kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۵۰۳
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۴

اقسام قلب سالم و بیمار از نظر قرآن

 

از نظر قرآن، انسان سالم کسی است که قلب سالم و سلیم داشته باشد(شعراء، آیه 89؛ صافات، آیه 84)؛ چنانکه انسان بیمار کسی است که قلب بیماری داشته باشد. (بقره، آیه 10؛ توبه، آیه 125)
بنابراین،سلامت و بیماری که تعیین‌کننده سرنوشت انسان است، سلامت یا بیماری جسمی نیست، بلکه سلامت و بیماری قلب انسان است.
قلب همان حقیقت نفس و مرتبه‌ای از آن است که مسئولیت‌های شناختی و گرایشی انسان را به عهده ‌دارد. به این معنا که تعقل(حج، آیه 46)، تفقه(اعراف، آیه 179)، تدبر(محمد، آیه 24)، بصیرت (حج، آیه 46) و ایمان (حجرات، آیه 7) شخص مرتبط به قلب انسان است.
قلب انسان در یک کلمه ساحت اندیشه و انگیزه انسان یعنی علم و عمل را به دست دارد. این قلب انسان است که در ساحت علم به جزم و یقین می‌رسد و در ساحت عمل به عزم. بنابراین، وقتی قلب به طور کامل سالم باشد، کنش‌ها و واکنش‌های آن با قلبی که بیمار است، فرق دارد.
البته ممکن است که این بیماری قلب در ساحت علم باشد یا عمل؛  از این رو کنش‌ها و واکنش‌های انسان‌ها در امور زندگی به چهار شکل خودنمایی می‌کند:
1. قلب سالم علمی و عملی: در چنین حالتی شخص به درستی حق و باطل را می‌شناسد و با ابزارهای سالم بدنی آن را در خارج بروز و ظهور می‌دهد. این گونه افراد از عقل علمی و عملی خوبی برخوردارند و ایمان و آخرت را برای خود دارند، چنانکه امام صادق(ع) در تفسیر عقل می‌فرماید: «مَا عُبِدَ بِه الرّحمن واکْتُسِبَ بِه الجِنان؛ عقل آن است که بدان خداپرستش و بهشت کسب می‌شود.»(کافی، ج 1، ص 11) از نظر قرآن، چنین افرادی انسان‌های رشید هستند که نسبت به حق و ایمان گرایش داشته و از کفر و عصیان‌گریزان هستند.(حجرات، آیه 7)
2. قلب سالم علمی، ولی بیمار عملی: در چنین حالتی شخص حقیقت را می‌شناسد و به آن علم و جزم و یقین دارد، ولی به سبب بیماری در مقام عزم، هیچ‌گونه تحرکی از خود بروز نمی‌دهد و کاری انجام نمی‌دهد. چنین شخصی مانند کسی است که مار و عقرب را می‌بیند و می‌شناسد، ولی همانند شخص دست و پا بسته و اسیر، اجازه می‌دهد تا آنها نیش بزنند و کاری نمی‌کند.  خدا درباره فرعون می‌فرماید که به سبب بصائر و معجزات روشنگر،علم یقین به حقانیت آموزه‌های آسمانی داشت(اسراء، آیه 102)، اما به سبب علو و ظلم، عزم بر خلاف داشت و عمل مطابق به علم انجام نمی‌داد: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ؛ و با آنکه دلهایشان بدان(حقیقت) یقین کامل و تمام داشت، ولی از روى ظلم و علو آن را انکار کردند. پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود؟ (نمل، آیه 14) امیرمومنان علی(ع) نیز درباره این افراد می‌فرماید: کم مِن عقلٍ أسیرٍ تحت هویً أمیر؛ چه بسا عقلی که اسیر هوای نفس است.(نهج‌البلاغه، حکمت 211) از نظر قرآن، مستکبرانی چون فرعون از این گروه هستند.(نمل، آیه 14؛ اسراء، آیه 102)
3. قلب بیمار علمی، ولی سالم عملی: چنین شخصی چون حقیقت را وارونه می‌شناسد، هر چند که در مقام عمل می‌خواهد کار را درست انجام دهد، ولی نمی‌تواند، از همین رو افساد خویش را اصلاح می‌داند و نسبت به این رفتار خویش بی‌شعور است. خدا چنین افرادی را سفیه می‌شمارد؛ از همین رو به جای اسلام آوری از اسلام روگردان می‌شود.(بقره، آیات 10 تا 13 و 130) از نظر قرآن، منافقان از این دسته به شمار می‌روند.
4. قلب بیمار علمی و عملی: چنین شخصی هم در ساحت علم و شناخت، حق و باطل را نمی‌شناسد و تشخیص نمی‌دهد و هم در ساحت عمل، گرایش به حق و‌گریزش از باطل ندارد. از نظر قرآن، اینان کسانی هستند که ماهیت قلب خویش را با گناه و فجور تغییر داده‌اند به طوری دیگر نمی‌تواند کارکردهای فطری خودش را داشته باشد. کافران این گونه هستند؛ چرا که آنان قسی‌القلب
شده‌اند.(مائده، آیه 13؛ حج، آیه 53؛ زمر، آیه 22)