بایدهای روابط همسران
به همدیگر رحم کنیم
محمدمهدی رشادتی
شکایتها و گلهمندیها
این جملهها را گاهی وقتها از برخی خانوادهها اعم از زن و مرد، میشنویم که میگویند:
- ما از مردم حتی از نزدیکترین افراد فامیل و دوستان و همسایگان، خیری ندیدیم.
- کسی به ما خانواده توجه نمیکند.
- مردم ما را فراموش کردهاند و انگار که وجود نداریم.
- هیچکس دلش به حال ما نمیسوزد.
- در فلان مسئله و فلان حادثه، یک نفر هم به ما کمک نکرد.
- زمانی که وضعمان خوب است، همه با ما به ظاهر صمیمی و دوست هستند، اما موقع گرفتاری و تنگدستی، ما را از یاد میبرند.
- و....
برادر و خواهر گرامی، واقعا این سوال به طور جدی مطرح است که چرا این گونه است؟ چه اتفاقی افتاده است که بعضی خانوادهها به ما توجهی نمیکنند و یا شاید به نحوی ما را اذیت میکنند؟ در پاسخ به این پرسش مهم، توجه خوانندگان محترم را به نکات زیر جلب مینمایم.
رفتار و عملکرد مردمی که با ما ارتباط دارند، مانند دوستان، همسایگان، همکاران، اقوام و فامیلها، دریک نگاه اجمالی، حداقل ممکن است، دوگونه باشد:
1- بعضیها، ما را به شکلهای مختلف اذیت میکنند،رفتارشان بد و ناشایست است. غیبت میکنند، تهمت میزنند، تمسخر کرده و از ما پیش دیگران بدگویی میکنند و ...
علت آن ممکن است حسادت، کنیهورزی، رقابت و چشم و هم چشمی و یا امور دیگری باشد.
2- بعضیها، گرچه آزارشان به ما نمی رسد اما هیچ توجهی هم به ما ندارند. در سختیها و گرفتاریها، کنارمان نیستند.
در واقع شکایاتی را که ابتدای مقاله آوردیم، مربوط به عملکرد این گروه از مردم است. اکنون باید ببینیم در مقابل هریک از این دو گروه، چه باید کرد؟ در آموزههای اسلامی برای حل این معضل اجتماعی و خانوادهگی، روش بسیار کارآمدی و مبتنی بر روانشناسی انسانی، ارائه شده است که به طور خلاصه به آن اشاره میشود.
روش محبت و مهرورزی
الف) روش برخورد با گروه اول:
در مقابل گروه اول یعنی افرادی که با ما رفتار مناسبی ندارند و گویی ما دشمن آنها هستیم، نباید «مقابله به مثل» کنیم. شایسته نیست که روحیه « انتقام و تلافی نمودن» را در خود یا فرزندانمان پرورش دهیم.
به فکر این نباشیم که چون فلان کس حال ما را گرفت، ما هم کاری میکنیم که حال او گرفته شود. پس اولین قدم در این مرحله، این است که آتش « انتقام و مقابله به مثل» را در کانون وجود خانوادهمان خاموش نماییم.
قدم بعدی ما در برخورد با این گروه، جنبه ایجابی و مثبت دارد. نظر قرآن این است که در مقابل بدی دیگران، باید خوبی کرد. دلهای این گروه از مردم را با مهربانی و محبت به خودمان جلب کنیم.
سخن نرم و برخوردهای متین در برابر بدزبانی افراد جاهل، گاهی معجزه میکند. ناگهان میبینی که بین شما و طرف مقابل، دوستی و صمیمیت ایجاد میشود. (فصلت 35و34)
در قرآن میخوانیم که برادران حضرت یوسف پیامبر(ع)، با او بسیار بدرفتار کردند. اما در عین حال یوسف صدیق(ع) به عنوان بالاترین مقام و با داشتن بزرگترین منصب حکومتی در مصر، نه تنها برادران بدخواه خود را بخشید، بلکه از خداوند برای آنها طلب آمرزش کرد.
این گونه عمل کرد محبتآمیز یوسف(ع) علاوه بر این که چیزی از مقام او کم نکرد بلکه بر عزت و شرافت و شوکت او نیز افزود. ( یوسف 92)
شاید شما هم این قصه را شنیدهاید که: مالکاشتر از بازار کوفه میگذشت. یک مرد بازاری برای آن که موجبات خنده رفتار را فراهم کند، مشتی زباله به طرف مالک پرتاب کرد. او اعتنایی نکرد و به راهش ادامه داد.
همکار آن بازاری گفت: آیا او را شناختی؟ نه. او فرمانده بزرگ سپاه اسلام، مالکاشتر نخعی بود. ای وای بر من، چه جسارتی کردم، لابد مرا سخت مجازات خواهد کرد.
به دنبال مالک دوید، او را دید که وارد مسجد شد و به نماز ایستاد. منتظر شد تا نمازش تمام شود.
با تضرع و شرمندگی گفت: من نسبت به شما جسارت کردم، مرا ببخشید. مالک گفت: سوگند به خدا به مسجد نیامدم مگر به خاطر تو. دانستم که فرد گمراه و نادانی هستی. دلم به حالت سوخت. آمدم برایت دعا کنم تا خدا تو را هدایت کند و الا قصد انتقام نداشتم. (داستان راستان، شهید مطهری ج 1 ص 71)
امام سجاد(ع) در دعای مکارمالاخلاق، از خدا میخواهد که به او توفیق دهد تا در برابر غیبت مردم از او، نیکی و خوبی آنان را بگوید و از بدی ایشان بگذرد و هر کس با او قطع رابطه کرده است، با وی معاشرت کند. (تفسیر نور، محسن قرائتی، ج 10، ص 339)
از محبت خارها گل میشود
وز محبت سرکه مل میشود
از محبت تلخها شیرین شود
وز محبت مسها زرین شود
(مولوی)
البته این نکته مهم را نیز نباید فراموش کرد که گاهی رفتار طرف مقابل، نتیجه و عکسالعمل رفتار خودمان است. شاید آنان را به نحوی اذیت کردهایم و حالا از ما ناراضیاند و لذا برخوردهای نامناسب میکنند. بنابراین قبل از هر چیز ضروری است که عملکرد خود را اصلاح نماییم و سپس از سایرین انتظار عمل شایسته داشته باشیم.
ب) روش برخورد با گروه دوم:
در مقابل گروه دوم یعنی افرادی که به ما بدی نمیکنند اما توجهی هم به زندگی و مشکلات ما ندارند،و گلهمندیهایی را که ابتدای مقاله آوردیم، مربوط به این دسته از مردم است. در پاسخ به این پرسش که چرا دیگران نسبت به ما بیتفاوتاند، عرض میکنیم، به نظر میرسد که شاید بیشتر مواقع، این کممهری و بیتوجهی، نتیجه رفتار و عملکرد خودمان است. باید از خود بپرسیم که ما برای دیگران چه کردهایم؟ چه کمکی به دوستان و آشنایان نمودهایم که حالا انتظار دستگیری آنان را داریم؟
واقعیت این است که درهای رحمت خدا، از درون زندگی خانواده خودمان باز میشود. ما درب مهرورزی را به روی مردم بگشاییم، تا آنها نیز دربهای محبت خود را به سوی ما باز نمایند.
پیامبر(ص) از قول خداوند میفرماید: «اگر خواهان رحمت من هستید، رحم کنید.»(مستدرکالوسائل ج 9 ص 54 به نقل احسنالحدیث، مجتهدی تهرانی ص72)
در حدیث معروف از علی(ع) میخوانیم: «ارحم ترحم، رحم کن تا به تو نیز رحم کنند.» «با مهربانی به دیگران است که رحمت خدا فرود میآید.» (میزان الحکمهًْ- محمدی ری شهری ج 1 ص 419)
در روایتی آمده است: «فردی در دوزخ فریاد میزند، ای خدای مهربان، مرا از آتش نجات بده. آنگاه خدا، فرشتهای را فرمان میدهد که او را از دوزخ بیرون آورده و در پیشگاه پروردگار بایستد. خدا به او میفرماید: آیا تو به یک گنجشک هم رحم کردی؟» (همان)
محبوبترین اعمال
از امام حسن(ع) پرسیدند: بهترین و نیکوترین انسان در زندگی چه کسی است؟ فرمود: شخصی که مردم را در زندگی خود «شریک» کند، و بدترین مردم فردی است که در سایه زندگی او هیچکس زندگی نمیکند. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع)، محمد دشتی،ص 436)
مرحوم مجتهدی تهرانی میگفت: یکی از علامتهای اهل بهشت، دستی است که عطا و بخشندگی دارد. اگر وضع مالیتان خوب است، دست بده داشته باشید. اگر چنانچه دستتان خالی است، با زبان نرم و خوش از کسانی که تمکن مالی دارند برای مردم ناتوان کمک بگیرید. (در محضر مجتهدی، مجتهدی تهرانی، ج 1 ص 117)
آیتالله شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) میفرمود: بعد از عبادتهای واجب، بزرگترین عبادت، خدمت به خلق است. در حدیث داریم: از جمله محبوبترین اعمال نزد خدا، شاد کردن مومن است. مثلا اگر گرسنه است، او را سیر کند، اگر ناراحت است، وی را از غصه درآورد، اگر بدهکار است، تلاش نماید قرض او پرداخت شود. (نشان از بینشانها، علی مقدادی اصفهانی ج 2 ص224)
محدث نوری استاد شیخ عباس قمی مینویسد:
من در روایت در بین مستحبات، بعد از زیارت عاشورا چیزی برتر از برآوردن حاجت مومنان سراغ ندارم. از عارفی پرسیدند: اگر از عمرت فقط یک ساعت باقی مانده باشد، چه کاری را ترجیح میدهی؟ گفت: میروم بر در خانه مینشینم و هر کس کاری داشت، به او کمک میکنم. (سرنوشت انسان، مسعود عالی ج 2 ص 288)
نقل میکنند: امام مجتبی(ع) برای کمک به شخصی نیازمند، در حالی که در مسجد مشغول اعتکاف بود، به بیرون رفتند. یکی پرسید: آقا مگر فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید؟ فرمود: فراموش نکردم، اما پیامبر(ص) فرموده است: کسی در برآوردن حاجت برادر مسلمان خود، بکوشد، مانند شخصی است که نه هزار سال روز را با روزه و شب را با عبادت گذرانده است. (یکصد موضوع 500 داستان، سیدعلی اکبر صداقت ص 450)
نتایج ارزشمند خدمترسانی به اعضای خانواده
1- رشد معنوی و ارتقای مقام:
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگفت: اگر میخواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی، به خلق خدا احسان کن. بار توحید سنگین و خطرناک است و هرکس توان تحمل آن را ندارد، ولی احسان به مردم، تحمل آن را آسان میکند.
یکی از دوستان شیخ نقل میکند: با ایشان به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رفتیم. جناب شیخ در عالم معنا از حضرت عبدالعظیم پرسید: از کجا به این مقام رسیدید؟ فرمود: از طریق احسان به خلق.
از قرآن نسخهبرداری میکردم و آن را با زحمت میفروختم و دستمزدم را به نیازمندان میدادم. (کیمیای محبت، محمدی ری شهری ص 209)
خدا میفرماید: هیچ چیز نیست مگر این که دیگری را وکیل گرفتن آن قرار دادهام الا صدقه (احسان) را که به دست خودم میگیرم.
وقتی مرد یا زنی خرمایی یا نصف آن را میبخشد، به اندازهای آن را رشد میدهم که وقتی روز قیامت به ملاقات من میآید، احسان خود را از کوه احد نیز بزرگتر خواهد یافت.
(معراج السادهًْ، ملا احمد نراقی ص 352)
داستان زیبا:
شخصی نقل میکند: روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم: مداد سیاهم را گم کردم. مادر گفت: خوب بدون مداد چه کار کردی؟ گفتم: از دوستم یک مداد گرفتم. گفت: خوب است. آیا دوستت از تو چیزی نخواست؟ گفتم: نه. مادر گفت: پس او اهل کمک به دیگران است.
پسرم، تو در زندگی چقدر به دیگران کمک میکنی؟
گفتم: چگونه کمک کنم؟ گفت: دو مداد میخریم. یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به فردی که مدادش گم شده میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری.
خیلی خوشحال شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم. آن اندازه که در کیف خودم، مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به دیگران بیشتر کمک نمایم.
با این کار هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر گشته بود.
ستاره کلاس شده بودم، به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند. و همیشه از من کمک میگرفتند. حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب «بزرگترین جمعیت خیریه شهر» هستم. (خبرنامه خودساخته، 97/4/22)
2- افزایش رزق و روزی در زندگی
پیامبر گرامی فرمود: «هیچ مالی هرگز بر اثر صدقه دادن کم نشد، پس عطا کنید و نترسید.»
(میزان الحکمهًْ، همان ج 2 ص 1015)
امام صادق(ع) به فرزند خود محمد فرمود: پسرجان، چقدر از مخارج، زیاد آمده است؟ گفت: چهل دینار. فرمود: آن را احسان کن. محمد گفت: دیگر چیزی باقی نمیماند. فرمود: آن را ببخش، به طور قطع خدا عوض آن را خواهد داد. هر چیزی کلیدی دارد و صدقه دادن، کلید روزی است. محمد سفارش پدر را انجام داد. بیش از ده روز نگذشت که از محلی چهار هزار دینار برای حضرت فرستادند. سپس فرمود: پسرجان، برای خدا چهل دینار دادیم، خدا نیز چهار هزار دینار عوض آن را داد. (هزار و یک حکایت اخلاقی، محمدحسین محمدی ص 667)
آیتالله مشکینی نقل میکند: زمان قدیم که پنج ریال ارزش داشت، طلبهای پنج ریال از من پول قرض خواست، من هم آن موقع یک پنج ریال (پنج زار) بیشتر نداشتم. همان را به آن طلبه دادم.
و دیگر نگفتم که ندارم. بعد از گذشت مدتی شخص پولداری به من رسید و بعد از سلام و احوالپرسی، حال مرا پرسید.گفتم: الحمدلله. وقتی میخواستیم از هم جدا شویم، آن شخص، پنج تومان به من داد و رفت. رسم بود که وقتی پول دارها به طلبهای میرسیدند، کمی به او پول میدادند.
من گفتم عجیب است ما پنج ریال دادیم و پنج تومان گرفتیم. خدا خودش قول داده و فرموده: «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها، هرکس کار نیکی به جای آورد، ده برابر آن پاداش میگیرد، انعام 160»
یک خرده دیگر گذشت، به یک طلبه دیگر رسیدم، او گفت: آقا، شما پنج تومان دارید به من قرض بدهید؟ من همان پنج تومانی را که گرفته بودم، به او دادم و رفتم.
کمی جلوتر یکی از همشهریهایم را دیدم. احوالپرسی کرد و پنجاه تومان به من داد. (یعنی ده برابر آن پنج تومان) من خدا خدا میکردم که یک نفر دیگر برسد و آن پنجاه تومان را از من قرض کند. قرض که بدهید، جایش میآید. (احسن الحدیث، مجتهدی تهرانی ص 176)
داستانی دیگر: روزی مرد جوانی نشسته بود و با همسرش غذای مرغ بریان میخورد. همان وقت گدایی سر رسید و چیزی خواست. مرد جوان آمد و گدا را با خشونت تمام از در خانه راند.
پس از مدتی، همان جوان فقیر و تنگدست شد. همسرش را هم طلاق داد. زن نیز بعد از مدتی با مرد دیگری ازدواج کرد.
از قضا روزی آن زن با شوهر دوم خود، مشغول خوردن غذای مرغ بریان بودند. ناگهان فقیری در را زد و تقاضای کمک کرد. مرد به همسرش گفت: بلند شو و این مرغ را به آن فقیر بده. زن وقتی غذا را به مرد فقیر داد، متوجه شد که او همان شوهر سابق خودش است. بلافاصله با چشم گریان برگشت. شوهر پرسید: چرا گریه میکنی؟
زن گفت: این گدا، شوهر اول من است. و سپس داستان خود را با سائل قبلی که شوهرش او را آزرده بود، بیان کرد. وقتی زن حکایت خویش را به پایان رساند، شوهر دومش گفت: ای زن، به خدا سوگند، آن گدا نیز خود من بودم. (هزار و یک حکایت اخلاقی، همان، ص 534)
تا توانی به جهان، خدمت محتاجان کن
به دمی یا درهمی یا قلمی یا قدمی
(پوریای ولی)
3- آمرزش گناهان و ایمنی از آتش دوزخ:
در حدیث داریم: «صدقه و احسان، سپری در برابر آتش جهنم است.»، «صدقه، خشم پروردگار را فرو نمینشاند.» (میزان الحکمه، همان ج 2 ص 575)
در تاریخ آمده است: عبدالله ابن جدعان از کفار معروف و از سران قریش بود. او در همان حال کفر از دنیا رفت. رسول خدا(ص) دربارهاش فرمود: سبکترین عذاب اهل دوزخ، متعلق به همین عبدالله ابن جدعان است، برای این که او به گرسنگان غذا میرساند. (داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاردی ج 1 ص 128)
4- درمان و شفا و فزونی عمر
یکی از دوستان رجبعلی خیاط نقل میکند: فرزندم تصادف کرده و در بیمارستان بستری بود. پیش شیخ رفتم و گفتم: چه کنم؟ فرمود: ناراحت نباش، گوسفندی خریداری کن و چهل نفر از کارگران میدان را جمع کن و برای آنها، آب گوشت درست کن و یک روضهخوان هم دعوت کن بیاید تا بعد از روضه دعا کند. وقتی آن چهل کارگر «آمین» گفتند، بچه تو خوب میشود و روز بعد به خانه برمیگردد.
من این راه حل را (احسان به فقرا) به چند نفر دیگر گفتم، آنها هم از این طریق حاجت خود را گرفتند. (کیمیای محبت، محمدی ریشهری ص 212)
در حدیثی پیامبر اکرم(ص) فرمود: «صدقه بدهید و بیماران خود را با صدقه درمان کنید، زیرا صدقه از پیشآمدهای ناگوار و بیماریها جلوگیری میکند و بر عمر و حسنات شما میافزاید.»
امام علی(ع) نیز فرمود: «صدقه، دارویی مؤثر است.» (میزانالحکمه ج 2 ص 575).
کمک به دیگران، تنها جهان را بهتر نمیکند بلکه حال خودمان را نیز بهتر میکند.
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که هر چه قدر بیشتر به مردم کمک نمایید و وقت و انرژی و پول خود را صرف آنان کنید، این انرژی مثبت شما، چندین برابر آن به خودتان برگشته و باعث خوشحالی و سلامتی و احساس خوب در شما میشود.
پژوهشهای موسسه بینالمللی سلامت، نشان میدهد که وقتی به انسانها یاری میرسانید، از سوی خودتان انرژیهای مثبت و سازنده به اطرافتان منتشر میکنید و همین باعث میشود که دوستیها و روابط شما، صمیمیتر، قشنگتر و عمیقتر گردد.
همچنین نتایج پژوهشهای کاربردی، ثابت میکند که اعمال خیرخواهانه و کمک به دیگران، سبب افزایش بهزیستی روانی و جسمانی افراد میشود. برعکس، کسانی که به نیازهای سطح پایین توجه میکنند و فقط به فکر خودشان هستند، بیشتر مستعد بیماریهای روانی و قلبی عروقی هستند. (مجله پزشکی دکتر سلام)
نتیجهگیری
برادر و خواهر گرامی، همانطور که گفته شد، اگر طالب رحمت خدا هستیم، اگر مایل هستیم که در زندگی مشترکمان، برکت و روزی فراوان باشد. اگر برای خود و فرزندانمان، امنیت و آرامش خاطر میخواهیم، راه حل آن این است که در جامعه خود، فعال باشیم. خود را در حصر خانگی نگه نداریم. به پیرامون زندگیمان نیز توجه نماییم. پدر و مادر، اقوام و خویشان نزدیک و دور، همسایهها، افراد ناتوان و فقیران را فراموش نکنیم. هر مقدار که از دستمان برمیآید، در حل مشکلات آنان «فقط برای رضای خدا» کوتاهی نکنیم.
اگر چنین رفتار کردیم، به طور یقین، خداوند مهربان نیز از ما راضی و خشنود میشود و آنگاه درهای رحمت خود را به روی ما میگشاید و دلهای محبت و مهر مردم را متوجه خانواده ما خواهد کرد. و مطمئن باشیم که هر اندازه به مردمان نیازمند کمک نماییم و هر کار خیری اعم از مادی و معنوی، انجام دهیم، خود نوعی صدقه محسوب میشود. (همان، ص 576)
دانی که چرا خدا تو را داده دو دست
من معتقدم که اندر آن سری هست
با یک دست به کار خویشتن پردازی
با دست دگر ز دیگران گیری دست
(علیرضا صابری یزدی)