جزئیات جدید از همدستی فتنه و تحریم علیه مردم ایران
اوبامای مؤدب چگونه به فکر اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ایران افتاد؟
آقای روحانی درباره اوباما معتقد است که او را باهوش و مودب یافته! اما همین آقای مودب در خاطرات خود که اخیراً منتشر شده اذعان میکند که چگونه بعد از فتنه ۸۸ به فکر تحریمهای فلجکننده و همدستی فتنه و تحریم افتاده است.
«باراک اوباما»، رئیسجمهور سابق آمریکا و یکی از معماران توافق هستهای برجام در بخشی از کتاب خاطراتش با عنوان «سرزمین موعود» توضیح داده که چگونه بعد از فتنه سال 1388 تحریمهای بینالمللی علیه ایران را که تا قبل از آن جنبه «نمادین» داشتند تقویت کرده تا هم بهعنوان حربهای برای دمیدن در شعله آشوبها بهکار گیرد و هم از آن برای امتیازگیری از ایران استفاده کند!
از آنچه اوباما در کتاب «سرزمین موعود» نوشته و اسناد دیگری که در سالهای گذشته در منابع خارجی منتشر شدهاند این برداشت حاصل میشود که هنگام بروز آشوبهای سال 88 نخستین امیدواری دولت او این بوده که حوادث داخلی ایران بتواند محاسبات ایران را تغییر داده و ایران را به دادن امتیاز بر سر برنامه هستهایاش مجاب کند.
باراک اوباما تصریح کرده که بعد از اتفاقات ایران، خواسته درونیاش این بوده که صریحتر از «تظاهراتکنندگان» حمایت کند، اما بعد از مشورت با کارشناسان امور ایران در شورای امنیت ملی ایران به این نتیجه رسیده که این اقدام میتواند اثر عکس داشته باشد.
او نوشته است: «من در ابتدا وسوسه شدم که حمایت قوی خودم را از تظاهراتکنندگان ابراز کنم ولی وقتی با تیم امنیت ملیام نشست برگزار کردم، کارشناسان مسائل ایران به من درباره چنین اقدامی هشدار دادند. طبق گفته آنها، هر اظهارنظری از جانب من، احتمالاً اثر معکوس میگذاشت.»
دوگانه تحریم- فتنه ابزار دولت اوباما برای فشار بر ایران
رئیسجمهور سابق آمریکا در ادامه، درباره هدفش از عدم ابراز لفظی به حمایت از فتنه 88 اینطور توضیح داده است: «فعالین در داخل ایران بیم این داشتند که هرگونه اظهارنظر حمایتگرانه از جانب دولت آمریکا بهانهای برای اعتبارزدایی از جنبش آنها میشد.»
علیرغم این تلاشها، فتنه 88 سرانجام مطلوب را برای دولت اوباما نداشت و با آغاز سال 89 بخش مهمی از سرمایه اجتماعیاش را از دست داده بود. با وجود این، آنطور که از مستندات در اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی و اظهارنظر مقامهای کشورهای مختلف برمیآید در دولت اوباما این درک ایجاد شده بود که دوگانه تحریم- فتنه میتواند ابزار موثری برای تغییر رفتار ایران در اختیار واشنگتن قرار دهد.
اوباما در آن مقطع زمانی برای استفاده از این فرمول علیه برنامه هستهای ایران به دو چیز نیاز داشت: اولاً طرح ادعاها و بهانههایی درباره برنامه هستهای ایران و دوماً اعمال تحریمهای «فلجکننده»(طبق گفته مقامهای آمریکایی) بر مبنای آن ادعاها. دولت اوباما در بهار سال 2009 (مارس 2019) ابتدا مجموعهای از ادعاهای جدید علیه برنامه هستهای ایران مطرح کرد و سپس اعلام کرد که قصد دارد جامعه بینالمللی را برای اعمال قطعنامههای تحریمی جدید آماده کند.
تحریمهای بوش سمبلیک بود؛ تحریمهای سخت را من آغاز کردم!
از نگاه مقامهای آمریکایی تحریمهای جدید باید بهگونهای میبود که مستقیماً معیشت مردم را هدف میگرفت و زندگی اقتصادی را در ایران فلج میکرد تا مردم را به شورشهای خیابانی دعوت میکرد. احتمالاً منظور اوباما در کتاب «سرزمین موعود» از اینکه تحریمهای وضعشده قبل از او «ضعیف» بودند و بیشتر جنبه «نمادین» داشتند، همین است که آن تحریمها قابلیت چنین کاری نداشتند.
در صفحه 202 کتاب اوباما، آمده است: «بعد از آنکه تلاشهایمان برای آغاز مذاکره با ایران رد شد و در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرج و مرج و سرکوبگری بیشتر میشد ما راهبردمان را به سمت دومین گام راهبرد منع اشاعهای خودمان تغییر دادیم: یعنی بسیج کردن جامعه بینالمللی برای اعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که میتواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.»
او در ادامه مینویسد: «تا آن موقع، شورای امنیت چندین قطعنامه علیه ایران تصویب کرده و از این کشور خواسته بود فعالیتهای غنیسازی خودش را متوقف کند. شورای امنیت، اعمال تحریمهایی محدود علیه ایران را مجاز کرده و گروهی شامل 5 عضو دائم شورا به علاوه آلمان را تشکیل داده بود تا با امید به بازگرداندن رژیم به پایبندی به معاهده منع اشاعه با مقامهای ایران دیدار کنند.»
اوباما در ادامه اذعان کرده که تحریمها ضعیفتر از آن بودهاند که اثری داشته باشند: «مشکل اینجا بود که تحریمهای موجود ضعیفتر از آن بودند که اثر چندانی داشته باشند. حتی متحدان آمریکا مانند آلمان، کماکان تجارت قابل قبولی با ایران داشتند و تقریباً همه از این کشور نفت میخریدند. دولت بوش مضاف بر تحریمهای بینالمللی تحریمهای یکجانبهای را وضع کرده بود، ولی این تحریمها تا حد زیادی نمادین بودند چون شرکتهای آمریکایی از سال 1995 از انجام مبادله با ایران منع شده بودند.»
وی در جای دیگری از کتاب درباره موفق شدن تلاشهایش در اعمال این تحریمها مینویسد: «در ماه ژوئیه با رأیهای کلیدی روسیه و چین شورای امنیت قطنامه 1929 را به تصویب رساند تا تحریمهای بیسابقه جدیدی، شامل منع فروش سلاح، تعلیق فعالیتهای بینالمللی بانکهای ایرانی و منع تجارت در زمینه اقلام مهم برای برنامه هستهای ایران وضع شود. دو سال طول کشید تا ایران آثار کامل این تحریمها را احساس کند، اما باترکیب این تحریمها با مجموعه جدیدی از تحریمهای آمریکا ابزارهای لازم را در اختیار داشتیم تا اقتصاد ایران را مگر در صورت قبول مذاکره به تعلیق درآوریم.»
تلاش برای هدف قرار دادن
معیشت مردم ایران!
همانطور که قبلاًً گفته شد قطعنامه 1929 که با تلاشهای اوباما به تصویب رسید آشکارا برای هدف قرار دادن معیشت مردم ایران طراحی شده بود و شدیدترین فشارها را در 4 حوزه توسعه بخش انرژی، دسترسی ایران به منابع مالی، ایجاد یک نظام بازرسی از کشتیها و محمولههای هوایی ایران و همچنین بهوجود آوردن یک سیستم یکپارچه برای اعلام نقض تحریمهای بینالمللی اعمال میکرد.
پس از تصویب قعطنامه 1929، آمریکا تحریمهای یکجانبهای هم علیه ایران وضع کرد. در مهمترین اقدام، در ژوئن سال 2010 باراک اوباما بلافاصله پس از صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل قانون موسوم به «سیسادا» یا قانون تحریمهای جامع ایران را امضا کرد. این قانون تحریمهای گستردهای را در بخشهای گوناگونی از جمله نفت و گاز به ایران تحمیل میکرد. با این حال شاید موثرترین بند این قانون ماده 104 آن بود.
بر اساس این بند قانونی به دولت ایالات متحده آمریکا این اختیار داده میشد تا در صورت مبادله بانکی هر موسسه مالی در سطح بینالمللی با یکی از شخصیتهای حقوقی و حقیقی تحت تحریم در ایران ارتباط آن موسسه را با نظام مالی آمریکا قطع شود. این مسئله هماکنون هم بهعنوان یکی از مهمترین موانع ارتباط بین بانکهای بینالمللی و ایران قلمداد میشود. درباره هدف این فشارهای تحریمیمستندات و شواهد زیادی وجود دارند. در یکی از صریحترین موارد، «فیلیپ هاموند»، وزیر دفاع وقت انگلیس در اکتبر سال 2012، گفت که هدف این تحریمها ایجاد تهدید برای ایجاد آشوبهای بالقوه خیابانی است.
به گزارش تسنیم هاموند روز 7 اکتبر 2012 گفت: «صحبتهایی از تحریم کلی مبادلات تجاری ایران و همچنین قطع دسترسی ایران به کانالهای باقیمانده بانکی وجود دارند. ما قطعاً میتوانیم مشقتهای (ناشی از تحریمها) را خیلی بیشتر کنیم. تنها چیزی که ممکن است رژیم را به تحریک وادار کند هنگامی است که آنها برای بقایشان احساس تهدید کنند. در صورتی که سطح فشارهای اقتصادی به حدی برسد که بهطور بالقوه بتواند مخالفت و آشوبهای احتمالی در خیابانهای تهران برای تهدید رژیم ایجاد کند. آنها ممکن است رویهشان را
عوض کنند.»