کمیـن شیـطان و عوامل رهایی از آن
عباس سلطانخواه
از آنجا که انسان برای خلافت الهی برگزیده شده، دشمنان کینه توز بسیاری دارد که در کمین او هستند تا به هر گونهای شده او را خوار کنند و از رسیدن به مقام واقعی باز دارند. در این میان ابلیس و شیاطین پیروش، بیشترین خطر را نسبت به انسان دارند؛ چون از قدرت کمین مناسب و خوبی برخوردار میباشند؛ زیرا شیاطین که از جنیان هستند، آدمی را میبینند، در حالی که آدمی نمیتواند آنان را ببیند. از سویی دیگر، ستون پنجمهایی را نیز در نفس آدمی دارند که به عنوان هواهای نفسانی در خدمت شیاطین میباشند. از این جهت است که کار بر انسان بسی دشوار است تا بتواند خلافت الهی به خوبی ایفا کند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآن بر آن شده تا از کمین و کمیننشینان و عوامل افتادن در کمین و رهایی از آن را سخن بگوید.
***
کمیننشینان هستی
کمین به معنای پنهان شدن در جایی برای حمله ناگهانی و غافلگیرانه است. در کمین کسی یا چیزی نشستن به معنای منتظر ماندن است تا فرصت مناسبی برای حمله ناگهانی و غافلگیرانه به او یا اقدام ضدش فراهم آید.(فرهنگ بزرگ سخن، ج ۶، ص ۵۹۴۳)
در عربی این معنا با واژه رصد، راصد، مترصد، مرصاد و دیگر مشتقات آن بیان میشود. مرصاد به معنای محل کمین و یا کمینگاه است. ناگفته نماند که اصطلاح «مقاعد للسمع» چنانکه در آیه ۹ سوره جن آمده است، به معنای کمین نشستن برای کسب اطلاعات و جاسوسی نیز به کار رفته است.
از آیات قرآن این معنا به دست میآید که کمین کردن عملی است که از سوی بسیاری اتفاق میافتد. از این رو در آیات ۱۱ و ۱۴ سوره فجر از کمین خداوند سخن به میان آمده است. چنانکه میفرماید که خداوند مراقب کردار طغیانگران بوده و در کمین آنان نشسته است. علامه طبرسی در تفسیرش مینویسد: مقصود این است که چیزی از اعمال انسانها از خداوند مخفی و پنهان نیست؛ زیرا خداوند همه اقوال و اعمال آنان را میشنود و میبیند؛ همانطور که بر کسی که در کمینگاه است، چیزی پوشیده و مخفی نیست.(مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص ۷۳۹)
خداوند در آیات ۶ تا ۱۴ همین سوره با بیان مثالهایی از اقوام گذشته، روشن میسازد که چگونه در کمین طغیانگران بوده است. در این آیات بیان شده که خداوند در کمین اقوام و افرادی چون عاد و ثمود و فرعون بوده است و آنان را با همه قدرت و شوکتی که در اختیار داشتند به سبب طغیانگریشان، نابود ساخته و به عذابی سخت گرفتار کرده و هلاک نموده است. بنابراین، میتوان دریافت که کمین کردن خداوند، به قصد هلاکت و نابودی قوم و شخص
است.
برخی با توجه به واژه مرصاد که برای دوزخ در آیات ۲۱ و ۲۲ سوره نبا به کار رفته است؛ بر این باورند که مرصاد در آیه، اسم مکان و زمان نیست، بلکه به معنای مبالغه در راصد است؛ بنابراین از آیات به دست میآید که دوزخ نیز به نیابت از خداوند در کمین طغیانگران نشسته است.(روح المعانی، ج ۱۶، جزء ۳۰، ص ۲۳)
علامه طبرسی، از آیات، این معنا را استنباط کرده است که نگهبانان دوزخ ، در کمین طغیانگران نشستهاند تا آنان را به آتش دوزخ بیفکنند؛ چرا که مرصاد به معنای کمینگاه است و در آنجا نگهبانان دوزخ در کمینگاه نشستهاند.(مجمع البیان، ج ۹،
۱۰، ص ۶۴۲)
از دیگر افرادی که در کمینگاه مینشینند میتوان به منافقاناشاره کرد. بر اساس آیه ۱۰۷سوره توبه، منافقان در مسجد ضرار برای آسیب زدن به مسلمانان در کمین مینشستند.
هر چند که کمین کردن در بسیاری از موارد برای ضرر رسانی و آسیب زدن است، ولی اصل در این واژه دستیابی برای اطلاعات و آگاهی از وضعیت دیگران از دوست و دشمن است. از این رو خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن از کمین فرشتگان الهی برای نگهبانی و مراقبت از وحی، جهت مصون ماندن از دستبرد نااهلان سخن میگوید. رصد در این آیات به معنای حافظ است و مقصود از آن رصد فرشتگان برای حفاظت از وحی است.(مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص ۵۶۲ و روح المعانی، ج ۱۶، جزء ۲۹، ص ۱۶۶)
کمین کردن هدهد پس از افکندن نامه حضرت سلیمان(ع) در دربار حکومت سبا، برای شنود سخنان و واکنش آنان نسبت به نامه،(نمل، آیات ۲۰ تا ۲۸) به خوبی نشان میدهد که کمین به قصدهای گوناگونی صورت میگیرد. از این روست که در زبان عربی، از رصد ستارگان به معنای کسب اطلاعات با در کمین نشستن سخن به میان میآید.
از آیات ۱ تا ۸ سوره جن به دست میآید که جنیان نیز برای کسب اطلاعات نسبت به آینده، در آسمان به کمین مینشستند. هر چند که تفاوتی برای خداوند میان زمین و آسمان و مانند آن نیست؛ ولی برای موجودات دنیوی و مادی، تفاوت روشنی میان آسمان و زمین وجود دارد؛ چرا که آسمان از ظرفیت بیشتری برای عبور تصاعدی و تنازلی برخوردار است. حقایق هستی از دریچه آسمان به شکل بهتر و آسانتر نازل میشود یا بالا میرود. عبور از آسمان به سوی عوالم دیگر هستی که بیرون از دایره ماده محض و جزو عوالم عقلانی و ملکوتی است؛ از دریچه آسمان آسانتر است. از این روست که در قرآن از منافذ آسمان سخن به میان آمده است. منافذ آسمانی مسیر عبور و مرور فرشتگان عوالم دیگر به عالم ماده و دنیاست. تنها کسانی که اهل برهان و سلطان هستند و در مقام ربانیون میباشند، میتوانند از عالم ماده همانند فرشتگان به عوالم ملکوت و لاهوت عروج کنند. (الرحمن، آیه ۳۳)
هدف از کمین نشستن جنیان، شنیدن صدای فرشتگان و اخبار آنان است. از این روست که گروهی از جنیان به آسمانها میرفتند و در آنجا به کمین مینشستند تا سخنانی که میان فرشتگان عوالم دیگر در آنجا رد و بدل میشد، پنهانی و مخفیانه شنیده و پیش از نزول به عالم ماده از آن آگاه شده و سوءاستفاده کنند.(جن، آیات ۱ تا ۹)
از این آیات به دست میآید که جنیان پس از عروج به آسمان میتوانستند به گونهای در آسمانها مخفی شوند که غیر قابل دیدن برای برخی از فرشتگان باشند. این داستان کسب اطلاعات از عوالم بالا از سوی جنیان تا زمان بعثت پیامبر(ص) ادامه داشته است و آنان با کسب اطلاعات پیش از نزول، آنها را به گروهی از انسانهای کاهن میدادند تا در مسیر سوءاستفاده هایشان از آن بهره گیرند. اما از آنجا که اینها نمیتوانستند همه اطلاعات را چنانکه بیان میشده است دریافت کنند، خطا در اخبارشان و نیز کذب در آن بسیار بود. (سوره جن)
پس از بعثت و نزول قرآن، عروج جنیان به آسمان برای کمین کردن و شنیدن سخنان فرشتگان، با محدودیتهای جدی مواجه شد و از سوی خداوند شهابهای آسمانی در کمین جنیان شنودکننده اخبار آسمانی نشستند و با بارش بر جنیان مانع از کمین کردن شیاطین شنودکننده آن شدند.(همان و نیز حجر، آیات ۱۶ تا ۱۸)
به هر حال، کمین نشستن برای اهداف و مقاصد گوناگون در زمین و آسمان از سوی انسان و جنیان و دیگران انجام میشود.
کمین دشمنان
اما چنانکه گفته شد، مهمترین کاربرد این واژه، در کمین نشستن دشمنان است. در آیات بسیاری از قرآن سخن از کمین نشستن دشمنان انسی و جنی به میان آمده است. کافران همواره در کمین مومنان هستند تا فتنهگری کرده و مسلمانان را نابود کنند و یا بر ایشان آسیب و زیان جدی وارد سازند. از این رو خداوند به مسلمانان هشدار میدهد که همواره نسبت به توطئه دشمنان و کافران هوشیار باشند و فریب تبلیغات آنان را نخورند که توهم توطئه است.
به سخن دیگر، مسلمانان دشمن سوگند خوردهای دارند که هرگز دست از سر ایشان بر نمیدارند. و تا ایشان را به گمراهی نبرند و به سوی ملت و آیین خویش نکشانند دست از توطئه
بر نمیدارند.
بنابراین، سخن از توطئه دایمی دشمنان، امری حقیقی و واقعیتی انکار ناپذیر است و تنها یک توهم نیست تا سخن از توهم توطئه به میان آید.
مسلمان عاقل و هوشیار کسی است که دشمن را دشمن بداند و نسبت به توطئه آنان هوشیار و بیدار باشد و همواره در آمادگی کامل به سر برد.(نساء،آیات ۱۰۱ و ۱۰۲)
دشمنان کافر، همواره در اندیشه این هستند تا از کمینگاه خویش بیرون آیند و در فرصت مناسب ضربه کاری را به پیکره اسلام و مسلمانان وارد سازند(همان) بنابراین، حفظ هوشیاری و آمادگی دایمی امری لازم است و بر همین اساس است که خداوند حتی مجوز نماز خوف را برای آمادگی دایمی تجویز کرده است.(همان)
راههای کمین شیطان
در این میان، رهبر دشمنان انسی و جنی، مسلمانان و مومنان، ابلیس رانده شده از درگاه خداوندی است. خداوند بارها در آیات بسیار از جمله در آیات ۱۱ تا ۱۷ و نیز ۲۷ و ۱۷۵ و ۲۰۱ سوره اعراف و نیز آیه ۱۴ سوره حدید(المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۷) از کمین ابلیس و شیطان نسبت به انسان سخن به میان آورده و هشدار داده است.
شیطان مترصد کمین و حمله کردن به انسان از چهار طرف راست و چپ و جلو و عقب است و میخواهد او را هر طوری شده غافلگیر کند و به نیستی و سقوط سوق دهد.(اعراف، آیات ۱۱ تا ۱۷)
شیطان از آسمان و بالا نمیتواند هجوم آورد، چنانکه از پایین که محل سجده آدمی است نیز نمیتواند کمین و حمله کند.
ابلیس و شیاطین به کسانی که همراه و پیروشان هستند کاری ندارند و تنها در کمین خداپرستان رونده به سوی صراط مستقیم نشستهاند.(همان) خداوند به مومنان پیرو صراط مستقیم هشدار شدید میدهد که متوجه کمین شیطان باشند.
بسیاری از انسانهای مومن به سبب ناهوشیاری و غفلت، در دام شیطان افتاده و گرفتار ناسپاسی و کفران نعمت اسلام و ایمان و دیگر نعمتهای الهی شدند.(همان) از آیات و روایات بر میآید که مومنان هر چه در مراتب بالاتری از ایمان باشند، در خطر عظیم تری قرار دارند و ابلیس و شیاطین برنامههای سختتر و شدیدتری را نسبت به آنان اعمال میکنند.
امام صادق(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل کرده است: الناس کلهم هالکون الا العالمون و العالمون کلهم هالکون الا العاملون و العاملون کلهم هالکون الا المخلصون و المخلصون علی خطر عظیم؛ غیر از عالمان همه مردم درهلاکتند و از آنان فقط کسانی نجات مییابند که به علم خودشان عمل کنند و از آنان نیز تنها مخلصان رستگار میشوند و این دسته مقامی والا دارند. (ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، محمد تقی جعفری، ج 13، ص 115)
از آیه ۱۷۵ سوره اعراف به خوبی روشن میشود که چگونه ممکن است کسانی که اهل مراتب عالی و مقامات بلند بصیرتی هستند نیز در دام شیطان افتند و از کمین او نتوانند برهند. داستان بلعم باعورا که گرفتار دام و کمین ابلیس اغواگر شد، داستان معروف و مشهوری است که به جنگ حضرت موسی(ع) نیز میرود.(مجمع البیان، ج ۳ و ۴ و ص ۷۶۸ و کشاف، زمخشری، ج ۲، ص ۱۷۸)
داستان سامری گوساله پرست نیز نمونه دیگری است که در آیات ۸۵ تا ۸۹ سوره طه به آناشاره شده است. سامری کسی است که توانست جبرئیل را ببیند و از اثر گامهایش بردارد و با استفاده از آن، گوساله طلایی را به صدا در آورد و به عنوان خدای مجسم حضرتموسی(ع) به امت موسی(ع) معرفی کند. او در دام و کمین شیطان افتاد و خود و امتش را هلاک کرد.
عوامل سقوط در کمین شیطان
آرزوهای باطل:
از مهمترین عواملی که موجب سقوط آدمی در کمین شیطان میشود، میتوان به آرزوهای باطل و طول و درازاشاره کرد که زمینهساز مغرور شدن و افتادن در دام وکمین شیطان میشود.(حدید، آیه ۱۴) بسیاری از مردم برای رسیدن به آرزوهای باطل در دام ابلیس گرفتارشوند؛ چرا که میخواهند نیامده بروند و زودتر سرمایهدار و پولدار شوند و همه چیز را در اختیار بگیرند. این گونه است که ابلیس سوار بر آرزوهای باطلشان میشود و آنان را به سقوط میکشاند.(جامع البیان، ج ۱۳، جزء ۲۷ ، ص ۲۹۵ )
غفلت و فراموشی یاد خدا:
غفلت انسان و فراموشی یاد خدا از دیگر عوامل گرفتاری در کمین شیطان است که در آیه ۲۰۱ سوره اعراف گرایش به گناه به آناشاره و توجه داده شده است.
گرایش به گناه:
گناه و خارج شدن انسان از محبت خدا و گرایش به سوی گناه و معصیت نیز از دیگر عواملی است که خداوند در آیه ۱۷۵سوره اعراف به آن هشدار میدهد. خداوند در این آیه بااشاره به داستان بلعم باعورا تبیین میکند که چگونه جدا شدن انسان از محبت خدا و گرایش به معصیت او موجب میشود تا در برابر خداوند قرار گرفته و همکار و یاور ابلیس و فرعونیان شود.(تفسیر کبیر، ج ۵، ص ۴۰۴)
وسوسه:
وسوسه شاید مهمترین عاملی باشد که آدمی را به سادگی به سوی ابلیس میبرد و در دام کمین او میافکند. وجود هواهای نفسانی در آدمی و دانههای وسوسهای که ابلیس در کنار دام خویش میریزد، دلهای غافل را میلرزاند و به سوی کمین ابلیس و شیطان میکشاند و گرفتار میکند.
(اعراف، آیه ۲۷)
عوامل رهایی از دام ابلیس
ذکر خدا:
راه رهایی از کمین ابلیس، ذکر و یاد خداوند است؛ چرا که ذکر او غفلت را میزداید و اجازه نمیدهد تا ابلیس با وسوسه و دامهای رنگارنگ خود به آدمی نزدیک شود. از این روست که خداوند در آیه ۲۰۱ سوره اعراف به قدرت ذکر تاکید میکند و آن را مهمترین عامل برای رهایی از دام و کمین ابلیس و شیاطین بر میشمارد.
اخلاص در قول و فعل؛
اخلاص در گفتار و رفتار انسانها برای خداوند نیز عامل نجات بخش آدمی از دام ابلیس و کمینهای شیاطین است.(حجر،آیات ۳۹ و ۴۰ و نیز ص ، آیات ۸۲ و۸۳)
تقوا:
دیگر عامل رهایی از دام و کمین شیاطین میتوان به تقوا اشاره کرد که در آیه ۲۰۱ سوره اعراف بر آن توجه داده شده است.
سجده:
سجده انسان در برابر خداوند که موجب نفرت شیطان است، عامل رهایی بخش آدمی از دام و کمین شیطان است که در آیات ۱۱ تا ۱۷ سوره اعراف به آن توجه داده شده تا آدمی با سجده، بینی شیطان را به خاک بمالد و او را خوار و رسوا کرده و از کمینگاهش فراری دهد.
شکرگزاری:
شکرگزاری و سپاس نعمتهای خداوندی نیز زمینه خروج انسان از دامهای ابلیس و رهایی از کمین او میشود.(همان)
از دیگر عوامل میتوان به ایمان (توبه، آیه ۵) اقامه نماز(همان)، پرداخت زکات (همان) و توبه و استغفار(همان) به عنوان عوامل رهایی از کمین دشمنان انسی و جنی یاد کرد.