kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۸۷۸۴
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۶

تأثیر شگفت‌انگیز احسان در دفع بدی‌ها

 

مجتبی علیدوست
زندگی دنیوی پر از بدی و زشتی است که انسان با آن مواجه می شود. گاه انسان دنبال راهکاری است که بتواند از ورود بدی و زشتی به ساحت زندگی خویش جلوگیری و پیشگیری کند و آن را دفع نماید؛ زیرا همواره پیشگیری بهتر از درمان است و وقتی بدی و زشتی وارد محیط زندگی انسان می شود، ضربه و زیان خود را وارد کرده است. پس انسان می بایست راهکاری را انتخاب کند که اجازه ورود بدی و زشتی را به زندگی ندهد. بنابراین لازم است به جای رفع و رهایی از بدی و زشتی، دنبال راهکاری بود که به دفع آن بپردازد.
از نظر آموزه‌های قرآن، راهکار مهم و اساسی در دفع بدی و زشتی، بهره‌گیری از حسنات و نیکی‌ها است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه‌های قرآن این راهکار قرآنی را تبیین کند.
اصالت احسان در زندگی مومنان
واژه حسن و مشتقات آن یکی از پرتکرارترین و پرکاربردترین واژگان قرآن است؛ زیرا حسنات و احسان در زندگی مومنان نقش اساسی و پر رنگی دارد تا جایی که خدا در بیان صفت مهم مومنان اهل بهشت می‌فرماید: آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست).(بقره، آیه ۱۱۲)
پس اسلام آوردن در برابر خدا و تسلیم محض او بودن به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه صفت برجسته‌ای که مومنان و مسلمانان را نجات می‌بخشد و به بهشت سعادت می برد و در امنیت کامل و آسایش قرار می‌دهد، همان احسان است که به شکل ملکه و مقوم ذاتی شخص در آمده است به طوری که در همه احوال در مقام احسان قرار داشته و به عنوان محسن زندگی می‌کند.
اصولا از نظر قرآن، حقیقت دینداری در همین امر است و بهترین دین و آیین آن است که انسان همه حقیقت وجودی‌اش را تسلیم خدا کرده و در مقام محسن در آید؛ زیرا این گونه است که از ملت ابراهیم (ع) پیروی کرده که دین حنیف اسلام را آورده و به عنوان صراط مستقیم معرفی کرده است. چنین شخصی در قول و فعل، پیرو کسی است که خدا او را خلیل خویش قرار داده و در خلوت خود راه داده و دوست خالص خویش دانسته است.(نساء، آیه ۱۳۵) چنین افرادی به همان عروه الوثقی و دستگیره محکم الهی چنگ انداخته و عاقبت خویش را تضمین کرده‌اند(لقمان، آیه ۲۲)
به سخن دیگر، مسلمان نه تنها باید حسن باشد، بلکه می بایست محسن باشد و این حسن و نیکی  را به دیگران نشان دهد و دیگران را از آن بهره‌مند سازد. این بهره‌مندسازی دیگران از احسان در قالب انواع رفتارهای نیک و خوب در سه ساخت. ارتباط با خود،‌ خدا و خلق به نمایش در می‌آید، به‌طوری که زندگی‌اش سرشار از حسن و احسان است و هر کسی از این صفت او به گونه‌ای بهره‌مند می‌شود. پس عمل صالحش در اوج زیباشناختی است و از هر گونه زشتی و بدی که از آن به سیئات و سیئه یاد می‌شود، در امان است؛ چرا که حسنات فراتر از عمل صالح قرار می گیرد و جنبه‌های زیبایی در آن موج می زند؛ زیرا تنها بر اساس مصالح و صلح عمل نمی کند که گاه به شکل مقابله به مثل و عدالت مثلی است، بلکه در مقام احسان عفوی، از خطاهای دیگران می‌گذرد(بقره، آیه ۲۳۷)، و بلکه در مقام احسان اکرامی، پیشگام در کار خیر، به ایثار می پردازد و از محبوبات مورد نیاز ضروری و بایسته خویش به دیگران و حتی به خطاکاران می بخشد و خود را از آن محبوب اختصاصی و ضروری محروم می کند تا دیگران از خیر و احسان او بهره مند شوند.(انسان، آیات ۸ و ۹؛ حشر، آیه ۹)
بنابراین، زندگی اسلامی، سرشار از حسن و حسنات و احسان است، به طوری که هیچ سیئه و بدی و زشتی در زندگی آنان راه نمی‌یابد؛ یعنی نه خود گرفتار بدی و زشتی هستند و نه اجازه می دهند تا بدی و زشتی به ساحت زندگی آنان وارد شود؛ زیرا آنان در حوزه درخواست ها از خدا، جزو کسانی هستند که همواره در پیشگاه خدا عرضه می دارند: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی‌الاخره، حسنه و قنا عذاب النار؛ پروردگار ما! در دنیا به ما حسنه و در آخرت حسنه بده! و ما را از عذاب آتش نگه دار!(بقره، آیه ۲۰۱)
پس از نظر قرآن، انسان‌ها در مقام درخواست از خدا در هنگام دعا بهتر است که از خدا بهره‌مندی از حسنات دنیوی و اخروی را به همراه  رهایی از عذاب آتش دوزخ بخواهد؛ چرا که خدا این گونه برایشان نصیبی از نتایج اعمالشان را می‌دهد و در همین دنیا نیز از این درخواست و آثارش بهره‌مند می‌شوند؛ زیرا خدا سریع الحساب است.(بقره، آیات ۲۰۱ و ۲۰۲)
ویژگی‌ها و صفات محسنان
از نظر قرآن
محسنان و نیکوکاران حقیقی کسانی هستند که دارای ویژگی‌ها و صفات الهی خاصی هستند که از جمله مهمترین آنها می‌توان به مواردی چون: تمسک به عروه الوثقی دین اسلام و آموزه‌های آن با پیروی از پیامبران و اولیای معصوم(لقمان، آیه ۲۲؛ نساء، آیه ۱۳۵؛ بقره، آیه ۱۱۲) اقامه نماز، پرداخت زکات، یقین به آخرت، بهره‌مندی از هدایت پروردگار،‌ بهره‌مندی از رستگاری (لقمان، آیات ۳ تا ۵)، اهل نیایش، اهل استقامت، اعتماد بر پروردگار، رهایی از خوف و حزن،‌ اهل بهشت، اهل جاودانگی در بهشت، اهل عمل نیک، احسان به والدین، اهل شکر، رها شده از سیئات، مقبول درگاه الهی (احقاف، آیات ۱۲ تا ۱۶)، اهل تهجد شبانه و بندگی و کم‌خوابی در آن، استغفار در سحرگاهان، انفاق از اموال و پرداخت حقوق مالی به سائلان و محرومان و مانند آنها اشاره کرد.(ذاریات، آیات ۱۶ تا ۱۹)
اهل احسان در هر امری بویژه در مسائل مالی اهل انفاق هستند؛ یعنی هر چه خدا از مال و غیر مال به ایشان داده باشد،‌ بخشی را به دیگران می‌دهند و این گونه نشان می‌دهند که در هیچ شرایطی از حالات زندگی یعنی سختی و آسانی، از احسان و انفاق کوتاه نمی آیند.(بقره، آیه ۲۳۶؛ آل عمران، آیه ۱۳۴)
بخشش از اموری که بدان نیاز ندارند و گذشت از خطاها و اشتباهات دیگران، فروبری خشم در هنگام رفتار زشت و بد بدکاران و عفو از مردم عادی از دیگر صفات محسنان است.(آل عمران، آیه ۱۳۴)
محسنان چون خود را در محضر خدا می‌یابند و می‌دانند،‌ دنبال بدی و زشتی نیستند، اما اگر کار زشت و ظلمی ‌را مرتکب شدند فورا به یاد خدا افتاده و به استغفار از گناه و خطای خویش می‌پردازند و دوباره و چندباره و آگاهانه و دانسته به گناه باز نمی‌گردند و اصراری بر آن ندارند.(آل‌عمران، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵) آنان از خدا می‌خواهند تا از گناهان ایشان گذشت کرده و از اسراف و زیاده روی‌های آنان در هر کاری درگذرد و در دین، ثابت قدم نگه دارد و در جهاد با دشمن از نصرت الهی بهره‌مند سازد.(آل‌عمران، آیات ۱۴۷ و ۱۴۸)
پس همان طوری که از خدا عفو می‌خواهند، خود نیز اهل عفو و گذشت هستند، به‌طوری که گناه و خطای دیگران را ورق زده و صفحه‌ای سفید برای خطاکاران باز می‌کنند که گویی هیچ خطایی نکرده‌اند.(مائده، آیه ۱۳)
محسنان هرچه از حق می‌شناسند بدان ایمان دارند و طمع دارند تا به‌عنوان قوم صالح داخل بهشت شوند و از سعادت اخروی بهره‌مند شوند.(مائده، آیات ۸۴ و ۸۵) پس امید به خدا در ایشان زنده است و آثار این امید، در رفتارشان خودنمایی می‌کند.
البته دستیابی به مقام احسان یک‌ باره اتفاق نمی‌افتد؛ زیرا این امور همچون ایمان و تقوا دارای مراتب بسیاری است که گام به گام در یک فرآیند تحقق می‌یابد. از آنجا که مرتبه احسان از مراتب بالای ایمان و تقوای الهی است که با اعمال صالح به دست می‌آید، باید توجه داشت که هر انسان مسلمانی تا رسیدن به مقام محسنان می‌بایست دست‌کم دو مرتبه اصلی تقوا و ایمان عام و خاص را بپیماید تا به مرتبه محسنان درآید؛ یعنی مسلمان گام به گام و مرحله به مرحله بر تقوا و ایمان خویش با اعمال صالح می‌افزاید. پس ایمان و تقوا و عمل صالح ایشان از نظر تقویت کمی ‌و کیفی افزایش می‌یابد تا جایی که در مرتبه احسان می‌رسد.(مائده، آیه ۹۳) این مقام محسنان مقامی ‌است که پیامبران به آن در آمده‌اند و در اوج آن قرار گرفته‌اند و ما می‌بایست به‌عنوان مسلمان و مومن از آنان پیروی کنیم تا به این درجه عالی احسان برسیم.(انعام، آیه ۸۴)
از نظر قرآن محسنان اهل خوف و رجا یا همان طمع به خدا هستند که استحقاق بهشت را به ایشان بدهد و از رحمت خاص الهی بهره‌مند شوند.(اعراف، آیه ۵۶)
آنان در همه میادین اجتماعی، حضوری پررنگ دارند و به جهاد در راه خدا در همه عرصه‌ها می‌روند و این‌گونه خدا برای هر گامی‌که بردارند، آن را به‌عنوان عمل صالح جداگانه ثبت و ضبط می‌کند و پاداش می‌دهد.(توبه، آیه ۱۲۰)
محسنان اهل تقوا و اهل صبر هستند  و در برابر فشارها و بدی‌ها و سختی‌ها مقاومت دارند و هیچ مصیبت و معصیت و اطاعتی، آنان را از انجام تکلیف الهی باز نمی‌دارد.(هود، آیات ۱۱۴ و ۱۱۵؛ یوسف، آیه ۹۰) ایشان همچنین پایبند مناسک هستند که موجب تحقق تقوای قلوب می‌شود.(حج، آیه ۳۷)
معیت خدا با محسنان و دفاع از ایشان
شکی نیست که انسان در زندگی دنیوی خویش با انواع و اقسام مردمان مواجه می‌شود که هر یک شخصیتی خاص و رفتاری مختص به خویش دارد؛ زیرا هر کسی بر اساس شاکله شخصیتی خود عمل می‌کند.(اسراء، آیه ۸۴) بنابراین، شخص گاه با سفیه و سبک مغزی مواجه می‌شود که از نظر ادراکی و گرایشی در سطح پایین قرار دارد و انسان نمی‌تواند با زبان خوش و خوب او را به حقیقت رهنمون کند. کسانی هستند که به سبب بی‌شعوری، خود را عاقل می‌دانند و دیگران را سفیه و جاهل می‌شمارند. اینان با رفتارها و گفتارهای نادرست و باطل خویش تن و روان آدمی ‌را می‌آزارند.(بقره، آیات ۷ تا ۱۵) این افراد، جاهلانی هستند که حرف حساب حالیشان نمی‌شود و با ظلم و بدی و زشتی به جای عدل و خوبی و زیبایی، خود و دیگران را آزرده خاطر ساخته و به اذیت و آزار دیگران می‌پردارند.
از آنجا که نمی‌توان از اجتماع کنار گرفت،‌ به‌ویژه آنکه مسئولیت هر کسی در قبال جاهلان این است که آنان را به حق رهنمون سازد و در مقام تواصی به حق و تواصی به صبر خود را از خسران ابدی نجات دهند(عصر، آیات ۱ تا ۳) می‌بایست راهکاری را در پیش گرفت که ضمن انجام تکلیف الهی، خود را از بدی‌ها و زشتی‌های آنان در امان نگه داشت.
بر اساس آموزه‌های قرآن، توکل به خدا و قرار گرفتن در ساحت امن الهی با تفویض، بهترین راهکاری است که انسان را در امنیت کامل قرار می‌دهد. برای به دست آوردن چنین شرایطی می‌بایست افزون بر معیت عمومی خدا برای همگان که معیت وجودی قیومی ‌برای هر موجود و مخلوقی است، باید از معیت خاص و اختصاصی الهی بهره‌مند شد و فراتر از رحمت رحمانی از رحمت رحیمی ‌خدا نیز سود برد.
هر کسی تقوا داشته باشد و در مقام محسن، احسان را ملکه و مقوم خویش قرار داده باشد، خدا با او همراه می‌شود و در معیت قیومی ‌خاص رحیمی، او را همراهی می‌کند.(نحل، آیه ۱۲۸؛ عنکبوت، آیه ۶۹) اگر انسان به چنین معیت قیومی ‌اختصاصی و رحمت رحیمی ‌دست یابد، می‌تواند خود را در شرایطی قرار دهد که خدا به دفاع از او برخاسته و پیش از آنکه بدی به او برسد آن را دفع کند.(همان)
به‌نظر می‌رسد که کلیدی‌ترین عامل در این امر، همان احسان و تقوای الهی است. پس قرارگیری در مقام محسنان می‌تواند بسیار کمک کند تا شرایط به شکلی رقم بخورد که خدا به‌عنوان مدافع وارد میدان عمل شود و شخص را در دژ استوار خویش قرار دهد تا هیچ‌گونه صدمه و زیانی از بدی بدکاران و زشتی زشتکاران به او نرسد؛ چرا که خدا در قرآن به این نکته توجه می‌دهد که می‌توان بدی و زشتی را با نیکی از میان برد. به این معنا که اگر زشتی  و بدی در خود یا جامعه وجود دارد می‌توان با بهره‌گیری از حسنات، آن را از میان برد و حذف یا رفع کرد تا اثری از آن نماند.(هود، آیات ۱۱۴ و ۱۱۵)
بنابراین، یکی از راه‌های حذف بدی از محیط زندگی آن است که انسان اهل احسان باشد.
اگر شخص در مقام احسان در آید و به‌عنوان محسنان شناخته می‌شود، خدا به او کمک‌های خاص می‌کند، چرا که محسنان از امدادهای عینی و غیبی بهره‌مند می‌شوند. از همین رو خدا پس از بیان تقوای اهل ایمان در انجام مناسک الهی به این نکته توجه می‌دهد که خدا به دفاع از ایشان می‌پردازد و می‌فرماید: ان الله یدافع عن الذین آمنوا.(حج، آیات ۳۷ و ۳۸)
باید توجه داشت کسی که خدا را با خود همراه دارد، همه کس و همه چیز را دارد و کمبودی ندارد تا بخواهد از جایی دیگر جبران کند؛ زیرا خدا برایش بس و کافی است. از نظر قرآن، محسنان از دسته کسانی هستند که خدا با ایشان است و از هر کسی و هر چیزی کفایت می‌کند.(زمر، آیات ۳۴ تا ۳۶)
سازه نیکی، دژ استوار در برابر بدی و زشتی
از نظر قرآن، انسان هر چند می‌تواند در مقام مقابله به مثل،‌ بدی را با بدی یا نیکی را با نیکی پاسخ دهد،‌ ولی در مقام احسان عفوی، بهتر است که بدی را با نیکی پاسخ دهد و در مقام احسان اکرامی ‌فراتر از آن با ایثار دفع بدی و زشتی کند.
به سخن دیگر، پاسخ بدی با بدی و ظلم در برابر ظلم، امری فطری است که فطرت انسان آن را می‌فهمد و بدان گرایش دارد، همان‌طوری که بر اساس همین اصل مقابله به مثل فطری، احسان با احسان پاسخ و پاداش داده می‌شود؛ اما انسان مسلمان و مومن می‌بایست در عرصه زندگی اجتماعی و در معاشرت‌های اجتماعی، به جای بدی،‌ نیکی کند. این نیکی می‌تواند هم انسان را به کمال برساند و هم شرایطی را فراهم می‌آورد تا بدی را از زندگی او دفع کند.
حتی اگر انسان اهل ایمان نباشد، می‌تواند با بهره‌گیری از راهکار احسان در برابر بدی و زشتی، خود را از در دژ استواری قرار دهد که بدی و زشتی از ساحت زندگی او دور باشد؛ زیرا ذات نیکی و احسان مقتضی این است که زشتی را از میان می‌برد و از میدان به در برده و از زندگی حذف می‌کند. پس انسان می‌تواند به جای رفع بدی و زشتی به دفع آن بپردازد و به جای درمان به پیشگیری اقدام کند؛ چرا که اقتضای ذاتی احسان این است که بدی و زشتی و سیئات از ساحت زندگی او دفع و حذف شود.(مومنون، آیه ۹۶؛ هود، آیات ۱۱۴ و ۱۱۵)
بر همین اساس خدا در قرآن به مومنان می‌فرماید که در برابر رفتار جاهلانه دیگران، رفتاری بر اساس اصل احسان داشته و دشنام و زشتی دیگران را با سلام و آرامش دفع کنید. این‌گونه است که با رفتاری کریمانه می‌توان محیط زندگی خود را از زشتی و بدی دور نگه داشت و حتی دشمن را به دوست تبدیل کرد.(فرقان، آیات ۶۵ و ۷۲)