دوستان خارجنشین مُرده ما را ترجیح میدهند!(خبر ویژه)
تحلیلهای توام با تحمیق عناصر فراری برای تحریک دوستان داخلی خود به خود زنی، با اعتراض تند یک عضو گروهک ملی مذهبی مواجه شد.
«احمد - ز» در واکنش به تحلیلهای کسانی مثل عمار ملکی و علی افشاری که از خارج کشور تحریک به آشوب و رادیکالیسم میکنند، نوشت: «من واقعاًً اکراه دارم که بخواهم با دوستانی که سالها با آنها دمخور بوده و از صمیم قلب دوستشان دارم، وارد بگو- مگوهای سیاسی شوم، ولی نمیدانم آنها روی چه حساب و کتابی به ادامه بگومگوها علاقه زایدالوصفی نشان میدهند! به هر حال برای یکبار هم شده لازم است با این دوستان سنگهایم را وا بِکنم تا بلکه این ماجرا پایان یابد.
دوستانی مانند علی افشاری و عمار ملکی ظاهراً از وقتی که به خارج از کشور تشریف بردهاند، امثال مرا نه بهعنوان انسانهایی صاحب عقل و اختیار و فکر، بلکه به منزله جسم یا جسدی مینگرند که فقط زندان رفتن و یا مرگش به کار آنها میآید تا احتمالاً سوژه مناسبی برای فعالیتهای مورد علاقه آنان در خارج از کشور شود!
من متأسفانه یا خوشبختانه آنقدر سودای نام و شهرت و افتخار ندارم که به منظور و هدفی سوای آنچه به نفعِ سرنوشت کلان کشور میدانم، دست به کاری بزنم و یا ماجرایی به پا کنم. به عبارت دیگر، طبق دانش و تحلیل و تجربه سیاسی خودم عمل میکنم و از این حیث، آن دوستان را در جایگاهی نمیبینم که بخواهند با زخمزبانهای خود، مرا به سمتی خلاف فهم و درکام از شرایط امروز ایران هدایت کنند.
این روزها با افرادی روبهرو میشوم که تحت تأثیر آن دوستان و به تأسی از آنها، حرف دلشان این است که ما به تو احترام میگذاریم به شرطی که طبق نظر ما بیندیشی و عمل کنی! حرف من هم به آنها این است که احترامت را برای خودت نگهدار و مرا برای همیشه از آن محروم دار!
بر این اساس، اگر دوستان عزیزی مانند علی آقای افشاری و آقا عمار ملکی به واقع هوس انقلاب به سرشان زده است، بهنظرم شایسته نیست که در ینگه دنیا و یا شمال اروپا بنشینند و از راه دور، دیگران را به انجام آن در داخل کشور تشویق کنند!
من تاکنون این سخن تلخ را به روی آنان نیاورده بودم چون گمان میکردم که حتماً خود نیز کم و بیش به آن واقفاند و لابد اندازه نگه میدارند! اما میبینم که اندازهای در کار نیست و قرار است روز به روز بر تیزی کلامشان افزوده شود!
در این میان گویا عمار ملکی در آخرین توئیت خود نوشته: «اما یک نکته! زیدآبادی میگوید که مواضعش در این سالها نسبت به گذشته تغییری نکرده و همیشه انتقادهایش همین بوده؛ پس اگر او دیگر برای انتقادهایش به زندان نمیرود بهخاطر رادیکالیسم براندازان است که موجب شده انتقادهای او دیگر به چشم نیاید؛ اگر بعد از توافق نظام با آمریکا «چیزی از اپوزیسیون نماند» زید میماند و رأفت دوباره نظام!»
اولاً دست عمار جان درد نکند که با رادیکالیسم خود از دانشگاه تیلبرگ در هلند، اسباب امنیت مرا در داخل کشور فراهم کرده است! ثانیاً آیا طعن و کنایهای که در عبارت «زید میماند» پنهان شده، جز این است که این دوستان بیشتر مرده مرا خوش میدارند؟».