نظام تعلیم و تربیت در دولت سیزدهم چه جایگاهی خواهد داشت؟
محمد محمدی
نقش و اهمیت آموزش و پرورش در ارتقای علمی، فرهنگی و اقتصادی کشور بر کسی پوشیده نیست.
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دستیابی مربی و متربی به مراتبی از حیات طیبه مورد تاکید قرار گرفته، در نقشه جامع علمی کشور نیز به ارتقای سطح معیشتی و شان اجتماعی معلمان به عنوان یکی از عوامل زمینهساز پیشرفت کشور توجه ویژهای شده است.
برای بررسی جایگاه نظام تعلیم و تربیت در دولت آینده، لازم است به اهم برنامهها و رویکردهای دولتهای گذشته در حوزه آموزش و پرورش نگاهی اجمالی داشت. در این رابطه از دو منظر میتوان برنامهها و رویکردها را تحلیل و بررسی کرد:
1.راهبردهای کلی و کلان دولتها در مورد آموزش و پرورش.
2.برنامههای اجرایی در سطح وزارت آموزش و پرورش.
هر چند تمایز میان این دو سطح گاهی اوقات غیرممکن است اما در رابطه با راهبردهای کلان دولتها میتوان به اقداماتی همچون حذف معاونت پرورشی و مراکز تربیت معلم در یک دوره و راهاندازی مجدد آنها در دورههای بعد، تسریع روند خصوصیسازی، حذف مدارس خشتی و کپری، تغییرات در سهم آموزش و پرورش از کل بودجه کشور و شیوه مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیاناشاره کرد.
در برنامهها و اقدامات وزارت آموزش و پرورش نیز میتوان به مسائلی همچون رتبهبندی معلمان، پرداخت یا عدم پرداخت به موقع مطالبات معلمان، رسانهای کردن هرگونه پرداخت یا تسهیلات مربوط به معلمان، همچنین به جایگاه پژوهشها و نظرات معلمان در تصمیم گیریها و نهایتاً به تداوم آموزش در بحران کرونا با استفاده از فضای مجازیاشاره کرد.
در مورد تک تک موارد ذکر شده و بسیاری دیگر، طی این سالها نقدها و تحلیلهای گستردهای صورت گرفته، موارد بسیاری مورد اعتراض جامعه فرهنگیان کشور بوده و بعضاً برنامههای خوبی هم به مرحله اجرا در آمده است.
حال باید این پرسش اساسی را مطرح کرد که راهبردهای کلان دولت سیزدهم در رابطه با بودجه آموزش و پرورش، تربیت معلم یا بحث خصوصیسازی چیست و اهم برنامههای اجرایی وزارت آموزش و پرورش حول چه محورهایی خواهد بود؟
آیا بازهم قرار است هرگونه افزایش حقوق معلمان که عموماً هم کمتر از سایر کارمندان است در بوق و کرنای رسانهها دمیده شود؟
پژوهش و نقد و نظر معلمان قرار است به چه میزان در تصمیم گیریها تاثیر داشته و جایگاه متخصصان، نخبگان و منتقدان در تصمیم سازیها چه خواهد بود؟
مشکل وضعیت معیشتی معلمان که سالها محل وعده مسئولان بوده چگونه حل شده و تجهیز مدارس محروم چقدر جدی گرفته خواهد شود؟
و نهایتاً اینکه عدالت آموزشی با چه طرح و برنامهای پیگیری شده و دانشآموزان کم بضاعت جامعه چگونه به قبولی در رشتههای خاص امیدوار خواهند شد؟!
همه اینها و بسیاری دیگر مسائلی هستند که سالها دغدغه مشترک معلمین و دلسوزان نظام تعلیم و تربیت بوده و لازم است با همفکری تشکلهای فرهنگیان و جامعه نخبگان کشور برای آنها اقداماتی عاجل و جدی صورت گرفته و در فواصل مختلف گزارش عملکردها نیز اراِئه شود.
هرچند اقتصاد و تولید مسئله مهم این روزها در سطح کشور است اما ذکر این نکته ضروری است که پیشرفت، تعالی و رفاه جامعه صرفاً در گرو تقویت بنیه اقتصادی یا تولید نبوده و ایده آلهایی همچون حیات طیبه، زیست شرافتمندانه و تربیت یک شهروند شایسته در گروی آموزش و پرورش پویا، قوی و پیشرو است.
کلام آخر اینکه در یک نگاه جامع و علمی با محور قراردادن و کیفیت بخشی به نظام تعلیم و تربیت است که میتوان از بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی همچون جرم و و فساد و بیکاری کاست.
به قول ویکتور هوگو «هرکس در مدرسهای را باز کند، در زندانی را بسته است!»