انواع صبر و آثار آن
مهدی مهتدی
شاید نتوان صفتی مهمتر از صبر در زندگی فردی و اجتماعی انسان یافت؛ چرا که وجود این صفت در انسان به معنای آن است که او خود را از خشم و عجله و واکنشهای عصبی، احساسی و مانند آن، که موجب پشیمانی است، صیانت میکند. خداوند از مهمترین صفات پیامبران را صبر برشمرده و در آیاتی نشان داده که چگونه بیصبری میتواند آدمی را از بسیاری از مواهب الهی چون علم لدنی محروم سازد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای اسلام انواع صبر و راههای کسب و آثار آن را تبیین کرده است.
***
اقسام صبر مثبت و منفی
صبر به معنای تابآوری و شکیبایی در مقابل جزع و بیتابی آمده است.(ترتیب العین، ج ۲، ص ۹۶۶، «صبر») کسی که بتواند در برابر فشارها، مصیبتها، تکالیف شرعی و قانونی، فشار و اجبار معصیت و گناه، خود را نگه دارد و مقاوم چون سنگ سخت باشد، انسان صابر و باتابی است. بسیاری از مردم در برابر فشارهایی که از سوی تکالیف، بکن و نکنهای قانونی و شرعی، مصیبتها و بلایا بر آنان وارد میشود بیتابی میکنند و تاب تحمل خود را از دست میدهند. اما اگر بتوانند تاب آورند، در این صورت نشان میدهند که از عقل فعلی، عزم قوی و رشد عالی برخوردارند.
امیرمومنان(ع) به شباهت صبر و سر اشاره میکند، چرا قسمت بالای هر چیزی را صبر گفتهاند؛ زیرا صبر در کارها همانند سر در زندگی است، به طوری که اگر صبر در کاری نباشد، آن کار فساد میشود، چنانکه انسان بیسر تباه و نابود شده است. امیرمومنان علی(ع) میفرماید: اَلصَّبرُ فِى الامورِ بِمَنزِلَهِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ الامورَ فَسَدَتِ الامورُ؛ نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنانکه اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مىرود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مىشوند.(کافى، ج۲، ص۹۰، ح۹)
درجه عالی و برتر صبر را حلم میگویند؛ زیرا در این نوع از صبر، خرد و عقلانیت بیشتر از عمل و عزم به چشم میآید و انسان حلیم در صبر بر مدار عقلانیت زندگی خود را سامان میدهد. امیرمومنان علی(ع) این نوع از صبر را مانع جدی در سر راه نابودی و فساد آن چیز میداند. چنانکه در این باره میفرماید: اَلحِلمُ حِجابٌ مِنَ الافاتِ؛ بردبارى، مانعى در برابر آفتهاست.(غررالحکم، ح۷۲۰)
آن حضرت در جایی دیگر درباره نقش حلم در زندگی بشر میفرماید: اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَ العَقلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِکَ بِحِلمِکَ وَ قاتِل هَواکَ بِعَقلِکَ؛ بردبارى پردهاى پوشاننده و عقل شمشیرى برنده است، پس عیبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخیز.(نهجالبلاغه، حکمت ۴۲۴)
بر اساس آنچه گذشت میتوان دریافت که صبر دارای چند قسم است که اصلیترین و اساسیترین آنها عبارتند از: ۱. صبر بر مصیبت؛ ۲. صبر بر اطاعت؛۳. صبر بر معصیت. کسی میتواند از مقام صبر برخوردار باشد که بتواند در هر گونه فشارهایی که از درون و بیرون بر او وارد میشود تاب آورد و بیتابی نکند؛ حال این فشار مصیبت باشد یا انجام اطاعت یا فشار هواهای نفسانی و مانند آن برای هنجارزدایی، نابهنجارگرایی و مخالفت با عقل و شرع و قانون.
از پیامبر(ص) در این باره روایت است که فرمود: اَلصَّبرُ ثَلاثَهٌ: صَبرٌ عِندَ المُصیبَهِ، وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَهِ وّ صَبرٌ عَنِ المَعصیَهِ؛ صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه.(کافى، ج۲، ص۹۱، ح۱۵)
در آیات ۶۳ تا ۷۵ سوره فرقان به این سه گانه صبر توجه داده شده و در آنها بیان شده که بندگان خدا در برابر مشکلات، طاعت خدا و ترک گناه صبر پیشه میکنند و تاب میآورند.
پیامبر(ص) در تقسیم دیگری برای صبر چهار شعبه و شاخه ذکر میکند و میفرماید: اَلصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ: اَلشَّوقُ، وَالشَّفَقَهُ، وَ الزَّهادَهُ، وَ التَّرَقُّبُ، فَمَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّهِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَن أشفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ، وَ مَن زَهِدَ فِى الدُّنیا تَهاوَنَ بِالمُصیباتِ، وَمَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ فِى الخَیراتِ؛ صبر چهار شاخه دارد: شوق، ترس، زهد و انتظار، هر کس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست مى کشد؛ و هر کس از آتش بترسد، از حرامها خود را نگه مىدارد؛ و هر کس به دنیا بىاعتنا باشد، گرفتارىها را به چیزى نگیرد؛ و هر کس منتظر مرگ باشد، در کارهاى خیر بکوشد.(کنزالعمال، ج۱، ص۲۸۵، ح۱۳۸۸)
در حقیقت آن حضرت(ع) بیان میکند که صبر در چهار شکل و نسبت به چهار امر، خود را نشان میدهد. این تقسیمبندی با تقسیم نخست شباهتی دارد و میتوان شوق و انتظار را به صبر بر طاعت، زهد را به صبر هنگام مصیبت و شفقت و ترس را به زهد از معصیت بازگرداند.
امام کاظم(ع)در تقسیم صبر به دو نوع از آن اشاره کرده و به آنها فرمان میدهد: اِصبِر عَلى طاعَهِ الله، وَاصبِر عَن مَعاصِى الله؛ فَإنَّمَا الدُّنیا ساعَهٌ، فَما مَضى مِنها فَلَیسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَ ما لَم یَأتِ مِنها فَلَیسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلى تِلکَ السّاعَهِ الَّتى أنتَ فیها فَکَأَنَّکَ قَدِ اغتَبَطتَ؛ بر طاعت خدا صبر کن و در ترک معاصى او شکیبا باش؛ زیرا دنیا لحظهاى بیش نیست. آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبرى ندارى. پس لحظهاى را که در آن به سر مىبرى، صبور باش چنانکه گویى خوشبخت و خوشحالى.(بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۱۱، ح۱)
در حقیقت اگر انسان در حوزه تکالیف بتواند موفق باشد به آسانی از عهده بسیاری از امور بر میآید. از آنجا که تکالیف به دو بخش واجبات و محرمات تقسیم میشود، صبر در انجام واجبات و تحمل تکالیف سخت الهی و پرهیز از هر گونه محرمات در حقیقت چیزی جز دستیابی به تمام کمالات الهی در دنیا و آخرت نخواهد بود.
البته برخیها تکالیف الهی را که واقعا سخت است بر نمیتابند و نمیتوانند از لذتهای زودگذر دنیا دست بردارند لذا برای یک لحظه لذت به گناه آلوده میشوند و از محرمات الهی پرهیز نمیکنند. اما اگر بدانند که سختیهای دنیا اولا کوتاه و به آسانی تبدیل میشود و ثانیا هر مصیبت و سختی پایانی دارد، دیگر بیتابی نمیکنند. امیرمومنان علی(ع) میفرماید: فَصَبرا عَلى دُنیا تَمُرُّ بِلوائِها کَلَیلَهٍ بِأَحلامِها تَنسَلِخُ؛ در برابر دنیایى که گرفتارى آن، مانند خوابهاى پریشان شب مى گذرد
شکیبا باش.(بحارالأنوار، ج۴۰، ص۳۴۸، ح۲۹)
چنانکه گفته شد کمال صبر همان حلم است که ترکیبی از عقلانیت با عزم و اراده قوی است. به این معنا که انسان بتواند جزمیات عقلانی خود را در حکمت عقلی با عزمیات در حوزه حکمت عملی و اراده جمع کند و میان عقل و قلب پیوند مستحکمی ایجاد کند. در این صورت است که حلم از آن زاده میشود که کمال صبر است. البته باید توجه داشت که نباید به این هم بسنده کرد و برای موفقیت بیشتر در زندگی به علم و دانش نیز خود را مجهز کرد و آنگاه این حلم با علم است که مرد را به اوج کمالات میرساند؛ چنانکه امام محمد باقر(ع) درباره آمیختگی حلم و علم و آثار آن میفرماید: ما شیبَ شیءٌ بشیءٍ اَحسن مِن حِلمٍ بعلمٍ؛ چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد. (بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی ، ج ۷۵ ، ص ۱۷۲ )
صبر زیبا و زشت
از مفهوم مخالف برخی از آیات از جمله آیات ۱۸ و ۸۳ سوره یوسف که از صبر با صفت جمیل و زیبا یاد شده و در آیه ۵ سوره معارج به این نوع از صبر فرمان داده شده میتوان دریافت که نوعی از صبر است که زیبا و زیبنده آدمی نیست؛ یعنی ذکر وصف «جمیل» براى صبر بیانگر این است که صبر مىتواند دو نوع داشته باشد: صبر زیبا و بجا و صبر نازیبا و نابجا.
به این معنا که همه نوع از اقسام صبر نمیتواند زیبا و پسندیده باشد بلکه برخی از اقسام آن میتواند زشت و نازیبا و نابجا باشد. شاید از این جمله صبرها بتوان به صبری اشاره کرد که در برابر ظلم و ستم انجام میگیرد، در حالی که شخص توان و قدرت دفع ظلم را دارد ولی منظلم و پذیرنده آن بوده و آن را با عنوان صبر و تابآوری توجیه میکند.
اهمیت و آثار صبر و تاب آوری
از نظر قرآن، صبر نشانه بهرهمندى از کمال انسانى و خصلتهاى نیک است.( فصّلت ، آیات ۳۴ و ۳۵) کسانی که به بلوغ روحی و روانی رسیدهاند در برابر انواع فشارهای درونی و بیرونی صبر میکنند و مثلا اجازه نمیدهند تا خواستهها و هواهای نفسانی، آنان را به رفتار و گفتاری سوق دهد که خارج از فضیلت و کمالات انسانی و موجب پشیمانی است.
اوج صبر و کمال آن که حلم است، در همه پیامبران وجود دارد، از این رو رسول اکرم (ص) آن را نشانه پیامبری میداند و میفرماید: کادَ الحَلیمُ أَن یَکونَ نَبیّا؛ آدم بردبار به پیامبرى نزدیک است.(بحارالأنوار، ج۴۳، ص۷۰، ح۶۱) و امیرمومنان علی (ع) از مردم میخواهد که دستکم خودشان را حلیم نشان دهند: إن لَم تَکُن حَلیما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَکَ أَن یَکونَ مِنهُم؛ اگر بردبار (حلیم) نیستى خود را بردبار جلوه ده، زیرا کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و بزودى یکى از آنان نشود.(نهج البلاغه، حکمت ۲۰۷)
از نظر آموزههای اسلامی، داشتن صبر و کمالش حلم، از نشانههای ایمان است. امام رضا(ع)
میفرماید: لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقهَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَهِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛ هیچ بندهاى حقیقت ایمانش را کامل نمىکند مگر اینکه در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبیر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبتها و بلاها.(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۹، ح۱)
پیامبر اکرم (ص) نیز میفرماید : ثَلاثٌ مَن لَم تَکُن فیهِ فَلَیسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ یَعیشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛ سه چیز است که هر کس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند: بردبارى که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند، اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگى کند و پارسایى که او را از نافرمانى خدا باز دارد.(خصال، ص ۱۴۵، ح ۱۷۲)
امام على (ع) هم در این باره میفرماید : إِنَّ المُؤمِنَ… إذا أَصابَتهُ شِدَّهٌ صَبَرَ… وَالمُنافِقُ إِذا أصابَتهُ شِدَّهٌ ضَغا؛ مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بىتاب.(تحف العقول، ص۲۱۲)
درباره اهمیت و ارزش صبر و کمالش حلم باید گفت که اگر ادب ، ارزش انسان را مشخص میکند ؛ چرا که نشانه اوج اخلاق و خوشخویی انسانی است، حلم که اوج صبر و کمال آن است نیز از مهمترین زیورهای انسانی است که انسان بدان خود را میآراید. امام على(ع) در این باره میفرماید: اِنَّکَ مُقَوَّمٌ بِاَدَبِکَ فَزَیِّنهُ بِالحِلمِ؛ تو با ادبت ارزشگذارى مىشوى، پس آن را با بردبارى زینت بخش.(مشکاه الأنوار، ص ۲۳۹، ح ۶۸۹)
خداوند انواع آزمونها و ابتلائات را برای انسان قرار داده تا به کمال برسد. برای دستیابی به بسیاری از کمالات ضروری است که انسان نخست کمال صبر را در خود ایجاد و یا تقویت کند. برای اینکه کودکی بتواند مسئولیتی را به عهده گیرد و به درستی انجام دهد، او را بارها میآزمایند و مسئولیتهای خرد و آسان و سپس بزرگ و بزرگ تر و سخت و سخت تر میدهند تا به رشد برسد و با آن مانوس شود.(نساء، آیه ۶) خداوند نیز برای دادن مسئولیتهای بزرگ ،این آزمون ها و ابتلائات را انجام میدهد تا شخص برای دستیابی به آن آمادگی یافته و توانایی خود را نشان دهد.(بقره، آیه ۱۲۴)
این آزمونها موجب میشود تا شخص از نظر حکمت عملی به عزم قوی دست یابد و در امور حساس و مهم از عزم ارادی و همت عالی برخوردار شود. در حقیقت مصیبتها عزم آدمی را ایجاد یا تقویت میکند و همین عزم قوی است که در نهایت موجب سربلندی انسان در انجام مسئولیتها میشود.(آل عمران، آیه ۱۸۶؛ لقمان، آیه ۱۷)
امیرمومنان علی (ع) میفرماید: ألحِلمُ وَ ألاناهَ تَوأمانِ تُنتِجُهَما عُلو الهِمَّهِ؛ بردباری و وقار دو همزادند که از بلندی همّت زاده میشوند.(بحارالانوار ج۶۸ ص۴۲)
کسی که به عزم استوار دست یافت هنگام مصیبتها و اذیت و آزار و یا تکالیف سخت و فشارهای درونی و بیرونی استقامت میورزد و بیتابی نمیکند و بر همه مشکلات غلبه میکند.(همان، و نیز شوری، آیات ۴۰ و ۴۳)
همچنین عفو و گذشت و انتقام نگرفتن از دیگران از آثار صبر و تاب بالای آدمی است.
( شوری، آیات ۴۰ و ۴۳) و انسان میتواند همان طوری که مشکلات و آزمونهای الهی را تحمل میکند، این امکان را مییابد که فشارهای دیگران را نیز تحمل کرده و بیهیچ حس انتقامجویی، از آنان بگذرد و عفو و گذشت داشته باشد. امیرمومنان علی (ع) میفرماید: اَلصَّبرُ اَن یَحتَمِلَ الرَّجُلُ ما یَنوبُهُ وَ یَکظِمَ ما یُغضِبُهُ؛ صبر آن است که انسان گرفتارى و مصیبتى را که به او مىرسد تحمل کند و خشم خود را فرو خورد.(غررالحکم، ج۲، ص۶۹، ح۱۸۷۴)
امیرمومنان علی (ع) درباره نقش صبر و حلم در مدیریت خشم و غضب میفرماید : لَیسَ الحَلیمُ مَن عَجَزَ فَهُجِمَ وَإِذا قَدَرَ انتَقَمَ، إِنَّمَا الحَلیمُ مَن إِذا قَدَرَ عَفا وَکانَ الحِلمُ غالِبا عَلى کُلِّ أَمرِهِ؛ کسى که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست، بلکه بردبار کسى است که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردبارى بر تمامى امور او غالب باشد.(غررالحکم، ج۵، ص۹۱، ح۷۵۲۹)
آن حضرت(ع) بر پایه اصل مقابله به مثل میفرماید: مَن غاظَکَ بِقُبحِ السَّفَهِ عَلَیکَ، فَغِظهُ بِحُسنِ الحِلمِ عَنهُ؛ هر کس با زشتىِ سبکسرى، تو را خشمگین کرد تو با زیبایى بردبارى او را به خشم آور.(غررالحکم، ج۵، ص۳۳۳، ح۸۶۲۰) این بدان معناست که انسان نباید همان شیوه دیگران را در پیش گیرد و گرنه چه فرقی میان عاقل و جاهل و خوب و بد است. اینکه در قرآن آمده وقتی جاهل بیادبی کرد به جای به ادبی با او مدارا کرده و با سلامت و صلوات با او برخورد کنید(فرقان، آیه ۶۳) از همین جهت است؛ زیرا رفتار شما نشانهای از شخصیت شماست و اگر مانند بیادب بیادبی کنید و مانند جاهل و نادان رفتار کنید چه تفاوتی میان عقل و جهل و خوب و بد است. پس بهترین مقابله به مثل آن است که اگر با بیادبی، شما را به خشم آورد با ادب، آنها را کیفر دهید.
امیرمومنان علی (ع) در باره اهمیت و ارزش صبر در میان فضایل اخلاقی میفرماید: أَشرَفُ الخَلائِقِ التَّواضُعُ وَ الحِلمُ وَ لینُ الجانِبِ؛ شریف ترین اخلاق، تواضع، بردبارى و نرمخویى است. (غررالحکم، ج۲، ص۴۴۲، ح۳۲۲۳)
در اهمیت صبر به عنوان مهمترین عامل استعانتجویی در زندگی همین بس که خداوند آن را بر نماز مقدم داشته و گفته است که صبر چنان اهمیت و ارزشی در زندگی بشر دارد که با آن میتواند خود را برای بسیاری از مسائل سخت و دشوار آماده کند و با تابآوری و بیتابی نکردن موفقیتهای بزرگ را برای خود رقم زند؛ چنانکه اسوههای صبر از پیامبران این گونه
عمل کرده و موفق شدند.(بقره، آیات ۴۲ و ۱۵۳ )
امیرمومنان علی (ع) پیروزی را در گرو حلم ورزی میداند و میفرماید: مَن حَلَمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ؛ هر کس
در مقابل دشمن بردبار باشد بر او پیروز مى شود.(کنزالفوائد، ص۱۴۷)
آن حضرت در جایی دیگر میفرماید: لا یَعدَمُ الصَبورُ الظَّفَرَ و اِن طالَ بِهِ الزَّمان؛ شخص صبور پیروزی را از دست نمیدهد و عاقبت به پیروزی میرسد اگر چه زمانی طولانی بر او بگذرد.(جهاد النفس، ح۲۵۱)
از نظر پیامبر(ص) کسی که صبر را با رضا و دعا جمع کرده باشد، خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده است. آن حضرت (ص) میفرماید: ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ جَمَعَ اللّه لَهُ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ: اَلرِّضا بِالقَضاءِ وَ الصَّبرُ عِندَ البَلاءِ وَ الدُّعاءُ عِندَ الشِّدَّهِ وَ الرَّخاءِ؛ کسى که سه خصلت در او باشد خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او فراهم مىکند: خشنودى به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى .(بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۶، ح۷۱)
انسان میبایست در صبر به مقام و درجه حلم برسد؛ زیرا به طور طبیعی درجه عالی تر صبر تاثیر مثبتتری در زندگی شخص و دستیابی به کمالات دارد و او را از عصیان و طغیان بویژه درونی باز میدارد؛ زیرا وقتی حلم در انسان باشد عقلانیت او مدیریت نفس را به عهده گرفته و دیگر جایی برای طغیان غضب و شهوت نخواهد بود، بلکه اجازه میدهد تا آن دو در جایگاه خود به دفاع و جذب بپردازند و مسئولیت خود را به طور طبیعی انجام دهند بیآنکه به حقوق دیگر اعضا تجاوزی صورت
گیرد.
امیرمومنان علی (ع) حلم را بسیار با اهمیت شمرده و آن را مهمترین عامل در مدیریت قوه غضب دانسته و میفرماید: اَلحِلمُ یُطفى نارَ الغَضَبِ وَ الحِدَّهُ تُؤَجِّجُ إِحراقَهُ؛ بردبارى آتش خشم را فرو مىنشاند و تندى آن را شعله ورتر
مىکند.(غررالحکم، ج۲، ص۱۲۳، ح۲۰۶۳۲)
رسول اکرم(ص) درباره آثار اوج صبر یعنی حلم میفرماید: فَأَمَّا الحِلمُ فَمِنهُ رُکوبُ الجَمیلِ، وَ صُحبَهًُْ الابرارِ وَ رَفعٌ مِنَ الضَّعَهًِْ وَ رَفعٌ مِن الخَساسَهًِْ وَ تَشَهِّى الخَیرِوَتَقَرُّبُ صاحِبِهِ مِن مَعالِى الدَّرَجاتِ وَ العَفوُ وَ المَهَلُ وَ المَعروفُ وَ الصَّمتُ فَهذا ما یَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِحِلمِهِ؛ حاصل بردبارى: آراسته شدن به خوبیها، همنشینى با نیکان، ارجمند شدن، عزیز گشتن، رغبت به نیکى، نزدیک شدن بردبار به درجات عالى، گذشت، آرامش و تأنى، احسان و خاموشى. اینها ثمره بردبارى عاقل است.(تحفالعقول، ص۱۶)
نشانههای صبر
از آنجا که صبر از امور باطنی است، تنها راه فهمیدن برخورداری از این فضیلت و یا میزان آن در شخص، توجه به نشانههای آن است؛ زیرا هر امر درونی و باطنی دارای آثاری است که میتوان از راه آنها وجود و عدم وجود یا میزان آن را دانست.
رسول اکرم(ص) درباره نشانههای صابر میفرماید: عَلامَهًُْ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا یَکسِلَ، وَالثّانیَهًُْ أن لا یَضجَرَ، وَالثّالِثَهًُْ أن لا یَشکُوَ مِن رَبِّهِ تَعالى؛ لأِنَّهُ إذا کَسِلَ فَقَد ضَیَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم یُؤَدِّ الشُّکرَ، وَإذا شَکا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهُ؛ صبور سه نشانه دارد: اول آنکه سستى نمىکند، دوم آنکه افسرده و دلتنگ نمىشود و سوم آنکه از پروردگار خود شِکوه نمىکند؛ زیرا اگر سستى کند، حق را ضایع کرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکرگزاری نمىکند و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است.(عللالشرایع، ج۲، ص۴۹۸، ح۱)
امام صادق علیهالسلام نیز به نشانههای انسان حلیم اشاره کرده و میفرماید: اَلحِلمُ سِراجُ اللّه ... وَالحِلمُ یَدورُ عَلى خَمسَهًِْ أَوجُهٍ: أَن یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَو یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَو یَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَیُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن یُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن یُطالِبَ بِالحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِن آتَیتَ کُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ...؛ بردبارى چراغ خداست... پنج چیز است که بردبارى مىطلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بىگناه باشد و اذیت شود، حقطلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى، بردبار هستى....(بحارالأنوار، ج۷۱، ص۴۲۲، ح۶۱)
رسول اکرم (ص) میفرماید: لَیسَ بِحَلیمٍ مَن لَم یُعاشِر بِالمَعرُوفَ مَن لا بُدَّ لَهُ مِن مُعاشَرَتِهِ حَتّى یَجعَلَ اللّه مِن ذلِکَ مَخرَجا؛ بردبار نیست آنکه با کسى که چاره اى
جز معاشرت با او ندارد به نیکى معاشرت نکند تا اینکه خداوند براى او راه نجاتى از معاشرت با وى فراهم آورد.(کنزالعمال، ج۳، ص۱۳۰، ح۵۸۱۵)
تحمل مصیبت و صبر بر آن
چنانکه گذشت، یکی از سه قسم اصلی در صبر، صبر در مصیبتها و بلایا است. اما برخی گمان میکنند که خداوند مصیبت را بیش از اندازه توان و تحمل شخص میفرستد، در حالی که این گونه نیست، بلکه مصیبت بر اشخاص به میزان تحمل آنان وارد میشود و نمیتوان مدعی شد که کسی بیش از توانش گرفتار مصیبت شده و یا میشود.
پس اگر افراد مصیبتزده بیتابی و فزع نکنند و تاب آورند، میتوانند بسادگی از هر درجه واندازه مصیبت بگذرند و موفق و سربلند از آزمونهای الهی بیرون آمده و با صبر خویش آثار و برکات آن را در زندگی احساس کرده و به آن برسند. رسول اکرم(ص) درباره میزان و سطح مصیبتی که بر افراد وارد شده میفرماید: إنَّ المَعونَهًِْ تَاتى مِنَ اللّه عَلى قَدرِ المَؤونَهِ وَإنَّ الصَّبرَ یاَتى مِنَ الله عَلى قَدرِ المُصیبَهًِْ؛ به راستى که کمک از جانب خداوند بهاندازه هزینه مىرسد و صبر از جانب خداوند بهاندازه گرفتارى مىآید.(کنزالعمال، ج۶، ص۳۴۷، ح۱۵۹۹۳)
از آنجا که سنت الهی بر انواع و اقسام مصیبتها و آزمونها و تکالیف است و انسان در زندگی دنیوی لحظهای از این امور خالی نیست(عنکبوت، آیه ۲)، باید خود را به انواع و اقسام صبر مجهز کرده و همواره آمادهباشد و از صبر برای عبور از آنها بهرهمند شود. بنابراین بیتابی کردن نه تنها سودی ندارد بلکه عبور از مشکلات را سختتر کرده و شخص تنها به خودش آسیب میرساند. امیرمومنان علی(ع) در این باره میفرماید: إنّکَ إن صَبَرتَ جَرَت عَلَیکَ المَقادیرُ و أنتَ مَأجُورٌ، و إن جَزِعتَ جَرَت عَلَیکَ المَقادیرُ و أنتَ مَأزورٌ؛ اگر صبر کنى مقدرات الهى بر تو جارى مىشود و اجر خواهى بُرد و اگر بیتابى کنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مىشود و گناهکار خواهى بود.(جامع الأخبار، ص۳۱۶، ح۸۸۲)