kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۵۶۸
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۵

دشمنی آمریکا با ایران تاریخ انقضا ندارد

 

طاهره غفارنژاد
دوازده آبان 1400 زیرنویس صداوسیما حکایت از اتفاقی مهم در دریای عمان داشت. ساعتی انتظار کافی بود که پخش فیلم مقابله سپاه با دزدی دریایی آمریکایی‌ها آن‌هم در آستانه اعلام خبر شروع مذاکرات هسته‌ای وجهه جهانی به خود بگیرد. خبر توقیف نفتکش حامل نفت ایران توسط سپاه از عناصر خبری زیادی برخوردار بود؛ گزارشی مستند از یک واقعیت که در سی سال گذشته عده‌ای از هم‌میهنان ایرانی در لباس اصلاح‌طلبی سعی در پنهان‌سازی آن داشتند. عجیب آنکه هیچ از چهره‌های مشهور اصلاح‌طلب رفتار آمریکا در دزدی آشکار از ملت ایران آن‌هم در مجاورت آب‌های سرزمینی‌مان را تقبیح نکردند. هیچ‌کدام هم نپرسید شیطان بزرگ هزاران مایل دور از خاک خود در خلیج‌فارس و دریای عمان چه می‌خواهد.
و عجیب‌تر آنکه، دشمن هراسی، بزرگ‌نمایی قدرت دشمن و بیان مضرات احتمالی برای اقدام راهبردی نظام در پاسخ به رفتار هتاکانه دشمن تنها اکتفای رسانه‌ای آنها به این رویداد مهم بود. آنها فقط دنبال آن بودند که بگویند تهاجم آمریکا هزاران مایل دورتر از خاکش نتیجه قهری رفتار اشتباه ایران است. چشم‌پوشی از بازخوانی تاریخ سیاه رفتار قهری آمریکا با ایران نیز روی دیگر سکه مذکور بود. خبط ایدئولوژیکی و دشمن پرستی تا کجا؟ با همه تلاش بدخواهان، خبر سریعاً در داخل و خارج جای خود را پیدا کرد و ابعاد جهانی یافت تا نشان دهد که ریشه دشمنی آمریکا سهمگین‌تر از آن است که با چند دور نشستن پای میز مذاکره و قربانی کردن دیپلماسی میدان به‌پای دیپلماسی سیاست‌زدگی و نفع‌طلبی به نتیجه دلخواه دست یافت. البته سوژه، همه عناصر ارزش خبری را به همراه داشت. دربرگیری، شهرت، برخورد، بزرگی، مجاورت و تازگی زمان رویداد؛ اما حقیقتاً یک عنصر مهم را کم داشت. استثناء و شگفتی! آن‌هم از این منظر که ایران انقلابی بارها بینی آمریکا را به خاک مذلت کشیده است. این بار هم مشابه یکی از دفعات پیش بود که قطعاً آخرین‌بار نخواهد بود. از زمان حمایت پوششی و دغل‌کارانه هری ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا از ماجرای ملی شدن نفت ایران تا اعمال تحریم‌های غیرانسانی چند سال اخیر ترامپ، زمینه‌های برخورد ملی با دشمن ایران استمرار داشته است یا حداقل در چهل سال اخیر، شکل رسمی، آشکار و سازمان‌یافته‌تری به خود گرفته است.
آمریکایی‌ها در بوته دشمنی همواره سعی دارند در لباس دوستی به ایران نزدیک شده و چتر سلطه خود را بر سر ایران بگسترانند. هرچه نباشد شاه ژاندارم آمریکا در منطقه بود؛ اگرچه این عنوان جز فقر و فلاکت عمومی برای ملت ایران و غارت منابع توسط آمریکایی‌ها عایدی دیگری در پی نداشت. رهبر انقلاب اسلامی دراین‌باره می‌فرمایند: «دشمنی آنها با این ملت و با نظام اسلامی در حقیقت دشمنی با اسلام است؛ چرا با اسلام دشمن‌اند؟ چون اسلام نمی‌گذارد مردم زیر بار دشمن متجاوز بروند.» نیازی به مجادله نیست. در این مقال نمی‌گنجد ولی با همه پنهان‌کاری‌ها، ملاحظه آمار و شاخص‌های توسعه در دوران شاه با وضع فعلی گویای همه‌چیز است.
گرچه در ماجرای مقابله با ناوهای آمریکایی در دریای عمان، طیف‌های مختلف سیاسی و به‌ویژه افکار عمومی به تمجید و تحسین سپاه پاسداران پرداختند اما طیف غرب‌زده با اتخاذ مواضع متناقض و متعارض با منافع ملی، همگی به‌دنبال مشروعیت بخشی اخلاقی، سیاسی و حتی شرعی به تسلیم بی‌چون‌ و چرای ایران در مقابل زیاده‌خواهی آمریکا بودند!
مهدی نصیری، یکی از فعالان جریان تحریف در اینستاگرام مدعی شد: «استکبارستیزی افراطی چهل‌ساله اخیر ما ربطی به آموزه‌های عقلانی اسلام و تشیع ندارد و عمدتاً متأثر از آموزه‌های چپ مارکسیستی و یا فرقه زیدی بوده است.». اکبر دانش سرارودی، یکی دیگر از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب‌گریزی به اخلاق و وظیفه شرعی زد که «حداقل وظیفه شرعی و اخلاقی مدعیان ضرورت ادامه این مبارزه پرهزینه بد حاصل این است بعد از 43 سال مبارزه با آمریکا و غرب‌ستیزی ... بگویند نتایج پیشرفت و موفقیت ما در این مقابله چیست؟»
عبدالله ناصری، عضو سازمان منحله مجاهدین انقلاب و مشاور خاتمی هم با زیر سؤال بردن اهمیت ذاتی رخداد مهم سیزده آبان نوشت: «سیزده آبان روز مهمی است نه از آن ‌جهت که سفارتخانه بزرگ‌ترین قدرت جهانی به تصرف احساسات درآمد. بلکه به این دلیل که در تداوم آن، اندیشه و ادراک حکومتی با آن ‌هم‌سو شد و اندرزهای مجرب تاریخی خبرگان دلسوز را نشنید.»
همه مطالب بالا در حالت خوش‌بینانه از یک خطای استراتژیک محاسباتی و در حالت بدبینانه حکایت روشنی از خط نفاق و نفوذ دارد. گزاره پیش رو اصلاً در پی پاسخ به مطالب بالا یا تبیین ریشه و گستره دشمنی آمریکا و هم‌چنین شمارش حداقلی دلایل تمدنی و ایدئولوژیکی دشمنی غرب با ملت ایران نیست. عنوان جمهوری اسلامی از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا را متوحش و خواب‌زده کرد. انقلاب و رهبری عالی آن چه باید می‌کرد؟ آیا به سبب تعارض انقلاب با منافع نامشروع آمریکا در منطقه و جلوگیری از قطع شدن دست چپاول غربی‌ها انقلاب راکد و ساکن در جغرافیای کشور محصور تنگ‌نظری‌ها و دشمنی‌ها می‌ماند؟ ناچار پیش‌فرض را بر حالت خوش‌بینی می‌گذاریم. اما ناگزیر باید پرسید اندرزهای مجرب تاریخی چیست؟ یا تسخیر لانه جاسوسی منبعث از احساسات بود یا انقلاب دومی بود که به‌دنبال خشکانیدن ریشه فتنه طرف مقابل در داخل کشور بود.؟ پاسخ را تورق روابط ایران و آمریکا به‌سادگی در اختیار ما می‌گذارد. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازگرداندن شاه فراری به ایران، انعقاد قراردادهای متعدد استعماری، تحمیل کاپیتولاسیون و تحقیر مردم، راه‌اندازی دستگاه جهنمی ساواک، همراهی سازمان‌یافته در جنایت خونین ۱۷ شهریور برنامه‌ریزی برای کودتا در بهمن 1357، ایجاد موانع متنوع آمریکا بر سر راه انقلاب، حمله نظامی به طبس، طرح‌ریزی کودتای نقاب در 18 تیر 1359 ،حصر اقتصادی و اجرای تحریم‌های گسترده از آبان 1359، تحریک صدام برای تجاوز به ایران و حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی از وی، ورود مستقیم به جنگ ایران و عراق در خلیج‌فارس، حمله مستقیم به سکوهای نفتی سلمان و ابوذر و ناوچه‌های ایرانی، ساقط کردن هواپیمای مسافری ایرباس ایرانی، پشتیبانی جامع از ضدانقلاب، شانتاژ سیاسی و پیشبرد ادعاهای دروغین بر علیه ملت ایران در مجامع بین‌المللی، مخالفت با عبور خطوط لوله نفت و گاز آسیای میانه از خاک ایران ، اعمال فشار بر دولت ترکیه برای لغو قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری خرید گاز ، تحریک امارات متحده عربی، برای طرح ادعاهای ارضی درخصوص جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج‌فارس، اشاعه تروریسم دولتی، تحریم ملت ایران در تمامی عرصه‌های اقتصادی، دارویی و علمی و صنعتی تنها برگ کوچکی از دشمنی‌های آشکار آمریکا در شصت، هفتاد سال گذشته است. راستی با این ‌همه دشمنی چه باید کرد؟ تسلیم یا مقاومت؟