کد خبر: ۲۳۷۶۵۸
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۹:۴۷

عبــرت بزرگ جنــگ اوکراین؛ امنیت قابل معامله نیست

 
 
اشاره
بامداد پنج‌شنبه (5 اسفند 1400) به وقت مسکو‌، پوتین فرمان حمله سراسری را به اوکراین صادر کرد. در مورد ریشه‌های این جنگ و دلایل داخلی‌، منطقه‌ای و بین‌المللی آن طی روزهای اخیر تحلیل‌های متفاوتی صورت گرفته است. برخی دلیل اصلی جنگ را ناشی از موقعیت ژپوپلیتیک اوکراین و تلاش ناتو برای بسط نفوذ خود در شرق اروپا از طریق این کشور می‌دانند.بر مبنای این تحلیل اوکراین به حائلی بین روسیه و ناتو تبدیل شده بود و برای روسیه قابل پذیرش نبود که اوکراین عضو ناتو شود. برخی نیز رویای پوتین در بازگشت روسیه به شکوه امپراتوری شوروی را دلیل این جنگ می‌دانند. در تحقق این رویا نیز بازگشت اوکراین به سرزمین مادری جایگاه ویژه‌ای داشت. اما دلیل این جنگ هر چه که باشد؛ مهمترین نتیجه‌ای که از جنگ اوکراین می‌توان گرفت این است که امنیت قابل معامله نیست و دولت‌ها نباید به وعده‌های متحدین هر چند قدرتمند خود در مواقع بحرانی و شرایط جنگی دل خوش کنند، همان‌طور که اوکراین از زمین و هوا و دریا در معرض سنگین ترین حملات روسیه قرار دارد و متحدین غربی این کشور تنها به تماشای این نابودی زیرساخت‌های اوکراین توسط روسیه نشسته‌اند.
سرویس خارجی کیهان
 
آغاز جنگ 
بامداد پنج‌شنبه(5 اسفند) به وقت مسکو ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در یک سخنرانی تلویزیونی فرمان آغاز عملیات نظامی روسیه علیه اوکراین را صادر کرد. پوتین گفت روسیه برای دفاع از خود این عملیات را انجام می‌دهد و اوکراین را غیرنظامی و «نازی زدایی» می‌کند. او از سربازان اوکراینی هم خواست سلاح‌هایشان را زمین بگذارند و تهدید کرد که هرگونه مداخله قدرت‌های خارجی علیه روسیه با یک پاسخ «فوری» از سوی این کشور همراه خواهد بود. رئیس‌جمهور روسیه اعلام کرد که در پاسخ به درخواست رهبران  دو منطقه «دونتسک» و «لوهانسک» تصمیم به انجام یک عملیات نظامی ویژه برای حفاظت از مردم غیرنظامی دونباس گرفته است. وی تاکید کرد که روسیه چاره‌ای جز این اقدام نداشته و قصد اشغال خاک اوکراین را ندارد. به دنبال فرمان پوتین حملات هوایی گسترده روسیه علیه اوکراین آغاز شد. حملات روس‌ها با شلیک پرتعداد موشک‌های «کروز» و «بالستیک» آغاز شد. 
بر اساس گزارش‌ها  تمرکز حملات بر نابودی حداکثری توان هوایی و پدافندی ارتش اوکراین بود تا راه برای ورود جنگنده‌ها و بالگردهای روسی به عمق خاک این کشور باز شود. وزارت دفاع فدراسیون روسیه ادعا کرده که «نیروهای نظامی این کشور به شهرهای اوکراین حمله نمی‌کنند و برای غیرفعال کردن زیرساختارهای نظامی تجهیزات بسیار دقیق استفاده شده و مردم غیرنظامی اوکراین در خطر نیستند.» با این وجود طی چند روزی که از این جنگ می‌گذرد اخبار و گزارش‌ها نشان می‌دهد که مناطق غیر نظامی اوکراین نیز هدف حمله قرار گرفته و تا کنون متاسفانه صدها غیر نظامی اوکراینی کشته و مجروح شده‌اند.
غرب تماشا می‌کند
حملات گسترده زمینی، هوایی و دریایی روسیه به اوکراین همان‌طور که انتظار می‌رفت تنها واکنشی را که از سوی متحدین غربی اوکراین(اروپا و آمریکا) به دنبال داشت محکومیت زبانی، برگزاری نشست و تحریم‌های اقتصادی و سیاسی بود و غرب حاضر نشد برای دفاع از متحد خود دست به سلاح شود. نابودی زیرساخت‌های اوکراین و عدم واکنش متحدین غربی کیف صدای «زلنسکی» رئیس‌جمهور این کشور را نیز درآورد. رئیس‌جمهوری اوکراین در یک پیام ویدئویی در این زمینه گفت که قدرت‌های جهانی اوکراین را در جنگ مقابل روسیه تنها گذاشته‌اند.وی با ناکافی دانستن تحریم‌های اعلام شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا علیه مسکو گفت: «آیا روسیه با تحریم‌های دیروز متقاعد شد که دست از حمله بردارد؟ امروز از 
۲۷ رهبر اروپا پرسیدم که آیا اوکراین عضو ناتو خواهد بود یا نه؟ مستقیم پرسیدم. همه می‌ترسند. آنها پاسخ نمی‌دهند.» «ولودیمیر زلنسکی» در اظهاراتی که به نظر می‌رسید به آمریکا اشاره دارد، گفت:« امروز صبح، ما به تنهایی از کشور خود دفاع می‌کنیم. درست مثل دیروز، قدرتمندترین کشور جهان از دور به آن نگاه می‌کرد». زلنسکی همچنین با بیان اینکه جهان همچنان آنچه را که در حال وقوع است از دور تماشا می‌کند، گفت: «اوکراین تنها ماند، روسیه تحت تاثیر تحریم‌های جدید قرار نگرفت». وی افزود: دیر یا زود، روسیه باید با ما در مورد پایان دادن به این عملیات نظامی، در مورد پایان دادن به این تهاجم صحبت کند و هر چه زودتر این گفت‌وگو آغاز شود، خسارات روسیه کمتر خواهد بود. 
تحریم؛ تنها ابزار غرب 
در جعبه ابزار اروپا و آمریکا غیر از تحریم ابزار دیگری نیست و آنها در مواجه با هر مشکل و بحرانی تنها به این ابزار پناه می‌برند. در مورد اوکراین نیز در واکنش به حمله تمام عیار روسیه به اوکراین آمریکا و اروپا به گفته خود شدیدترین تحریم‌های خود را علیه روسیه اعمال کردند. به نوشته گاردین بایدن بعد از آغاز حملات روسیه به اوکراین در کاخ سفید مقابل خبرنگاران ظاهر شد‌، پوتین را «متجاوز» خواند و اعلام کرد که با اعمال تحریم‌های قوی و «بسته‌های تحریمی ویرانگر» علیه روسیه موافقت کرده است. 
جو بایدن، گفت: تحریم‌های ما علیه روسیه بر بانک‌های این کشور که دارایی‌های مالی یک تریلیون دلاری دارند، تأثیر خواهد گذاشت.رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «چهار بانک دیگر روس را مسدود کردیم و توانایی روسیه در زمینه تجارت با دلار و ین را محدود می‌کنیم. از امروز تمامی دارایی‌های روسیه در آمریکا مسدود می‌شود.» وی تصریح کرد: شرکت‌های گازی و نفتی نباید از بحران سوءاستفاده کرده و قیمت‌ها را بالا ببرند. در تلاشیم منابع جهانی انرژی را تضمین کنیم. بایدن گفت که تحریم‌های جدید علیه روسیه، نخبگان این کشور، بانک‌های بزرگ و صادرات فناوری روسیه را هدف خواهد گرفت.با این حال، او تصریح کرد که «قطع ارتباط روسیه با سوئیفت و تحریم پوتین فعلاً در دستور کار نیست.بایدن گفت که اثرگذاری تحریم‌ها زمان‌بر خواهد بود و از آمریکایی‌ها خواست «عزم و اراده» نشان دهند. خبرنگار فاکس‌نیوز هم گفت که «مصائب اقتصادی که آمریکایی‌ها احساس خواهند کرد کوتاه‌مدت خواهد بود.» رئیس‌جمهور آمریکا با اشاره به اینکه کشورش قصد مداخله نظامی در اوکراین برای مقابله با روسیه را ندارد، اعلام کرد تحریم‌های جدید آمریکا و متحدانش علیه روسیه شامل محروم کردن این کشور از انجام معاملات مبتنی بر دلار، یورو و ین ژاپن خواهد بود. جو بایدن همچنین در توئیتی نوشت که رهبران گروه ۷ توافق کرده‌اند که کار به روی آنچه که او «بسته‌های ویرانگر تحریم‌ها» و سایر تدابیر اقتصادی خواند را به پیش برده تا روسیه را در قبال حمله به اوکراین مسئول بدانند. 
از سوی دیگر بعد از جلسات طولانی نمایندگان کشورهای اروپایی در بروکسل، اتحادیه اروپا هم روز جمعه(6 اسفند) در دومین روز آغاز جنگ اعلام کرد بابت «حمله روسیه به اوکراین» بسته تحریمی عظیمی را علیه مسکو اعمال کرده است. به نوشته خبرگزاری «آناتولی»، این تحریم‌ها، بخش‌های اقتصاد، انرژی و حمل‌ونقل روسیه را شامل شده و تدابیری برای محدودیت صدور ویزا و تشدید کنترل بر واردات کالاهای روسی را در بر می‌گیرند. «اورسولا فون در لین» رئیس ‌کمیسیون اروپا در پیامی توئیتری اعلام کرد «این تحریم‌ها که هفتاد درصد بانک‌ها و شرکت‌های دولتی روسیه را در بر می‌گیرند، همچنین محدودیت‌هایی برای دسترسی روسیه به محصولات تکنولوژی اروپایی را در بر می‌گیرند.» این مقام اروپایی افزود: «در وهله دوم، این تحریم‌ها بخش انرژی را که حوزه اقتصادی کلیدی روسیه محسوب می‌شود را در بر می‌گیرد. ممنوعیت صادراتی که وضع کردیم، با غیرممکن کردن تقویت پالایشگاه‌های روسیه، ضربه بزرگی به بخش نفتی اقتصاد این کشور وارد می‌کند».رئیس‌کمیسیون اروپا در ادامه گفت: «در وهله سوم، فروش هواپیما و تجهیزات به شرکت‌های هواپیمایی روسیه را ممنوع کردیم». 
وی در ادامه پیام توئیتری خود نیز نوشت:«چهارم، ما دسترسی روسیه به فناوری‌های حیاتی از جمله نیمه‌رساناها و نرم‌افزارهای مدرن را محدود کردیم آخرین مورد مربوط به صدور ویزا است. دیپلمات‌ها و گروه‌های مرتبط و تجار از این پس قادر نخواهند بود از مزیت دسترسی به اتحادیه اروپا بهره‌مند شوند».
«جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز این تحریم‌ها را «سخت‌ترین بسته تحریمی که تاکنون به کار گرفته شده» توصیف کرد. با این حال روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نوشت، شماری از کشورهای اروپایی به رهبری آلمان خواستار عدم درج اسامی «ولادیمیر پوتین» و «سرگئی لاوروف» در لیست این تحریم‌ها هستند.
«جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سه‌شنبه (3 اسفند 1400) نیز و به دنبال آنکه شامگاه دوشنبه(دوم اسفند 1400) پوتین طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد که استقلال مناطق شرقی اوکراین را به رسیمت می‌شناسد؛ بسته تحریمی دیگری را علیه روسیه اعلام کرده بود. وی در یک نشست خبری از تحریم 27 شخص و نهاد روسی در ارتباط با تصمیم روسیه برای به رسمیت شناختن استقلال جمهوری‌های دونتسک و لوهانسک خبر داد. وی گفت: تحریم‌ها علیه روسیه شامل بانک‌هایی که تصمیم‌گیرندگان سیاسی در این کشور را حمایت می‌کنند و همچنین هرگونه فعالیتی در مناطق جدایی‌طلب (دونتسک و لوهانسک) را شامل می‌شود. به گفته این مقام ارشد اروپایی مسدود‌سازی دارایی‌ها و منع ارائه روادید به 351 نفر از نمایندگان دومای روسیه که از پوتین خواستند استقلال دونتسک و لوهانسک را به رسمیت بشناسند نیز در دستور کار قرار دارد.
با ورود جنگ به روز سوم و چهارم خود اروپا و آمریکا بسته‌های جدید تحریمی خود را نیز با این امید که پوتین از تصمیم خود برای ادامه حملات منصرف شود رو کردند. در همین راستا انگلستان، بلغارستان، لهستان، اوکراین،استونی، لتونی و جمهوری چک اعلام کردند آسمان خود را نیز بر روی هواپیماهای روسی بسته‌اند. وزارت خزانه‌داری آمریکا هم اعلام کرد «‌ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهور روسیه، « سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه این کشور و «سرگئی شویگو»، وزیر دفاع روسیه را در لیست تحریم‌های خود قرار داده است. مشاور رئیس‌جمهور آمریکا در امور اروپا نیز با بیان این‌که جریان ارسال مهمات به اوکراین و ارتش آن ادامه دارد، گفت: «ما همچنان به تحریم نخبگان روسیه و مؤسسات مالی آنها ادامه می‌دهیم» دستیار رئیس‌جمهور آمریکا در امور اروپا اعلام کرد: «تحریم‌های ما برای آسیب رساندن به اقتصاد روسیه طراحی شده‌اند نه آمریکا. تحریم‌ها علیه بخش انرژی روسیه به نفع پوتین است.‌ «کاخ سفید نیز در بیانیه‌ای اعلام کرده است: «آمریکا به متحدان اروپایی در اعمال تحریم‌ها علیه رئیس‌جمهور روسیه و وزیر امور خارجه این کشور می‌پیوندد. تحریم‌ها علیه رئیس‌جمهور روسیه مانع از سفر او به آمریکا می‌شود»
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در اظهاراتی به توضیح در مورد جزئیات تحریم‌ها علیه روسیه و احتمال عضویت اوکراین در ناتو پرداخت. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد« ۱۰ بانک که ۸۰ درصد دارایی‌های روسیه را تشکیل می‌دهند مشمول تحریم هستند.» وی گفت «اگر پوتین بخواهد به عملیات نظامی روسیه در اوکراین ادامه دهد، تحریم‌ها علیه مسکو افزایش خواهند یافت.» بر اساس گزارش‌ها نفت‌وگاز روسیه هنوز مورد تحریم قرار نگرفته است. به گفته مقامات غربی در صورت تحریم نفت و گاز روسیه اروپا و آمریکا بیشتر متضرر خواهند شد و با افزایش قیمت نفت و بنزین در نهایت این روسیه خواهند بود که از این وضعیت با فروش نفت خود با قیمت‌های بالاتر نفع می‌برد. منابع خبری همچنین گزارش دادند که به دنبال حمله روسیه به اوکراین شوای اروپا عضویت روسیه در این نهاد را موقتا به حالت تعلیق درآورده است. شورای اروپا در بیانیه‌ای اعلام کرد در راستای اساسنامه شورای اروپا، کمیته وزیران این شورا تصمیم گرفته است که فدراسیون روسیه را از حق نمایندگی خود در کمیته وزیران و در مجمع پارلمانی با اجرای فوری در نتیجه حمله مسلحانه فدراسیون روسیه به اوکراین به حالت تعلیق درآورد. وزارت خارجه روسیه تحریم‌ها علیه رئیس‌جمهور و وزیر خارجه این کشور را محکوم و اعلام کرد تعلیق عضویت در شورای اروپا به معنای پایان این نهاد است. همزمان در بیانیه‌ای که سران کمیسیون اروپا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، انگلیس، کانادا و آمریکا منتشر کرده‌اند آمده است آنها متعهد شده‌اند اطمینان حاصل کنند که ارتباط برخی از بانک‌های معین روسیه‌ای با سامانه پیام‌رسان مالی سوئیفت قطع می‌شود. این طرف‌ها گفته‌اند علاوه‌بر این متعهد می‌شوند با انجام اقداماتی مانع استفاده بانک مرکزی روسیه از ذخائر بین‌المللی خود برای تضعیف آثار تحریم‌ها شوند.
امنیت قابل معامله نیست
اما در حالی که نبرد در «کیف» پایتخت اوکراین خیابان به خیابان و کوچه به کوچه ادامه دارد. شاید مهم‌ترین درس عبرتی که بتوان از این جنگ گرفت این باشد که امنیت قابل معامله نیست.طبق معاهده «بوداپست» که در 5 دسامبر 1994 (14 آذر 1373)امضا شده بود اروپا، آمریکا و روسیه به اوکراین وعده دادند در مقابل خلع سلاح هسته‌ای امنیت این کشور تضمین خواهد شد. اوکراین به این تعهد خود به طور کامل عمل کرد اما اروپا، آمریکا و روسیه هیچ گاه به تضمین‌های داده شده خود عمل نکردند. «یوری  کاستنکو» سیاستمدار معروف اوکراینی در کتاب 
« اوکراین و خلع سلاح هسته‌ای» در این باره می‌نویسد: «همه ما (اوکراینی‌ها) فریب خوردیم و برای آن معاهده دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح هسته‌ای با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانه‌ای و تبلیغاتی انجام شد. اما اکنون مشخص شده  که آن ارزیابی‌ها کاملا اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمی بین‌المللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکه تکه شدن و غرق شدن در بحران‌های گوناگون پیش می‌رود»
 تقریباً اکثر نظریه‌پردازان رئالیسم در روابط بین‌الملل معتقدند که هیچ کشوری نباید امنیت استقلال و حاکمیت خود را به سایر دولت‌ها گره بزند. به دلیل ماهیت آنارشیک نظام بین‌الملل، کشورها هرگز نمی‌توانند از مقاصد کشورهای دیگر مطمئن شوند. به ویژه، هیچ کشوری نمی‌تواند مطمئن باشد که کشور دیگری، از توانمندی نظامی خود علیه آن کشور استفاده نخواهد کرد. دراین میان نیز اساسی‌ترین انگیزه‌ای که دولت‌ها را به حرکت در می‌آورد انگیزه بقا است. از نظر رئالیست‌ها نظام بین‌الملل میدان مبارزه برای کسب قدرت، فرصت‌ها و امتیازات است و اعتماد در آن‌جایی ندارد. بنابراین رقابت امنیتی بی‌رحمانه همواره در آن وجود دارد و احتمال جنگ نیز همواره وجود دارد. در این وضعیت که اعتمادی وجود ندارد و احتمال جنگ نیز محتمل است کشورها در صورت بروز جنگ غیر از توانایی‌های خود به هیچ کشور دیگری نباید اعتماد و اطمینان داشته باشند چرا که در صورت بروز بحران و جنگ این احتمال وجود دارد که متحدین کشور مورد تهاجم را تنها بگذارند. بنابراین نه تنها کشورها به قول و وعده‌های متحدین خود در این زمینه نباید اعتماد کنند بلکه به لحاظ نظامی نیز تا جایی که می‌توانند خود را قوی کنند تا در زمان بروز جنگ بتوانند از قابلیت‌های نظامی خود استفاده کنند. رها شدن توسط متحدین در زمان بروز بحران و جنگ در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده و اوکراین نیز جدیدترین مورد آن است و البته آخرین مورد آن نیز نخواهد بود. به گفته «زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین در حمله روسیه به این کشور متحدین غربی کیف تنها تماشاچی هستند. و عملاًَ این کشور را در مقابل ماشین جنگی روسیه تنها گذاشته‌اند. وی از فرط عصبانیت روز جمعه (6 اسفند) و در دومین روز این نبرد در واکنش به رها شدن کشورش از سوی غربی‌ها به یک‌باره حساب کاربری تمام رهبران جهان را که دنبال می‌کرد نیز «آنفالو» کرد. 
ریشه‌های بحران 
شاید بتوان سه سطح تحلیل جداگانه برای بحران کنونی اوکراین در نظر گرفت. نخست سطح داخلی بحران است. از منظر داخلی به نظر می‌رسد که اوکراین بعد از فروپاشی شوروی و استقلال تا کنون قادر به ایجاد همبستگی و انسجام ملی نبوده است اگرچه «کیف» روزگاری (در دوران قبل از تزارها) برای سالیان متمادی پایتخت باستانی روسیه بوده است، اما تضادهای قومی و هویتی میان اوکراینی‌تبارها و روس‌تبارها در طول تاریخ مناسبات این دو قومیت را دچار فراز و نشیب کرده است؛ تحولاتی که اکنون در قالب اردوکشی‌های نظامی میان روس‌تبارهای شرق اوکراین و دولت مرکزی اوکراین در جریان است ریشه در همین تضاد‌های هویتی و عدم تشکیل دولت و ملت واقعی در این کشور است. روس تبارها از اوکراینی تبارها بیزارند و تمایلات آشکار روسی دارند در مقابل اوکراینی تبارها نیز گرایشات آشکار غرب‌گرایی دارند و هر گرایشی که در این کشور به قدرت می‌رسد فضای بحران با دخالت طرف‌های حامی منطقه‌ای و بین‌المللی تشدید می‌شود. در سطح منطقه‌ای نیز موقعیت ژئوپلیتیک این کشور در اروپا باید مورد توجه قرار بگیرد. اهمیتی که اوکراین از نظر جایگاه ژئوپلتیک برای اتحادیه اروپا دارد موجب شده اگر  اوکراین در اتحادیه اروپا و ناتو عضو  شود در بلندمدت این توسعه حوزه نفوذ  اتحادیه اروپا در مرزهای غربی  روسیه  بسیار  حائز اهمیت خواهد بود. در  سطح بین‌المللی نیز این بحران  را می‌توان در رقابت‌های بین روسیه و آمریکا دید.
اما شاید بتوان انقلاب رنگی ۲۰۱۴ اوکراین را نقطه عطفی در بحران کنونی اوکراین دانست انقلاب رنگی ۲۰۱۴ مجموعه حوادثی است که با تظاهرات غربگرایان در کیف پایتخت اوکراین اتفاق افتاد. در ادامه «ویکتور یانوکوویچ» رئیس‌جمهور روس‌گرا با امضای توافق‌نامه‌ای با مخالفان با انتخابات زودهنگام موافقت کرد، اما اعتراضات ادامه پیدا کرد و در نهایت وی با رای مجلس از سمت ریاست جمهوری عزل شد و چند روز بعد دولت جدید به ریاست «آرسنی یاتسنیوک» غرب‌گرا بر سر کار آمد. روسیه این‌جابه جایی قدرت را که با حمایت کامل آمریکا و اروپا اتفاق افتاد کودتا نامید و تحرکات خود را در شرق اوکراین برای حفاظت از منافع خود آغاز کرد نیروهای روسی ابتدا به شکل سربازان نقابدار و مسلح، ساختمان‌های دولتی و پایگاه‌های نظامی فرودگاه‌های این شبه جزیره را تصرف کردند، سپس ۷ هزار نیروی نظامی وارد این شبه جزیره شده و عملاً کنترل آن منطقه را به‌دست گرفتند. فردای آن روز نیز تعداد نیروهای روسی به ۱۵ هزار نفر افزایش یافت. مقامات روسی دلیل این مداخله نظامی را، حفظ حقوق شهروندان روس‌تبار و روس زبان شرق اوکراین، اعلام کردند. سرانجام در ۱۶ مارس ۲۰۱۴(یک‌شنبه 25 اسفند 1392) یک همه‌پرسی توسط دولت شبه جزیره کریمه از مردم کریمه برای پیوستن به روسیه برگزار شد و ۸۱ درصد واجدان شرایط در این انتخابات شرکت کردند و و نزدیک به 97 درصد به الحاق این شبه جزیره به روسیه رأی مثبت دادند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در روز ۱۸ مارس 2014 (27 اسفند 1392) رسماً سند الحاق کریمه به روسیه را امضا کرد و کریمه را جزء جدایی‌ناپذیر روسیه خواند. الحاق کریمه به روسیه، خواسته یا ناخواسته توقعی را در میان دیگر روس‌تبارهای شرق اوکراین در الحاق آنان به روسیه، ایجاد نمود. آرزویی که پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین و جدا افتادن این مناطق از سرزمین مادری (روسیه)، در میان آنان پرورش یافته بود. از طرف دیگر روسیه که این افراد را سربازان خود در برابر موج اروپاخواهی غرب اوکراین می‌دید، شروع به حمایت مالی، مشورتی و تسلیحاتی از این گروه‌ها نمود. و این آغاز جنگ‌های خونینی بود که بین دولت مرکزی و مناطق شرقی اوکراین درگرفت. اوکراین و جدایی‌طلبان مورد حمایت روسیه در سپتامبر سال ۲۰۱۴ میلادی(شهریور 1393) در چهارچوب یک توافق ۱۲ ماده‌ای، بر سر برقراری آتش‌بس به توافق رسیدند. برخی از مفاد این توافق عبارت بودند از مبادله زندانیان، اجازه انتقال کمک‌های بشردوستانه و تخلیه تسلیحات سنگین.این توافق پنج ماه پس از آغاز درگیری‌هایی امضا شد که تا آن زمان بیش از ۲۶۰۰ کشته برجای گذاشته بود. اما عمر این آتش‌بس، با نقض آن از سوی هر دو طرف، به‌سرعت پایان یافت.با تشدید دوباره درگیری‌ها، این بار با حضور نمایندگان روسیه، اوکراین، سازمان امنیت و همکاری اروپا و رهبران دو منطقه جدایی‌طلب لوهانسک و دونتسک که طرفدار روسیه بودند، توافق جدیدی در فوریه ۲۰۱۵ میلادی(بهمن 1393) در 
۱۳ ماده امضا شد. رهبران آلمان، فرانسه، روسیه و اوکراین که همزمان در مینسک گرد هم آمده بودند نیز با انتشار بیانیه‌ای از این توافق حمایت کردند. در توافق جدید، هر دو طرف درگیری و حامیان آنها متعهد به انجام برخی اقدامات سیاسی و نظامی نیز شده بودند. این توافق نیز عملاً از سوی دو طرف اجرا نشد.
با به قدرت رسیدن غربگراها در اوکراین در سال 2014 تلاش این کشور برای پیوستن به ناتو برای تضمین امنیت خود نیز وارد مرحله تازه‌ای شد. مسئله‌ای که به گفته کارشناسان به یکی از دلایل اصلی جنگ کنونی تبدیل شد. زمانی که غرب‌گراها در سال 2014 دراوکراین به دنبال انقلاب رنگی به قدرت رسیدند. نظریه‌پردازان برجسته رئالیسم در آمریکا مثل «مرشایمر» و «استفان والت» هشدار دادند که ادامه تحریک اوکراین برای عضویت در ناتو با واکنش شدید پوتین مواجه خواهد شد. «جان مرشایمر» نظریه‌پرداز برجسته رئالیسم تهاجمی 8 سال با پیش‌بینی این روزها نوشت: «چرا بحران اوکراین حاصل خطای غرب است. توهمات لیبرالی جهان غرب موجب تحریک پوتین شد. غرب می‌بایست بی‌طرفی اوکراین را حفظ می‌کرد و آن کشور را به عنوان منطقه‌ای حائل بین خود با روسیه به رسمیت می‌شناخت و امکان می‌داد اوکراینی‌ها ضمن انتخاب خود، توان مصالحه و سازش با روسیه را حفظ کنند.اما جهان غرب به آنها القاء می‌کرد که شما سرانجام در ما ادغام خواهید شد و روس‌ها سرانجام شکست خواهند خورد.... ما با این القائات، آنها را به سوی عدم مصالحه با روسیه و اتخاذ سیاست‌های تند راندیم و سرانجام موجب تحریک روسیه و بحران حاضر  شدیم.» مرشایمر رفتار غرب در اوکراین را به آن تشبیه می‌کند که اگر چین در کنار سرمایه‌گذاری در کانادا، به تحریک این کشور به تقابل با آمریکا روی آورد؛ آمریکا چگونه برخورد خواهد کرد؟«استفان والت» نیز در سال 2015 با ادبیات دیگری با هشداری مشابه به نقد سیاست‌های اوباما در اوکراین پرداخت و پیش‌بینی کرد: «تلاش برای ورود اوکراین به مجموعه غرب، به ناچار با واکنش شدید مسکو مواجه خواهد شد. سرنوشت اوکراین برای روسیه بیشتر از آمریکا اهمیت دارد و ولادیمیر پوتین نشان داده است که آمادگی دارد تا آسیب بزرگی به اوکراین وارد کند تا مانع همسویی آن با غرب شود».
چرا اوکراین برای روسیه مهم است؟ 
سال 1994میلادی، «زبیگنیو برژینسکی» گفته بود: «روسیه بدون اوکراین دیگر امپراطوری به حساب نمی‌آید». به همین دلیل روسیه تحمل عضویت اوکراین در ناتو را در نزدیکی مرزهای خود نداشت. چرا که در دیدگاه روسیه دراین صورت غرب وارد به حوزه قدرت روسیه می‌شد. اوکراین عمق استراتژیک روسیه است و افتادن آن به دست غرب موقعیت ژئوپولیتیک روسیه را به شدت تحت تأثیر قرار می‌داد. روسیه به دنبال کنترل بر شرق اروپا است و کنترل مسکو بر شرق اروپا بدون اوکراین امکان‌پذیر نیست. غربی‌ها نیز برای مهار روسیه در شرق اروپا به اوکراین نیاز دارند. چنانکه گفته شد اهمیت اوکراین برای روسیه بسیار واضح و روشن است پوتین عقیده دارد که آمریکا با رقم زدن تحولات سال 2014 در این کشور به دنبال تضعیف روسیه بود. به باور کارشناسان حمله روسیه به گرجستان نیز در سال 2008 بیش از آن‌که مربوط به مسائل قفقاز باشد، به شرایط اوکراین بازمی‌گشت. در آن زمان آمریکا به‌شدت در افغانستان و عراق درگیر بود و التزام رسمی به گرجستان نداشت. حمله به گرجستان با دو هدف صورت گرفت: نخست، نمایش توان نظامی روسیه که نسبت به سال 2000پیشرفت قابل‌توجهی کرده بود و دوم نشان دادن این نکته به کیف که تعهد صریح یا ضمنی آمریکا نمی‌تواند به منزله ضمانت امنیتی پایدار تلقی شود. اما اینکه چرا اوکراین تا این حد از اهمیت استراتژیک برای مسکو برخوردار است به آسیب‌پذیری روسیه از طریق اوکراین باز می‌گردد. مرور تاریخچه درگیری‌های این کشور با دیگر کشورهای اروپایی از جمله آلمان تا‌اندازه‌ای ریشه احساس ناامنی روسیه از نفوذ غرب بر اوکراین را نشان می‌دهد. به عنوان مثال آلمان در طول تاریخ از اوکراین به عنوان اهرم فشار بر روسیه بهره برده است.از جمله این موارد می‌توان به دوره جنگ جهانی اول اشاره کرد. در آن دوران لنین، رهبر انقلاب اکتبر 1917 روسیه پس از به قدرت رسیدن، در مقابل آلمان تسلیم شد. او سپس در پیمانی که با آلمان‌ها به امضا رساند، اوکراین را در اختیار آلمان قرار داد. علت اهمیت اوکراین برای آلمان‌ها این بود که به واسطه وجود 400 مایل زمین مسطح در مرز اوکراین و روسیه، این کشور پایگاه مناسبی برای اقدام علیه روس‌ها به شمار می‌آمد.در جنگ جهانی دوم نیز هیتلر برای حمله به روسیه، اوکراین را به تصرف در‌‌ آورد و از این کشور به عنوان پایگاهی برای حمله به مسکو بهره گرفت.
دلیل دیگر اهمیت اوکراین به کریمه برمی‌گردد. کریمه شبه جزیره‌ای استراتژیک در دریای سیاه است که 60 سال قبل رهبر اتحاد جماهیر شوروی آن را به اوکراین هدیه داد. این منطقه اکنون به کانون تنشهای میان غرب و روسیه تبدیل شده است. چنانکه گفته شد روسیه تاب پذیرش کنترل اوکراین به دست غرب را نداشت لذا به دنبال تحولات سال 2014 و سقوط دولت روس‌گرای این کشور کریمه را اشغال کرد/ اگرچه روسیه از 1997 با عقد قراردادی با اوکراین اجازه ایجاد پایگاه نظامی در کریمه را به مدت 20 سال در اختیار داشت، اما این معاهده در سال میلادی(2017 )تمام می‌شد، لذا بسیاری از کارشناسان معتقدند، روسیه به این دلیل که تسلط اتحادیه اروپا بر اوکراین و ورود پایگاه‌های نظامی ناتو به این کشور را محتمل می‌دانست، بلافاصله پس از جدی شدن بحران اوکراین، استراتژیکی‌ترین نقطه اوکراین را از این کشور تجزیه و به خود الحاق نمود تا با تقویت پایگاه‌های نظامی خود در این منطقه، بتواند تهدیدات ناشی از حضور پررنگ‌تر ناتو در اوکراین را کاهش دهد. علاوه‌بر این تسلط نظامی بر دریای سیاه از طریق کریمه و نیز حضور نظامی در مدیترانه به اتکای پایگاه نظامی «طرطوس» در سوریه، استراتژی یکپارچه‌ای است که روسیه برای افزایش توان در برابر ناتو و ایجاد توازن با این نیرو به‌ویژه در جنوب اروپا و ترکیه دنبال می‌کند.
اوکراین چنان‌که گفته شد برای غرب نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است اوکراین را باید محل تلاقی منافع قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نظیر روسیه، اتحادیه‌ اروپا و آمریکا نامید. در حقیقت، همان‌گونه که از میان رفتن نفوذ روسیه در این کشور موجب کم‌رنگ شدن هویت اروپایی روسیه می‌شود، عدم گرایش کیف به سمت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی غربی نیز سبب مسدود شدن نفوذ آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا در منطقه‌ اروپای شرقی می‌شود.باید گفت اوکراین مهم‌ترین کشور اروپای شرقی در ابعاد ژئوپلیتیک برای اتحادیه اروپاست. اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین، به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه، تا بدان‌جاست که زبیگنیو برژینسکی از آن کشور به عنوان «ترن سیاست منطقه‌ای پس از گسترش اتحادیه‌ اروپا» یاد می‌کند.اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است؛ تا آنجا که با عدم نفوذ اتحادیه‌ اروپا در این کشور، اوکراین نه تنها می‌تواند سدی بزرگ در برابر برنامه‌های درازمدت اتحادیه اروپا و ناتو در زمینه‌ گسترش به سمت شرق باشد، بلکه این مسئله ممکن است نقش و نفوذ روسیه را در مسائل اروپای شرقی نیز پررنگ‌تر کند به لحاظ اقتصادی نیز اوکراین محل ترانزیت 80 درصد گاز طبیعی و 75 درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. ویژگی‌هایی از این دست، اوکراین را به کشوری ذاتاً بین‌المللی تبدیل کرده است. نیاز متقابل روسیه و اروپا به ادامه تجارت انرژی؛ عاملی است که اهمیت اوکراین را دو چندان می‌کند. و در این مورد، پای اوکراین در اغلب درگیری‌های ژئوپلتیک روسیه- اروپا به میان می‌آید؛ چرا که اوکراین درست وسط میدان دعوا ایستاده است جایی که اروپا و آسیا در خشکی به هم می‌رسند. بر اساس برآوردها نياز واردات روزانه گاز اروپا، از 26 ميليارد فوت مكعب در 2010 م. با بيش از 60 درصد رشد در 2030 م.، رو‌به‌رو خواهد شد در این بین، اروپا به‌عنوان یکی از بزرگترین واردکنندگان گاز طبیعی، وابستگی غیرقابل اجتنابی به روسیه، به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز دارد. در واقع، درآمدهای روسیه و رشد اقتصادی این کشور پیوند محکمی با ادامه صادرات انرژی‌اش دارد و از سوی دیگر همان‌طور که گفته شد، اروپا نمی‌تواند روسیه را از فرآیند تأمین امنیت انرژی خود حذف نماید. همان‌طور که روسیه نمی‌تواند بدون اوکراین قدرت اقتصادی امپراتوری مورد نظر خود را براحتی تأمین کند. 
به لحاظ اقتصادی نیز اوکراین، مرکز تجارت تمامی کشورهای تازه استقلال یافته و بزرگراه اصلی صادرات و واردات این کشور‌ها می‌باشد. از غربی‌ترین نقطه تا شرقی‌ترین نقطه، به غیر از آذربایجان که از طریق ترکیه مرتبط و تغذیه می‌گردد، مرکز تأمین نیازهای داخلی و نیز صادرات محصولات و یا کالاهای تولیدی تمامی کشور‌های منطقه اوکراین می‌باشد. تا آنجا که از صنایع سبک (لوازم مصرفی خانوار‌ها) تا صنایع سنگین 
(ذوب آهن، فولاد، ریل، واگن و...)تا محصولات کشاورزی، همه از اوکراین تهیه می‌شوند و شرکت‌های عمده صادراتی منطقه به اروپا نیز در اوکراین است. از این رو، بزرگی بازار اوکراین برای آمریکا و اروپا، به بزرگی کشوری پهناور با نزدیک به 45 میلیون جمعیت نیست، بلکه به بزرگی تمامی کشورهای همسایه و منطقه و حتی خود روسیه می‌باشد. مضافاً بر اینکه تصاحب چنین بازاری، اقتصاد اروپا را قوی و روسیه را تضعیف خواهد نمود و بالتبع در تعاملات سیاسی و دیکته و تحمیل تصمیمات آمریکا و متحدان اروپایی بر روسیه، اثر مستقیم خواهد گذاشت.