فخرمان فخریزاده
عادل علینژاد طیبی
خداست دیگر! خدایی میکند! درست در لحظهای که چشمهای حیران، غرق شدن در تلاطم دریای اقتصاد و احتکار را میبینند برایشان نجات غریق میفرستد. به مو میرساند ولی پاره نمیکند. هر چهقدر هم غربگِداهای ورشکسته و دستوپا شکسته، گلبه خودی بزنند؛ خودش دقیقه ۹۰ گل خوشبوی شهادت را به ثمر میرساند و مانع از شکست ملت میشود! بازی را میبرد به وقت اضافه! رخوت ابدان و نکبت دلها را میزداید. آدمیزادیم دیگر! انگار غفلت نکنیم آدم حسابمان نمیکنند. همیشه خدا یادمان میرود میدان اصلیِ خدا کجاست؟ خدا هم خداست دیگر! خدایی میکند! درست در زمان و زمانهای که میدان اصلی را در مناظرات سیاسیون و احتکار اقتصادیون میبینیم یادمان میاندازد که: خدا یکی میدان هم یکی! میدان مبارزه ومجاهده! یادمان میآورد که نه فقط دیانت ما که دانش ما هم عین سیاست ماست و همچنین دانشمند ما! کدخدا با فخرآورها میدان داری میکند و خدا هم با فخریزادهها! مکر کنند خدا هم مکر میکند و صد البته اگر با ترور فخر بفروشند؛ خدا هم با خرید فخریزادهها فخر میفروشد! خدا نه فقرِ حجت دارد ونه فقرِ فخر! یک بار برای عوامالناس با محسن حججی، اتمام حجت میکند و دیگر بار با محسن فخریزاده؛ فخر میفروشد! هزاری هم که کدخدا با مسیح علینژادها برقصد و بچرخد؛ خدا انگار محسنها را حواله کرده است برای چرخاندن اینها! پربیراه نیست که بگوییم حضرت کدخدا بچرخ تا بچرخیم! خداست دیگر! غبارزدایی میکند! شاخص میگذارد وسط. فخریزادهها را میکند خطکشِ قهرمانی و قهر و آشتی ملت! چرا که اگر خیانت و جهالت داخلی نبود این خباثت خارجی رخ نمیداد. خطکشی که صاف میکند توی کلهمان که دشمن؛ آشنا کار نمیکند، ظریف کار میکند! فهرست برای سازمان ملل میخرد و برای ترور دانشمندان ملت میفروشد! نهادهای بینالمللی کارشان رسماً شده خرید و فروش! خطکشی که صاف توی چشمانمان زل میزند و چه بسا در گوشمان فریاد میزند که نهاد بینالمللی بدون نهاد داخلی کاری نمیتواند بکند! جاده را برایمان صاف میکند که ایهاالناس وقتی سیدعلی حنجره پاره کرد که هدف از مذاکره، مداخله و نفوذ است، بیخیال از کنارش رد نشویم! راهبر سید خداست نه شیخ کدخدا! بنگریم که در راهیم یا بیراهه؟