سانسور دانشمندان بر پرده سینما
آرش فهیم
سکوت بسیاری از جماعت موسوم به سلبریتیها در برابر ترور یک دانشمند ایرانی، قبل از اینکه مسئلهای سیاسی باشد، یک مسئله فرهنگی است! هنرمندی که در مواجهه با حوادث و اتفاقات ملی کشورش بیتفاوت باشد، یعنی دچار عقبماندگی و ضعف فرهنگی و فکری است! ما در جریان شهادت دکتر فخری زاده، باز هم شاهد بروز این بیماری بودیم؛ یک بیماری که ریشه هنر ملی را میسوزاند!
ترور دانشمند یک کشور، حادثه بیاهمیتی نیست؛ یک پدر و مادرش، همسر و فرزندانش، استادانش و... باید سالها خون دل بخورند و هزینه کنند و زحمت بکشند تا یکی مثل محسن فخری زاده تحویل جامعه داده شود؛ این گونه افراد، فارغ از اینکه در چه حوزهای کار میکنند؛ همین که با مشکلات میسازند و پای ملت خودشان میایستند و در این سرزمین کار میکنند، یک سرمایه ملی محسوب میشوند؛ حذف خونبار این سرمایه، ضربهای به منافع تک تک شهروندان این مملکت است. اما چه شده، سلبریتیهایی که درباره همه مسائل سیاسی و بینالمللی، بدون دانش و اطلاعات کافی اظهار نظر میکنند و مردم را بهاشتباه میاندازند، ناگهان در وسط معرکه قتل یک دانشمند، هوس بیطرفی به سرشان میزند؟ چه میشود که خیلی از بازیگرها و هنرمندان مشهور، موقع انتخابات عکس سیاست بازها و قدرت طلبها را در صفحات مجازی شان منتشر میکنند، اما حالا که یک نخبه علمی ما را کشتهاند، ساکت شدهاند؟! چرا عکس قاتلها و جنایت کاران را با هشتک «اعدام نکنید» در دست میگیرند و برای آنها سوگواری میکنند، اما جرئت اعتراض به تروریستها را ندارند؟ این سؤالات یعنی جماعت سلبریتیها، دچار مرگ فرهنگی و سکون فکری شدهاند! اتفاقا جایی که یک چهره مشهور هنری یا ورزشی باید واکنش نشان بدهد، بزنگاههای ملی است؛ مثل وقتی سیل و زلزله میآید یا یک شخصیت ملی-علمی ترور میشود، افراد مشهور میتوانند با شهرت و محبوبیت خودشان، بین مردم موج عاطفی و احساسی ایجاد کنند تا وضعیت به تعادل برسد. اما در موقعیتهای عقلانی، مثل انتخابات سیاسی یا مسائل قضایی، ورود غیرتخصصی سلبریتیها منفی و مخرب است. چون در این موارد، نمیتوانند به تصمیم درست برسند و بنابراین با شهرت و مخاطب بالایی که دارند، جمع زیادی را هم گمراه میکنند.
اما غیر از واکنش لحظه ای، تولید أثر هنری درباره شخصیتهای علمی کشور است. وقتی فهرست تولیدات سالانه سینمای ایران را مرور میکنیم، به ندرت به فیلمی بر میخوریم که به زندگی دانشمندانی چون «محسن فخری زاده» پرداخته باشد. درحالی که هر ساله تعداد قابل توجهی از مهمترین فیلمها در کشورهای صاحب صنعت سینما به نخبگان علمی میپردازد. فیلم «30 نابغه» در هند و فیلمهایی مثل «اولین انسان»، «نظریه همه چیز» و... درهالیوود که هر یک به نوعی به زندگی و تلاشهای نوابغ علمی واندیشمندان میپردازند. اما مشکل سینمای ما این است که انگیزهای برای پرداختن به این نوع سوژهها ندارد.
در کشوری که به اذعان دیگران، بالاترین سرعت پیشرفت علمی را در جهان داراست، دانشمندانش روی پرده سینما سانسور شدهاند. وقتی هنرمندان یک کشور، نخبگان علمی خود را نادیده میگیرند و حاضر نیستند به آنها توجه کنند، دیگران هم به خودشان این جسارت را میدهند تا دست به ترور آنها بزنند.