیه حزب دموکرات تاثیر منفی داشته باشد. لذا چنانچه تیم مذاکره‌کننده ما به این نتیجه رسیده باشد که بایدن حداقل تا انتخابات نوامبر کنگره، قادر به تصمیم نیست، بهتر است برای جلوگیری از مرگ برجام، توافق موقت را انجام دهد.
درباره اظهارات آقای موسویان گفتنی است: اولاً عبرت‌ها و خسارت‌های برجام، اجازه تکرار اشتباهات قبلی را به هیچ وجه به طرف ایرانی نمی‌دهد. غیر از عدم توازن واگذاری امتیازات نقد در مقابل وعده‌های نسیه و بی‌تضمین، هیچ مکانیسم شکایتی مؤثر هم در این توافق به نفع ایران تعبیه نشده، اما طرف غربی اجازه پیدا کرده که هر گاه اراده کرد حتی بدون کسب رأی دیگر اعضای شورای امنیت، همه تحریم‌های تجمیع شده در یک قطعنامه را احیا کند.
دولت آمریکا هم اکنون به دنبال رسمیت دادن دوباره به عضویتش در برجام برای دسترسی به مکانیسم ماشه است و این اگر از طریق کلاهبرداری در احیای تضمین نشده برجام نشد، به واسطه «توافق موقت کذایی» امکان‌پذیر است و عجیب و سؤال‌برانگیز است که آقای موسویان ترفند سوخته مد نظر آمریکایی‌ها را تکرار می‌کند.
ثانیاً ایران هرگز با برجام از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج نشده بلکه همان گونه که گفته شد، همه قطعنامه‌های تحریمی قبلی در قطعنامه 2231 تجمیع شده و خود همین کار نیز، تعبیه مکانیسم ماشه دیگری برای گروگان گرفتن ایران بوده است. در این میان خبط آمریکا بود که با خروج از برجام بهانه دست ایران داد که کارشکنی‌های آمریکا را تلافی کند وگرنه شمشیر داموکلس قطعنامه 2231، بالای سر ایران قرار داشت. این هم یک شاهکار دولت روحانی است.
نکته سوم در خسارت باری روند برجام، این که آمریکا توانست بی‌هیچ هزینه‌ای، از آن خارج شود و هم به مدت قریب 3 سال، ایران را معطل در برجام نگه دارد و هم 800 تحریم را به 1700 تحریم افزایش دهد و فشار حداکثری را اعمال کند. بنابراین تحریم‌ها در چند سال اخیر در اوج خود قرار داشته و اقمار آمریکا و غرب هم غالباً آنها را رعایت کرده‌اند. به عبارت دیگر،‌دقیقاً در شرایطی که برجام برای ایران مرده بود- اگر نگوییم مرده متولد شد- تا همین یک سال گذشته در خدمت آمریکا و غرب کار می‌کرد و اظهار نگرانی درباره احتمال مرگ برجام، نوعی خودفریبی و روایت خلاف واقعیت است.
چهارم؛ اگر دلار بدون برجام و 6 قطعنامه تحریمی سازمان ملل از هزار تومان به 3300 تومان رسید، با برجام و در دولت روحانی 8 تا 9 برابر شد و حتی تا 33 هزار تومان هم رسید؛ البته به علاوه دو برابر تحریم، که آغاز آنها (ویزا، سیسادا، آیسا و...) در همان دولت اوباما اتفاق افتاد.
و نهایتاً این که آمریکا در اثر جنگ اوکراین، به شدت به لغو تحریم‌های ایران برای دسترسی بازار به نفت کشورمان و کاهش قیمت فوران کرده آن در بازار، نیازمند است اما ضمناً سعی می‌کند با عملیات فریب روانی و رسانه‌ای، فضای تیره و تار و ترسناک برای ایران ترسیم کند تا نیاز خود را به عنوان امتیاز به ایران بفروشد!