توجیهگری برای رها بودن فضای مجازی
رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی خود درباره فضای مجازی فرمودند:« متأسفانه در فضای مجازیِ کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است، که بایستی آن کسانی که مسئول هستند حواسشان باشد. همه کشورهای دنیا روی فضای مجازیِ خودشان دارند اِعمال مدیریّت میکنند، [در حالی که] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کردهایم! این افتخار ندارد؛ این به هیچ وجه افتخار ندارد»
قطعاً کسانی که ذرهای با این فضا آشنایی دارند، به خوبی مضمون این سخنان را درک خواهند کرد. از طرفی اگر قبول کنیم که دشمن در فضای مجازی آرایش جنگی گرفته است، همانگونه که قبلاً نیز رهبر انقلاب به این نکتهاشاره کردهاند، بنابراین اولین قدم برای پیروزی در این جنگ، وجود فرماندهانی است که هم نسبت به رهایی کشور از این وضعیت استعمار شده فضای مجازی باور قلبی داشته باشند و از آن مهمتر برای این رهایی در ضمن برنامه داشتن، به صورت جهادی و شبانهروزی فعالیت کنند. حقیقت تلخ این است که برخی از افراد در سطوح مدیریتی فضای مجازی کشور به جای آنکه آنها مردم و سایر مسئولان را توجیه کنند ظاهراً یکی باید آنها را توجیه کند!
یکی از این افراد که نقش بسیار مهمی در مدیریت فضای مجازی کشور دارد، سید ابوالحسن فیروز آبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی و رئیسمرکز ملی فضای مجازی است.
حدود یک ماه پیش بود که سید ابوالحسن فیروزآبادی ، در ششمین همایش ملی فضای مجازی پاک که به صورت مجازی برگزار شد، ایران را جزو کشورهایی دانست که اینترنت صیانت شده دارند و در مورد اینترنت ایران به این مضمون گفت که :« اینطور نیست که اینترنت ایران رها باشد. اگر دسترسی ] به محتوای فاسد [ وجود دارد به دلیل جنس این فضا است. اینکه امکان کنترل صد در صدی وجود داشته باشد به نظر میآید که موجود نیست.»
در این زمینه باید گفت:
بیان این جملات به خوبی نشان میدهد که چرا سالهاست که فضای مجازی کشور دچار چالشها و عقبماندگیهای گسترده است. در حقیقت بخشی از اقدامات مسئولین، توجیه وضعیت اسفبار کنونی بوده است.
این خیلی طبیعی است که جنس فضایی که بر اساس منافع دشمنان کشور طراحی شده است برای ما این اقتضاء را داشته باشد، اما سخن این است که آیا مسئولین فضای مجازی ما با این همه اسناد بالادستی و همچنین مشخص بودن مسیر راه، حق دارند که نابسامانیهای موجود در فضای مجازی کشور را به گردن جنس این فضا بیندازند؟
نکته بعدی این است که وقتی هنوز حاکمیت و حکمرانی فضای مجازی کشور در دست ما نیست، چگونه میگوییم که مدیریت آن رها شده نیست؟
وقتی مسئولان دولتی و وزارت ارتباطات ما مشغول بازی در زمین دیگران هستند و برای حضور و تثبیت خارجیها در کشور دغدغه دارند و از طرفی رئیسمرکز ملی هم این چنین اظهار نظر میکند، از کدام اینترنت ضابطهمند سخن میگوییم؟ برای مثال وقتی عکس یک قهرمان بزرگ مانند سپهبد شهید قاسم سلیمانی توسط پلتفرم خارجی، آن هم در داخل کشور سانسور میشود و توانایی نداریم که کاری انجام دهیم، آنگاه چه داعیهای برای کل فضای مجازی کشور که زیر یوغ خارجیهاست، وجود دارد؟!
وقتی بیبی سی و ایران اینترنشنال و من و تو و منافقین مشغول فریب احساسات و فتنه افکنی از طریق فضای مجازی کشور هستند، چه میتوان گفت ؟وقتی غیر اخلاقیترین و مستهجنترین تصاویر و فیلمها به راحتی در دسترس مردم قرار میگیرد، از کدام اینترنت و فضای مجازی صیانت شده حرف میزنیم؟ وقتی شرکتهای خارجی بدون نماینده حقوقی و مسئول پاسخگو و بدون پرداخت مالیات و رعایت قوانین کشور، در فضای مجازی کشور تاخت و تاز میکنند، معنایش چیست؟ اگر نام این وضعیت، وضعیت بیدر و پیکر و یله و رها نیست، آنگاه معنی «یله و رها» چیست؟
در روزهای گذشته شاهد بودهایم که با حمایت مسئولان دولتی و برخی چهرههای خاص، دوباره شبکه اجتماعی خارجی جدیدی آن هم توسط دولتیها در حال بزرگ شدن است.
بر اساس بند 1-1 ماده 2 مصوبه جلسات 36 الی 40 شورای عالی فضای مجازی با موضوع «سیاستها و اقدامات ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی»، که در تاریخ 1396/5/11 توسط دبیر شورای عالی فضای مجازی ابلاغ شد، «شرایط و ضوابط اعطای مجوز فعالیت به پیامرسانهای اجتماعی داخلی و خارجی باید در کارگروهی با عضویت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت اطلاعات، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، دادستانیکل کشور، سازمان تبلیغات اسلامی، نیروی انتظامی (پلیس فتا)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان صدا و سیمای ج.ا.ا. تهیه و تدوین و به مرکز ملی فضای مجازی برای تطبیق با سیاستهای مصوب شورایعالی فضای مجازی، حداکثر ظرف مدت یک ماه ارائه شود.»
در تبصره 2 همین بند این مصوبه هم تصریح شده است، «برای پیامرسانهای اجتماعی خارجی متقاضی مجوز، انجام ذخیرهسازی و پردازش دادهها در داخل کشور و معرفی نماینده رسمی حقوقی تامالاختیار داخلی الزامی است.»
حال این سؤال مطرح میشود که آیا وزارت ارتباطات درخصوص شبکه اجتماعی خارجی کلابهاوس، مشابه این فرآیندهای قانونی را طی کرده است یا نه؟ اگر فرآیندها طی شده و این شبکه اجتماعی خارجی مجوز لازم را گرفته است، چرا برای مردم توضیح داده نمیشود؟ چرا نماینده قانونی و محل فعالیت آن مشخص نیست؟ و یا اینکه سرور آن کجاست؟
اگر این فرآیندها، طی نشده و وزارت ارتباطات، مرتکب تخلف محرز شده است، چرا دبیر شورای عالی فضای مجازی جلوی این تخلف آشکار نایستاده و چرا در بزنگاه و در زمان شکل گیری نطفه کلابهاوس در کشور، اظهار نظری از ایشان مشاهده نمیشود؟ آیا نباید در رسانهها حاضر شود و همه را آگاه کند؟!
جالب است که در مورد اپلیکیشنی که این همه جنجال و سر و صدا درباره آن صورت گرفته است، از ایشان صدایی درنمیآید، اما شاهد بودهایم که در این مدت، عدهای که اتفاقاً مسئولیتی در مرکز ملی و شورای عالی ندارند، و تنها از روی دغدغه، هشدار دادهاند که خلاف مصوبات شورای عالی فضای مجازی عمل شده است!
مورد دیگر اینکه دبیر شورای عالی فضای مجازی شهریور ماه سال گذشته با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، در مورد رسیدگی به نشر بیاخلاقیها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نیز گفت: «ما به شبکههای اجتماعی دسترسی نداریم و بنابراین امکان جلوگیری از این بداخلاقیها هم وجود ندارد.» (ایرنا).
در نظر بگیرید که با این وضعیت – که دستپخت امثال او، آذری جهرمی و دولت است – او چند ماه بعد در همایش فضای مجازی پاک از وضعیت صیانت در فضای مجازی تعریف میکند!
آیا نتیجه این نوع مدیریت منفعلانه و همراه با
توجیه و این نوع نگاه در سالهای گذشته این نبوده است که راه برای رها بودن و به تعبیر رهبر انقلاب ول بودن فضای مجازی و ایجاد مشکلات ناشی از آن بیشتر هموار شود؟