گفتوگو با علیرضا گودرزی، نویسنده کتاب «نیاز به بیداری»
بیداری؛ راهی به سوی نجات
جهان روز به روز ناآرامتر میشود و نیاز بشریت به «بیداری»، افزونتر، ریشههای این ناآرامی چیست؟ هشدارهای آن برای بشریت کدامند؟
علیرضا گودرزی، نویسنده کتاب «نیاز به بیداری» به زوایایی از موضوع یاد شده پرداخته و به پرسشهای ما در این زمینه پاسخ گفته است.
در کتاب «نیاز به بیداری» مسیر حرکت اجتماعات جهانی را به سمت تنهایی بیان کردهاید. این تنهایی چگونه رقم خواهد خورد؟
این موضوع به این صورت شکل میگیرد که با فرهنگ و روندی که در اجتماعات جهانی به وجود آمده است و هر روزه اجتماعات بیشتری را به سمت خود میکشد در نهایت جهانیان به تنهایی و افسردگی خواهند رسید.
امروزه در جوامع سنتی، فرهنگ تشکیل خانواده تا حدود زیادی حفظ شده است، اما در آینده نزدیک رفتهرفته فرهنگ جدیدی که توسط نظام حاکم بر جهان ارائه میشود، غالب میگردد و خانواده و داشتن فرزند تنها مختص به ثروتمندان و نژادهای برتر خواهد شد. مشکلات اقتصادی و دسترسی آسان انسانها به یکدیگر فرهنگ ازدواج و تشکیل خانواده را در سراسر جهان کاهش داده است. هر چه جوامع، مدرن میشوند، خانواده کوچکتر میشود و در برخی از نقاط جهان، خانواده از بین رفته است و تجرد و تنهایی میرود که مانند یک بیماری جهان را فرا گیرد؛ به طوری که انسانها مانند بیگانگانی که از جهان دیگری آمدهاند، بدون شناخت از یکدیگر از کنار هم عبور کنند.
ساختار خانوادگی در تمامی جهان فرو میریزد و در آینده نسلهایی از ثروتمندان امروزی و نیروهای متخصص در سطح جهان وجود خواهند داشت.
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی موجود، حرکت جهان به سمت فقر بیشتر را نشان میدهد و کمکم بقا که در پی شکلگیری نظامهای خانوادگی به وجود میآید از بین میرود و تک فرزندی و نداشتن خانواده، تنهایی و افسردگی را به همراه خواهد داشت.
شما در قسمتی از کتاب درباره از بین رفتن طبقه متوسط در اجتماعات جهانی توضیح دادهاید.چرا این روند اتفاق افتاده است؟
قبل از اینکه توضیحی در این مورد بدهم باید بگویم فرهنگ فقط به گویش و رفتارهای اجتماعی یا سنتها مربوط نمیشود و کنشهای اقتصادی مردم در دهههای گذشته جزئی از فرهنگ آنها بوده است.
به طور مثال، قناعت یا مصرف بهینه در بسیاری از فرهنگهای جهانی وجود داشته و مردم در گذشته تحت هر شرایطی به فکر آينده و روزهای سخت زندگی بودند، اما با کاهش درگیریهای جهانی بعد از جنگ جهانی دوم و استفاده نظامهای بزرگ سرمایهداری از ابزارهای تبلیغاتی رفته رفته «مصرف» به فرهنگ جوامع تبدیل شد و بدین روش پسانداز از میان مردم رفت. آمریکا به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی جهان مصرف را در جهان گسترش داد و رفته رفته خرده مالکان در جوامع مختلف کاهش چشمگیری پیدا کردند، پدران و مادران ما در گذشته و در بسیاری از جوامع به فکر تهیه مسکن، پسانداز و آیندهنگری برای خود و فرزندان خود بودند، اما تبلیغات فراوان در کشاندن مردم به سمت خرید و مصرف باعث از بین رفتن پسانداز و استفاده از منابع به ارث رسیده و درآمدهای آنها شد. با این روش رفته رفته طبقات متوسط و خرده مالک به سمت طبقات پایین سقوط کردند.
در مورد سلاحهای کشتارجمعی که در کتاب به آن اشاره کردهاید بگویید.
در قسمتی از کتاب توضیح دادهام که علم به دنبال دستیابی به فرکانسهای ارتباطی با مغز انسان و محیط اطراف ما است. بررسی رفتار ماده و رسیدن به تاثیرپذیری مواد از منشأ حباب، علم را به جایی برده است که به زودی توانایی دستوردهی به مغز انسان در جهت کنترل رفتارهای ارادی را خواهد داشت. برای توضیح بیشتر، اینگونه بگویم که بنا به گفته دانشمندان، جهان ما از دو فرکانس متفاوت دستور میگیرد و تقریبا در جهان ما زمین، اکثریت موجودات از دو نیمکره یا دو میدان مغزی یعنی چپ و راست مغز دستور میگیرند. علم به دنبال دسترسی به فرکانسهایی است که با مغز ما در ارتباط هستند تا از راه هک اطلاعات آن، دستوراتی را که خود میخواهد به آن بدهد. یعنی در آینده انسانها به رباتهای بیولوژیکی تبدیل میشوند که توسط انسانهای دیگر قابل کنترل هستند. این یک نظام بردهداری جدید است که به زودی در سطح جهان به وقوع خواهد پیوست و راهی برای کشتارهای بشری در آینده نزدیک.
در کتاب، از سلاح دیگری به نام هارپ صحبت کردم که امروزه در جوامع و کشورها درباره آن صحبتهای بسیاری شده است. تغییر در شرایط اقلیمی جهان میتواند به دلیل استفاده از سلاح هارپ به وجود آمده باشد.
این سلاح نیز با ایجاد امواج رادیویی با فرکانس بالا تغییراتی در روند طبیعی چرخه آب و هوایی به وجود میآورد که توانایی ایجاد سیل، سونامی، بارانهای سیلآسا، خشکسالی و زلزله را دارد و قدرتهای بزرگ از آن علیه یکدیگر و دیگر کشورهای جهان استفاده میکنند.
مسیر حرکت جهان به سمت جنگ و نابودی را توضیح دهید.
چندین سال پیش من در مقالات متعدد و همچنین در این کتاب گفتهام جهان به سمت جنگ جهانی دیگری در حرکت است و به زودی حیات با خطرات متعددی روبرو خواهد شد. در این رابطه ضرورت ورود به عرصه رقابتهای جهانی هر کشور و قدرتی را وادار میکند به رینگ مبارزه برود.
یعنی کشورها برای اثبات قدرت و تاثیرگذاری مجبور به جنگ و درگیری با یکدیگر میشوند. پیشبینی کتاب، وقوع جنگ، بیماری و وقایع امروز بود، اما در آن روزها کسی امروز را متصور نبود و حرفهای کتاب، متاسفانه خریداری نداشت.
نگاه کتاب به موضوع آخرالزمان چیست؟
در باور و اعتقاد شیعیان جهان آخرالزمان و ظهور منجی عالم بشریت حتمی است. من در کتاب، آخرالزمان را از نگاه علمی و جهان فیزیکی آخرین ناحیه از فضا و زمان توضیح دادم. دنیای ما به سمت بینهایت و انبساط یا بزرگی در حرکت است و یک زایش کیهانی در کائنات وجود دارد؛ یعنی هر جرم، ماده یا موجودی زمانی متولد میشود و زمانی میمیرد. ما، هم میتوانیم با انتخابهای درست در مسیر حیات به زندگی مطلوب برسیم، و هم میتوانیم خودمان را به سمت مرگ و نابودی ببریم. آخرالزمان یا آخرین ناحیه از
«فضا زمان» را به روزهای پایانی زندگی تشبیه کنیم ما در وضعیت مبارزه برای ادامه حیات و مرگ هستیم و این آخرین فرصت برای بودن و زندگی کردن است.
تغییر در چنین دورانی صورت میگیرد و این مرحله را میتوان تنها زمان باقی مانده برای ادامه حیات در نظر گرفت. در سال 2016 به کنفرانس جهانی دعوت شدم و در این زمینه مقالهای در جهت صلح ارائه دادم و حقایق و خطراتی که مردم جهان را تهدید میکند، بیان کردم.
یکی از مباحثی که در کتاب مطرح شد، بحث کاهش تولید در ابعاد جهانی است. این موضوع را توضیح دهید.
در کتاب و در بسیاری از مقالاتی که از اینجانب منتشر شده است، اینطور بیان کردم که انسانها بر اثر مصرف زیاد، طبیعت و مکان زندگی خود را نابود کردهاند. زمین یک چرخه منظم اکوسیستمی طبیعی دارد و ما انسانها با دستکاری درچرخههای گردبادی یا فوکو تا حدود زیادی در روند عملکرد طبیعی زمین خلل ایجاد کردهایم. به نظر من اتفاقات وعده داده شده در ادیان و کتاب ما مسلمانان، قرآن برای انسانها تحقق مییابد و این نتیجه کردار ما بر روی زمین است. با استخراج بیش از حد منابع، تعادل کوالانسی یا تقارن میان ذرات درون هستهای زمین را از بین برده است. استخراج بیرویه نفت، گاز، طلا، مس و دیگر موادی که از دل زمین خارج میشود در آینده خطرساز خواهد شد، زیرا همه این مواد در مکانی که قرار دارند برای تعادلبخشی در چرخه منظم زمین به وجود آمدهاند. ما در حال خارج کردن مواد معدنی زمین هستیم. فکر کنید زمین مانند بدن ما به این مواد نیازمند است و ما با استخراج آن حیات زمین را به خطر انداختهایم. بشر امروزی به شکل غدهای سرطانی برای زمین عمل میکند و شاید بتوان این طور پیشبینی کرد که قیامت وعده داده شده به انسانها نزدیک است. همانطور که در بدن انسان ساختاری برای دفاع در برابر بیماریها به وجود آمده است در زمین نیز چنین ساختاری قطعا وجود دارد و با این روند کنونی، بشر نابودی خود و دیگر موجودات را رقم میزند. این خطر بزرگی است که جهان و ساکنان آن را تهدید میکند.
دستکاری در طبیعت توسط فنون علمی جدید در آینده به ضدمادهای برای از بین بردن ماده تبدیل میشود. یعنی ما انسانها با دستان خود شرایطی را فراهم میکنیم که نهایت آن، نابودی خواهد بود. در زمان انتشار کتاب کسی به این موضوعات اهمیت نمیداد، اما با آمدن کرونا و هوشیاری اندکی که در میان جوامع به وجود آمده است، میتوان مردم جهان را از خطراتی که از جنگ و بیماری و قحطی کشندهتر است، آگاه ساخت.
همانطور که نیروهای ما در مرزهای سختافزاری یا جبهههای جنگ علیه دشمنان میجنگند، میبایست یک سپاه نرمافزاری جدید در جهان به وجود آوریم و با ادبیات جدیدی مردم جهان را به سمت خود بکشانیم.
هدفم از نوشتن این کتاب روشنگری بود و در این راه حاضرم در خدمت نظام و کشور باشم، خطرات گوناگونی در کتاب مطرح شده است که لازم است هر کدام در مقالات مختلفی تفسیر شود.
با توجه به اوضاع کنونی، جهان آینده را چگونه متصور میشوید؟
کتاب «نیاز به بیداری» کتابی در جهت آینده پژوهی و پیشبینی فردا با در دست داشتن اطلاعات روز دنیا است. در این جهان هیچ موضوعی به طور قطع قابل پیشبینی نیست و هر کسی که چنین ادعایی داشته باشد در مسیر فریب افکار عمومی قدم برداشته است. طبیعت دارای پیچیدگیهای زیادی است که پیشبینی در مورد آن کار آسانی نیست و بر این اساس حیات و تکامل به وجود آمده است. از نظر من گیتی برنامهریزی خود را دارد و حتی تکامل امروزی انسان قسمتی از مسیر تکاملی ما بوده است. انسانها بقا را برای دیگر موجودات، سخت و یا در بسیاری موارد غیرممکن کردهاند.
اگر قرار باشد چرخه منظم زمین توسط انسان از بین برود، سیستم محافظتکننده زمین مانند گلبولهای مدافع بدن انسان دست به مبارزه خواهند زد. با توجه به بررسیهای باستانشناسی و زمینشناسی در یک دوره خاص، زمین به نوعی خانهتکانی کرده و خواهد کرد. علت نابودی موجودات بزرگی مانند دایناسورها در حدود 70 میلیون سال پیش در همین ریشه دارد.
آن موجودات بزرگ در حال بلعیدن گیاهان، جانوران و دیگر موجودات زمین بودند و این میتوانست به عاملی برای نابودی چرخه غذایی زمین مبدل شود و آنها نیز با اتفاقاتی نابود شدهاند، امروزه ما انسانها مانند موجودات عظیمالجثه ماقبل تاریخ به تخریب زنجیره غذایی و چرخه منظمی که طی میلیاردها سال بر روی زمین به وجود آمده است دست زدهایم و جهان را دچار بینظمی کردهایم، پس باید به خطر نابودی به طور جدی بیندیشیم و به فکر چاره باشیم؛ برای همین جهان نیاز به بیداری دارد.
ر. تیرگری