مرگ و زندگی
محمدهادی صحرایی
اللهم رب شهر رمضان...
زودتر از آنچه گمان کنیم به دهه آخر رسیدیم. غرق در نشاط بودیم و گذر زمان را نفهمیدیم. در بین میهمانان خدا پرسه میزدیم و متوجه نشدیم که این بزم بیکرانه مدتی محدود دارد که سر خواهد رسید و دلهره روزمرگی بعد از آن مضطربمان میکند. بیدلیل نبوده که خدا این ماه را به نام و برای خودش نامیده است. ماهی که با پرهیز و امساکش، سبکی و پرواز روح را میتوان تجربه نمود. جاییکه همیشه و هرچه را که بخواهند بخورند و در قبال هرچه که میکنند پاسخی ندهند اینجا نیست. جایی پایینتر از جنگل است. حیوانات هم برای روزی مقدر خود تلاش میکنند و «هرچه» و «همیشه» نمیخورند و برای آنچه میخورند هم سپاسگزارند. در عالم انسانها نباید همیشه و همه چیز را خورد و بیاندیشه به خالق آنها و بیشکر و سپاس زندگی نمود. شکرگزاری، مشترک آدمیان با سایر مخلوقات است. فضیلت آدمی را باید در اطاعت جستوجو کرد و ادب.
ایکاش میتوانستیم در سالهای پس از انقلاب و در میان تمام مشکلاتی که پیش راهمان انداختند، و در بین این همه خدماتی که به اجتماع شد، فرهنگ ادب و سپاسگزاری را نیز عالمانهتر تبیین و ترویج میکردیم. و گستاخی و سرکشی را نادانی میشناساندیم و سوءاستفاده از آزادی را بیادبی و ناسپاسی. و بیانصافی و بیوجدانی نااهلان را همتای نادرستی و خباثت میفهماندیم تا کشکول خالی از ادبشان را همه بدانند. شاید میشد آزادی بدون ادب را نوعی خطرناک از بیماری اجتماعی معرفی نمود، مثل مرض «استسقاء». مغز کسی که به این بیماری مهلک مبتلاست، نمیتواند فرمان اجتناب و «بس است» بدهد و بیوقفه احساس عطش میدهد و به نوشیدن، مجبور میکند و تا آنجا میکشاند که جان را بِکُشد. هرچه آب بنوشد، سودی که ندارد هیچ، بیشتر و بیشتر تشنهتر هم میشود.
جامعهای که آزادی دارد ولی ادب ندارد هم هرچه آزادتر، فزونخواهتر، زیادهخواهتر، تنوع طلبتر، بیپرواتر و به مرگ نزدیکتر است. ادب را اگر به تسامح، محدود کردن خود برای راحتی معقول دیگران معنا کنیم و آن را نشانه احترام به حقوق و جایگاه سایرین بدانیم، کسی که ادب نداشته باشد را بعید است بتوان با استدلال یا حتی تنبیه مؤدب کرد. ادب، ملکه درونی و قوهای است که میتواند نفس و حرص و آز را مهار کند و قلاده بزند و نشانه «دگردوستی» است. ادب، قوام زندگی اجتماعی و زینت جامعه است و از این رو آن را به «پرهیخت» یا همان فرهیختگی نیز معنا کردهاند. جامعه فرهیخته جامعهای است که مردم به حقوق مشروع و معقول یکدیگر احترام میگذارند و خود را در برابر آن محدود میکنند. هرچه جامعه مؤدبتر، مردمانش فرهمندترند و از فضیلتها بهرهمندتر. و صدالبته باآرامشتر. و آزادی باید با ادب همراه باشد تا شیرین و اثرگذار باشد.
در آلمان پیرزن 93 سالهای را به جرم انکار هولوکاست به زندان محکوم میکنند و در فرانسه وقتی جوانی، مکرون را بدون لفظ آقا، صدا میزند از جانب او مورد عتاب و انتقاد و امر و نهی قرار میگیرد ولی علیه پیغمبر خدا کاریکاتور موهن میکشند و مکرون از آن دفاع میکند. و باز هم در همین فرانسه که میگویند مهد قانون است، کارتون سیاسی علیه آنچه که عموسام و نظام سلطه بر اروپا تحمیل کرده نمیتوان کشید. در آمریکا بیاحترامی به پرچم همجنسبازان جریمه زندان دارد ولی میتوان پی درپی قرآن را به آتش کشید. در انگلیس اگر کمی پایینتر از گردن عروس ملکه در عکس یک خبرنگار بیفتد باید تصویرش از تمام رسانهها جمع شود و پدر عکاسش را درآورد و ... ولی صدها شبکه و سایت پورن شناسنامهدار و زنان بدنامِ بنام را برای آلودن جهانیان حمایت مالی و قضایی کرد. و از این دست مثالها که حال آدم را از این دوگانگی به هم میزند بسیار است.
و در ایران ما نیز گروهی که تن به تنه غربیها و بهاییها زده و پس مانده آنها را خوردهاند، پیوسته از نبود آزادی دم میزنند به راحتی به ارکان قدرت نظام مردمی متلک میگویند. بیادبی به ساحت پیامبر رحمتی که مورد ستایش همه ادیان و همه ایرانیان و آزادگان است را از آن شیاطین آموختهاند و آنگونه که با خانواده خود سخن میگویند در جامعه سخن کنند. بهراحتی دروغ میگویند و تحقیر و توهین میکنند و باز هم از نبود آزادی گلایهمندند. اینکه مشکلشان روانی یا مأموریت از جانب اجنبی است بماند، مهم این است که در آیه 176 سوره اعراف، عبارت سنگینی در مورد کسانی که آیات خدا را دیده و از آن به در شدهاند گفته شده که تکاندهنده است. کسانی که به آنها بپردازی یا بیمحلی کنی، باز کار خود میکنند و کارشان از مرض گذشته و به نوعی بیادبی یا همان استسقاء دچار شدهاند که چارهاش فقط با خداست.
اما ماه رمضان ماهتربیت است. ماه نظم. ماه مهربانی عمومی و ماه مسئولیتپذیری اجتماعی. و بیشک بندگان خوب خدا که تربیت رمضانی دارند مؤدبترین و جامعهپذیرترین و مهربانترین و مسئولیت پذیرتریناند. آنکه به امر خدا در خلوت و جلوت نمیخورد و نمیآشامد و خویشتندار است قوهای درونی دارد تقواست و همهجا او را نگهدار است. آزار و اذیت، دزدی، دروغ، اختلاس و حقه بازی را باید در میان کسانی جست که تعهدی به خدا ندارند و تربیتشان غیررمضانی است. این مرض، معمولاً در لیبرالها و غربزدهها دیده میشود. کسانی که آبرو از ایران و انقلاب گرفته و برای غرب میرقصند. از این خاک ریشه گرفته و به غرب میچرخند. وضعیت رقتبار و تهوعآور آنجا را میبینند و به مردم خود چنگ میکشند. مسبب وضعیت موجود، آنها، خانواده و همحزبیهای آنهاست و به دیگران فحاشی میکنند.
تفکر معیوب غربزدهها همین نامردی و بیوجدانی است. ابایی از بیحیایی هم ندارند. گَندِ کارشان را با لجنپراکنی به دیگران میپوشانند. کارغلط، غلط است و قابل دفاع نیست ولی چگونه است که غلط یک آقازاده چهل کلاغ است و آقازادهای دیگر میتواند در عمرش هرغلطی بگوید و بکند؟ یکی قتل میکند و مقتول را توبیخ میکنند و یکی دیگر، باید بهخاطر غلط بستگانش استعفا کند؟ ترفند «حواس پرت کردن» را هم از شیاطین آموختهاند. میخواهند مردم متوجه امور مهمتر نشوند و خدمات دولتی که وارث نابسامانی آنهاست را ندانند. نباید مردم بدانند که هشت ماه دولت فعلی به اندازه هشت سال قبلش کار شده است. عمده قرض دولت اعتدالی تسویه شده و تورم پایین آمده و تولید قدرت و ثروت شده و تلفات کرونا از 700 نفر به 20 نفر رسیده و... و مردم از تنبلی و متلک بیعرضهها نجات یافتهاند.
در این دو هفته اخیر، افغانستان قتلگاه شیعه و سنی شده است. بازی کثیف تفرقه بینداز و حکومت کن انگلیس هم از شیعه میکشد، هم از سنی. به همان اندازه که مردم ایران را با عملیات روانی، دودسته میکنند میخواهند شیعه و سنی را در افغانستان به جان هم بیندازند. وخامت اوضاع اسرائیل را میتوان در فعالیتهای سربازان و سرمایههای آنها در ایران و منطقه دید. ازترس شروع دوباره عملیات سیفالقدس است که عدهای اینجا آتش میسوزانند. آتش تهیه از جانب مسببین وضع موجود است و جسارت و تیراندازی و خونین کردن قبهالصخره و مسجدالاقصی از جانب صهیونها. آمریکا هم برای فرار از خجالت درماندگی در نجات مردم و مهار کرونا و ضعف مفرط در کنترل آتشسوزی جنگلها و اسکیزوفرنی بایدن و... به دستگیری و پیچاندن دست پسربچه هشتساله برای یک پاکت چیپس دست میزند. همانگونه که سعودی مانده در گِل و ناتوی مانده در پشت مرز اوکراین هم بهدنبال پرت کردن حواس مردم جهان میگردند. و در این بین، رسانهها مأمور جابهجا کردن تیترهای اهم اخبارند.
ماه رمضان به دهه سوم رسید و گرچه دلواپس اتمام فرصت طلایی این ماهیم ولی تربیتشدگان رمضانی جز عبودیت و اطاعت و نظم، راه مبارزه را نیز تمرین کردهاند. شیاطین جن اگرچه در بندند ولی شیاطین انس بازند و «إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ».1 خدا بر درجات امام راحل بیفزاید که رزمایش روز قدس را در آخر این ماه تعبیه و هدف از مبارزه را مشخص کرد. رابطه رمزآلود آزادی قدس شریف با آزادی بشر در واقعه شریف ظهور و مجازات شیطان را باید تبیین نمود و بهخاطر سپرد. رابطه صهیون و وابستگانش با شیطان هم اگر مشخص شود تکلیف بحرانسازها و «سرمایههای اسرائیل در ایران» هم مشخص میشود. نفرت شیاطین از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتباطی به برجام ندارد همانگونه که کینه تاریخی انگلیس از ایران و ایرانی بیش از صد ساله است و آمریکا هم از زمان پهلوی دوم ایران را تحقیر کرد. پای مرگ و زندگی در میان است؛ مرگ شیطان صهیونی و حیات طیبه انقلاب اسلامی، مؤمنین و مستضعفین. انشاءالله.
_______________________________
1- همانا برادر جنگ، بيدارى و هوشيارى است، هر آن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد. نامه 62 نهجالبلاغه