آموزههای فاطمی (سیرهنظری)(2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
حضرت فاطمه(س) در عرصه نظری و فکری چه آموزههای نورانی را به بشریت عرضه کردهاند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س) و محتوای غنی معارفی و نظری آن اشاره کردیم و به سه آموزه نورانی حضرت شامل: 1- نماز وسیله پاکی از تکبر 2- زکات وسیله تزکیه انسان 3- روزه وسیله تثبیت اخلاص پرداختیم. اینک در ادامه دنباله بحث را پیمیگیریم.
4- حج، وسیلهای برای استواری دین
قالت فاطمه(س): «والحج تشییدا للدین» خدای متعال حج را وسیله و سبب استواری دین قرار داد. حج در لغت به معنای قصد و در اصطلاح شرع عبارت از اعمال مخصوصی است که در امکنه و مشاعر خاص انجام میگیرد. این عبادت از بزرگترین عبادتهای دین مقدس اسلام و دارای آثار و برکاتی در ابعاد فردی و اجتماعی است. از حیث فردی، حج موجب اصلاح یعنی رفع تکبر و خودبینی و پی بردن انسان به کوچکی و ناچیزی خود و پیدایش تسلیم در برابر فرامین الهی است. اما در بعد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی امامصادق(ع) در پاسخ به سوال «هشامابن حکم» از امام صادق(ع) درباره فلسفه حج که میپرسد:» چرا خدای متعال مردم را به حج و طواف خانه خود فرمان داد؟ میفرماید: برای آنکه مسلمانان از شرق و غرب سرزمین اسلامی گرد هم آیند و با یکدیگر طرح آشنایی بریزند و از اوضاع و احوال همدیگر مطلع شده و یکدیگر را یاری نمایند، و با هم روابط اقتصادی و تجاری برقرار سازند، و از محصولات همدیگر آگاه باشند و ضمنا دارندگان وسایل نقلیه سود ببرند. اگر بنا باشد که اهل هر کشور در دادوستد فقط به محدوده کشور خویش اکتفا کنند، و روابط اقتصادی با کشورهای اسلامی دیگر برقرار نسازند، مسلماً بنیان اقتصادی آنان متزلزل شده و از بین میرود، و شهرها در اثر انحطاط اقتصادی رو به ویرانی نهاده و سرمایهها نابود میگردد. اثر مهم فرهنگی و حیاتی دیگر آن، بازدید و شناخت آثار پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) و یادآوری سرگذشت آن حضرت و شناخت اخبار وی است تا آن آثار از خاطرهها فراموش نگردد. اگر در حج ارتباط مردم کشورهای اسلامی با یکدیگر صورت نگیرد و از اوضاع هم مطلع نشوند، به کلی در غفلت مانده و مورد تاخت و تاز و هجوم ملل بزرگ قرا میگیرند، و سرانجام شهرها و سرمایهها به نابودی کشیده شده و از اخبار یکدیگر منقطع شده و در تاریکی بیخبری بسر میبرند. این است علت حج (وسایل الشیعه، ج 5، ص 9)
5- عدالت، وسیلهای برای آرامش دلها
قالتفاطمه(س): «والعدل تنسیقاً للقلوب» خدای متعال عدالت و دادگستری را وسیله و سبب تنظیم و تعادل دلها قرار داد. ریشه اختلافات در جامعه انسانی بر محور دو موضوع دور میزند:
1- نابرابری در توزیع ثروت و موهبتهای الهی که باید عموم مردم از آن به صورت عادلانه بهرهمند شوند.
2- اختلاف در عقاید و افکار و عدم اقناع در وحدت و یکپارچگی جوامع که اگر این دو مسئله اساسی در جامعه حل شود، انسجام اجتماعی و وحدت آن حفظ و رشد و تکامل واقعی آن جامعه تحقق خواهد یافت. امام علی(ع) میفرماید: «خداوند بر پیشوایان حق و عدل واجب شمرده که بر خود سختگیرند، و همچون طبقه ضعیف مردم باشند، تا نداری فقیر او را به هیجان نیاورد که سر از فرمان خداوند برتابد.» (نهجالبلاغه - خطبه 209)
در فراز دیگر حضرت میفرماید:» به خدا سوگند! آنقدر این پیراهن خود را وصله زدم که از وصله کننده آن شرم دارم. (همان، خطبه 160)
بنابراین برای تنظیم، هماهنگی و تعادل دلها باید عدالت را در جامعه گسترش داد تا سکون و آرامش دلها و امنیت اجتماعی در جامعه محقق و همه افراد از یک زندگی متوسطی بهرهمند گردند. به بیان دیگر اگر مواهب و ثروتهای یک جامعه مخصوص یک طبقه گردید واکثریت جامعه را قشر محروم و مستضعف تشکیل داد، تنسیق، تنظیم، تعادل و آرامش دلهای مردم به هم میخورد و احساس حقارت، محرومیت، و عقدههای روانی پدید خواهد آمد و نارضایتی عمومی در سطح اجتماعی حاصل خواهد شد و زمینه و بستر پیدایش نزاعها، جنگها و انقلابها بوجود خواهد آمد.
(ادامه دارد)