kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۸۰۹۵
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۶
دیدگاه اساتید

دلایل یک تعارض همیشگی

 

یکی از ویژگی‌های اکثر انقلاب‌های سیاسی حادث در جهان این است که پس از گذشت مدت ‌زمان کوتاهی دچار وضعیت «ترمیدور» شده‌اند؛ ترمیدور در اصل نام یکی از ماه‌های تقویم فرانسوی است، اما در ادبیات علوم سیاسی اصطلاحاً به‌معنای فروکش‌کردن شرایط انقلابی و بازگشت به شرایط عادی، آغاز راست‌گرایی در انقلاب، سرخوردگی از وعده ‌و وعیدهای انقلابی و بازگشت بخشی از طبقات حاکمه قدیم به قدرت است؛ زیرا در جریان انقلاب فرانسه، نهم ترمیدور روزی بود که روبسپر، رهبر تندرو انقلاب و یارانش با کودتای ناپلئون سرنگون شدند و سیاست موسوم به ترور سرخ پایان یافت.
اصطلاح ترمیدور را برای اولین‌بار کرین برینتون، نویسنده کتاب مشهور «کالبدشکافی انقلاب» وارد ادبیات علوم سیاسی کرد. برینتون، سه مرحله را در روند شکل‌گیری انقلاب‌های سیاسی شناسایی می‌کند و معتقد است در مرحله سوم یا ترمیدور شاهد حذف انقلابیون رادیکال و رجعت به ارزش‌های رژیم پیشین هستیم؛ یعنی به تعبیر برینتون، مرحله ترمیدور عبارت از دوران نقاهتِ پس از فرونشستن تب انقلاب و حاکی از رویگردانی از ارزش‌های انقلاب و احساس عدم‌دستیابی به اهداف بلندِ اعلام شده است.
بااین‌حال، بررسی‌های تاریخی آشکارا نشان می‌دهد که وضعیت ترمیدور طی سالیان سپری شده از عمر انقلاب هرگز در جمهوری اسلامی ایران رخ‌ نداده و از این حیث، انقلاب اسلامی نمونه استثنایی در میان انقلاب‌های جهان به‌شمار می‌آید که پس از نزدیک به چهار دهه همچنان بر اصول اولیه خود پای فشرده و ارزش‌های بنیادینش را حفظ کرده است. تداوم التزام رهبران و دولتمردان نظام و ملت ایران به آرمان استکبارستیزی مثال خوبی برای ابطال تئوری ترمیدور برینتون در مورد انقلاب اسلامی است. در سال‌های آغازین پیروزی انقلاب، پندار بسیاری از تحلیلگران در داخل و خارج از کشور این بود که سیاست‌های ضداستکباری جمهوری اسلامی و ایستادگی آن در برابر امپریالیسم جهانی ماهیتی مقطعی دارد و با گذر زمان و فرونشستن تب انقلاب، مقامات سیاسی ایران لاجرم در مواضع رادیکال خود تجدیدنظر نموده و دیر یا زود نسبت به عادی‌‌سازی روابط با ابرقدرت‌ها به‌ویژه ایالات متحده آمریکا اقدام خواهند کرد؛ اما برخلاف این پندارِ نادرست، جمهوری اسلامی در طول دوران حیات پرفراز و نشیب خود و در کوران حوادث سخت و طاقت‌فرسا همچنان به آرمان استکبارستیزی در کنار دیگر آرمان‌های انقلاب ملتزم باقی مانده است.
سیر اجمالی در‌اندیشه‌های رهبر انقلاب حاکی از آن است که ایشان نیز به تأسی از امام راحل و به اقتضای اصول بنیادین شریعت اسلام، استکبارستیزی را به چشم قاعده مبناییِ خلل‌ناپذیر برای جمهوری اسلامی ایران و در نقش چراغ راهنمای حرکت مردم و مسئولان نظام می‌نگرند و همواره بر ضرورت حفظ رویکرد ضداستکباری انقلاب تأکید می‌ورزند. در ادامه، می‌کوشیم مهم‌ترین محورهای استکبارستیزی در‌اندیشه‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را از فحوای کلام ایشان استخراج و دسته‌بندی کنیم.
معنا و مفهوم استکبار
رهبر انقلاب، استکبار را معادل سیطره ظالمانه و قلدرمآبانه بر مجموعه‌های بزرگ انسانی تعریف می‌کنند: «در فرهنگ ما استکبار به آن مجموعه قدرتی گفته می‌شود که با تکیه بر توانایی‌های سیاسی و نظامی و علمی و اقتصادی خود و با الهام از نگرش تبعیض‌آمیز به نوع بشر، مجموعه‌های بزرگ انسانی یعنی ملت‌ها و دولت‌ها و کشورها را با سیطره قلدرانه و تحقیرآمیز به سود خود زیر فشار و استثمار می‌گذارد؛ در کار آنها دخالت و به ثروت آنها دست‌اندازی می‌کند؛ به دولت‌ها زور می‌گوید و به ملت‌ها ستم می‌ورزد و به فرهنگ‌ها و سنت‌های آنان اهانت روا می‌دارد.»
ایشان استکبارگری را نمود عینی و عملیِ «تکبر» به‌عنوان صفت قلبی و روحی می‌دانند: «استکبار، یعنی قدرتی در دنیا یا قدرت‌هایی در دنیا؛ چون نگاه می‌کنند به خودشان، می‌بینند دارای امکانات پولی و تسلیحاتی و تبلیغاتی هستند؛ بنابراین، باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگی کشورها و ملت‌های دیگر، دخالت‌های مالکانه بکنند؛ این معنای استکبار و روح سلطه‌‌گری است.»
ریشه‌ قرآنی استکبار
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر این نکته تأکید دارند که آرمان استکبارستیزی مولود انقلاب اسلامی نیست، بلکه ریشه آن را باید در عمق تعالیم قرآن کریم سراغ گرفت: «مقابله ملت ما با استکبار، ریشه دینى هم دارد. کلمه استکبار و مستکبر و در مقابلش استضعاف و مستضعف در قرآن هست. وقتى ملت ما با این روحیه در مقابل آمریکا و دستگاه فاسد وابسته به آمریکا ایستاد، پشتوانه عظیم از اعتقادات و ایمان دینى پشت‌سرش بود و همین هم توانست او را موفق کند و پیش ببرد.»
تقابل تاریخی مستضعفان و مستکبران
رهبر انقلاب با الگوگیری از جهان‌بینی اسلامی، معتقد به وجود تقابل و صف‌بندی دیرپای تاریخی میان جریان مستکبر پیرو شیطان و جریان موحدان به طلایه‌داری انبیای الهی هستند: «امروز نبرد جمهوری اسلامی با استکبار همان نبرد پیغمبران با طواغیت زمان، با شیاطین انس و جن است. ما دنبال آرمان‌های بلند هستیم؛ دنبال تشکیل جامعه اسلامی، نظام اسلامی، کشور اسلامی، امت اسلامی و تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ پیامبران و صدیقان و شهیدان [هستیم‌]؛ و دستگاه‌های شیطانی زمان یک جبهه‌اند و طبعاً با یک‌چنین حرکتی مخالف‌اند؛ [بنابراین]، کارشکنی می‌کنند، اذیت می‌کنند، تهدید می‌کنند؛ در عین حال با همه زرق‌ و برقی
که آن جبهه‌ مقابل دارد و جلال ظاهری و توانایی‌های مادی‌ که دارد، این حرکت الهی و حرکت پیامبرانه راه خودش را دارد ادامه می‌دهد و پیش می‌رود.»
تعیین مصداق برای مستکبرین جهانی
رهبر انقلاب برای خارج‌کردن مفهوم استکبارستیزی از فضای انتزاعیِ صرف، می‌کوشد تا برای این مفهوم در گستره محیط جهانی به‌صورت عینی و ملموس تعیین مصداق نمایند. ایشان ابتدا تأکید می‌ورزند که در استکبارستیزی، ملاک و معیارِ «ستیز» خود مفهوم استکبار است؛ یعنی هر موجودیتی که رفتار استکبارگرانه داشت،‌ستیز با او لازم است. ایشان همچنین ماهیت استکبار جهانی را فراتر از یک دولت قلمدادکرده و اظهار می‌دارند: «استکبار جهانی فقط یک دولت نیست؛ استکبار جهانی یک مجموعه قدرت است. تنها یک نقطه مشترک اساسی بین اجزای این مجموعه وجود دارد که به هر صورت، وقتی ملت و کشوری مثل ملت و کشور ما در مقابل منافع این مجموعه قیام می‌کند و این کشور بزرگ در این منطقه حساس را از زیر نفوذ این مجموعه بیرون می‌آورد، همه این مجموعه، متحد در مقابل او صف‌آرایی می‌کنند؛ استکبار جهانی یعنی این.»
ایشان سپس، آمریکا را بارزترین مصداق استکبار و سردمدار مستکبران در عصر حاضر قلمداد می‌کنند: «اگر بخواهیم استکبار را درست ترجمه کنیم، امروز با دولت متجاوز و مستکبر و یاغی و گردنکش آمریکا تطبیق می‌کند. امروز عمده مستکبران عالم آنها هستند.»
البته، رهبر انقلاب ضمن تفکیک قائل‌شدن میان دولت و ملت آمریکا، دشمنیِ انقلاب اسلامی را صرفاً معطوف به دولت آمریکا به‌دلیل سیاست‌های مستکبرانه‌اش می‌دانند و صراحتاً اعلام می‌کنند که نظام جمهوری اسلامی هیچ مشکل و خصومتی با ملت آمریکا ندارد: «ما حتی با ملت آمریکا هم هیچ دشمنی نداریم؛ آنها هم مثل بقیه ملت‌هایند. آنچه نقطه مقابل نظام اسلامی است، استکبار است. جهت‌گیری خصومت‌های نظام اسلامی، با نظام استکبار است؛ ما با استکبار مخالفیم، ما با استکبار مبارزه می‌کنیم. نظام اسلامی با ملت‌ها طرف نیست، با مردم طرف نیست، با انسان‌ها طرف نیست، نظام اسلامی با استکبار طرف است.»
راهکار مقابله با استکبار
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقطه اتکای مستکبران در مواجهه با سایر ملت‌ها را هیبت و ظرفیت رعب‌آفرینی آنها می‌دانند: «من بارها این نکته را عرض کرده‌ام که استکبار بیش از اینکه نان قدرت و توانایى خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را مى‌خورد. اصلاً استکبار با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن زنده است.»
همچنین ایشان معتقدند وادادگی در مقابل استکبار و هراسیدن از هیبت آن موجب پیشروی مستکبران و افزایش سطح مطالبات آنان خواهد شد: «ما در مقابل استکبار و استعمار هرچه بیشتر خم شوید، بیشتر فشار وارد می‌کند. اگر سرتان را پایین‌آورید، فشار خود را راحت‌تر وارد می‌کند تا به سجده بیفتید. وقتی هم در مقابلش به خاک افتادید و سجده کردید، پایش را محکم روی شما می‌گذارد. این خاصیت قدرت‌های استکباری و متجاوز است.»
به همین‌ دلیل رهبر انقلاب ایستادگی را تنها راه مقابله با استکبار می‌دانند و قویاً بر این باورند که امکان غلبه ‌یافتن بر قدرت مستکبران وجود دارد: «این را هم همه باید بدانیم و بفهمیم که عقب‌نشینى در مقابل قدرت‌هاى استکبارى آنها را جرى‌تر مى‌کند؛ اما ایستادگى به ناکامى آنها مى‌انجامد. قدرت ابرقدرت‌هاى دنیا یک قدرت بى‌تخلف و بى‌منتها نیست.»
دورنمای‌ستیز با استکبار
رهبر انقلاب، خوش‌بینانه به فرجام تقابل تاریخی مستضعفان و مستکبران می‌نگرند و به شکست نهایی استکبار جهانی اعتقاد راسخ دارند؛ یعنی به‌زعم ایشان، سنن قطعی الهی اقتضا می‌کند که جبهه حق در نهایت بتواند بر جبهه باطل فائق آید. البته، بدون تردید شرط تحقق وعده‌های الهی، پایبندی مستضعفان به تعهدات خویش و تداوم‌ستیز با استکبار و ایستادگی در برابر آن تا رسیدن هنگامه پیروزی نهایی خواهد بود: «چالش میان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، چالش مستمری است؛ چالش ادامه‌داری است. البته، به حول و قوه الهی تا ابد طول نخواهد کشید؛ هرچه زمان می‌گذرد، کفه نظام اسلامی سنگین‌تر و قوی‌تر می‌شود. آن روزی که دشمنان احساس نومیدی کنند، هجمه‌ها کم و به‌تدریج زائل خواهد شد؛ لکن تا آن روز، ایستادگی ملت و نخبگان ملت امری ضروری و لازم است.»
راز خصومت استکبار با انقلاب اسلامی
رهبر انقلاب، راز خصومت استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا با انقلاب اسلامی را در مخالفت انقلاب با سلطه‌پذیری و ایستادگی آن در مقابل منافع استعماری ابرقدرت‌ها می‌دانند؛ علی‌الخصوص که این مخالفت هرگز وجه شعاری نداشته و همواره در عرصه عمل ظهور و بروز یافته است: «جمهوری اسلامی، نظام جهانی ظالمانه را به چالش کشید؛ علت مخالفت با ما هم همین است؛ وگرنه چنان‌چه اسلام غیرسیاسی، اسلامی که کاری به کار این ‌و آن ندارد، اگر یک چنین اسلامی حاکم باشد، نه، هیچ اهمیتی هم نمی‌دهند و مخالفتی هم نمی‌کنند. شما با آمریکا، با دستگاه استکبار، با صهیونیسم همراه باشید -در کار اقتصادی‌شان، در کارهای سیاسی‌شان، در جهت‌گیری‌هایشان- و مثل آنها فکر کنید، مثل آ‌ن‌ها حرف بزنید، مثل آنها مشی کنید، هیچ مخالفتی ندارند؛ اسمتان مسیحی باشد، اسمتان بودایی باشد، اسمتان مسلمان باشد برایشان هیچ اهمیتی ندارد.»
دائمی بودن شعار استکبارستیزی
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای،‌ستیز با استکبار را به اقتضای اصول شریعت اسلام یک وظیفه و راهبرد همیشگی برای تمامی مسلمانان می‌پندارند؛ راهبردی که بستگی به شرایط زمان و مکان ندارد، بلکه ویژگی ذاتی انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و در هر موقعیتی لازم ‌الاجراست. به‌عبارت دیگر، انقلاب ما به‌واسطه اسلامی بودنش ذاتاً با قدرت‌های مستکبر عالم خصومت دارد و این واقعیت، شعار استکبارستیزی را به شعار دائمی و غیرقابل تغییر انقلاب اسلامی مبدل می‌سازد: «مفهوم استکبار، مقابله با استکبار را از سوی مسلمین و مؤمنین و نظام و انقلاب اقتضا می‌کند؛ آن هم نه به صورت مصلحتی و موسمی و تاکتیکی، بلکه به‌صورت همیشگی این مقابله وجود دارد. ذات انقلاب این است و تا انقلاب هست، چنین چیزی هم خواهد بود.»
با این حساب، مادامی که مستکبران عالم به استکبارگری مشغول‌اند، جمهوری اسلامی ایران در برابر آنان موضع خواهد گرفت و همچنان شعار ضدیت با استکبار را سر خواهد داد: «چالش میان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، چالش مستمر و ادامه‌داری است.»
دکتر روح‌الامین سعیدی
عضو هیئت علمی
دانشگاه امام صادق(ع)