آسیبشناسی تولیدات هنری به بهانه برگزاری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان- بخش اول
دسـتان خالی سینـما برای سـرگرمی و تربیت فرهنگی کودکان
آرش فهیم
سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان از ۲۷ مهر تا ۲ آبان در تهران و به صورت محدود برگزار شد. به خاطر شیوع گسترده ویروس کرونا، اغلب بخشهای این جشنواره به صورت مجازی و یا با مخاطب
کم شمار برگزار شدند.
جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان درحالی سی و سومین دوره خود را پشت سر گذاشت که موضوع این جشنواره، یعنی تولید فیلم برای بچهها، امروز نسبت به دهههای قبل به حداقل رسیده است.
فیلمهای کودک در دهه 60 و تا اواسط دهه 70 یکی از اصلیترین جریانهای سینمای بدنه در ایران محسوب میشد؛ علاقه مندان سینما در آن دوران به یاد دارند که روزهای جمعه، مقابل سینماهایی که نمایش دهنده این نوع فیلمها بودند چه صفهای طولانی تشکیل میشد و برخی از فیلمهای کودکانه، رکورد فروش را جابهجا میکردند؛ همچنانکه هنوز هم یکی از فیلمهای کودک آن دوران (کلاه قرمزی و پسرخاله) ازجمله پرتماشاگرترین آثار تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند. اما دو دهه است که سینمای کودک در ایران مسیری رو به افول را طی میکند؛ به زعم خیلی از کارشناسان، این نوع فیلمها، هم در کیفیت و ساختار سینمایی و هنری و هم محتوای فرهنگی و تربیتی، دستاوردی در پی ندارند!
احتمالا بسیاری از خوانندگان این گزارش نیز طی سالهای اخیر، یا هیچ فیلم قابل تأملی در حوزه سینمای کودک را ندیدهاند و یا اگر هم دیدهاند چندان نپسندیدهاند؛ هر چند برخی موارد معدود مثل فیلم «منطقه پرواز ممنوع» که سال 98 اکران شد و با استقبالی نسبتا خوب، لقب پرفروشترین فیلم نوجوان در ایران را به خودش اختصاص داد را نمیتوان نادیده گرفت.
به همین دلیل هم به مناسبت برگزاری جشنواره فیلمهای کوکان و نوجوانان در کنار آسیب شناسی و نقد این جشنواره، باید به بررسی دلائل ضعف روزافزون فیلمهایی که در این جشنواره شرکت میکنند پرداخت. در این گزارش، همراه با برخی از هنرمندان و کارشناسان حوزه کودک و نوجوان به آسیب شناسی این جریان میپردازیم؛ با ما همراه باشید.
دلیل تضعیف سینمای کودک
اما چرا سینمای کودک و نوجوان که روزگاری، پرشور و مهیج بود، امروز به وضعیتی دچار شده است که چندان امیدوارکننده نیست؟
چرا برگزاری سالانه جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان نمیتواند دوران طلایی سینمای کودک را زنده کند؟
محمدرضا محقق، نویسنده و منتقد سینما در گفت وگو با گزارشگر کیهان، میگوید: «خیلی صریح و بدون تعارف بگویم که به نظر من برگزاری بسیاری از جشنوارههای سینمایی در کشور ما یکی از رسواترین شیوههای اتلاف بیتالمال و تقسیم غنائم در حلقه رفقا هستند! در زمانی که چیزی به نام سینمای کودک نداریم، وجود مقولهای مثل جشنواره کودک چه معنایی دارد و به کجا بناست برسد؟ این یک شوخی است که ما سینمای کودک نداریم اما جشنواره فیلم کودک داریم. جای سؤال است که آیا طی این سالها هیچ مرکز سنجش یا پژوهشگاهی درباره خروجی رویدادهایی مثل جشنواره فیلم کودک کار علمی و آماری کرده است تا همه بفهمیم چرا چنین جشنوارههایی اصلا برگزار میشوند؟»
وی به این سؤال که «چرا برخلاف سالهای دهه 60 و اوائل دهه 70 که وقتی یک فیلم کودک به نمایش در میآمد، مردم برای تماشای آن جلوی سالنهای سینما صف میبستند؟» این گونه پاسخ میدهد: «ساختار سینمای ایران به ویژه در دو دهه اخیر به سمت نوعی بیماری رفته که نتیجه اش همین فیلمهایی است که روی پرده میبینید و به گونهای شده که اصلا امنیت روانی و اخلاقی ندارید که فیلمها را در کنار خانواده ببینید چون هر لحظه ممکن است مستهجنترین حرکات و سکنات به نمایش دربیاید. شما از سینمایی که مأمن صاحبان پولهای کثیف و پولشویی شده، سینمایی که محل زد و بند و معادلات آلوده شده، چطور انتظار دارید فیلمی که در جهت سرگرمی سالم و تربیت فرهنگی کودکان و نوجوانان باشد بیرون بیاید؟ این شرایط باعث شده که نه تنها فیلم کودک که سایر ژانرها؛ سینمای کمدی به معنای درست، سینمای دفاع مقدس و... نیز مردهاند!»
این منتقد و محقق سینما به قهر مردم با سینما هم که دامنگیر فیلمهای کودکان هم شده اشاره میکند و میگوید: «در سینمایی که سوداگری در آن حرف اول را میزند، شما نمیتوانید منتظر تولید فیلم صادقانه و پاک و جذاب کودکانه باشید و انتظار داشته باشید مردم هم به دیدن فیلمها بروند! در خیلی از کشورهای صاحب صنعت سینما در دنیا، سود سینما در اکران است، اما این از عجایب سینمای ماست که سود، در تولید است! یک فیلمساز، هنوز ساخت اولین فیلم خود را تمام نکرده، اما به سود مدنظرش میرسد، بدون اینکه اصلا فیلمش اکران شود! در سینمایی که وابسته به رانت و پولشویی و پول نفت است، طبیعی است که مردم هم به سینما پشت میکنند و اکثریت آثار بدون تماشاگر میمانند!»
برگزاری جشنواره کودک ضروری است، اما...
مریم پوریامین، کارشناس فرهنگی و منتقد سینما اما نظرش درباره برگزاری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان متفاوت و البته همراه با انتقاد است. وی در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «برگزاری این جشنواره همواره با ارزش است، به این دلیل که همه آثار دیده میشوند و تجارب مختلف در حوزه سینمای کودک و نوجوان به معرض نمایش
درمیآید. ضمن اینکه سازندگان این آثار میتوانند در جشنواره، تماس مستقیم با مخاطب خود پیدا کنند و با سنجش بازخوردها، به شناخت بیشتری از ذائقهها و نیازهای مخاطب دست پیدا کنند و هم اینکه آثار دیگر سازندگان حوزه کودک و نوجوان را مشاهده میکنند و از کم و کیف فیلمسازی در این حوزه طی یک سال مطلع میشوند.»
وی ادامه میدهد: «با این حال من اعتقاد دارم که امسال با توجه به شیوع گسترده ویروس کرونا، ضرورتی برای برگزاری این جشنواره نبود، همچنانکه مهمترین رویدادهای فرهنگی ما امسال برگزار نشدند. با توجه به محدودیتهایی که هست و نمیتوان از برنامههای جشنواره استفاده شایستهای کرد، جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان به نتیجه مطلوبی نرسید و در این وضعیت اقتصادی فقط یک بودجهای خرج شد! سینمای کودک در اکران سال جاری طی ۶ ماهه اول سال، بسیار ضعیف بوده، در ۶ماهه آینده هم که به نظرمیآید به همین صورت باشد؛ بنابراین سطح کیفی این جشنواره بسیار پایین آمد؛ میشد بودجه برگزاری جشنواره امسال را ذخیره کرد تا درساخت یک اثر ارزشمند استفاده شود. همچنین مهمترین نقطه ضعف جشنواره امسال، این است که در شرایطی که میشد در جشنواره برای مقابله با کرونا فرهنگسازی کرد؛ اینکه بچهها چگونه ازخود مراقبت کنند یاحتی چند فیلم کوتاه که آموزش خاصی را برای بچهها داشته باشد نمایش دهند، اما این کار انجام نشد.»
فیلمِ کودک یا درباره کودک؟
یکی از چالشهایی که همواره درباره سینمای کودک و جشنواره منتسب به این نوع فیلمها وجود داشته، این بوده است که این فیلمها باید برای مخاطب خردسال باشند یا با موضوع این گروه سنی؟ برخی از کارشناسان، مثل مریم پوریامین معتقدند که اغلب فیلمهایی که در دورههای اخیر جشنواره کودکان و نوجوانان میبینند، تناسب چندانی برای بچهها ندارند و صرفا موضوعشان کودک و نوجوان است و اصلا برای مخاطب بزرگسال ساخته شدهاند. برای ارزیابی این موضوع سراغ یکی از باتجربهترین فعالان فرهنگی حوزه کودک و نوجوان رفتیم.
محمد میرکیانی یکی از قدیمیترین فعالان در عرصه هنر و ادبیات کودک و نوجوان است که در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان نیز معمولا حضور پیدا میکند. وی با کتابهایی چون «تن تن و سندباد» و «قصه ما مثل شد» شناخته میشود و پیش از این مدیر گروههای کودک و نوجوان شبکههای مختلف سیما بوده است. همچنین سریال «حکایتهای کمال» که سال گذشته برای مخاطب نوجوان پخش شد، با اقتباس از کتابی به همین نام و به قلم میرکیانی ساخته شده بود. میرکیانی درباره دوگانه فیلم «درباره کودکان» و فیلم «برای مخاطب کودک و نوجوان» میگوید: «به نظر من در جشنواره فیلم کودک و نوجوان هر دو نوع فیلم میتواند حضور داشته باشد. هم فیلمی برای بچهها و هم درباره کودکان و هم به بهانه کودکان. وقتی میگوییم به بهانه کودکان، یعنی در یک فیلم، جایگاه و موقعیت اجتماعی تربیتی و اخلاقی کودکان مطرح شود. البته به طور طبیعی فیلمهایی که برای کودکان و نوجوانان هستند، باید جایگاه ویژهای داشته باشند. اما سایر فیلمها هم اگر جذابیت و کیفیت لازم را داشته باشند هم خوب است که در این جشنواره حضور داشته باشند. مهم جایگاه خود بچهها به عنوان آیندهسازان جامعه است.»
دهه 60 اوج هنر کودک و نوجوان
میرکیانی نویسنده درباره ضعیف شدن سینمای کودک اظهار میکند: «اگر فراموش نکرده باشید، دهه 60 اوج دوران طلایی هنر و ادبیات کودک بود. طوری که در آن دهه بسیاری از شخصیتهای فرهنگی در این عرصه ظهور کردند و اتفاقات عظیمی در عرصههای سینما، ادبیات و نمایش رخ داد. هنوز هم بخش زیادی از آنچه هنر کودک و نوجوان شناخته میشود، متعلق به آن دوران است. مهمترین دلیل این درخشش نیز حمایتهای دولتی بسیار زیاد بود. حتی نهادهای انقلابی هم در این زمینه سرمایهگذاری میکردند. اما بعدا گفتند که ما سینمای گلخانهای نمیخواهیم و حمایتها قطع شد. نتیجهاش این شد که فقط یک عده محدودی از تهیهکنندگان برای تولید این فیلمها سرمایهگذاری میکنند که نتوانستند موفق شوند. چون فیلمهایی که باید تولید میکردند یا گیشهای بودند و از نظر محتوایی و تربیتی تنزل پیدا میکردند یا آثار تربیتی بودند که با توجه به توان مالی پایین در جذب مخاطب ضعیف بودند. به نظر من باید در سیاستگذاری تولیدات هنری برای کودکان و نوجوانان تجدیدنظر شود. اگر اعلام کنند که جامعه با کمبود یک ماده غذایی مواجه است، دولت بلافاصله ورود پیدا میکند و در آن زمینه سرمایهگذاری میکنند تا مردم دچار این کمبود نشوند. اما این اتفاق در حوزه فرهنگ نمیافتد. وقتی تولیدات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان کاهش مییابد، دولت باید سرمایهگذاری در آن را افزایش دهد. البته تولیدات باید کیفیت داشته باشند. سازمان سینمایی باید در حوزه کودک و نوجوان روی فیلمهایی سرمایهگذاری کند که هم بازگشت سرمایه داشته باشند و هم جامعه را از نظر فرهنگی تأمین کنند.»
میرکیانی تصریح میکند: «مشکل اصلی این است فیلمسازهایی که قصد کار در این زمینه دارند، با کمبود بودجه مواجه هستند و حامیان مالی بخش خصوصی نیز صرفا دنبال منافع اقتصادی هستند و نتیجه کار آنها از نظر فرهنگی چندان برای جامعه مفید نیست. لذا راهی جز تعریف یک ردیف بودجه برای سینمای کودک نداریم. در این صورت انتظاراتمان نیز منطقی میشود. اما وقتی سینماگر در این حوزه دستش خالی است و باید روی حامیان مالی خاص تکیه کند، باید انتظارات او را نیز لحاظ کند.» این فعال فرهنگی حوزه کودک و نوجوان، نظرش درباره احیای سینمای کودک و نوجوان را این گونه بیان میکند: «برای احیای سینمای کودک و نوجوان، باید مجموعه تصمیمگیرندگان کلان نظام ورود پیدا کنند و ضمن تعیین جایگاه مناسب برای این نوع سینما از آن حمایت هم بکنند. برخی تصور میکنند که کار برای کودکان ساده است. این درحالی است که چون روی نسل آینده تأثیر میگذارد، بسیار حساس و پیچیده است. خانوادهها نسبت به اینکه فرزندانشان غذای ناسالم مصرف کنند حساس هستند، این حساسیت در حوزه فرهنگ هم هست و اگر یک کودک محصول فرهنگی غربی و نامناسب را مصرف کند تا آخر عمر از آن آسیب میبیند.»