بایدهای روابط همسران
همسرم؛دوستت دارم
محمدمهدی رشادتی
اهمیت و ارزش بیان
زبان و قدرت بیان یک نعمت و هدیه الهی به انسان است. (الرحمان/4) او به وسیله این نعمت بزرگ، قادر است آنچه را در باطن و ضمیر خود دارد، به دیگران منتقل کند.
زبان و بیان، از مهمترین عوامل ارتباط متقابل میان انسانهاست. آدمی با سخن و ادبیات خود میتواند قلبها را به سوی خویش جذب کند، همچنان که قادر است، نفرت و دشمنی ایجاد کرده و بسیاری را از خود دور سازد.
زبان علیرغم وزن ناچیز خود و با همه فوائد و مزایایی که ممکن است داشته باشد، چنانچه بدون تربیت رها شود، این توانایی را دارد که آدمی را به ورطه خطرناک گناهان و دشمنیها و نهایتا شقاوت ابدی، سوق دهد.
حکما درباره این عضو کوچک گفتهاند: «زبان، حجمش اندک و گناهش بزرگ است».
دانشمند بزرگ اسلامی، مرحوم فیض کاشانی مینویسد: «زبان، قدرت ارتکاب حدود 20 گناه بزرگ را دارد. از جمله: تهمت، دروغ، غیبت، سخنچینی، استهزاء و تمسخر دیگران، شایعهپراکنی، فحش و ناسزا گفتن، تحقیر کردن و ...»
(عبرت آموز، حسین انصاریان، ص262)
در حدیث داریم که: «ضربهای که زبان بر شخصیت انسان وارد میسازد، از ضربه سرنیزه سختتر و شکنندهتر است. و گرفتاری و مشکلات آدمی چه بسا بیشتر از ناحیه بیان و زبان اوست.
(میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ج2، ص899)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خدا در روز قیامت، زبان را به عذابی دردناک مبتلا میکند که هیچ یک از دیگر اعضاء بدن، آنچنان عذاب نمیشود. زبان میپرسد: خدایا، چرا مرا اینگونه شکنجه میدهند؟ پاسخ میشنود: زیرا از سوی تو سخنی گفته شد که به شرق و غرب عالم رسید و باعث خونریزی و غارت اموال و هتک حرمت ناموس گردید»
(معراج السعادهًْ، ملااحمد نراقی، ص488)
شخصی محضر رسول اکرم(ص) رسید و گفت: من را راهنمایی کنید. حضرت فرمود: «احفظ لسانک، یعنی مراقب زبان خود باش» آن فرد، تقاضای خود را سه بار تکرار کرد و در هر سه مرتبه، حضرت همان توصیه را کردند و در ادامه فرمود: «وای بر تو، آیا جز آثار زبان (کنترلنشده) انسان را با صورت، به درون شعلههای دوزخ میاندازند.»
(تحف العقول، شعبه الحرانی، ص55)
گفتار و سخن محبتآمیز
دل انسانها با محبت زنده است. خانم و آقای محترم، همسر شما تشنه عشق و مهرورزی است. او پیش از ازدواج، سالیان طولانی در دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خویش بزرگ شده است. اما اکنون، قلب همسرتان در انتظار محبت و نوازش شماست. رشته محبت را به گردن همسرت بینداز.
به یقین، همسرت را قلبا و عمیقا دوست میداری، اما فراموش نکنیم که این مقدار کفایت نمیکند. باید و صدالبته، این دوست داشتن و علاقهمندی و عشقورزی را بر زبان بیاوری. همسرت توقع دارد که از رفتار و گفتار و حرکات شما، نشانههای این دوستی را آشکارا ببیند.
خوب است که گاه گاهی به او بگویی: «عزیزم، واقعا تو را دوست دارم» اگر از سفر برگشت، به استقبال او بروی و بیان کنی «دلم برایت خیلی تنگ شده بود».
وقتی به مسافرت یا ماموریت رفت، برایش نامه محبتآمیز بنویس و یا با استفاده از امکانات امروز در شبکههای مجازی، از دوری و فراق او اظهار دلتنگی کن.
اگر دیرتر از زمان معمول به خانه آمد، بگو: «در انتظار دیدنت بودم و از دیر آمدنت نگران شدم». در غیاب او، نزد دوستان و خویشان، از او تعریف کن و اگر کسی خواست از همسرت بدگویی کند، از او دفاع کن.
مطمئن باش، هرچه بیشتر به او اظهار عشق و علاقه کنی، بیشتر به تو دل بسته خواهد شد. و در نتیجه پیوند زناشویی شما مستحکمتر و عاطفیتر و صمیمانهتر شده و خانواده خوشبختتری خواهید داشت.
هنگام بیماری همسرتان، با او اظهار همدردی کن. بگو: «من قربانت شوم، انشاءالله زود خوب میشوی، من مرتب در نمازهایم برای بهبودی تو دعا میکنم، نذر کردهام که به همین زودی خوب شدی، به اتفاق بچهها به زیارت امام رضا(ع) به مشهد میرویم و... . وقتی که شاد و خوشحال است، شما نیز با او شادی کن و بگو: «بهخاطر قبولیت در آزمون ورودی دانشگاه، خیلی خوشحال هستم، به تو تبریک میگویم، من برای پیشرفت تحصیلیات هرچه از دستم برآید، کوتاهی نخواهم کرد» با تقدیم هدیهای مناسب به او، در عمل نشان بده که با تمام وجود، از قبولیش خوشحال هستی.
خانم و آقای محترم، این مثالها همه برای نمونه است. سراسر زندگی پر است از موارد شادی و غم و اندوه. آنچه اهمیت دارد، این است که زن و شوهر، در تمام طول عمر خود، باید در شادمانی و ناراحتی یکدیگر شریک باشند و این شرکت را هم در عمل نشان دهند و هم آن را به زبان درآورند.
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
از محبت دُردها صافی شود
از محبت دَردها شافی شود
از محبت مرده زنده میکنند
از محبت شاه بنده میکنند
(مثنوی مولوی، دفتر دوم)
زن عاطفیتر است
روشن است که در این میان، زن به مراتب بیش از مرد، در کانون محبت قرار میگیرد. از وجود او مهر و محبت میبارد. از این رو، میتوان به یقین ادعا کرد که بزرگترین رمز همسرداری، اظهار محبت و علاقه به اوست.
از قول شکسپیر نقل میکنند: «آن چه در زن، قلب را تسخیر میکند، مهربانی اوست و نه روی زیبایش»
(همسرداری، ابراهیم امینی، ص 33)
البته امیرالمؤمنین علی(ع) سخنی عمیقتر بیان فرمود: «زیبایی در زبان نهفته است» (ازدواج در اسلام آیتالله علی مشکینی، (ره) ص 140).
خوب باید توجه داشت که: نیاز روانی زن به محبت از یک سوی و بیاعتناییهای شوهر و اشتغال او به کارهای زیاد و در نتیجه غفلت از حال روحی زن از سویی دیگر، سبب اختلافها و کدورتها و جداییهای بسیار شده است.
شایسته نیست که خانم شکایت کند که همسرم، تماشای مثلاً فوتبال را بیش از من دوست دارد. و یا دیدار رفیقان خود را از دیدن من، بیشتر ترجیح میدهد. و یا این که او به من گاهی بیاحترامی میکند و از این قبیل گلایهها و دلخوریها که آهستهآهسته سایه بدبینی و دل سردی را در کانون گرم خانواده میاندازد.
به این عبارتهای بسیار قشنگ و بینهایت ارزشمند از حضرات معصومین(ع) توجه کنیم: «شخصی به نام حولا، از پیامبر(ص) پرسید: زن چه حقی بر مرد دارد؟ فرمود: برادرم جبرئیل چندان سفارش زنها را کرد که گمان نمودم، مرد حق ندارد (کوچکترین کلمه توهینآمیزی مثل) اف به او بگوید.
جبرئیل گفت: ای محمد درباره زنها از خدا بترسید. آنان رنج زندگی را تحمل میکنند. به مقتضای فرمان خدا بر شما حلال شدهاند. در مقابل بهرهای که از آنها دارید و بچههایتان را اندرون خود حمل میکنند، تا آنجا که به هنگام بار نهادن، گرفتار دردهای خطرناک میشوند، حقوق واجبی برعهده شما دارند. با آنان مهربان باشید. آنها را دلخوش نمایید تا با شما بسازند. از ایشان اظهار کراهت و ملال نکنید. طمع نکنید که مهرشان را به زور از آنان بگیرید.»
(همان، ص 133)
امام صادق(ع) فرمود: «هر کس از دوستان ما باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت میکند. از اخلاق پیامبران این است که نسبت به همسرانشان محبت دارند.»
از رسول خدا(ص) نیز نقل شده است که: «هرچه ایمان انسان کاملتر باشد، به همسر خود بیشتر اظهار دوستی مینماید.»
(همسرداری، ابراهیم امینی ص 38-32)
جان کلام را از وجود مقدس نبیاکرم(ص) بشنویم که میفرماید: وقتی که مرد به همسر خود بگوید: «من تو را دوست دارم» این جمله هرگز از دل او بیرون نمیرود.
(میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ج 1 ص 460)
بازگشت به زندگی با عبارت «دوستت دارم»
پزشکان بیمارستانی در انگلیس، پس از انجام اقدامات پزشکی به خانواده- لورنا- اعلام کردند که بیمارشان فوت کرده و اکنون با کمک دستگاه زنده است. بستگان لورنا که از تلاش تیم پزشکی ناامید شده بودند، خود را برای مراسم خاکسپاری او آماده کردند. همسر لورنا برای آخرین وداع به بالای تخت لورنا رفت و عبارت «دوستت دارم» را چندین بار تکرار کرد. پسر و سه دختر این زن که هنگام وداع پدرشان بالای سر مادر ایستاده بودند، گفتند: با وجود این که 45 دقیقه از زمان اعلام فوت مادرمان گذشته بود، به یک باره متوجه شدیم که رنگ صورتش تغییر کرد و پلکهایش تکان خورد.
پزشکان لورنا با بیان این که شرایط او نادر است، پس از به هوش آمدن لورنا، آزمایشات و عکسبرداریهای لازم را انجام داده و اعلام نمودند که وضعیت او رو به بهبودی است و آسیبی به مغزش نیز وارد نشده است.
(روزنامه کیهان، سال 1391)
بکارگیری واژههای قشنگ
از دیدگاه روانشناسی زبان، واژهها حامل بار معنای خاصی هستند. وقتی میگوییم: بنشین، یک سطح از معنا را اراده و منتقل میکنیم. اما هنگامی که میگوییم: بفرما، قطعاً سطح بالاتری از معنای ادب و احترام را اراده و منتقل مینماییم. البته کلمات «بنشین و بفرما» هر دو از بار معنایی مثبت برخوردارند با این تفاوت که واژه بفرما در سطح معنایی بالاتری از واژه بنشین، قرار دارد.
برادر و خواهر گرامی، به منظور دستیابی به حد اعلای روابط گرم و صمیمانه میان یکدیگر، بهتر است از عبارات و واژههایی که بار فراوان عاطفی و مثبت دارند، استفاده نماییم. زیرا از جمله پنجرههای مهم نفوذ به قلب همسر خود «گوشهای» اوست.
پیشنهاد میشود که آقا از الفاظ محبتآمیزی مانند زیر کمک بگیرد:
«عزیزم، گلم، قلبم، عسلم، نازنینم، قشنگم، بزرگوار، امیدم، خانمم، دلبندم، جانم و...»
یادمان باشد وقتی که همسرمان را مخاطب قرار میدهیم، حتماً همراه نام او لفظ «خانم» را نیز اضافه کنیم، مانند: زهرا خانم، طاهره خانم، فاطمه خانم و...
خانم نیز میتواند از واژههایی مانند زیر استفاده نماید:
«بزرگوار، عزیزم، آقای گلم و...»
یادمان باشد وقتی که همسرمان را مخاطب قرار میدهیم، حتماً همراه نام او لفظ «آقا» را نیز اضافه کنیم، مانند: آقا رضا، آقا سید، جعفرآقا، حسین آقا و...
امام سجاد(ع) فرمود: «گفتار خوش مال را زیاد و رزق و روزی را فراوان نموده و موجبات محبوبیت در خانواده را فراهم میکند و در آخرت آدمی را به بهشت میرساند.»
در حدیثی دیگر آمده است:
«خوش زبان و نرم بیان باشید. به درستی که دوستی را، زبان اظهار میکند» (ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ص 141-140 و غررالحکم، آمدی، ج 1 ص 217)