اخبار ویژه
در کجای پازل خیانت اقتصادی رد پای شما نیست؟!
روزنامه زنجیرهای اعتماد میگوید: مخالف توافق راهبردی با چین است.
این روزنامه در مطلبی به قلم عباس عبدی نوشت: من نیز مخالف توافقم ولی از زاویهای دیگر و بدون آنکه از جزئیات آن مطلع باشم. بیش از بیان علت مخالفتم بهتر است نگاه مثبت خود را به این رویکرد کلی بیان کنم. ایران پس از انقلاب همواره به نحوي رفتار كرده كه گويي تافته جدابافتهاي است و به جز توافقهاي محدود با برخي از كشورها از ورود به توافقهاي راهبردي پرهيز كرده و شايد يك علت آن بياعتمادي به ثبات و پايداري سياستهايش است
... بنابراين نفس ورود به اين توافقات به منزله رويكرد جديدي در كشور است كه از وضعيت تافته جدابافته بودن خارج ميشود و اين نكته مهمي است. البته مشروط بر اينكه اين رويكرد محدود به چين نباشد و با بلوك غرب و روسيه و هند و همسايگان جنوب و ساير قدرتهاي منطقهاي و اقتصادي نيز ميتواند يا بهتر است، گفته شود كه بايد انجام شود.
ولي چرا مخالفم؟ يك علت آن را در بالا گفتم. فردگرايي و عوامگرايي غالب بر فرآيندهاي سياسي داخلي ايران چنان گسترده است كه مانع از ثبات سياستگذاري و پايبندي به هر نوع توافق بلندمدتي ميشود. شكاف درونساختاري نيز مزيد بر علت ميشود. در حوزه روابط خارجي هيچ نوع وحدت نظري وجود ندارد. در مجموع شرايط براي رسيدن به هيچ توافق راهبردي با كشورهاي ديگر فراهم نيست و اگر به هر دليلي و با فشار و دستور از بالا اين توافق رخ دهد، پايدار نخواهد ماند.
علت دوم مخالفتم اين است كه اين رويكرد بايد شامل همه كشورهايي شود كه ميتوانند و ميخواهند وارد اين نوع توافقات شوند و اگر قرار است كه فقط با يك كشور قدرتمند رخ دهد، نتيجهاي جز وابستگي نخواهد داشت.
ولي علت سوم مخالفتم مهمتر است. اكنون بدترين زمان براي نهايي كردن توافق است. در واقع محدوديتهاي مالي كشور انگيزه اصلي براي ورود به چنين توافقي است. اين محدوديتها موجب ميشود كه انگيزه اصلي توافق را جبران كسر بودجه بدانيم. در دوره طلايي اصولگرايان يعني احمدينژاد (1384 تا 1392) 700 تا 800 ميليارد دلار درآمدهاي نفتي را اتلاف كردند و هيچ اشتغالي نيز اضافه نشد. اكنون هم اگر هزار ميليارد دلار پول چينيها وارد ايران شود هيچ اتفاق مهمي رخ نخواهد داد جز آنكه برخلاف گذشته، كه آن 800 ميليارد را از منابع زيرزميني خوردند، اين بار هزار ميليارد بايد بدهكار چين يا هر كشور ديگري شويم. بدون اصلاحات سياسي داخل كشور هيچ اقدام خارجي نميتواند مفيد باشد. علت شكست برجام منحصر به بدقولي آمريكاييها نميشد بلكه ضعف پيريزيهاي سياسي داخلي آن هم بود.
درباره این نوشته گفتنی است: اولا صرف نظر از موانع تحریمی، کشور همواره از گسترش روابط تجاری با کشورهای مختلف استقبال کرده است. اگر هم تحریم بهویژه در 9-8 سال اخیر تبدیل به مانع جدی شد، به گرای خائنانهای برمیگردد که بانیان فتنه نیابتی سال 88 پس از شکست در فتنه سیاسی، به آمریکاییها با تعبیر «ضرورت اعمال تحریمهای فلجکننده» دادند. افراطیون مدعی اصلاحطلبی در اینجا، متهم بزرگ ماجرا هستند و نمیتوانند ضمنا طلبکار پیامدهای ماجرا در محاصره اقتصادی و افول روابط تجاری با کشورها باشند و آن را پای انقلاب بنویسند.
ثانیا، همین طیف در حالی که توافق متوازن در سالهای 86 و 87 در حال تدارک بود، ضمن راه انداختن بیثباتی سیاسی بیسلاح در سال 88، به طرف غربی سیگنال دادند که توافق نکنید و به ایران امتیاز ندهید و دست نگهدارید، شاید ما روی کار آمدیم(!) ارتکاب دو خیانت بزرگ آشوبهای 78 و 88 و جانبداری از آشوبطلبیهای آمریکا و همقطارانش در سالهای 96 و 98، نشان میدهد که افراطیون مدعی اصلاحات، ذاتا در کنار جبهه بیثباتسازی ایستادهاند و بنابراین، یادداشت روزنامه اجارهای اعتماد، درباره دغدغه ثبات سیاسی لاف گزاف است.
ثالثا، اگر کشور امروز دچار مضایق اقتصادی شده، این هم از خیانتهای طیف بزککننده توافق با شیطان بزرگ است و باز هم در اینجا متهمان تضعیف قدرت چانهزنی کشور، دست پیش میگیرند تا مواخذه نشوند. کسانی که این روزها درباره قرارداد نوشته نشده (تفاهمنامه همکاری میان ایران و چین) بدگمانی و سوءظن را ترویج میکنند، به هنگام انعقاد توافق نامتوازن و خسارتبار برجام، موج پایکوبی و جشن در انظار عمومی راه انداخته بودند و جلوتر از تیم مذاکرهکننده چنان درباره خسارت روزانه چندصد میلیون دلاری تاخیر در توافق فضاسازی میکردند که عملا قدرت چانهزنی را در مذاکرات از تیم مذاکرهکننده گرفتند. امثال روزنامه اعتماد و عبدی، از زمره این هیاهوگران بودند.
رابعا، برجام با وجود به بنبست رسیدن مطلق، همچنان از سوی دولت به غلط اجرا میشود و عجیب است که بزککنندگان برجام، اصرار دارند خسارتآفرینیهای این توافق یکطرفه را به روحانی نسبت دهند، به جای اینکه گریبان آمریکا و اروپا را بگیرند. بله، البته نگارش و اجرای بدتر برجام، با همین فشار رسانههای زنجیرهای، از دلایل تشدید خسارتهای برجام است.
اما درباره درآمدهای ارزی دولت نهم و دهم باید یادآور شد که آن دولتها بدون برجام توانستند درآمدهای ارزی بالا داشته باشند و برجام همان درآمدها را به نزدیک صفر رساند چنانکه برخی دولتمردان میگویند شاید شش هفت سال طول بکشد تا به درآمدها و رشد اقتصادی هفت سال قبل برسیم. اگر آن روز رشد اقتصادی پس از فراهم آمدن ضریب جینی (شکاف طبقاتی) کاهش پیدا کرد، در اثر عدم اتکا به آمریکا و اروپا بود و هنر این بود که دولت بعدی، در این عرصهها موفقتر عمل کند و نه این که رکورددار حراجهای ارزی 18 میلیارد دلاری و 27 میلیارد دلاری و... شود.
دولت چنان بازار را رها کرده که نئولیبرالها هم حیرانند
یک خبرگزاری وابسته به اصلاحطلبان میگوید: دولت در حوزه اقتصاد، نئولیبرالتر از خود آمریکاییها، اروپاییها رفتار میکند.
ایلنا از قول جمشید عدالتیان استاد دانشگاه نوشت: سیستم اقتصادی ما نئولیبرال نیست که همه امور به بازار آزاد سپرده شده است. باید به دولت گوشزد کرد که خود کشورهای اروپایی نیز در شرایط کرونا در اقتصاد دخالت و پول تزریق کردند، حالا دولت ما نئولیبرالتر از دولت آمریکا شده است.
عدالتیان با اشاره به وضعیت بازار ادامه داد: امیدواریم که دولت در سال آخر فعالیت خود، اقتصاد و بازار ارز را رها نکرده باشد.
این استاد اقتصاد سیاسی با اشاره به تاثیر نوسانات اخیر بر روند تولید کشور گفت: در این شرایط هیچکس نمیتواند یک برنامهریزی دقیقی داشته باشد الان تمام تولیدکنندگان مورد سرزنش قرار میگیرند که بازدهی بورس، طلا و ارز به شدت از تولید بیشتر است. شاید این شرایط برای ۵ درصد از جامعه مناسب باشد اما ۹۵ درصد هزینه آن را میپردازند و تحت فشار شدید هستند.
وی ادامه داد: این بیعملی دولت عجیب و غریب است. نباید به نظر برسد که دولت و بانک مرکزی تنها منتظر جبران کسری بودجه هستند.
وی افزود: باید توجه داشت که رها کردن اقتصاد راه حل نیست بلکه در شرایط وقوع بحران دولت باید ورود کند همانطور که دولتهایی مثل آلمان، کشورهای اسکاندیناوی و کرهجنوبی دخالت کردند. همه اینها مدلهای مناسبی برای ما هستند، چرا مسئولان ما نوع نئولیبرالیسم را انتخاب کردند.
عدالتیان خاطرنشان کرد: اگر مسئولان ما نماینده منتفعان از این شرایط نیستند، باید فکری به حال اقتصاد کنند. اکنون بازار آزاد، لیبرالیسم و عدم دخالت دولت بیمعناست. دولت ما در رویکرد نئولیبرالیسم مسیحیتر از پاپ شده است.
عضو کارگزاران. مردم از خاتمی و اصلاحطلبان ناراضی هستند
عضو حزب کارگزاران معتقد است اصلاحطلبان مقبولیت اجتماعی را از دست دادهاند و حتی اگر خاتمی هم میتوانست نامزد شود، نمیتوانست رای مردم را جلب کند.
هدایت آقایی در گفتوگو با روزنامه آرمان و درباره« نارضایتی مردم از عملکرد اقتصادی دولت و ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان» گفت: متاسفانه این ضعفی بود که پیشبینی میکردیم.
در همان سال 92 نیز وقتی که تحولات به نحوی رقم خورد که مجبور شدیم از آقای روحانی حمایت کنیم این پیشبینی بود که این حمایت هزینه دارد و هزینه آن نیز سرمایههای اجتماعی هستند. ولی دوستان به این جمعبندی رسیدند که با وجود ایشان فضا تا حدودی بازتر میشود. البته این هم تا حدودی اتفاق افتاد یعنی اگر به جای آقای روحانی شخص دیگری رئیسجمهور بود شاید فضای سیاسی در این شرایط بسیار پایینتر از حال حاضر بود. ولی به هر حال این هزینه شده است.
وی میافزاید: اینکه منتظر باشیم در 1400 اصلاحطلبان نباشند و 8 سال بعد دوباره رئیسجمهوری از خودمان بیاوریم این فضا دیگر منتفی شده و کسی منتظر ما نمینشیند که چکار کنیم. شما میزان مشارکت مردم را در انتخابات گذشته را دیدید که قطعا در انتخابات بعدی نیز تاثیرات خود را میگذارد. به لحاظ کیفی مردمی که سیاسیتر میشوند و آگاهیشان بیشتر میشود، مطالبات جدیتری خواهند داشت اصلا دیگر از اصلاحطلبان دنبالهروی نمیکنند. اما اصلاحطلبان بیشتر تحت تاثیر این قضیه هستند. این الگو کلا به هم خورده و نمیتوان روی آن حساب کرد و نمیتوان گفت که 8 سال کنار بنشینیم تا محبوبیت پیدا کنیم. البته اینکه دقیقا درست است که 8 سال کنار گذاشته میشویم اما طی این 8 سال فعالیتی نکنیم هیچ محبوبیتی نیز ایجاد نخواهد شد.
آقایی در پاسخ این سوال گفت: با این تفاسیر پس در 1400 شاهد کنشگری اصلاحطلبان در 1400 نخواهیم بود؟ وی گفت: به نظر من اصلاحطلبان در 1400 که هیچ شانسی نخواهند داشت چون چه الگویی میخواهند پیشنهاد کنند. اصلا فرض کنیم که رئیس دولت اصلاحات را نیز تایید کنند.
وقتی پاسخی برای سوالات شفاف نداشته باشیم نباید انتظار شانسی برای کسب موفقیت در انتخابات پیشرو نیز داشته باشیم.