نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحطلبان؛ از بزک غرب تا تحریف تاریخ!
سرویس سیاسی-
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز دوشنبه در یادداشتی به قلم پروانه سلحشوری نماینده پرحاشیه این طیف سیاسی در مجلس با عنوان «بازگشت به مردم» نوشت: «دهه ۵۰ اوضاع و شرایط در ایران بسیار خاص بود. به لحاظ اقتصادی ایران روی مدار رشد قرار گرفته بود و طبقه متوسط روز به روز رشد میکرد. این اوضاع سبب شد تا مطالبات دیگری نیز در جامعه ایجاد شود؛ مطالباتی که انقلاب اسلامی را بنا نهاد. براساس نظریه مازلو، زمانی که نیازهای اقتصادی برطرف شود و طبقه متوسط رشد پیدا کند، آن زمان است که جامعه نیازهایی نظیر آزادی بیان و آزادی پس از بیان را مطالبه میکند. این اتفاق در ایران نیز افتاد و قشر تحصیلکرده جامعه پرچمدار این آزادیخواهی شد. آزادیخواهی که در شعارهای انقلاب نیز بروز و ظهور یافت.»
سلحشوری در ادامه نوشت: «امروز مشکلات یکی پس از دیگری سر باز میکند و اگر امروز برای آنها راهحلی پیدا نکنیم، فردا عمیقتر میشوند. میگویند با مجلس نو مشکلات حل میشود؛ ولی چطور؟ راهکارها مشخص است و مانع حل مشکلات نیز مشخص، پس چطور میخواهند مشکلات را حل کنند... امروز شرایط به گونهای است که گویی فقط یک جریان سیاسی میتواند در انتخابات حضور داشته باشد و فقط آنان هستند که صلاحیتهای مدنظر شورای نگهبان را دارند. همین ردصلاحیتها و تنگ کردن فضا سبب شد تا بسیاری از نخبگان از ورود به عرصه مدیریت و تصمیمگیری در کشور باز بمانند.»
گفتنی است «سرکوب دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصههای علمی، دفاعی، پزشکی، هستهای و سایر حوزهها»، «سیاهنمایی علیه نهادهای انقلابی» و «تیره نشان دادن آینده نظام و انقلاب اسلامی» از ثابتترین کارکردهای این جریان سیاسی در کنار بزک غربیها بویژه آمریکا بوده که ظاهراً بزک رژیم منحوس و منفور پهلوی و تحریف تاریخ نیز به کارویژه آنها اضافه شده است. از سوی دیگر ارائه آمار مخدوش از وضعیت اقتصادی ایران زمان پهلوی و ادعای اینکه «دهه ۵۰ اوضاع اقتصادی خوب بود» و «مردم نیازهای دیگری پیدا کردند که انقلاب کردند!» در حالی است که اتفاقاً در همین دهه 50 بود که با تنزل درآمد نفت و بیتوجهی به وضع معیشت روستاییان و غفلت از کشاورزی، منجر به مهاجرت گسترده از روستا به شهر شد و فقدان امکانات و عدم بسترسازی لازم، بیکاری و فساد را افزایش داد و فقر و حاشیهنشینی و تبعیض را به دنبال داشت.
ژست جمهوریخواهی اصلاحطلبان بدون توجه به «جمهور»
روزنامه سازندگی در یادداشتی تحت عنوان «چرا جمهوریت نظام مهم است؟» نوشت: آقای دکتر روحانی در طول بیش از 6 سال که از آغاز ریاستجمهوریاش میگذرد با رفتار سیاسی خویش و در عمل نشان داده است که اولویتی خاص برای مصلحت نظام قائل است و اهل تقابل نیست و از همین روست که پایگاه رأی آقای روحانی در طول سالیان اخیر به شدت لطمه خورده است. اما رد صلاحیتهای گسترده و بیسابقه کار را به جایی رساند که رئیسجمهوری از جنس روحانی هم تاب نیاورده و در همایش استانداران و فرمانداران در وزارت کشور نسبت به تهدید رکن «جمهوریت» و خطاب به نهادهای نظارتی هشدار میدهد.
در ادامه مطلب آمده است: به نظر میرسد که آقای روحانی توجه یافته است که مسدود ساختن راهکارهای قانونی دموکراتیک و مسالمتآمیز و ناامید کردن متعمدانه مردم از ساز و کار صندوق رأی، پیامدی سهمگین در پی دارد و روند مبارزات و مطالبات سیاسی را به نقطه غیر قابل برگشت سوق میدهد. تأیید طرح رفراندوم پیشنهادی پیرامون لغو نظارت استصوابی که از سوی حزب اصلاحطلب اتحاد ملت ایران مطرح شد، حکایت از این دغدغه و نگرانی جدی و توأمان بسیاری از کنشگران سیاسی اصلاحطلب و برخی مقامات ارشد و به ویژه شخص رئیسجمهور دارد.
نویسنده مطلب نوشته است که «ریزش پایگاه رأی روحانی به این دلیل است که او اهل تقابل با نظام نیست!». فارغ از ایراد و انتقاداتی که به این بخش از یادداشت وارد است، سازندگی در تلاش است به ابعاد اهمیت «جمهوریت» بپردازد. سؤالی که مطرح میشود این است که مدعیان اصلاحات برای مردم و یا همان «جمهوریت» چه اهمیتی قائل بودهاند؟ یا آنکه در طول 6 سال گذشته چرا داعیهداران «جمهوریت» هیچ گزارشی از عملکرد خود به مردم نمیدهند؟ اساساً مسئول خرد شدن کمر «جمهور» زیر آوار معضلات و مشکلات کشور چه کسانیاند؟
مدعیان اصلاحات همچنان مشغول بزک اروپا
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «جوزپ بورل به عنوان هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا نظراتی دارد که در مقایسه با آنچه رهبران اروپایی طرح میکنند، عادلانهتر و منصفانهتر بوده و قرابت بیشتری با مواضع جمهوری اسلامی ایران دارد».
طیف مدعی اصلاحات نه تنها هیچ شناختی از روابط بینالملل ندارد، بلکه همواره غایبِ کلاس تاریخ هم هست.
اروپا هم در توافق سعدآباد و هم در توافق هستهای (برجام) همواره با آمریکا همصدا بوده و هیچگاه به تعهدات خود عمل نکرده است.
بیعملی اروپا در برجام به جایی رسید که مقامات ارشد دولت صراحتاً اذعان کردند که اروپا فقط یک درصد تعهدات خود را انجام داده و از اجرای 99 درصد تعهدات سرپیچی کردهاند.
لازم به ذکر است که جوزپ بورل در مدت زمان کوتاهی که از حضورش در مسئولیت جدید میگذرد، چندین بار مواضع ضدایرانی اتخاذ کرده و اظهارات گستاخانهای بیان کرده است.
قویتر شدن ایران در گرو مدیریت و برنامهریزی جهادی است
ارگان دولت در شماره روز دوشنبه ضمن یادداشتی با اشاره به شرایط جنگ اقتصادی خاطرنشان کرد؛ «برای مقابله با توطئهچینیها نیازمند تقویت این سبک مدیریت و برنامهریزی جهادی اتاقهای فکر قدرتمند و اقدامات اجرایی موردی هستیم. تا مجموعه این اقدامها باعث قویتر شدن ملت ایران در مقابله با دشمنان شود.»
یحیی فوزی، استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در روزنامه دولتی ایران نوشت: «رفتار انقلابی به معنای پاکدستی، دوری از فساد و فهم عالمانه از مشکلات و برنامهریزی دقیق برای حل مشکلات و پای کار بودن و خدمت جهادی و صادقانه همچون دهه اول انقلاب است که رمز قوت و ماندگاری انقلاب بود. مبتنی بر این روحیه مدیریتی، در سالهای اولیه انقلاب و دوران جنگ تحمیلی با وجود اینکه درآمد نفتی ایران در برخی سالها (همچون سال 64) در هر بشکه به زیر 5 دلار رسیده بود، توانستند کشور را اداره کنند. در شرایط کنونی و برای مقابله با توطئههای دولت مستکبر و قلدر آمریکا باید از این سبک مدیریتی دهه اول انقلاب کمک گرفت.»
پروژه شایعهسازی و حاشیهنگاری!
روزنامه آفتاب یزد در شماره پیشین خود در سرمقاله و گزارشی به موضوع طرح شایعه استعفای رئیسجمهور پرداخت و آن را عملیات روانی جناح رقیب خواند!
این روزنامه در سرمقاله خود نوشته است: «در شبکههای اجتماعی درباره استعفا از سوی حسن روحانی مطرح شده است. این اولین بار نیست که جریانسازی خبری از سوی یک طیف خبری در مورد استعفای رئیسجمهور شنیده میشود. در واقع باید گفت یکی از روشهایی که معمولا در آستانه هر انتخابات فراگیر از سوی یک جریان خاص مورد استفاده قرار میگیرد ایجاد فضای ناامیدی و دامن زدن به برخی شبهات در سطح جامعه با هدف مایوس کردن مردم[!!] از روند اصلاحات، کاهش مشارکت مردم در انتخابات[!!] و ایجاد ضعف است تا از این طریق بتوانند حامیان اصلاحات را تحت تاثیر قرار داده و با این حربه بر نتیجه انتخابات تاثیر بگذارند.»
این در حالی است که دیگر روزنامه اصلاحطلب یعنی شرق در شماره پیشین خود و در سرمقالهای با عنوان «چه دستی گره کور فساد را باز میکند» پروندههای قابل توجهی را که در قوه قضائیه در حال بررسی است نشاندهنده وجود فساد «کلان» در جامعه دانسته و در سرمقالهای سراسر ناامیدکننده به جای آنکه این موضوع را نقطه قوت ببیند به عنوان ضعف به آن پرداخته است. به راستی وجود پروندههای قابل توجه فساد در قوه قضائیه اگرچه تاسفبرانگیز است اما گویای آن است که با آن فساد کشف شده و اکنون در مرحله برخورد با عوامل آن قرار داریم.
اما آفتاب یزد در گزارشی هم آورده است: حالا دوباره ماشین شایعهسازی برخی جریانها در شبکههای اجتماعی به راه افتاده تا اینبار مدعی شوند رئیسجمهور قصد دارد در آستانه 22 بهمن استعفا دهد! نکته جالب این است که این جریان شایعه استعفا را مطرح میکند اما خودش نیز در برابر آن جبههگیری میکند که رئیسجمهور نباید از زیر مسئولیت شانه خالی کند باید بایستد و جبران کند! به عنوان نمونه وب سایت مشرق نیوز که به محافظهکاران نزدیک است در 27 آذر در یادداشتی با تیتر «استعفای فریب، فشار، فرار» نوشته بود:«استعفای روحانی، طرح جدید اصلاحطلبانی است که در سالهای گذشته و بهخصوص شش سال اخیر سهم بزرگی در مشکلاتِ مردم داشتند...» یا در مطلبی دیگر روزنامه کیهان به شایعه استعفای روحانی پرداخت و نوشت: «هدفشان از استعفای روحانی، اضافه کردن یک مشکل سیاسی به مشکل اقتصادی، ایجاد خلأ قدرت و تکمیل پازل دشمن برای عراقسازی ایران است... به تاخیر افتادن مثلا سهماهه انتخابات پارلمانی یعنی ادامه سهماهه مدیریت فَشَلِ آنها و ادامه مدیریت برخی از این اصلاحطلبان، همانقدر خسارتبار است که استعفای آقای روحانی!»
نکته قابل توجه آنکه در هیچ یک از این مطالب گفته نشده که موضوع استعفای رئیسجمهور توسط چه کسانی مطرح شد. این موضوع نخست از سوی یکی از تئوریسینهای طیف موسوم به اصلاحطلب به نام «عباس عبدی» مطرح شده و توسط همینها به آن بال و پر داده شده است.