کد خبر: ۳۲۰۵۸۶
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۴

پادزهر اقدامات ایذائی رژیم غاصب(یادداشت روز)

مدل رفتاری رژیم صهیونیستی در یک سال گذشته بیانگر آن است که به جای جنگ، آتش‌بس و در عین حال انجام عملیات‌های ناپیوسته و اقدامات امنیتی (ترور) علیه اضلاع مقاومت را در دستور کار قرار داده است. رفتار رژیم در مواجهه با لبنان، یمن و غزه بر این مدل تاکید دارد. این مدل رفتاری پس از تجربه جنگ در این واحدها اتخاذ شده و خود ثابت می‌کند اسرائیل با پذیرش شکست، جنگ را کنار گذاشته ولی اصل درگیرسازی واحدهای مقاومت را برای خود ضروری می‌داند. به گمان طراحان ارتش رژیم صهیونیستی، واحدهای مقاومت که برای تثبیت موقعیت‌هایی که در دو دهه گذشته به دست آورده‌اند، به آرامش نیاز دارند را باید در وضعیت درگیری‌های ناپیوسته و ضربات موضعی قرار داد. بر این اساس ارتش اسرائیل پس از شکست از حزب‌الله در جنگ علیه لبنان، پس از شکست از مقاومت فلسطین در جنگ علیه غزه و پس از شکست از انصار‌الله در جنگ علیه یمن، اقدامات نظامی خود علیه این اضلاع مقاومت را «زیر سقف جنگ» تنظیم کرده و به اجرای آن سرگرم می‌باشد.
برخورد «زیر سقف جنگ» میان رژیم اسرائیل، ارتش آمریکا و ناتو توافق شده است. هدف از این راهبرد، ممانعت از غیرعادی شدن شرایط اضلاع مقاومت می‌باشد. در مورد ایران به جای عملیات‌هایی از نوع عملیات‌ها در لبنان و یمن، جنگ روانی با خروجی تداوم وضعیت «نه جنگ نه آتش‌بس» تدارک دیده و با اقدامات عملیات روانی و نوسان در بازار اقتصادی ایران درصدد مختل کردن روند عادی در ایران هستند. کما اینکه دولت‌های فرانسه، انگلیس، آلمان با هدف غیرعادی شدن پرونده هسته‌ای ایران، اسنپ‌بک که غیرقانونی هم بود را فعال کردند و یا آمریکایی‌ها علیرغم شکست در جنگ 12 روزه، گاه و بیگاه سخنانی می‌گویند تا تداعی تدارک آمریکا برای درگیری جدیدی با ایران کند و شرایط ایران عادی نشود.
ترفند اقدام زیر سقف جنگ که به معنای آتش‌بس توام با درگیری است و نیز سیاست نه جنگ نه آتش‌بس، از نظر طراحان آن «جنگ بی‌ضرر» است. یعنی طرف مهاجم ضرر نمی‌کند و ضررها متوجه طرف مقابل می‌شود بدون آنکه به نفع آن باشد وارد جنگ شود. این تصور حاکم بر طراحان و اقدامات آنان می‌باشد اما البته به معنای خوانش دقیق ذهنیت و جمع‌بندی واحدهای مقاومت نیست. ذهن‌خوانی دشمن از واحدهای مقاومت در همین حدود می‌باشد. دشمن گمان می‌کند واحدهای مقاومت یک گزینه بیشتر در اختیار ندارند و آن گزینه تثبیت موقعیت‌ها از طریق کنترل جنگ می‌باشد.
سیاستی که دشمنان در حال حاضر علیه واحدهای مقاومت دنبال می‌کنند و البته این سیاست در هر واحد تفاوت‌های محدودی با واحد دیگر دارد، بر پایه بازسازی قدرت ویران شده خود در جریان جنگ‌های اخیر و در جریان تحولات دو دهه اخیر استوار می‌باشد.
سرخط این سیاست، بازسازی قدرت تخریب‌شده آمریکا و رژیم اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی است. انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن با تهدیدات و اقدامات پس از تهدید، تضعیف نشد و به دایره و قلمرو سیاسی آن در منطقه و در جهان هم افزوده شد. از آن طرف آمریکا و رژیم اسرائیل هم در محیط منطقه‌ای و هم در محیط بین‌المللی با چالش‌های پیاپی مواجه گردیدند تا جایی‌که آخرین نظرسنجی‌ها می‌گوید میانگین میزان مقبولیت سیاست‌های رژیم اسرائیل در کشورهای دنیا 16 و میانگین میزان مقبولیت سیاست‌های آمریکا در دنیا 24 درصد می‌باشد و این در حالی است که یک نظرسنجی از 57 کشور اسلامی بیانگر آن است که میانگین مقبولیت سیاست‌های ایران 74 درصد می‌باشد. رژیم اسرائیل و دولت‌ آمریکا پس از تجربه جنگ، از تلاش‌های سیاسی برای محدودسازی نفوذ و اقتدار ایران حرف می‌زنند. تکیه‌گاه آنان دراین مواجهه اقدامات سیاسی سطح دولتی، عملیات روانی و رسانه‌ای و کنترل تجارت خارجی ایران است اما در بیان به‌گونه‌ای وانمود می‌کنند، ایران با جنگ جدید مواجه خواهد شد. این در حالی است که جمع‌بندی آمریکا  و اسرائیل این است که جنگ 12روزه موقعیت داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی ایران را مستحکم‌تر کرده است.
دشمن در لبنان طرح دست باز اسرائیل و دست بسته حزب‌الله را در دستورکار قرار داده است. حمله در فواصل کوتاه به مناطقی در جنوب و شرق لبنان با هدف جلوگیری از عادی شدن شرایط امنیتی لبنان و تحرک طبیعی نیروهای مقاومت در این کشور صورت می‌گیرد. رژیم اسرائیل با حمله به واحدهای در حال بازسازی در جنوب نهر لیتانی و حمله به واحدها و امکانات بازسازی تلاش می‌کند مانع اسکان مردم در جنوب گردد. اما واقعیت لبنان نشان می‌دهد فضای ذهنی مردم و فضای ذهنی مقاومت، «ناامنی» نیست. زندگی در همه جای لبنان جریان دارد و مقاومت هم سرگرم کار خود است. مقاومت لبنان پس از شکست دادن اسرائیل در جنگ 66روزه و واداشتن آن به آتش‌بس، نیازی به واکنش نظامی برای ابراز قدرت خود نمی‌بیند. قدرت نظامی مقاومت لبنان با عملیات یکشنبه پیش‌ از آتش‌بس سه‌شنبه به اثبات رسید و تعجیل ارتش اسرائیل در اعلام آتش‌بس، اعتراف آن به قدرت حزب‌الله بود. حزب‌الله در دو حوزه اجتماعی و اطلاعاتی خود را نیازمند واکنش و تصویر‌سازی از قدرت خود می‌داند؛ برگزاری مراسم همزمان پنجم مهرماه در بیروت، ‌بعلبک و صور که بسیار باشکوه برگزار گردید و برگزاری مراسم رژه پیشاهنگی نوجوانان حزب‌الله که تعداد آنان را تا 75هزار نفر ذکر کردند و رکورد رژ‌ه پیشاهنگی جهان را جابه‌جا نمود، دو اقدام اساسی اجتماعی بود کمااینکه دستگیری شبکه‌های جاسوسان اسرائیل در لبنان که ترکیبی از عناصر خارجی و بومی بود و نیز محافظت از عناصر و رهبران سیاسی- نظامی جدید حزب‌الله، دو اقدام برجسته اطلاعاتی حزب‌الله به حساب می‌آید. حزب‌الله در حدفاصل نیمه آذرماه تا امروز دست به ماشه نشده اما برخلاف تصور و تحلیل دشمن دست بسته نیست و دولت لبنان به جایی می‌رسد که چاره را در اقدامات مقاومت خواهد دید.
مقاومت در غزه دشمن را وادار به پذیرش آتش‌بس کرد؛ نشانه آن اظهارات روز اول مهر نتانیاهو است که در برابر فشارهای داخلی برای قبول آتش‌بس، با صراحت گفت: «من عملیات ارابه‌های جدعون را شروع نکردم که با صلح به آن خاتمه دهم». اسرائیل با این گمانه که به دلیل اولویت رفع مشکلات کنونی مردم غزه و بازسازی منازل و زیرساخت‌های عمومی، مقاومت به اقدامات ارتش پاسخ نخواهد داد، قدرت‌نمایی می‌کند. حملات موردی به مردم و به‌خصوص خانواده‌هایی که به شمال نوار غزه برمی‌گردند برای جبران کسری موقعیت در داخل رژیم و جبران موقعیت ضعیف آن در بعد نظامی-  اطلاعاتی است. اما اسرائیل در شرایطی تن به آتش‌بس داد که پیش از ‌آن به قدرت مقاومت اعتراف کرده بود. اسرائیل بنا دارد به این سیاست خود ادامه دهد اما تضمینی هم برای آن ندارد. مقاومت می‌تواند تقسیم کار کند؛ اگر حماس به دلیل امضای توافق معذور دارد، سازمان جهاد اسلامی فلسطین، گردان‌ها و واحدهای دیگر مقاومتی فلسطینی که امضایی پای توافق ندارند، معذور نیستند کمااینکه وقتی رژیم غاصب دست به نقض توافق می‌زند، پایبندی حماس به آن بلاموضوع می‌گردد.
روند تحرکات رژیم صهیونیستی علیه واحدهای مقاومت که بدون تردید با حمایت آمریکا و اروپا صورت می‌گیرد، نیازمند ارزیابی آن از سوی جمهوری اسلامی و بقیه اضلاع جبهه مقاومت می‌باشد. این سیاست مزورانه باید مثل جنگ به شکست بینجامد. اگر جبهه مقامت برای هر اقدام دشمن- اعم از رژیم غاصب اسرائیل، دولت آمریکا و سه دولت اروپایی- مابه‌ازای بازدارنده‌ای در نظر بگیرد، این سیاست شکست می‌خورد، حزب‌الله لبنان می‌تواند اعلام کند هر اقدام نظامی رژیم در محدوده‌ای با این مختصات را پاسخ متقابل می‌دهد و یا از طریق اقدامات سایبری پاسخ می‌دهد. کمااینکه مقاومت فلسطین می‌تواند اعلام کند هر نقض آتش‌بس را با یک اقدام علیه نیروها و یا شهرک‌های غیرقانونی اسرائیل پاسخ می‌دهد. در این صورت رژیم غاصب ناچار به سبک و سنگینی کردن هر اقدام خود می‌باشد و به احتمال زیاد از اقدامات فعلی دست می‌کشد. کنش متقابل اضلاع جبهه مقاومت ضمناً مانع بازسازی چهره شکست‌خورده رژیم غاصب در داخل سرزمین‌های اشغالی فلسطین می‌شود.

سعدالله زارعی