kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۱۹۷۹
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۹

واقعیت یک اتهام‌سازی کهنه


پژمان کریمی

یکی از اهرم‌های معاندان علیه نظام دینی کشورمان، اهرم پیش پا افتاده «اتهام‌سازی» است. «پیش پا افتاده» از این حیث که، اساساً طرح اتهام از طریق رسانه‌های معاند فارسی زبان
که صرف ادعا و فارغ از ارائه کوچک‌ترین سندی صورت می‌گیرد؛ بیش از 40 سال است به‌طور مدام صورت گرفته و خواهد گرفت.
«‌ترور مخالفان نظام دینی در فرامرزها» یکی از اتهام‌های پربسامد معاندان است. در همین راستا؛ ادعای ‌ترور یک شومن، شاعر و خواننده دوران طاغوت «فریدون فرخزاد» مثال‌زدنی است.
عمده شهرت این فرد نه عقاید چپگرایانه یا سلطنت‌طلبی و نه برجسته بودن وجه هنری و بالندگی آثار؛ بلکه به‌دلیل نسبت برادری با فروغ فرخزاد شاعره و مستندساز است.
با پیروزی انقلاب اسلامی، تمایلات مارکسیستی وی را به عناد با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و مهاجرت به غرب و پیوند با گروهک‌های سلطنت‌طلب نظیر گروهک چند نفره و ورشکسته درفش کاویانی کشاند. وی تا اندازه‌ای نسبت به اسلام و انقلاب کینه داشت که به روی صحنه و محافل معاندان، صراحتا دست به هتاکی نسبت به مقدسات اسلامی و انقلابی می‌زد.
در مرداد سال 1371 بود که خبر ‌ترور و قتل فرخزاد در آلمان منتشر شد. از آن روز به بعد، رسانه‌های فارسی‌زبان معاند- اغلب- در نقش تحسین‌کننده فرخزاد قرار گرفتند و به بهانه‌های مختلف مانند سالگرد تولد و سال‌آمد قتل وی به آه و فغان می‌پردازند. امری که به موازات آن، جمهوری اسلامی عامل حذف معرفی می‌شود!
ادعای قتل فرخزاد به دست حامیان یا نیروهای جمهوری اسلامی در حالی هر سال چندین‌بار بیان و تکرار می‌شود که مدعیان، سندی دال بر صحت ادعا و حمل براثبات اتهام‌سازی خود ارائه نکرده‌اند و نمی‌کنند و صرفا اظهارات و حدسیات کینه‌ورزانه دوستان مقتول را دلیل اثبات جرم جعل می‌نمایند.
اما... نگارنده پیش‌تر نوشته است که برخلاف تمامی ادعاهای سخیف علیه نظام، عامل ‌ترور و قتل فرخزاد، قطعا سلطنت‌طلبان هستند که امروز وقیحانه خود را وکیل مدافع فرخزاد جا زده‌اند!
دراین‌باره باید گفت:
اولا: نظام جمهوری اسلامی چرا باید هزینه کند، نیرو به خارجه گسیل دارد و یک شومن چپگرای منزوی را هدف ‌ترور قرار دهد؟ او- در مقطعی از زندگی خود- جز فحاشی کردن، چه عمل موثری علیه نظام انجام داد و اساساً چه می‌توانست انجام دهد؟ مگر در گذشته و
هم اکنون امثال او در کشورهای آمریکایی و اروپایی و... وجود ندارند؟ چرا نظام برای حذف یک مهره غیرموثر، باید خود را در برابر قضاوت جهانی قرار دهد؟
دوم: چرا تاکنون نه پلیس و نه نیروهای امنیتی آلمان، هیچ سندی علیه نظام نتوانستند دست و پا کنند؟
واقعیت این است که: فرخزاد در اواخر عمر، نسبت به فعالیت سیاسی دچار نومیدی و سرخوردگی شده بود و گروهک‌های معاند را بی‌صداقت و بی‌نسبت با مردم ایران یافته بود. به همین علت و نیز به‌دلیل دلتنگی شدید نسبت به خانواده، با سفارتخانه جمهوری اسلامی در آلمان ارتباط پیدا کرد. گفته می‌شود سفارتخانه نیز به فراهم آوردن زمینه بازگشت فرخزاد برآمده بود. برای پی بردن به صحت آنچه گفته شد می‌توان به آرشیو تلویزیون‌های سلطنت‌طلب لوس‌آنجلسی در فضای مجازی، رجوع کرد. فحاشی سلطنت‌طلبان به فرخزاد موجود است. به‌طور مثال فردی با نام «گنجی» سرکرده گروهک درفش کاویانی در برابر دوربین تلویزیون علنا فرخزاد را به‌دلیل آمد و شد به سفارتخانه جمهوری اسلامی، هدف تهدید قرار می‌دهد و به روشنی می‌گوید که «به فریدون گفتم اگر به رفتارت ادامه‌دهی مانع حضورت در تلویزیون‌ها خواهیم شد»!
چند ماه پیش از ‌ترور، وی در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های لوس‌آنجلسی، فرخزاد شفاف رو به مصاحبه‌کننده از رویگردانی خود نسبت به گروه‌های سیاسی معاند و خارج نشین سخن می‌گوید! تصاویر و صدای این گفت‌وگو نیز در فضای مجازی موجود است.
با توجه به آنچه‌ اشاره شد؛‌ تردیدی نیست که ‌ترور فرخزاد توسط جوخه‌های مرگ معاند خارج از کشور، با هدف جلوگیری از افشا شدن پشت صحنه گروهک‌ها و کلونی‌های ضدانقلاب و شکسته شدن چهره‌ای بود که روزگاری نماد هنرمند ضدانقلاب معرفی می‌شد و بازگشت او به ایران، جز به بن‌بست رسیدن جریان هنری مقابل انقلاب، معنای دیگری نداشت! و این، برای ضدانقلاب و جریان معاند خارج نشین، گران بود. ضمن اینکه گمان می‌شد؛ طرح ادعای ‌ترور به دست نظام دینی، برگی دیگر به دفتر اتهامات علیه جمهوری اسلامی می‌افزاید و می‌شود در قالب شارلاتانیزم رسانه‌ای، هدف بهره‌برداری مستمر قرار بگیرد.
باید گفت، دستان خالی ضدانقلاب علیه نظام دینی همواره خالی بوده و چنین است که برای ضربه به انقلاب، همواره گروهک‌ها و رسانه‌ها و شبه‌رسانه‌های آنان، وهمیات و تخیلات احمقانه خود را دست‌مایه اتهام‌سازی قرار می‌دهند و رسوا‌تر از پیش و نومید‌تر از همیشه بر طبل حقارت خود می‌کوبند.