kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۴۷۰۵
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۲
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

پرخاشگری سیاسی مدعیان اصلاحات نسبت به چین از روی حسادت است

 
 
 
سرویس سیاسی- 
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «چین، روسیه و نظم بین‌الملل» به قلم یکی از فعالین سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به ضديت با روسيه و چين در برخي رسانه‌های این طیف سیاسی نوشت: درباره چين، نوعي احساس حسادت موجب اين شيوه پرخاشگري سياسي نيز شده است.»
گفتنی است تغییر اولویت‌های روابط خارجی و افزایش قابل توجه ارتباط با همسایگان و قدرت‌های منطقه‌ای به ویژه روسیه، چین و هند از جمله ویژگی‌های قابل ملاحظه‌ دولت سیزدهم در بخش روابط خارجی است‌.
اما گویا این تغییر رویکرد در سیاست خارجی دولت سیزدهم به مذاق برخی‌ها ازجمله طیف اصلاح‌طلبان خوش نیامده و تقریبا روزی نیست که در رسانه‌های خود به این چرخش راهبردی حمله نکنند.
چندی پیش هم صادق زیباکلام در واکنش به نقشه راه ۲۵ ساله ایران و چین در توئیتی نوشته بود: دلیل اصلی حساسیت و مخالفت بسیاری از ایرانیان با توافق با چین باز ‌می‌گردد به بی‌اعتمادی به پکن. مشابه همان‌ بی‌اعتمادی البته به روس‌ها هم هست.
همواره روابط ایران و چین مورد تخریب قرارگرفته و طبعا علتش نیز آن است که جریان متمایل به غرب علاقه‌ای ندارد که روابط ایران و چین در شکل گسترده باعث شود تا دو طرف بتوانند از مزایای این رابطه به نفع منافع ملی خود استفاده کنند.
رفاه در دوره طاغوت، واقعیت یا پروپاگاندا؟ 
روزنامه شرق در گزارشی به موضوع تاریخ ‌سازی و وانمایی از دوران پهلوی پرداخته و این تصور که برخی گمان می‌کنند دوره پهلوی دوره رفاه اقتصادی برای مردم جامعه بوده است. در ابتدای این نوشتار آمده: «در كوچه و خیابان با شهروندانی برخورد كرده‌ایم كه تفاوت قیمت گوشت و مرغ و خانه و ماشین را با حداقل 45 سال پیش از خود و در قالب حكومت پهلوی مقایسه می‌كنند...»
در ادامه متن مذکور از اصغرزاده در این باره سؤال کرده و او گفته: «[به دلیل سیاست‌های فرمایشی شاه] مهاجرتی وسیع از روستاها به سمت شهر‌ها انجام شد و [افراد مهاجر به حاشیه شهرها] قرار بود تبدیل به كارگر شوند، اما كارگر ماهر كه نمی‌توانستند شوند و به كارگران غیرماهر تبدیل شدند یا كسانی كه در حاشیه شهر‌ها زندگی می‌كردند و موقعیت اقتصادی خوبی نداشتند. چیزی حدود 80درصد جامعه ایران در شرایطی كه ایران یك كشور مدرن به حساب می‌آمد، یعنی شاه توانسته بود با ایجاد ارتش قدرتمند و انجام رفورم‌های صنعتی و ایجاد صنایع با كمك مستشاران خارجی یك ظاهری از ایران نشان دهد كه در حال پیشروی به سمت سرمایه‌داری صنعتی است... جزء طبقه فرودست، كارگران و كارگران فصلی بودند...»
وی در بخش دیگری از سخنانش گفته: «[ایران] در ظاهر كشور صنعتی می‌شد، اما یك ارباب‌سالاری ایجاد می‌شد و بدون اجازه دربار كسی نمی‌توانست پروژه صنعتی ایجاد كند. رابطه دربار نیز با صاحبان صنایع كه بورژواهای جامعه بودند، ارباب‌سالاری بود و از آنها انتظار چاكرسالاری داشتند و به عنوان یك نیروی مستقل اقتصادی كه بعد دارای ادعا‌های دموكراتیك باشد محسوب نمی‌شد... از روح مدرنیته كه آزاداندیشی، دموكراسی و تعادل در توزیع منافع اقتصادی است، خبری نبود.»
در ادامه این گزارش آمده: «كامران پورصفر نیز پیش از انقلاب یك دانشجو بود كه تضاد و تبعیض طبقاتی را از بدو تولد تا جوانی و میانسالی احساس كرد... پورصفر درباره تضاد طبقاتی پیش از انقلاب به «شرق» می‌گوید:...تابستان‌ها را شاهد اقامت دو، سه‌ماهه محمدرضا پهلوی و خانواده و بخشی از دربار او در کاخ اختصاصی شاه و تأسیسات درباری واقع در این شهر و استراحتگاه بندری‌اش موسوم به جایگاه -‌ همان جایگاه مخصوص‌- بودم. این‌ جایگاه چوبی در اسکله دوم بندر ساخته شده بود و به همین سبب اسکله دوم در تمام سال‌هایی که من به یاد دارم، تا پیروزی انقلاب و سقوط رژیم پهلوی، به‌طور کامل از ساختار کشتیرانی و پهلوگیری کشتی‌ها و تخلیه و بارگیری بندر خارج شده و تنها محل استفاده تابستانه خانواده پهلوی شده بود. در نتیجه این سوء‌استفاده از قدرت سلطنتی، به‌ویژه از نیمه دوم دهه 40، بسیاری از کشتی‌های باری در ماه‌هایی از فصول بهار و تابستان ناگزیر از انتظار در آب‌های خارج از بندر بودند و تخلیه و بارگیری همواره با تأخیر‌های زیان‌بار هزینه‌دار صورت می‌گرفت.»