kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۶۳۸۱
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۳

نفی شانس و بخت و اقبال در نظام هستی(پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
آیا در نظام عالم هستی پدیده‌ای به نام شانس و بخت و اقبال وجود دارد که در پرتو آن سرنوشت فردی و اجتماعی انسانها رقم بخورد؟
پاسخ:
نظام احسن در عالم هستی
یکی از مباحثی که در جهان‌بینی عرفانی مطرح است، مسئله‌ای است که فلاسفه آن را به عنوان مسئله «نظام احسن» عنوان می‌کنند. معنای نظام احسن این نیست که در مقابل این نظام، نظام دیگری وجود دارد، این احسن است یا آن؟ معنایش این است از آنچه که در حد امکان است، آیا این نظام نیکوترین نظام ممکن است، یا اینکه نظامی احسن از این نظام هم ممکن است به وجود آید؟ البته فلاسفه با ادله قاطع بیان می‌کنند که نظامی احسن و اکمل از این نظام موجود ممکن نیست، و محال است در واقع هر چه را که انسان احسن فرض می‌کند یک خیال بیش نیست و یک فرض امر محال است. بنابراین نظامی احسن و ابدع از این نظام موجود در عالم هستی امکان ندارد و وقوع آن هم محال است.
علت و معلول، جوهره اصلی نظام خلقت
جوهره اصلی در نظام احسن عالم هستی، روابط علت و معلول و علل و اسباب میان اجزای این نظام احسن است. وابستگی و پیوند میان اجزای این عالم هستی و نظام خلقت براساس علت و معلول و علل و اسباب می‌باشد، به گونه‌ای که خالق هستی هیچ فعلی را خارج از چهارچوب نظام علی و معلولی و علل و اسباب انجام نمی‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند ابا دارد از اینکه امور خلقت و هستی را خارج از مجرای علت و معلول و علل و اسباب جاری کند (مجمع‌البحرین، ماده سبب) (کافی، ج 1، ص 183)
بنابراین در عالم هستی و نظام خلقت، هیچ پدیده‌ای بدون حساب و کتاب نیست و هر چیزی به مقتضای حکمت، علم و عدالت در جایگاه خودش به بروز و ظهور می‌رسد و هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که شانس و بخت و اقبال بیشتر یا کمتری نسبت به دیگری دارد زیرا چنین پدیده‌هایی خارج از چهارچوب نظام علت و معلول و مقتضیات علل و اسباب آن امری واهی، توهم و پوچ است و چنین چیزی در نظام عالم خلقت و نظام احسن هیچ واقعیت و جایگاهی ندارد.
تعارض شانس، ‌بخت و اقبال با عقل و دین
متأسفانه اعتقاد به شانس و بخت و اقبال در میان برخی از مردم شیوع دارد، و بدیهی است که اگر بشر اندکی واقع‌بین باشد و روابط علی و معلولی حوادث و قضایای عالم را درک کند،‌و اگر اندکی در مسائل جهان هستی، علمی فکر کند، و عقل و اندیشه خود را به کمک بخواهد می‌فهمد که مسئله شانس و بخت و اقبال، یک خیال و یک توهم شیطانی بیش نیست، که نه عقل انسان شانس و بخت را به رسمیت می‌شناسد و نه آموزه‌های وحیانی دین. خدای متعال احدی را خوشبخت با لذات و بدبخت با لذات نیافریده، و گلیم بخت هر کسی نه آن چنان سفید بافته شده است که قابل سیه شدن نباشد، و نه آن چنان سیاه بافته شده است که قابل سفید شدن نباشد. بنابراین گلیم بخت هر کسی، همان صفحه روح و آیینه قلب خود او است. این صفحه، هم قابل سفید شدن و صیقل یافتن است و هم قابل سیاه شدن و تکدر یافتن علم و معرفت، ایمان و تقوا، مداومت بر عمل صالح، این صفحه را سفید،‌صیقلی و نورانی می‌کند، از طرفی جهل، خرافات، تعصبات کور و فسق و فجور، آن را سیاه و تاریک می‌سازد. بنابراین قرآن کریم سرنوشت انسانها را در گرو سعی و تلاش و مجاهدت آنها در این دنیا می‌داند! «لیس للانسان الا ما سعی» برای انسان چیزی جز تلاش و کوشش او نیست (النجم- 39) و یا در بعد اجتماعی می‌فرماید: خداوند سرنوشت هیچ جامعه و قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه افراد آن جامعه نفوس خود را تغییر دهند. (الرعد- 11)