در انتظار روزهای بهتر برای شبکه 5 (سعیده رضوی)
از گذشته تا امروز، سریالسازی در تمام دنیا و در میان انواع تولیدات تلویزیونی، جایگاه ویژهای داشته، اما چند سالی است که در همه دنیا این حوزه جایگاه ویژهتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و شرکتهای بزرگ فیلمسازی بیش از فیلمسازی، به سریالسازی رو آوردهاند.
قطعا به جز علاقه و وفاداری مخاطب نسبت به دنبال کردن سریالها، بحثهای تجاری و مهمتر از همه اهداف فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیک نیز در این رویکرد تأثیرگذار هستند. کم نیستند سریالهای هالیوودی که به خاطر همین اهداف ساخته شدهاند و پس از این نیز ساخته خواهند شد. مانند سریال «چرنوبیل»! البته فقط این آمریکا نیست که با سریالسازی اهداف خاصی را دنبال میکند؛ در حال حاضر، بسیاری کشورهای دیگر مانند ترکیه، کره جنوبی و حتی به تازگی ژاپن نیز به این مهم رسیدهاند که حتی برای تاریخسازی برای کشورشان هم میتوانند بر قدرت و تأثیرگذاری سریالها تکیه کنند.
البته در کشور خودمان ایران هر چند از دهههای قبل نیز عنصر «سریال» از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاما چند سال است که توجهها به این حوزه افزایش پیدا کرده و حالا علیرغم وجود شبکه نمایش خانگی و تأمین بخشی از این نیاز توسط شبکه نمایش خانگی – البته با وجود نقدهای جدی محتوایی نسبت به تولیدات این شبکه – اما هنوز هم بیش از هر رسانه دیگری، این تلویزیون ملی است که میتواند بهترین پخشکننده سریالها با طیف وسیع مخاطبان باشد. به نظر میرسد که سیمای جمهوری اسلامی نیز این مهم را دریافته و با وجود تمام نقصها و کاستیها، سعی در پیشرفت در این حوزه را دارد.
عقب ماندن شبکه 5 از گردونه سریالسازی
البته برخی شبکههای جدیتر و برخی کمی با فاصله و عقبتر از بقیه شبکهها در این راه قدم نهادهاند. یکی از این شبکهها که مدتی میدان را خالی گذاشته بود و رفته رفته میرفت که از گردونه پخشکنندگان سریالهای جذاب خارج شود، شبکه پنج سیما بوده است؛ شبکهای که «روزگار جوانی» و «پاورچین» آن اجازه عرض اندام به تولیدات دیگر شبکهها را نمیدادند. از جذابترین این سریالها که در ذهنمان ماندگار شده است، مجموعه طنز «تهران 11» و «مدرسه مادربزرگها» بوده است. سریال «در شهر» را هم قطعا بسیاری مخاطبان تلویزیون به خوبی به یاد دارند. در واقع هر چند شبکه پنج دیرتر از شبکههای سراسری تأسیس شد اما خیلی زود توانست در مسابقه سریالسازی در میان دیگر شبکههای یک، دو و سه قد علم کرده و توجهها را به سوی خود جلب کند.
با وجود اینکه شبکه پنج دیگر تنها مختص تهرانیها نیست و تمام کشور میتوانند بیننده این شبکه باشند، اما متأسفانه چند سالی است که به شبکهای خنثی به خصوص در حوزه سریالسازی تبدیل شده است! مدتی است این شبکه مانند یک یا دو دهه قبل، سریال قابل توجهی تولید و پخش نکرده که مانند گذشته مخاطبان را نسبت به این شبکه مشتاق و وفادار نگه دارد.
مثلا هر وقت ساعت 11 شب میرسد و مخاطب، شبکه پنج را برای دیدن سریال انتخاب میکند، با «هشدار برای کبری 11» مواجه میشود! سریالهایی هم که ساخته شده، آنچنان چنگی به دل نزده که بتواند بیننده را مشتاق به ادامه تماشا کند. از طرفی، برخی بینظمیها در پخش نیز به این موضوع دامن زده است، مانند آنچه امسال در ماه رمضان از کنداکتور این شبکه شاهد بودیم که ابتدا قرار بود سریال «رعد وبرق» را پخش کند، اما بعد از چند روز و یک دفعه، این سریال از کنداکتور حذف شد و سریالی چینی در رابطه با کرونا جای آن را پر کرد، آن هم در بحبوحه کرونا!
حرکت امیدبخش با دو سریال پرمخاطب
اما با وجود همه نقدهای جدی و قابل تأمل، به نظر میرسد روند جدید و نسبتا امیدبخشی در این شبکه برای ارائه تولیدات فاخر سریالی در حال شروع شدن است. از پخش سریال طنز و کمدی «نوروز رنگی» در نوروز 1400 و بازسازی نوستالژی شیرین زندگیهای دهه 60 گرفته تا پخش سریال خانوادگی با درون مایه کمدی «روزهای آبی» در هفتههای اخیر که توانسته با انتخاب لوکشینهای بومی و روستایی، از فضای یکنواخت شهری که برای مخاطب هم تکراری شده فاصله بگیرد.
«روزهای آبی» ماجرای دختری به نام «ساره» است که قصد مهاجرت به آلمان دارد اما بخاطر یک اتفاق برای پدرش، مجبور میشود به جای رفتن به آلمان، به روستای زادگاه مادریاش در شمال کشور برود و مدتی در خانه خالهاش ساکن شود. در این سریال بازیگران توانمند و سرشناس بسیاری مانند «اکبر عبدی، مهران رجبی و فریبا متخصص» به ایفای نقش پرداختهاند. «ویدا جوان» نیز به نوعی شخصیت اصلی سریال یعنی همان ساره را ایفا میکند. جالب این است که فضای این سریال با به تصویر کشیدن انتخابات شورای روستاّ با فضای انتخاباتی کنونی همخوانی دارد، هر چند که در قالب کمدی این موضوع به تصویر کشیده میشود. موضوعات دیگری مانند استفاده از ظرفیتهای بومی مانند بومگردی اقبال، آشنایی با فرهنگ و پوششِ سنتی این منطقه،اشارههایی به مسائل و دغدغههای اجتماعی مانند آنچه در قسمت بیستم در مورد فرزندآوری سلبریتیها در خارج از کشور به آناشاره شد، و مهاجرت معکوس که بازیگر این سریال نیز در مصاحبهای به آناشاره کرده بود؛ همگی از نکات مهمی است که در «روزهای آبی» به آن پرداخته شده است. هر چند قطعا این سریال نقاط ضعف قابل توجهی هم دارد اما آنچه مسلم است این است که شبکه 5 باردیگر موضوعات خانوادگی که اتفاقا نیاز امروز جامعه است را مورد توجه قرار داده است.
حالا میتوان امیدوار بود که پخش «نوروز رنگی» در نوروز و «روزهای آبی» در شبهای بهاری 1400، نویدبخش این باشد که مدیران این شبکه پرمخاطب قصد دارند تحولات جدی و جدیدی را در حوزه سریالسازی رقم بزنند.