تنبل و بیحوصله نباشیم
محمد مهدی رشادتی
تنبلی یا بیحوصلگی؟
یکی دیگر از آفتهای اخلاقی که دامنگیر بسیاری ازاشخاص میشود، روحیه تنبلی و خصلت بیحوصلگی است.
معنای تنبلی و بیحوصلگی و کلمات شبیه به آنها برای اکثر مردم واضح و روشن است. با این حال باید توجّه داشت که مفهوم این دو واژه با هم فرق دارند.
تنبلی، یک ویژگی روانی و عادت ثانویه میباشد که در وجود برخی از افراد رسوخ کرده است و در شرایط و موقعیّتهای گوناگون زندگی خود را نشان میدهد. امّا بیحوصلگی یک حالت عارضی و یک اثر زودگذر است کهاشخاص گاهی دچار آن میشوند. عوامل مختلفی ممکن است آدمی را بیحوصله کند. مانند: بیماری، حوادث ناگوار، شکست و ناکامی در برخی از امور، خستگی از کارهای روزمرّه، یک نواختی در زندگی، مجادله با دوستان، دیدن رفتارهای نادرست از دیگران، قبض و بسطهای طبیعی در روان انسان و...
وقتی کسی درد دندان دارد یا عزیزی را از دست میدهد و یا مثلاً در آزمون کنکور قبول نمیشود و... در این گونه موارد، بدیهی است که اکثر آدمیان دل و دماغی ندارند و اصلاً حوصله هیچ کاری را شاید نداشته باشند. البته دوره حالت بیحوصلگی و کسلی موقّتی بوده و پس از مدّتی زائل میشود. این نکته مهمّ را نیز نباید از نظر دور داشت که تداوم بیحوصلگی و بیحالی چه بسا در درازمدّت به انواعی از بیماریهای روحی و حتّی آسیبهای جسمانی از جمله «افسردگی و سکته» منجر شود که در آن صورت علاج و درمان آن نیز بسیار دشوارتر خواهد شد.خوانندگان محترم توجّه دارند که موضوع اصلی این مقاله پیرامون تنبلی است و اگر گاهی با عناوین دیگری هم چون بیحوصلگی و بیحالی و... از آن یاد میشود، منظورمان همان ویژگی تنبلی است.
بنابراین عزیزان بسیار هوشیار باشند که با بروز برخی بیحوصلگیها و کسلیها و... نباید بلافاصله به همسر خود اتّهام «تنبلی» وارد سازیم.
آرزوهای دست نیافتنی
برای ترسیم هر چه بیشتر حالتها و رویکردهای تنبلی توجّه عزیزان را به مثالهای ساده زیر جلب میکنم: در نمونههای زیر خانم از همسر خود درخواستهایی میکند، ببینیم پاسخ آقا چیست؟
- خوب است امروز برویم تفریحی، پارکی؟ حوصله ندارم
- یک کمی به درس بچهها کمک کنید؟ حالش نیست
- این هفته به منزل مادرم و برادرم برویم؟ بماند برای وقت دیگر.
- و...
در نمونههای زیر آقا از همسر خود خواستههایی دارد، ببینیم پاسخ خانم چیست؟
- خانم، اگر فرصت کردید لطفاً پیراهن مرا اطو کنید. باشه فردا یا پس فردا اطو میکنم.
- عزیزم، چرا ظرفهای دیشب هنوز شسته نشده است؟ چه عجلهای هست حالا، وقت زیاد است.
- خانم جان، دو ماه هست که قرار گذاشتیم به منزل برادرم برویم برای عیادت او، فعلاً که حوصلهاش را ندارم، بگذار یک وقت دیگر خواهیم رفت.
- و...
امام صادق(ع) به یکی از فرزندانش فرمود: «از تنبلی و بیحوصلگی پرهیز کن، زیرا که این دو صفت تو را از بهرهمند شدن دنیا و آخرتت باز میدارد » (مفاتیحالحیاهًْ ص 89)
به طور قطع هر خانوادهای برای سعادتمندی خود اهدافی را در زندگی در نظر میگیرند، مانند: «آرامش پایدار، برخورداری از رفاه نسبی، تربیت فرزندان صالح و سالم، اعتبار و احترام اجتماعی، سلامتی جسمانی و روانی، فعالیّتهای مفید اجتماعی، فلاح و رستگاری در آخرت، آمرزش و عفو الهی، نجات از قهر و غضب خداوند، رسیدن به بهشت جاودان و...» اینها از جمله مهمترین اهداف و مقاصد دنیایی و آخرتی است که زن و شوهر برای خود و اعضاء خانواده لحاظ میکنند.
بسیار روشن و بدیهی است که دستیابی به این اهداف بلند، به هیچ وجه با کسالت و بیحالی میسّر نمیشود. به هر میزان که خانم و آقا کوتاهی نمایند و در برآورده شدن شرایط زندگی سالم، تنبلی کنند، به همان اندازه نیز از رسیدن به مقاصد خود باز میمانند.
امیرالمومنین علی(ع) فرمود: «فردی که کسالت و بیحالیاش ادامه پیدا کند، آرزویش (آیندهاش) به ناامیدی تبدیل میشود» (غررالحکم، ج 2، ص 384)
نا برده رنج، گنج میسّر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
(سعدی )
در روایت آمده است: «هر کس دو روزش مساوی باشد زیان دیده است. و هر که روز بعدش از روز قبلش بدتر باشد از رحمت خدا به دور است. و هر کسی که در خود کمال و پیشرفتی نبیند به نقصان و پسرفت نزدیکتر است » (درسهایی از اخلاق ص 119)
منشأ و علّت تنبلی
بنابر فرمایش امام متقّیان حضرت علی(ع) عامل اصلی تنبلی و کسالت «سستی و ضعف» آدمی است.
به نظر میرسد که برخی از عوامل اندیشهای و تربیتی و نیز بعضی از رفتارها و عادتهای زیستی و محیطی، باعث میشود که توان و انرژی انسان فرسایش پیدا کند و به مرور زمان دچار ضعف اراده و سستی بدن شود.
در اینجا توجّه خوانندگان گرامی را به بعضی از مهمترین این عوامل به طور فهرست وار جلب میکنیم.
- نداشتن اهداف بلند و متعالی برای خود و سرگرم شدن به یک رویه عادی و روزمرّه در زندگی
- غفلت ورزیدن از کوتاهی عمر انسان و در نتیجه از دست دادن فرصتهای اندک زندگی
- الگو پذیری و تقلید ناشایست از انسانهای بیحال و تنبل
- فراهم شدن همه امکانات رفاهی برای فرزندان و به اصطلاح غرق در رفاه گردیدن
- مسئولیّت ندادن پدران و مادران به فرزندان و به کار نگرفتن آنها در امور زندگی و به دوش گرفتن تمام
بار مشکلات توسط والدین
- پرخوری و شکم پروری و به اصطلاح تنپروری و عدم مراقبت از بهداشت جسمانی
- خواب زیاد و استراحتهای بیش از نیاز بدن
- مشغول شدن به تلفن همراه و گردش در فضای مجازی مانند اینترنت به مدّت طولانی - تماشای تلویزیون برای ساعات طولانی
- استفاده بیش از حد از وسیله نقلیه برای انجام همه کارهای منزل مانند، خرید مایحتاج اوّلیّه زندگی
- و...
در حدیث داریم: «که خداوند از افراد پُر خور و پُر خواب و پُر حرف بدش میآید» (در محضر مجتهدی ج 1، ص 82)
انسان بیحال به سختی در پی کاری میرود. وقتی مجبور میشود کاری را انجام دهد، آن را با تأخیر و ناقص به انجام میرساند و در قبال وظایفش احساس مسئولیّت نمیکند. اعتماد و اطمینان دیگران را از خود سلب مینماید. اگر مسئولیّت به او واگذار شود، قادر نیست که آنرا به سر انجام مطلوب برساند و.... (غررالحکم و میزان الحکمهًْ، همان)
با این شیوه از زندگی و با داشتن چنین افکاری، روح و روان و نیز جسم آدمی بسیار ضعیف و سست شده و حاصل این گونه ضعفی به طور قطع، تنبلی و بیحالی خواهد بود.
نقل میکنند که لقمان به پسرش گفت :«ای پسرم از تنبلی و بیحوصلگی دوری کن، زیرا هرگاه تنبل باشی، حقّ را بجا نخواهی آورد و هرگاه بیحوصله باشی، نمیتوانی حقّ را تحمّل کنی»(حکمت نامه لقمان، ص 145)
متأسّفانه تأخیر انداختن کارها و وظایف، از بزرگترین آسیبهای بیحالی و تنبلی است که در اکثر حوزههای زندگی مانند: تحصیلات، شغل، نظافت، تفریحات، خریدها، مسافرتها، عبادتها، فعالیّتهای اجتماعی، روابط خانوادگی و... خود را نشان میدهد.
روشهای درمان تنبلی
انسان تنبل باید «تصمیم جدّی» بگیرد تا راه ورود کسالت دائمیرا به روی خود ببندد. البته ابتدای کار بسیار مشکل بهنظر میرسد ولی با پایداری و مداومت، به تدریج در برابر هر فعالیتی اراده کند که من این کار را به نحو شایسته انجام میدهم و آن را تأخیر هم نخواهم انداخت.
مدّتی که اینگونه رفتار کرد، کمکم سستی از او رخت میبندد و زرنگی و سرحالی و نشاط جای آن را میگیرد.
در اینجا برای تقویّت عزم و اراده ورهایی از مرض خطرناک تنبلی، موارد زیر پیشنهاد میشود:
1) تفکر و تعقل کردن:
عزیز من، درباره عواقب سوء تنبلی اندیشه کن.
اولاً، آیا نگران نیستی که دوستان و خویشان، تو را با عناوین تنبلی و بیحالی بشناسند؟
امام صادق(ع) به برخی از فرزندانش فرمود: «سُست نباش تا آشنایان، تو را بهخاطر تنبلی و سُستی تحقیر نکنند».(مفاتیحالحیاهًْ، ص 89)
آدمیباید از شأن و آبروی خود در میان مردم محافظت نماید. محبوبیّت و احترام اجتماعی یک اصل زیبا و امید آفرین برای هر فرد با ایمان است. چرا باید عزّت و بزرگواری خود را از دست بدهی؟
قرآن کریم میفرماید: «عزّت و سربلندی، مخصوص خدا و پیامبر او و مؤمنان است ولی منافقان نمیدانند». (سوره منافقون، آیه 8)
ثانیاً، با تداوم تنبلی، بسیاری از موفقیّتها و کمالات در زندگی دنیایی مانند: سلامتی و تندرستی جسمانی، تحصیل مراتب علمی، آسایش و آرامش و نشاط خانواده و بالاخره سعادتمندی در روز قیامت، از دست خواهد رفت.در روایت آمده است: «زیان کار کسی است که ساعت به ساعت (هر لحظه) از عمرش میگذرد و او هیچ استفادهای از آن نمیبرد. (در محضر مجتهدی، ج 1، ص 105، به نقل از معانیالاخبار 142/2)
2) کمک خواستن از خداوند:
در جاهای مختلف از این کتاب، تأکید گردید که بدون دستگیری و کمک خداوند راه به جایی نمیبریم. ما باید همیشه و در همه حال از خدا یاری بجوییم.
خداوند وعده قطعی داده است که هر انسانی در مسیر او گام بر دارد، راه سعادت را به روی وی میگشاید.(سوره عنکبوت، آیه 69)
به مانند امام علی(ع) در دعای کمیل چنین بگو: «خدایا جسم و جانم را برای خدمت در راه خودت، توانا کن. مرا در میدانهای مسابقه خوبان عالم، پیش تاز قرار بده».
پروردگار مهربان از تکتک ما خواسته است که او را بخوانیم تا خواستههایمان را اجابت کند. (سوره غافر، آیه 60)
عزیز من، دعا که مایه نمیخواهد، زحمت و هزینه ندارد. وقت آن چنانی نمیگیرد. آیا برای دعا کردن هم حال نداریم؟
خداوند درهای رحمت خود را به روی همه بندگانش گشوده است. از ریز و درشت زندگی و همه چیز را از او بخواهیم.
از او به طور جدّی و با اصرار زیاد بخواهیم تا به ما همّت بلند و ارادهای محکم و عزمی راسخ عنایت کند و ما را از عادات زشت تنبلی و کسلی نجات دهد.
در حدیث آمده است: «خداوند به موسی پیامبر(ع) وحی کرد: ای موسی، هرچه نیاز داری از من بخواه، حتّی علوفه گوسفند و نمک خمیرت را».(میزان الحکمهًْ، ج1، ص 353)
3) سرعت گرفتن و سبقت جستن در امور معنوی:
قرآن به مؤمنان سفارش میکند که در همه امور پسندیده، از یکدیکر سبقت بگیرید.(سوره بقره، آیه 148) در عدالت، در تقوا، در ادب و احترام، در تواضع و فروتنی، در علم و دانش، در کارهای مفید جامعه و... هم سرعت بگیرید و هم از دیگران پیش افتید.
برادر و خواهر گرامی، تا میتوانی بدو و تا میتوانی جلو بزن. این سرعت گرفتن و این جلو زدن شما، به ضرر و زیان دیگران تمام نمیشود. زیرا سرعت و سبقت گرفتن، همهاش در امور انسانی و معنوی است و نه امور مادّی که ممکن است، حسادت و کینه افراد را دنبال داشته باشد.(آیتالله جوادی آملی در تفسیر سوره مؤمنون 2/3/90)
خداوند به مؤمنان در قالب دعا، آموزش میدهد که از پروردگار خویش همّت عالی و حدف متعالی به نام «پیشوایی و راهبری» مردمان متّقی را بخواهند و به کمتر از این قانع نباشند.
«پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان، آن ده که مایه چشم روشنی ما باشند و ما را امام و پیشوا و الگوی پرهیزکاران قرار بده.(سوره فرقان، آیه 74)
4) مداومت و پشتکار بر عمل:
یکی از روشهای بسیار مؤثّر در امر خودسازی و مبارزه با تنبلی و بیحالی، این است که برای کسب موفقیّت در هر کاری از کم شروع کند ولی آن مقدار کم را پیوسته و مداوم انجام دهد.
اگر نگوییم همه کارها و اهداف، قدر مسلّم بسیاری از آنها با استمرار به نتیجه مطلوب میرسد. مانند ورزش، مصرف دارو برای درمان بیماری، تحصیل، خودسازی و ترک عادات ناپسند و...
امام باقر(ع) فرمود: «محبوبترین کارها در پیشگاه خداوند؛ کاری است که بنده آن را مداومت بخشد، هر چند آن کار کم باشد».(اصول کافی، ج3، ص 129)
استاد جُعَل
از عارف بزرگ ابوالحجاج اقصری پرسیدند: استاد شما چه کسی بود؟ گفت: جُعَل(حشرهای سیاهرنگ مانند سوسک) زیرا شبی شمردم تا 700 مرتبه از پایه صاف چراغ بالا رفت و افتاد. بعد از خواندن نماز صبح برگشتم و دیدم، خود را به بالای پایه چراغ رسانده است.
از او آموختم که کوشش و مداومت، رمز موفقیّت است.(هزار و یک حکایت اخلاقی، ص272)
عبرت از قطره آب
سکّاکی، با سابقه صنعتگری و در حدود 40 سالگی در پی تحصیل علم میرود. او درجلسه امتحان به جای گفتن: پوست سگ با دبّاغی پاک میشود، میگوید: پوست استاد با دبّاغی پاک میگردد.
حاضران میخندند. او مدرسه را ترک کرده و به دامنه کوهی میرود. مشاهده کرد، قطرههای آب از بلندی بر روی تخته سنگی میچکد و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخی در دل سنگ پدید آورده است. با خود گفت: دل تو از این سنگ سختتر نیست. بر گشت و آنقدر زحمت کشید و مداومت کرد تا اینکه او یکی از دانشمندان کمنظیر ادبیات شد.(داستان راستان، ص185)
جمعبندی
بهنظر میرسد که ویژگی تنبلی غالباًً نوعی بیماری اکتسابی است که در محیط تربیتی و پیرامونی شکل میگیرد و به تدریج از خصوصیّات و عادات ثانویه آدمیمیگردد.
بر ما لازم است که این بیماری روحی را علاج کنیم. زیرا عوامل خوشبختی را از زندگی فردی و اجتماعی میستاند.
در پی تنبلی آسایش را از زندگی خانواده خود سلب مینماییم. آنان را از رفاه نسبی محروم میسازیم. آرامش خاطر و اطمینان لازم را از یکدیگر دور میسازیم.
عزّت و بزرگواری را از شخصیّت خودمان عاری میسازیم. خود و خانواده را از رسیدن به کمالات و مقامات معنوی محروم میکنیم و...
همانطور که گفته شد، عامل اصلی تنبلی، ضعف روحی انسان است که برای درمان آن لازم است با کمک همان روشهایی که در متن مقاله مطرح شد، خود را از لحاظ «اراده و تصمیم و عزم» تقویت کنیم. عزم و اراده خویش را در کارها و مسئولیّتهایی که به ما واگذاری میشود، به مرور زمان به محک آزمون در آوریم، تا به امید خداوند متعال فردی فعّال و شاداب و زرنگ شویم.