گزارش غیرواقعی سازمان برنامه و بودجه روحانی! و شیطنت اصلاحطلبان برای مهندسی ترس در جامعه
سرویس سیاسی-
روزنامه همدلی در گزارش تیتر 1 خود با عنوان «یک پیشبینی ترسناک» نوشت: «گزارش اخیر سازمان برنامهوبودجه دولت پیش، در روزهای اخیر به قدری جنجالبرانگیز شده که نگرانیها درباره افزایش قیمت دلار دوباره از سرگرفته شده است. سازمان برنامهوبودجه در حالی زنگ خطر ورشکستگی دولت تا چند سال آینده را به صدا درآورده که همین حالا که دلار در کانال 27 هزار تومانی پای معامله میرود، تحلیلگران از احتمال افزایش تورم سرسامآور در آیندهای نزدیک خبر میدهند، چه برسد به روزی که این ادعا درست از آب دربیاید و نرخ ارز آنطور که سازمان برنامهوبودجه خبر میدهد به کانالهای بالاتر هم راه یابد.» در ادامه این مطلب آمده است: «ماجرا از این قرار است که در چند روز گذشته، سازمان برنامهوبودجه، زنگ خطر ورشکستگی دولت تا چند سال آینده را به صدا درآورد و بعد از وقفهای طولانی در واکنش به بالا رفتن قیمت دلار به انتشار پیشبینیها از سیر تورم و شفافسازی وضع فاجعهبار اقتصاد روی آورد.»
گرچه رئیسی دستور داد از فضاسازیهای کاذب در قیمت ارز و کالا، با جدیت جلوگیری کنند اما اقدام اصلاحطلبان در برجسته سازی گزارش غیرواقعی سازمان برنامه و بودجه که از پستهای مدیریتی صدر تا ذیل آن، مسئولان دولت قبل چنبره زدهاند از یکسو به حاشیه بردن محکومیت اخیر متهمان ارزی دولت و از سوی دیگر جاده صاف کنی برای غرب و القای ضرورت انفعال ایران در برابر آمریکا است.
بر اساس یادداشتی که دیروز در کیهان منتشر شد، این روزها در حالی که حکم محکومیت چند مدیر ارشد بانک مرکزی در دولت قبل، به اتهام تضییع منابع ارزی منتشر میشد، تحلیلی از سازمان برنامه و بودجه همان دولت به رسانهها درز داده شد. در این تحلیل پیشبینی شده بدون رفع تحریمها، نرخ دلار تا پایان سال ۱۴۰۶، به ۲۸۵ هزار تومان برسد! «درز» دادن این تحلیل، احتمالا ادامه همان رفتار پروژه بگیرانی است که اردیبهشت امسال، فایل صوتی بهظاهر محرمانه آقای ظریف را درز دادند.
در آن مصاحبه، سیاست خارجی نظام و عملکرد شهید سلیمانی موجب ناکامی برجام معرفی شده بود؛ آن هم در زمانی که آمریکا در موضع اتهام قرار داشت. حالا هم تحلیل منتسب به سازمان برنامه و بودجه دولت سابق درز داده شده، تا ناچاری در مذاکره دوباره با آمریکا استخراج شود.
همزمان، سیاسیون و رسانههای همسو، گرانی و تورمی را که شاهکار خودشان است، به رخ میکشند و آیندهای سیاه را در صورت عدم مذاکره ترسیم میکنند. این کار برخی از عناصر بیعار، بیشباهت به اقدام عمروعاص در کشف عورت برای نجات خویش در میانه میدان نیست.... اگر مدعیان، توان پیشبینی نرخ دلار در سال 1406 را داشتند، چرا واقعیتهای روز را در بودجهنویسی انکار کردند و بهجای مدیریت منابع، نسخه ولخرجی را در دستور کار گذاشتند؟ آیا مسئولیت برنامهنویسی غلط، کمتر از نابودی منابع ارزی توسط برخی مدیران
بانک مرکزی است؟
تقلای عجیب روزنامه اصلاحطلب
برای رو کردن دست ایران در مذاکرات هستهای!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی نوشت: «در سطح بينالملل مهمترين موضوع در سياست خارجي ايران تصميمگيري درخصوص آينده مذاكرات برجام است. آقاي رييسي هيچگاه كليت برجام و مذاكرات وين براي احياي آن را رد نكرد بلكه صرفا تاكيد بر اين مهم داشت كه به مذاكره دولت وي باز خواهد گشت كه منتهي به عمل باشد، استدلالي كه از سوي هر ايراني وطنپرست مورد استقبال قرار گرفت. اما واقعيت امر اين است كه مسير انتخابشده از سوي دولت و همكارانش در حوزه سياست خارجي بيانگر نوعي كندي در اين مسير است.»
این روزنامه در ادامه نوشت: « تاخير در بازگشت به مذاكرات وين و تقاضاي بازنگري ميتواند براي دو هدف باشد: يكي اينكه ايران ميخواهد توان غنيسازي خود را افزايش دهد تا از موضع برتر در مذاكرات شركت كند و دوم تقاضاي بازنگري در متن مذاكرات با هدف اخذ امتيازات بيشتر؛.. لذا اين سؤال مطرح ميگردد كه آيا رويكرد تاخيري ايران به نفع اين كشور است يا كفه ترازو را به سود آمریکا تغيير ميدهد؟ چراكه اين دولت، عليرغم ادعاي آمادگي براي بازگشت به مذاكرات، يكي از راهبردهاي اصلياش به بنبست كشاندن مذاكرات و شكل دادن مجدد اجماع بينالمللي بر عليه ايران به منظور اعاده پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت است. » تقلای تاسفآور طیف مدعی اصلاحطلبی برای رو کردن دست تیم مذاکرهکننده هستهای در حالی است که در دولت قبل و در جریان مذاکرات هستهای منتج به برجام حضور و نفوذ جاسوسان در تیم مذاکرهکننده هستهای صدمات و خسارات جبران ناپذیری به منافع مردم و کشور وارد کرد و تأسفآورتر اینکه همین جریان سیاسی رسانهای خاص در داخل کشور به دفاع از جاسوسان تیم مذاکره هستهای پرداختند. قطعا یکی از عوامل موثر در ناکامی برجام وجود و حضور جاسوسان هستهای و رو کردن دست تیم مذاکرهکننده ایرانی برای
دشمن بود.
هجمه به سفرهای استانی رئیسجمهور
از سوی حامیان مدیریت اشرافی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«اینکه رئیسجمهور گاهی اوقات به مناطق مختلف کشور سر بزند و از نزدیک با مشکلات آشنا شود اقدام خوبی است اما اصل مهم در مدیریت کشور نیست. اصل مهم این است که تصمیمگیریهای مناسب در کشور انجام شود. گاهی اوقات امضای رئیسجمهور این قابلیت را دارد که در بخشهایی از کشور تحول ایجاد کند. اینکه آقای رئیسی به مناطق مختلف سر میزند که مثلا روند ساخت یک کارخانه تسریع شود مشکلی را حل نمیکند و یک سال دیگر نیز وضعیت کارخانه به همین شکل خواهد بود».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«این درحالی است که کارخانههای زیادی در مناطق مختلف کشور وجود دارد که اغلب نیازمند کمک مسئولان هستند. اینگونه مشکلات را باید با دستورالعملهای مناسب حل کرد. ما باید در روند سیاستهای کلی در کشور تغییر ایجاد کنیم. اگر این اتفاق رخ بدهد نیاز نیست حتما به صورت حضوری کار را پیش ببریم. هر چند اقداماتی مانند سفرهای استانی خوب است اما پاسخگوی مشکلات کنونی کشور نیست. اینگونه سفرها وقت و انرژی زیادی از رئیسجمهور میگیرد و خستگی زیادی به بار میآورد. در شرایط کنونی دهها هزار طرح نیمهتمام در کشور وجود دارد که به دلیل ناتوانی در تصمیمگیریها ناتمام باقی مانده است».
خوی اشرافیگری و نگاه ارباب- رعیتی به مردم، یکی از مصادیق بارز رفتار بخش قابل توجهی از مدعیان اصلاحات است. این طیف پیش از این نیز بارها سفرهای استانی و دیدارهای مردمی مقامات ارشد کشور را مورد تمسخر و توهین قرارداده است. حمله حامیان «مدیریت اشرافی و مردمگریز» به دولت رئیسی در حالی است که این طیف در دولت روحانی، خاطره خوبی از نحوه مواجهه با مردم در افکارعمومی به جای نگذاشتهاند.
برای نمونه، روحانی رئیسجمهور سابق- خرداد ۹۸- در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود:«نیازی نیست روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند. من خودم روزانه از داخل ماشین با دیدن تمام چهرههای مردم، نظرسنجی میکنم. من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند و چند نفر قیافهشان گرفته است».
رهبر معظم انقلاب- ۷ شهریور ۱۴۰۰- در نخستین دیدار هیات دولت سیزدهم در تبیین نخستین توصیه مهم خود به دولتمردان، به جلوههای مختلف «مردمی بودن» اشاره کردند و فرمودند:«رفتن به میان مردم و گفتوگوی بیواسطه با آنها از ابعاد بسیار خوب مردمی بودن است که آقای رئیسی دیروز با سفر به خوزستان آن را نشان داد».
حکایت این روزهای مخالفان سرسخت شفافیت
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی آورده است: «مجلس محرمانهها. تعداد غیرعلنیها و محرمانههای مجلس یازدهم روزبهروز زیادتر میشود. از بودجه تا سیاست خارجی و حتی قیمتگذاری برای فولاد همه پشت درهای بسته.
فقط سه جلسه غیرعلنی در همین دو هفته اخیر برگزار شده است؛ آنهم در مجلسی که از همان ابتدا با ادعای شفافکردن آرای نمایندگان روی کار آمده است.» در ادامه این نوشتار آمده: «آش آنقدر شور شده که حتی صدای خود نمایندگان را هم درآورده است.
مالک شریعتی، نماینده تهران، سهشنبه 20 مهر در تذکری گفته بود: باید طرح شفافیت آرای نمایندگان که رئیسمجلس آن را بهعنوان اولین نفر امضا کرد و به نوعی طراح آن بود، در دستور کار مجلس قرار گیرد و از هیئترئیسه تقاضا دارم رأیگیری درخصوص آن نیز بهطور شفاف و علنی انجام شود.»
گفتنی است این روزنامه اصلاحطلب دو موضوع «جلسات غیرعلنی» و «شفافیت آرای نمایندگان» را به صورتی مضحک با هم درآمیخته تا از این آب گلآلود ماهی خود را صید کنند. این در حالی است که برخی موضوعات هستند که به دلایلی نیاز است تا در جلسات غیرعلنی پیرامون آن بحث شود.
برای نمونه در آخرین نمونه از این جلسات وزیرامور خارجه به مجلس آمده بود تا گزارشی از شرایط منطقه ارائه دهد. نه طرحی بررسی شده و نه لایحهای و بنابراین رایگیری نیز انجام نشده است. این خود گویای آن است که اصلاحطلبان چطور دارند با خلط مباحث اهداف قبیلهای و حزبی خویش را پیش ببرند.
اصلاحطلبان و روزنامههای زنجیرهای در دوره قبل مجلس که اکثریت از آن این طیف و حامیان دولت تدبیر بود
به شدت علیه طرح شفافیت آرای نمایندگان موضعگیری میکردند در تناقضی عجیب این روزها حامی شفافیت شدهاند.
لازم به ذکر است که طرح شفافیت در مجلس فعلی آماده شده و در نوبت بررسی قرار دارد.