kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۱۲۲۴
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۷
نگاهی به شورآفرینی هموطنان در حرکت ایثارگرانه اهدای عضو، اهدای زندگی - بخش پایانی

پایان خوش یک زندگی با اهدا‌ی عضو به هموطن

 

گالیا توانگر
در بررسی موارد بی‌شمار اهدای عضو در خواهیم یافت که اهداکنندگان متعلق به‌تمامی اقشار جامعه و از گروه‌های سنی مختلفی هستند؛ بنابراین این ایثارگری از سوی فرد (با دریافت کارت اهدای عضو) و رضایت خانواده‌اش (در زمان وقوع مرگ مغزی برای فرد دارنده کارت) می‌تواند در هر موقعیتی هم گام نهادن در مسیر نجات جان یک هم‌وطن باشد، هم فرهنگ‌‌سازی است و هم باقیات الصالحات دامنه‌داری محسوب می‌شود.
البته در روند اعلام رضایت برای انجام این امر نجات‌بخش و خداپسندانه بازبینی قوانین مربوطه ضروری به نظر می‌رسد. باید سازوکار اعلام رضایت از سوی فرد را به‌گونه‌ای در قالب یک وصیت قانونی ارزش بخشید که در آتیه صرف تمایل فردی به این ایثارگری ملاک قرار گیرد و مسئله رضایت اولیای دم تنها در مورد افرادی صدق کند که هنوز به سن قانونی نرسیده‌اند.
- یک بیمار مرگ مغزی از مشهد پس از تأیید مرگ مغزی و رضایت خانواده وی در بیمارستان منتصریه مشهد تحت عمل جراحی اهدای عضو قرار گرفت. کبد زنده‌یاد در بیمارستان منتصریه به مرد ۵۱ ساله ساکن مشهد پیوند زده شد. قرنیه‌های این بیمار مرگ مغزی برای پیوند به بانک چشم دانشگاه علوم پزشکی مشهد و قسمتی از پوست بدن وی نیز به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا‌(ع) این شهر ارسال شد.
- مردی ۴۴ ساله که به علت سکته مغزی در بیمارستان بستری بود، به رغم تلاش پزشکان معالج دچار مرگ مغزی شد. خانواده نیک‌اندیش این مرحوم برای اهدای اعضای بدن عزیز خود رضایت دادند که برداشت عضو در بیمارستان سلمان فارسی بوشهر انجام شد. براین اساس سه عضو این مرگ مغزی شامل ۲ کلیه و کبد به بیمارستان ابوعلی سینای شیراز و نسوج او نیز برای پیوند به بیماران صعب العلاج به تهران ارسال شد.
- کودک مرگ مغزی که از بیمارستان نهم دی تربت حیدریه معرفی شده بود، پس از انجام مراحل تأیید مرگ مغزی و رضایت خانواده‌اش در بیمارستان منتصریه مشهد تحت عمل جراحی اهدای عضو قرار گرفت. کلیه‌های زنده یاد در بیمارستان منتصریه مشهد به 2 نوجوان ۱۴ و ۱۵ ساله دختر و پسر ساکن شهرستان‌های مشهد و قوچان که سال‌ها از نارسایی کلیه رنج می‌بردند و با دیالیز تحت درمان بودند، اهدا و پیوند شد و به آنها زندگی دوباره بخشید. کبد این کودک مرگ مغزی نیز در بیمارستان منتصریه مشهد به بانوی ۴۲ ساله ساکن بیرجند پیوند شد و به او زندگی دوباره بخشید. قرنیه‌های این بیمار مرگ‌ مغزی به بانک چشم دانشگاه علوم پزشکی مشهد و قسمتی از پوست وی به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا‌(ع) این شهر برای پیوند ارسال شد.
تمامی موارد بالا جزئی از کل موارد اهدای عضو در سطح کشور هستند که در همین ایام سخت کرونایی به ثبت رسیده‌اند؛ بنابراین شوق عمومی در این مسیر زیاد است و باید تمامی موانع را از پیش پای اهدا کنندگان برداشت.
آیا داشتن کارت اهدای عضو
برای اقدام کافی است؟
علی قاسم‌زاده یک شهروند تهرانی می‌گوید: «کارت اهدای عضو بیش از آنکه از لحاظ قانونی جنبه یک وصیت لازم الاجرا داشته باشد، یک حرکت در جهت فرهنگ‌‌سازی محسوب می‌شود. در زمان اقدام حتما رضایت یکی از اعضای خانواده لازم است. خب، مسلما قرار‌دادن خانواده تحت فشار انتخاب برای آنان خیلی سخت است، در صورتی که قبلا فرد بالغ تصمیم خود را مبنی بر این ایثارگری گرفته، چرا وصیتش از جانب قانون لازم الاجرا نباشد؟ و خانواده را در شرایط از دست دادن عزیزشان در شرایط سخت‌تری قرار ندهیم.»
وی در ادامه می‌گوید: «به نظر می‌رسد تنها در شرایطی که بیمار مرگ مغزی یک کودک است، رضایت اولیای دم معنا پیدا می‌کند و ضروری است. بنابراین یک فرد بالغ مثلا 40 تا 60 ساله چرا وقتی که در صحت کامل جسمی و عقلی تصمیم به این ایثارگری گرفته و کارت اهدا عضو به رضایت خودش گرفته، وصیتش ارزش قانونی نداشته باشد و لازم الاجرا تلقی نشود؟ چرا باید مثلا رضایت فرزند بر تصمیم پدر ارجح باشد؟ این‌ها یک سری موانع قانونی‌‍اند که باید با بازبینی مرتفع گردد.»
از امیر پرندنیا یک کارشناس صدور کارت اهدای عضو می‌پرسم: «آیا داشتن کارت اهدای عضو برای اهدای اعضا پس از مرگ کفایت می‌کند؟» وی پاسخ می‌دهد: «بسیار مهم است که نزدیکان نیز در جریان این امر خداپسندانه قرار گیرند تا در زمان فوت فرد درخصوص اهدای عضو غافلگیر نشوند و آن را مصیبتی افزون بر از دست دادن عزیز خود ندانند چرا که بنا بر قانون جمهوری اسلامی ایران و اکثر کشورهای جهان برای اهدای عضو رضایت اولیای دم ضروری است و حتی علیرغم داشتن کارت اهدای عضو در صورت عدم رضایت اولیای دم اهدای عضو صورت نخواهد گرفت.»
- با در نظر گرفتن لزوم رضایت اولیای دم از اهدای عضو دلیل دریافت کارت چیست؟
- کارت اهدای عضو نشان‌دهنده آرزوی قلبی فرد در مورد اهدای اعضای بدن خویش است و همین امر می‌تواند با نشان دادن خواسته فرد به اولیای دمش تصمیم گیری را برای آنها در آن زمان حیاتی آسان‌تر نماید و در ضمن این کارت می‌تواند جنبه فرهنگ‌‌سازی نیز داشته باشد.
آیا به همراه داشتن کارت اهدای عضو به صورت مدام ضروری است؟
با در نظر گرفتن لزوم رضایت اولیای دم برای اهدای عضو توصیه می‌شود فرد دارنده کارت اهدا، خانواده خود را از رضایت قلبی برای این امر مطلع سازد و در صورت اطلاع خانواده از این امر لزومی به همراه داشتن مداوم کارت نیست.
چطور روحیه خانواده اهدا‌کننده
را آماده کنیم؟
به نظر می‌رسد، در شرایط اهدای عضو که رضایت خانواده فرد شرط است، گرفتن جواب مثبت از اعضای خانواده بیمار مرگ مغزی کمتر از تصمیم ایثارگرایانه فرد در قید حیاتش نیست. مسلما ایثار خانواده نیز باقیات الصالحات جاودانه‌ای خواهد بود.
پدر زنده‌یاد «سجاد» یک ایثارگر و اهدا‌کننده با ورق زدن خاطرات ذهنی‌اش به گزارشگر کیهان می‌گوید: «هر وقت سجاد در رسانه‌ها گزارشی در مورد اهدای عضو می‌خواند و یا می‌دید، می‌گفت؛ اهدای عضو فرهنگ ارزشمندی است و دوست دارد اگر اتفاقی برایش افتاد، اعضایش را اهدا کند.
ما هم همان‌طور که می‌خواست هشت عضو قابل پیوندش را اهدا کردیم. این تصمیم در زمان حیاتش موجب شد، بسیاری از فامیل فرم اهدای عضو را تکمیل کنند. معتقدم سجاد پس از فوتش هم نقش مؤثری در ترویج این فرهنگ حسنه داشت. بهتر است در زمان حیاتمان تصمیم سخت اهدای عضو را بگیریم و یا دست‌کم بگوییم با آن موافقیم تا اگر دست تقدیر این شرایط را برایمان رقم زد، انتخاب را برای خانواده آسان کرده باشیم.»
حسن باقرنژاد یک روانشناس توضیح می‌دهد: «تجربه خانواده‌ها نشان داده که تمامی آنها نیازمند همراهی تیم درمان با آنها هستند و در این راه بایستی به آنها کمک شود تا بر مجهولات و ناشناخته‌های ذهن خود آگاهی پیداکنند و درک بهتری از فرآیند اهدا برایشان فراهم شود و با تقویت روحیه انسان‌دوستانه و مذهبی در افراد، بروز افکار و عوامل مداخله‌گر نامناسب در روند پذیرش این بحران کاهش یابد و تصمیم به اهدا با اعتماد و اطمینان بیشتری اتخاذ گردد.»
این روانشناس با استناد به آمار موجود توضیح می‌دهد: «با آنکه ۲۵ هزار نفر در صف انتظار دریافت عضو هستند، سالانه بین ۶ تا ۸ هزار بیمار با تابلو مرگ مغزی در بیمارستان‌های کشور فوت می‌‌کنند که ۵۰ درصدشان قابلیت اهدای عضو دارند.
با اهدای هشت عضو و ۵۳ بافت بیمار مرگ مغزی، زندگی بیماران زیادی را می‌توان نجات داد، اما ۷۵ درصد خانواده‌ها موافق اهدای عضو عزیزشان نیستند و یا پس از زمان طلایی اهدای عضو با آن موافقت می‌کنند.
اگر در ۴۸ ساعت اولیه مرگ مغزی این رضایت داده شود، امکان اهدای تعداد بیشتری از اعضا وجود دارد؛ چرا که هر بافتی یک زمان طلایی دارد؛ هرچه زمان بگذرد عضوهای کمتری قابلیت اهدا پیدا می‌کنند. روزانه ۱۰ نفر در کشور به دلیل انجام نشدن پیوند عضو فوت می‌کنند، در حالی که با رضایت خانواده‌ها می‌توان این آمار را به دو نفر کاهش داد.
شاید بتوان با ارائه این توضیحات به خانواده‌ها، تصمیم بزرگی چون اهدا را قاطعانه‌تر گرفت؛ تصمیمی آگاهانه که پیش از این خانواده‌های داغدار بسیاری گرفته‌اند و امروز به آن می‌بالند.»
نبض زندگی در رگ‌های دیگری
یک فرهنگی بازنشسته و دریافت‌کننده کبد از یک بیمار مرگ مغزی می‌گوید: «پیش از پیوند عضو زندگی دشواری داشتم. نگران بودم و این نگرانی و دردِ بیماری خانواده‌ام را هم تحت تأثیر قرار داده بود، اما خانواده‌ای ایثارگر با اهدای عضو عزیزشان، من و چند بیمار دیگر را از این شرایط بسیار دشوار نجات دادند.»
وی ادامه می‌دهد: «با توجه به شیوع کرونا اگر پیوند کبد نمی‌شدم قطعاً شرایط زندگی‌ام سخت‌تر می‌شد. اما از وقتی پیوند عضو شدم به لطف خدا و ائمه اطهار علیهم‌السلام و ایثار خانواده محترم اهداکننده عضو، زندگی دوباره یافته‌ام.»
این خادم بارگاه امام هشتم(ع) می‌گوید: «با وجود اینکه هنوز نمی‌دانم عضو اهدایی‌ام متعلق به کدام اهداکننده است؟ در حد بضاعتم برای او خیرات می‌کنم و با خواندن نماز، قرآن و قرائت فاتحه برای ایشان و ذکر صلوات، برای سلامتی خانواده‌اش دعا می‌کنم.»
این گیرنده عضو می‌گوید: «پیش از اینکه برای پیوند عضو وارد بیمارستان شوم، هر دو پسرم فرم اهدای عضو را تکمیل کردند. من و خانواده‌ام اگر در این شرایط قرار بگیریم، قطعاً همان تصمیم خانواده اهداکننده عضو را می‌گیریم.»
مهدیه هم گیرنده کلیه است و چهار سال دیالیز شده و سخت‌ترین شرایط زندگی را تجربه کرده است. او از شب‌هایی می‌گوید که تب‌دار و بی‌قرار بوده یا از روزهایی که در گرمای ۴۰ درجه تابستان از شدت عطش بی‌تاب می‌شده، اما به دلیل بیماری از نوشیدن جرعه‌ای آب محروم بوده است تا اینکه سرانجام با رضایت خانواده یک مرحوم مرگ مغزی برای اهدای اعضای عزیزشان، از رنج بیماری نجات پیدا کرده و تولدی دوباره یافته است. او اضافه می‌کند: «با هر بار دیالیز، مرگ را تجربه می‌کردم، اما با پیوند کلیه دوباره متولد شدم و دو سال پس از پیوند، توانستم موفقیت‌های بسیاری را در عرصه‌های ورزشی کسب کنم.»
مهدیه می‌گوید: «من سال‌ها پیش از بیماری، ضمن تکمیل فرم اهدای عضو به همسرم گفته بودم اگر دچار مرگ مغزی شدم، همه اعضای بدنم را اهدا کنند، اما دست تقدیر چنین رقم زد که به جای اهداکننده، دریافت‌کننده عضو باشم. حالا هم علاوه ‌بر همسر و فرزندم، خانواده خودم، همسرم و همه دوستان و آشنایان این فرم را تکمیل کرده‌اند تا این فرهنگ حسنه در میان ما نهادینه شود. من هر قطره آبی را که در گرمای تابستان می‌نوشم مرهون لطف خداوند، ایثار خانواده بزرگوار آن مرحوم و زحمات تیم پیوند بیمارستان می‌دانم.»
یک شهروند ۵۳ ساله هم پیوند کبد شده است. او می‌گوید: «در هشت سالی که مبتلا به نارسایی کبد بودم، چهار بار عمل‌های جراحی مختلف روی کبدم انجام شد. این بیماری همه زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار‌ داده بود و با اینکه پزشکان، تنها راه درمان را پیوند اعلام کرده و هشت ماه در فهرست انتظار پیوند بودم، اما کبد مناسب من نبود. سرانجام پزشکان به خانواده‌ام گفتند؛ در صورت نبود کبد پیوندی بیش از دو ماه دوام نمی‌آورم، اما ۲۰ روز بعد، خانواده محترم اهداکننده عضو با ایثارگری اعضای قابل پیوند عزیزشان را اهدا کردند و به لطف خداوند به من زندگی دوباره بخشیدند.»
وی که هم خودش و هم تنها فرزندش فرم اهدای عضو را تکمیل کرده‌اند، می‌گوید: «من چون طعم این ایثارگری را چشیده‌ام به خانواده و دیگران توصیه کرده‌ام، فرم اهدای عضو را تکمیل کنند و خودم هم گفته‌ام تا حدی که علم پزشکی اجازه می‌دهد، می‌توانند از اعضای بدنم برای نجات بیماران استفاده کنند.» او معتقد است ارزش اهدای عضو را با هیچ مقیاسی نمی‌توان سنجید؛ اهدای عضو نویدبخش زندگی دوباره است.