کسب و کاری به نام حقوقبشر با نگاهی به زندگی عبدالکریم لاهیجی / مشاور سیاسی سفارت آمریکا در تهران:
تشیّع علوی قلب انقلاب ایران است
سید محمد عماد اعرابی
جمعیت حقوقدانان هم یکی دیگر از آن نهادهای خلقالساعهای بود که در اواخر تابستان 1356 تشکیل شد. اتفاقا این جمعیت هم توسط هدایتالله متیندفتری و دوستانش نظیر حسن نزیه و عبدالکریم لاهیجی و... راهاندازی شد. تا هر چه بیشتر نقش این افراد را برجسته کند و نامشان را بر سر زبانها بیاندازد. عبدالکریم درباره خودش و دوستانش میگفت:
گذشته ما هم به دستگاه این اعتقاد یا لااقل به لحاظ تکنیکی این تجربه را داده بود که آقا اینها یک آدمهایی هستند که اگر زیاد پا پیشان نشویم و اذیتشان نکنیم با ما هم کاری ندارند.112
در واقع آنها بخشی از پازل سیاستهای آمریکا در مقابله با شکلگیری انقلاب اسلامی ایران را کامل میکردند. شخصیتهایی که از منظری غیراسلامی(اعم از غربی و شرقی) مخالفت خود با وضع موجود را نشان میدادند اما در عین حال، حاضر به تعامل با شاه نیز بودند. عبارت «معتدل» و «میانهرو» کاملترین توصیف برای آنها در گزارشهای مأموران سفارت آمریکا از تهران بود. اگر سرمایهگذاری بر روی شخصیتهایی اینچنین جواب میداد. دستگاه اطلاعاتی آمریکا و به تبع آن رژیم پهلوی میتوانستند خطر وقوع انقلاب اسلامی در ایران را به حداقل برسانند. در این میان اما شکلگیری یک گروه دیگر نیز جالب توجه بود؛ گروهی به نام «سازمان آزادگان متحد» با نام کوتاه شده «سام» متشکل از برخی روشنفکران و نویسندگان به سرپرستی احسان نراقی. سازمانی که اولین هدف خود را حفظ نظام شاهنشاهی اعلام کرد. هنوز سازمان «سام» اعلام موجودیت نکرده بود که یکی از کارشناسان ساواک در گزارشی به شماره 12484/20ه-11 درباره آن نوشت:
شنبه [نام عملیاتی مأمور ساواک] بدین وسیله نظر ساواک را در مورد اعلام موجودیت و ادامه فعالیت سازمان آزادگان متحد را که هدف آن فقط حفظ نظام شاهنشاهی است و فعالیت آن خارج از حزب رستاخیز خواهد بود استعلام کرده است تا اگر ساواک نظر مساعد داد اعلام موجودیت کنند و اگر ساواک نظر مخالف داد هر چه زودتر جلوی تشکیل این گروه گرفته شود. چون شنبه تقریبا مسئولیت اصلی را در گروه عهدهدار شده در صورت نیاز به مذاکره مستقیم با وی، شنبه آماده است.113
در حقیقت این گروه، تشکیلاتی بود که با طراحی احسان نراقی، مستقیما توسط ساواک راهاندازی شد و البته عبدالکریم هم یکی از اعضای مؤسس آن بود.114 یک بار دیگر «ساواک»؛ و یک بار دیگر نام آشنای «عبدالکریم لاهیجی». مسلما این همنشینی نامها نمیتوانست اتفاقی باشد. عبدالکریم نیمی از هزینه راهاندازی این سازمان را به عهده گرفت.115 اینکه این پول را چطور و چگونه به دست میآورد مهم نیست؛ مهم این است که هر جا نام ساواک به میان میآمد، رد پایی هم از عبدالکریم لاهیجی بود. البته احسان نراقی در مقایسه با عبدالکریم از ارتباطات قویتری با مقامات امنیتی دستگاه پهلوی برخوردار بود.
علیرضا میبدی عضو دیگر این تشکیلات نیز از نزدیکان اشرف پهلوی بود و دست کم از اواخر دهه 40 شمسی در آلمان با مأموران ساواک مرتبط شد و این ارتباط را تا آخر در ایران ادامه داد.116 در این میان اضافه کنید نام افرادی چون مسعود بهنود را که سابقه همکاریاش با ساواک و دربار مشخص بود و یا حتی شاپور زندنیا که به عنوان مأمور نفوذی ساواک در تشکیلات تیمور بختیار نفوذ کرد و بعدها به سردبیری روزنامه رستاخیز رسید. همه این افراد از چهرههای شاخص بنیانگذار «سازمان آزادگان متحد(سام)» بودند. همکاری با ساواک تقریبا خصوصیت مشترک مؤسسان این سازمان بود. سازمانی که با همراهی پرویز ثابتی(رئیسامنیت داخلی ساواک) و موافقت شخص محمدرضا پهلوی تشکیل شد 117 و طبق گزارش ساواک وظیفه جذب طبقات روشنفکر، نویسندگان و روزنامهنگاران را بر عهده داشت.118
احسان نراقی به علیرضا میبدی میگفت دست کم به پنج نفر دیگر اجازه تشکیل گروههایی اینچنین داده شده است.119 در نیمه دوم سال 1356 و به ویژه سال 1357 حداقل هفتهای یک بار گروهها، نهادها و سازمانهایی از این دست اعلام موجودیت میکردند. اما در این میان به نظر میرسید «جمعیت دفاع از آزادی و حقوقبشر» از ویژگیهای ممتازتری برخوردار بود. این ویژگیها تنها منحصر به کادر رهبری و هیئت اجرایی آن نبود بلکه حوادث و فضای سیاسی-اجتماعی آن روز هم سهم مهمی در این تمایز داشت. نقش تودههای مذهبی به رهبری آیتالله خمینی در پیشبرد قیام مردمی روز به روز بیشتر برای کارشناسان و ناظران سیاسی حوادث ایران مشخص میشد. اوایل بهمن 1356 مشاور سیاسی سفارت آمریکا در گزارشی که مورد تأیید سولیوان – سفیر وقت آمریکا در تهران- قرار گرفت و برای وزارت خارجه آمریکا در واشنگتندیسی ارسال شد، نوشت:
ابتدا توانستهایم تا این تاریخ مدارک کافی گردآوریم که منطقاً مطمئن باشیم که نهضت اسلامی در رأس انقلاب ایران قرار گرفته و رهبر فردی و سمبلیک آن آیتالله خمینی و سازمانهای مرتبطی که از او حمایت میکنند، میباشد.120
او سپس با نگاهی اجمالی به تاریخ ایران و بررسی نقش مذهب تشیع در آن به ریشهیابی نهضت مردم ایران پرداخت و با تیزبینی خاصی چنین استدلال کرد:
تشیع علوی قلب انقلاب امروزی است.121