kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۶۳
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۳
خطرات انحراف از«صراط مستقيم» (بخش سوم و پایانی)

شيطان‌های ثابت و شيطان‌های دوره‌گرد(زلال بصیرت)


همه دستورات الهي براي آن است كه ما به صراط مستقيم هدايت بشويم و آن را پيموده تا به سعادت برسيم: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»(1)؛ اگر مي‌خواهيد در راه راست باشيد بايد از خدا اطاعت كنيد. هر راهي را كه غير از خدا آن را معرفي كند، انسان را به منزل نمي‏رساند: «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»(2)؛ اگر مي‏خواهيد در راه راست باقي و استوار و ثابت‌قدم بمانيد، بايد به خدا اعتصام داشته باشيد. اگر هم مي‏خواهيد راه راست را خوب بشناسيد: «وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَی اللّهِ»(3)؛ اگر افراد در مسئله‏اي اختلاف پيدا كردند معلوم مي‏شود عقل آنان براي تشخيص كافي نيست در اينجا راهي جز اين نيست که ببينيم خدا چه مي‏گويد. اگر انسان به سراغ خدا كه نرفت، هيچ، بلكه به سراغ دشمنان خدا رفت تا تشخيص بدهد كه خوب و بد چيست و كدام قانون درست و كدام غلط است و قانوني را به نام منشور سازمان ملل امضاء كردند و آن را از انجيل و قرآن ـ العياذبالله ـ برتر دانست، ديگر خدا چنين كسي را هدايت مي‌كند؟ چند زورگوي گردن‌كلفت دور هم نشسته‌اند و براي تأمين مقاصد شخصي و با فكر ناقص خود يك چيزي را به عنوان اعلاميه حقوق بشر نوشته و با هم امضاء كرده‌اند. در آنجا گفته‏اند كسي را به عنوان مجازات رفتار، نبايد چوب بزنيد؛ پس حكم خدا باطل است! مجازات اعدام مطلقا، چه در قصاص، چه در امور كيفري و جنايي ممنوع است! پس تمام احكام خدا مربوط به احكام كيفري باطل است! احكام قصاص هم باطل است! چون اعلاميه حقوق بشر اجازه نمي‏دهد! تمام دستورات و احكام خدا و صد و بيست و چهار هزار پيغمبر را تعطيل كنيد. آنوقت كساني نيز در ميان مسلمانها، با لباسهاي مقدس بگويند اين پايان خط تمدن بشر است! آيا مي‏خواهيد خدا چنين انساني را هدايت كند؟ كساني كه رسما به خدا مي‏گويند ما تو و احكام و دستورات تو را قبول نداريم، مي‌خواهيد هدايت شوند؟! اينان در مقام شناخت و عمل لجبازي مي‏كنند. مي‏فهمند كه كار خطايي است اما باز هم توجيه می‌کنند و رفتار همه انبياء، اوليا، ائمه اطهار، اولياء دين و مقام ولايت را تخطئه مي‏كنند. آيا چنين كسي را خدا هدايت مي‏كند؟ «فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ»، «فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللّهُ»(4).
اگر خداي ناكرده ما جزو يكي از اين دو طايفه بوديم كه يا در مقام شناخت به سخنان خدا و پيامبر (ص) توجه نكرده و بگوییم خودمان مي‏فهميم: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِي».(5)؛ يا اينكه در عمل نيز از دشمنان خدا پيروي كرده و به دستورات الهي عمل نكنيم، هر چند هم دعا كنيم كه خدايا ما را هدايت كن خدا چنين كسي را هيچ وقت هدايت نخواهد كرد: «فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللّهُ».
چنگ زدن به ريسمان الهي
در اولين مرحله انسان بايد از راه‌هايي كه خدا براي هدايت در مقام فهم و شناخت به او داده، درست استفاده كند: اول عقل، دوم وحي؛ نبوت، سپس فرمايشات ائمه معصومين (ع) كه مفسر وحي هستند. بايد با دل و جان به سخنان پيامبر(ص) و ائمه هدي(ع)، سراپا گوش فرا دهيم. بگوييم كه حكم آنچه تو فرمايي؛ ما چه كاره هستيم. بعد از مرحله شناخت، در مقام عمل، بنده‏وار تسليم باشيم: «أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ»(6).
اگر در لحظه به لحظه زندگي، خود را بين آسمان و زمين در حال سقوط ببينيم، به ريسمان الهي چنگ مي‌زنيم و از او مي‌خواهيم تا ما را حفظ كند:«وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».دعاي واقعي آن است كه مضمون آن را با تمام وجود باور كنيم. بدانيم كه در معرض خطريم و تنها خدا مي‏تواند ما را حفظ كند. خدا را بخوانيم و با او پيمان ببنديم كه آنچه تو مي‏گويي عمل مي‏كنيم. آنوقت صادقانه مي‏توانيم بگوييم: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا»(7)؛ خدايا پس از هدايت نگذار گمراه و كج فكر بشويم. البته خداوند با اجبار كسي را حفظ نمي‌كند چرا كه خلاف حكمت آفرينش است. بلكه انسان با اختيار خود، راه را انتخاب كرده و در هنگام حركت در مسير در هر كجا كه به ضعف و نقص توانايي خود پي برد، از خدا مي‌خواهد تا ضعف و كاستي‌‌ها را جبران كند.
شيطان‌های ثابت و شيطان‌های دوره‌گرد
 ما نيز از خدا مي‌خواهيم تا در آنجايي كه خيال مي‏كنيم استقلال داريم، به ما بفهماند كه هيچ كاره هستيم و اوست كه ما را حفظ مي‌كند. شيطان گاهي از كنار بعضي از بندگان خوب خدا كه مي‏گذرد، فقط با آنان تماسي گرفته و رد مي‏شود. قرآن مي‌فرمايد: «إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا»(8). «طائف» يا «طوّاف» يعني دوره‏گرد. در زمان‌هاي گذشته بعضي‏ از فروشندگان در كوچه‏‌ها مي‏گشتند تا اجناس خود مثل ميوه، گوشت و پارچه را بفروشند. به اين دوره‌گرد‌ها «طوّاف» يا «طائف» مي‌گفتند. بعضي از شيطان‌ها دوره‏گردند و جاي ثابتي ندارند. بعضي انسان‌‌ها يك قرين و رفيق شيطاني ثابت دارند، يعني رفيق شيطانند. شيطان هميشه مثل رفيق باوفا همراه آنان است: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»(9)، «وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ»(10). بعضي‏‌ها شيطان همراه هميشگي و رفيق شفيق آنان است و هيچ وقت آنان را ر‌ها نمي‏كند. آنهايي كه خود را به خدا مي‏سپارند، اينگونه نيستند. شيطان هميشه به آنها راه ندارد؛ ولي گاهي شيطان‌هاي دوره‏گرد هستند كه به انسان مومن تنه مي‏زنند: «مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ»؛ يك شيطان عبوري مي‏آيد و به انسان تنه مي‏زند و چيزي مي‏گويد و القايي مي‏كند تا شوكي به آدم وارد ‏كند. مؤمنين وقتي با چنين وضعي مواجه مي‏شوند: «تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»؛ فوراً متوجه مي‏شوند كه اين شيطان بود و حقيقت را مي‏يابند و مي‏بينند، چرا كه مؤمنين بينا هستند و درك مي‏كنند كه واقعيت چيست، فريب شيطان را نمي‏خورند. ولي اگر كسي حقيقتي را درك كرده و براي او ثابت شد، اما تغافل و اعراض كرد، به‌گونه‌اي كه گويا سخني نشنيده و سپس نيز از آن حقيقت رو برگرداند و انكار كرد، «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً»؛ «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَهً ضَنْكاً»(11)؛ خود ما شيطاني را مي‏فرستيم تا رفيق آنان باشد. اين سنت الهي است. ناشنوا نشان دادن خود و اعراض كردن، لازمه ناشكري هدايت خداست، چرا كه خدا او را هدايت كرد، اما دل به شيطان و وسوسه او سپرد. سرانجام كار به جايي مي‏رسد كه گاهي شيطان به انسان حمله مي‏كند تا او را محاصره مي‏كند.
هرگاه شيطان به شما برخورد كرد و با وسوسه و القائات شيطاني قصد حمله به شما را داشت، سريع متذكر شده و به خدا پناه ببريد :«وَ إِمّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ»(12)؛ چون جز خدا كسي ديگر توانايي مقابله و غلبه بر شيطان را ندارد. شيطان در مقابل خدا حقير است. كيد شيطان در مقابل خدا خيلي ضعيف است، چيزي نيست؛ اما براي ما بسيار خطرناك است. اگر ما واقعاً و با تمام وجود شناخت صحيح و توفيق عمل را از خدا خواستيم، خداوند نيز به تحقيق ما را هدايت مي‌كند: «فَقَدْ هُدِيَ إِلي صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
سخنرانی آیت‌الله صباح يزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب ؛ قم  ؛ 5/7/87
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. يس / 60-61                2. آل‏عمران / 101.             3. شورى / 10.
4. روم / 29.                     5. قصص / 78.                   6. آل‏عمران / 20.
7. آل‏عمران / 8.                8. اعراف / 201.                  9. زخرف / 36.
10. فصلت / 25.              11. طه / 124.                    12. اعراف / 200.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.