kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۱۳۴۰
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۰

خیر و خیرخواهی در قرآن

 
 
محمدرضا طالبیان
جهان مرکز تضادهاست و آدمی همواره میان خیر و شر گرفتار است. هر روز با موارد و مصادیق بسیاری از این تضادها به ویژه در حوزه خیر و شر روبرو می‌شویم. انسان‌ها با خیر و شر در جهان از سوی خداوند آزموده می‌شوند تا در یک فرآیند تکاملی ظرفیت‌ها و توانمندی‌های خویش را آشکار سازند. در حقیقت خیر و شر در نگاه قرآن ابزاری برای آزمون بشر است تا شخص، خود را به درستی بیابد و استعدادهای خویش را شکوفا سازد. خداوند در قرآن می‌فرماید: ‌نبلوکم بالشر و الخیر فتنه؛ شما را با شر و خیری که فتنه است می‌آزماییم. (انبیاء آیه 35) در آیه 155 سوره بقره به صورت مصداقی برخی از شروری که با آن انسان آزموده می‌شود بیان شده است که از آن میان می‌توان به ترس و ناامنی و گرسنگی و نقص در جان و مال و فرزند اشاره کرد: ولنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات گویی با هر خیری، شری همراه و همزاد است.
انسان‌ها خود نیز نه تنها در دنیا با تضاد میان خیر و شر درگیر هستند بلکه گاهی خودشان عاملی مهم در ایجاد آن به شمار می‌آیند. به این معنا که تضادهای میان خیر و شر در دنیا هرچند امری تکوینی و بیرون از اختیار بشر است؛ اما خیر و شر در انسان به معنای رفتار خیرخواهانه و شرورانه امری اختیاری است.
اما خیر چیست و چه تاثیر در رفتار و آینده بشر دارد؟ چرا انسان باید رفتار خیرخواهانه داشته باشد و چگونه می‌تواند این‌گونه رفتاری را در پیش گیرد؟ مصادیق خیر چیست؟ در این نوشتار تلاش بر آن است تا به بخشی از این پرسش‌ها با تحلیل و تبیین آیات قرآنی پاسخ داده شود.
 
گستره معنایی خیر
خیر چیزی است که مورد رغبت و گرایش همگان است و انسان‌ها می‌کوشند تا بدان دست یابند و از آن بهره‌ گیرند. برخی از مصادیق خیر را می‌توان عقل و عدل و فضل دانست که در برابر آن شرور قرار می‌گیرد. بنابراین خیری امری است که شری را در پی نداشته و یا در درونش شری نهفته نباشد و همواره و همیشه مطلوب و محبوب انسان باشد. خیر امری است که عقل مستقل انسانی آن را مطلوب می‌شمارد و برای دستیابی بدان تلاش می‌کند. از این‌رو هرگز عقل و عدل از مطلوبیت بشر عاقل و دارای فطرت سالم بیرون نمی‌رود.
خیر بر دو گونه است: خیری که در همه حال و نزد همگان مطلوب و مورد رغبت باشد که از آن به خیر مطلق یاد می‌شود. در برابر آن خیر نسبی و مقید قرار می‌گیرد که برای شخصی خیر و برای دیگری شر و یا در زمانی خیر و در زمان و حالی دیگر شر 
می‌باشد.
در کاربردهای قرآنی خیر گاه به شکل اسمی و گاه به شکل وصفی به کار رفته است. در آیه 104 سوره آل عمران خیر به شکل اسمی به کار رفته است و خداوند می‌فرماید: ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر؛ باید از شما برخی و گروهی باشد که به خیر دعوت می‌کند.
در آیه 16 سوره بقره خیر به شکل وصفی به کار رفته است و خداوند می‌فرماید: نات به خیر منها. در این آیه خیر به معنای افعل تفضیل و وصف به کار رفته است و خداوند فرموده که ما بهتر از آن را می‌آوریم. 
در این آیه خیر به معنای بهتر به کار رفته است نه به معنای اسمی آن. به هر حال خیر چه به معنای اسمی و چه وصفی و نیز چه به معنای مقید و چه مطلق آن مطلوب بشر است اما به یقین آن چیزی که مطلوبیت تام برای بشر دارد، خیر مطلق است که در همه حال خیر باشد و گاه تغییر چهره نداده 
و شر نشود.
در بینش و نگرش قرآنی خیر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، لذا ملاک جعل احکام الهی، خیر واقعی و مصالح بشری است و خداوند هر حکم و آموزه دستوری را تنها به جهت خیری که در آن یا در عمل به آن است جعل کرده است و اگر خیری در آن نباشد هرگز جعل نمی‌شد. (بقره آیه 184 و 216 و نساء آیه 19 و جمعه آیه 9)
همین اهمیت و ارزش خیر در بینش و نگرش قرآنی است که ارزش انسان را در خیر رساندن به دیگران دانسته است و می‌فرماید که شخص خوب کسی است که اگر سرور و مولایش او را به هر سوی بفرستد با خیر باز می‌گردد. انسان خوب در این بینش کسی است که برای دیگران خیر داشته باشد و اثر مثبت در زندگی دیگران به جا بگذارد. (نحل آیه 76)
انسان‌ها به طور طبیعی و فطری علاقه شدیدی به خیر و مصادیق آن دارند، هر چند که این مصادیق ممکن است از مصادیق خیر نسبی باشد و یا اموری باشد که در واقع خیر نیست بلکه گمان و پندار وی موجب شده است تا آن را خیر بشمارد. با این همه گرایش ذاتی و فطری انسان به خیر و دوری از شر و مصادیق آن است که قرآن در آیات بسیاری بدان اشاره کرده است. (عادیات آیه 6 و 8 و ص آیه 32 و فصلت آیه 49 و بقره آیه 61)
قرآن با اشاره به رفتار و گفتار حضرت سلیمان پیامبر(ع) بیان می‌کند که علاقه انسان به خیر و مصادیق آن حتی موجب می‌شود تا به عنوان عاملی بازدارنده انسان را از یاد خدا غافل کند و سبب ترجیح آن بر یاد خدا شود. (ص آیه 32)
همین گرایش ذاتی و فطری بشر به خیر و مصادیق آن است که انسان را موجودی خستگی ناپذیر در طلب خیر و مصادیق آن مانند مال و اسب و ثروت و فرزند می‌کند و نه تنها از دیگران و خدا خواهش خیر دارد بلکه تمام تلاش خویش را مصروف آن می‌کند. (فصلت آیه 49)
البته انسان به علل مختلف در تشخیص خیر و مصادیق آن اشتباه می‌کند و به اموری به عنوان مصداق روی می‌آورد که جز شر نیست ولی همین گرایش به خیر است که وی را وادار می‌سازد که به سوی شر ناخواسته برود. قرآن در آیات چندی با بیان مصادیقی که شر بوده است ولی انسان به عنوان خیر آن را فرض کرده و به باور خیر بودن در پی آن رفته است اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه این پندار و تخیل و خیر بودن، آسیب‌های شدیدی به انسان وارد کرده است. از جمله مصادیق اشتباهی،‌ خدایگان متعدد و گناه و اعمال زشت است که به عنوان راه دستیابی به خیر انسان را دچار بدبختی و شر و بدی کرده است. (بقره آیه 61 و توبه آیه 109 و یوسف آیه 39 و اسراء‌ آیه 11) 
کافران و گمراه‌کنندگانی چون شیطان با سوءاستفاده از این گرایش ذاتی و فطری بشر کوشیدند تا انسان‌های دیگر را گمراه کنند. کافران مدعی این هستند که آنان همواره در جست‌وجوی ارزش‌ها و خیر بوده‌اند و مردمانی ارزش‌گرا و خیر‌خواه هستند.
مصادیق خیر
قرآن برای خیر مصادیقی را بیان کرده است. این مصادیق گستره بسیاری دارد و شامل خیر مطلق و مقید و خیر اسمی و وصفی می‌شود در برخی از مصادیق خیر بیان می‌شود تا دانسته شود که چه کارها و یا مسائلی به عنوان خیر شناخته می‌شود تا انسان خیرخواه به دنبال آن بوده و در حق دیگران آن  را انجام دهد.
از آنجایی که خداوند دنیا را مزرعه آخرت و راهی برای تکامل انسان قرار داده است. خیر واقعی را در آخرت و پاداش‌های آنهایی می‌داند. از این رو خیر مطلق را پاداش‌های آخرتی برمی‌شمارد. (نحل آیه 30 و نمل آیه 89 و اعلی آیه 16 و 17 و ضحی آیه 4)
از دیدگاه قرآن هر امری که ناپسند و زشت  و بازدارنده رشد و تکامل بشر است به عنوان ضد خیر مطرح است. لذا پرهیز از اموری از این دست را خیر می‌شمارد. به عنوان نمونه اجتناب از جنگ (انفال آيه 19)، دروغ (حج آیه 30) فساد و تباهی در زمین (اعراف آیه 85) کفر (انفال آیه 19) کم‌فروشی (اعراف آیه 85) گناهان کبیره (بقره آیه 269) به عنوان خیر مطرح می‌شود.
در مقابل، هرگونه رفتار پسندیده و اعمال نیک و خوب به‌عنوان خیر مطرح می‌شود و از مردمان می‌خواهد که به این گونه اعمال رو آورند. 
از جمله این اعمال می‌توان از اجازه گرفتن هنگام ورود به خانه دیگران (نور آیه 37) احترام به سائل (بقره آیه 263) احسان و نیکی به ناتوانان (نساء آیه 127) اسلام و ایمان (قلم آیه 12) اصلاح امور (بقره آیه 220) اطاعت از خدا (هود آیه 86) اطاعت از پیامبر (نساء آیه 59) اطاعت از اولوالامر (نساء آیه 59) اعتصام به حبل‌الله (آل عمران آیه 103 و 104) اطعام مساکین (بقره آیه 46) و امر به معروف و رعایت آن (آل‌عمران آیه 104) انفاق (تغابن آیه 16) جهاد (بقره آیه 216) زکات (بقره آیه 110) روزه (بقره آیه 184) احکام الهی (بقره آیه 106) و مانند آن یاد کرد. البته اینها تنها نمونه‌هایی از رفتارهای پسندیده است که بیان شده است. حتی موارد و مصادیق 114گانه‌ای که واژه خیر در آنها به کار رفته است تنها بخشی از مواردی است که به عنوان نمونه در آیات قرآنی آمده است. در یک کلام خیر هر چیزی است که انسان را به سوی کمال می‌برد.
موانع خیر
بخل (نساء آیه 128) مخالفت و تکذیب حق (قلم آیه 8 و 12) حرص شدید انسان (معارج آیه 19 و 21) شرک و دوگانه‌پرستی (ق آیه 25 و 26) عناد برخاسته از کفر (همان) نفاق (احزاب آیه 19) از مهم‌ترین علل و عواملی است که مانع از خیررسانی به دیگران می‌شود.
به هر حال انسان اگر بخواهد به رستگاری برسد باید افزون بر اینکه در پی اعمال و رفتار نیک و پسندیده باشد بلکه باید رفتاری را در پیش گیرد تا خیر را به دیگران برساند. رفتارهای خیرخواهانه نشان از عظمت روحی شخص دارد. هر انسانی که به سوی امور خوب و نیک گرایش دارد انسانی است که بر فطرت سالم است و همین فطرت سالم است که وی را به سوی خیر و نیکی می‌کشاند و دوست می‌د‌ارد تا در حق دیگری نیز نیکی کند. در حقیقت انسان سالم و بر فطرت پاک مانند سرزمین و خاک پاک و خوبی است که میوه‌های خوب و شیرین و محصولات نیکو می‌پروراند و زمینی که ناپاک است نیز جز زشتی و ناپاکی و زشتی نمی‌‌پروراند. 
از این رو انسان‌های بافطرت سالم انسان‌هایی هستند که هم به چیزهای خوب و پاک و پسندیده گرایش دارند و هم دیگران را بدان می‌خوانند.
ویژگی‌های انسان خوب
انسان‌های خوب و پاک و خیرخواه در عمل به خیر از یکدیگر سبقت می‌گیرند و در انجام دادن کارهای خیر می‌کوشند تا از دیگری پیش بیفتند و پیش از آنکه دیگری به کار خیری بشتابد آن را انجام می‌دهند. (فاطر آیه 32) این رفتار افزون بر اینکه باعث رشد و تعالی شخص می‌شود زمینه‌ای برای رستگاری و ورود به بهشت می‌شود. (همان) همچنین موجب می‌شود تا شخص از دوستان خوب بهره‌مند گردد و در دنیا و آخرت دوستان و رفیقانی خوب و پسندیده داشته باشد. (بقره آیه 148)
کسانی که به سوی خیر سبقت می‌گیرند انسان‌هایی هستند که از خدا و قیامت ترس دارند (مومنون آیه 57 و 61) و همواره به معاد توجه داشته و از رسیدگی به اعمال خویش در آخرت آگاه هستند. (مائده آیه 48 و بقره آیه 148) ایمان به آیات خدا (مومنون آیه 58 و 61) توجه به قدرت او (بقره آیه 148) و خشوع در برابرش (انبیاء آیه 90) و دوری از شرک (مومنون آیه 59 و 61) و پرداخت زکات (مومنون آیه 60 و 61) و دیگر احکام الهی عامل مهمی برای شتاب‌گیری اشخاص به سوی کارهای خیر است.