کربلا؛ افتخار جهانی(خوان حکمت)
زينب کبري(س) بعد از آن گفتگو و محکوم کردن ابن زياد در دار الإماره کوفه، وقتي آن شخص براي زخم زبان به وجود مبارک زينب کبري(س) گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَهْلِ بَيْتِكِ» کاري که خدا با برادرت کرد را چگونه ديدي؟ که اين کار را کار الهي دانست نه کار شيطانی، حضرت فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً»(1) به ما خيلي خوش گذشت، ما غير از زيبايي چيزي ديگر نديديم.
او در آن گفتگوي رسمي هيچ گريه و هيچ اظهار نالهاي نکرد. اين «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»؛ يعني خيلي زيباست! چون حصر است؛ يعني خيلي خوش گذشت به ما! زينب کبري طبق بيان نوراني امام سجاد(س) عالمه غير معلمه بود که حضرت ميفرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَهًْ غَيْرُ مُفَهَّمَهًْ»؛(2) يعني تو جزو نگاران مکتبنرفتهاي هستی که عالم شدي؛ يعني نزد کسي درس نخواندي؛ اما همه چيز ميداني. اين را امام زمانش نسبت به زينب کبري فرمود. اين بانو که عقليه بنيهاشم است، وقتي بفرمايد به ما خيلي خوش گذشت، معلوم ميشود ريشه قرآني دارد. اين اصل اول که چگونه کربلا زيباست؟
مبنای قرآنی مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا
ريشه قرآني بيان نوراني زينب کبري آيه سوره مبارکه «آلعمران» است. در سوره «بقره» فرمود: مبادا يک وقت درباره شهيد بگوييد مُرد، بگوييد رحلت کرد، سفر کرد: (وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلْ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتٌ)،(3) ديگران ميميرند بگوييد مُرد، عيب ندارد؛ اما درباره شهيد نگوييد مُرد. بگوييد به مقصد رسيد. اين نهياي است که ذات اقدس اله در سوره «بقره» به ما فرمود، چرا؟ براي اينکه ديگران ميميرند و نميدانند که کجا ميروند! اينکه در قبر تلقين ميکنيم «أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ»؛(4) يعني يک حادثهاي براي تو پيش آمد،در يک صحنهاي رفتي، الآن نميداني کجايي؛ ولي بدان اين مرگ است ما هم ميميريم، ولي نگران نباش، رحمت الهي زياد است و مانند آن. اما درباره شهيد فرمود: نگوييد مرده است، زندهاند، از شما زندهتر هستند. وقتي از شما زندهترند و بفهمترند چرا ميگوييد مردهاند؟
در سوره «آلعمران» ميفرمايد حالا که مرده نيستند، پس زنده هستند چکار ميکنند؟ فرمود: (فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهًْ)؛(5) فرمود حسين بن علي عصر عاشورا خوشحالِ خوشحال بود، چون به مقصد رسيد، مهمان الهي شد. آنجا که جاي رنج نيست.
نهضت سیدالشهداء(ع)، الهام بخش ظلمستیزی
زينب کبري(س) از حسين بن علي با خبر است که خيلي به حسين به علي خوش ميگذرد در آنجا، چون به مقصد رسيده است، به وظيفهاش عمل کرده و عدهاي را إلي يوم القيامهًْ هدايت کرده است، جلوي خيلي از فسادها را گرفته، حکومتهاي ظالم را سرنگون کرده. انقلابها مخصوصاً انقلاب اسلامي محصول اين است، آن راهپيماييهاي چهارگانه تاسوعا و عاشورا و اربعين و 28 صفر کار پهلوي را ساخت. اين هشت سال دفاع، بلکه ده سال، نه هشت سال، چون دو سال جنگ داخلي بود؛تمام اين ده سال را اين آيات نوراني کربلا اداره کرد. اينکه امام(رض) فرمود: خون بر شمشير پيروز است، اين را ايشان از کجا گفته؟ زينب کبري فرمود ما پيروز شديم. ما بنا شد جامعه را هدايت کنيم که بشر زير بار ظلم نرود و نميرود. شما هند ميرويد همين جريان کربلاست، غرب ميرويد همينطور است، شرق ميرويد همين است. ميگوييد ما زير بار ظلم نميرويم. وجود مبارک سالار شهيدان که نفرمود من بيعت نميکنم. فرمود:«مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَ يزيد بن معاويهًْ»؛(6)هر کسی مثل من که آزادانه و آزادانديش است، زير بار ظلم نميرود. اين فکر زنده است. نفرمود «أنا لا أبايع»، نفرمود من بيعت نميکنم؛ فرمود هر کس حسيني فکر ميکند، زير بار ظلم نميرود؛ چه آمريکا، چه صهيونيسم، چه ديگري. هر کسی حسيني فکر ميکند؛ اين بيان زنده است. اين بيان به ايران و امام و شهدا و شهداي محراب شرف داد.
در آيه سوره مبارکه «آلعمران» دارد: (فَرِحينَ)، خدا ميفرمايد اينها خوشحالند، به مقصد رسيدهاند؛ هم وظيفه خودشان را ادا کردند هم ميلياردها بشر را إلي يوم القيامه به مقصد راهنمايي کردند و هم آنجا در بهشتند و برای آنها رنجي و سؤال قبر و اينها نيست.
زينب کبري(س) هم از آيه سوره «آلعمران» با خبر است، هم از آنچه به برادرش ميگذرد با خبر است؛ لذا فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»، خيلي به ما خوش گذشت. ما وظيفهمان را انجام داديم، ميلياردها بشر را آزاد کرديم، هر کسی هر جا سخن از حرّيت و آزادي دارد شاگرد کربلاست، ما آمديم با تو مبارزه کرديم، ما زندهايم. البته آن رقّت و عاطفه و اينها سرجايش محفوظ است، تنها که شدند و فاصله که گرفتند آنجا هم حضرت زينب گريه کرد، اين درست است از نظر عاطفي، به هر حال چطور ميشود که آن مصيبت را ببيند و ناله نکند؟ اما در برابر دشمن فرمود خيلي به ما خوش گذشت: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»! اين مال مجلس کوفه.
در شام هم که اوضاع را عوض کرد. شام اتاق فکري بود، اتاق جنگي بود، مسيحيها وغير مسيحيها شرکت کردند، بيگانگان که الان عليه انقلاب تلاش و کوشش میکنند، آنجا هم همينطور بود. درآنجا تمام تلاششان صرف اين بود که بنيهاشم را بکوبند، زينب کبري (س) برخاست و سخن کرد. حالا سر مطهر هم در طشت هست، چوب خيزُران، در دست یزید. در میان درختان درخت انجير چوبش براي ساختمان و زد و خورد و عصا محکم نيست؛ اما چوب درخت گيلاس و درختهاي ديگر چوبشان خيلي سفت و سخت است که اگر بخواهند تختي درست کنند، عصايي درست کنند از همان درست ميکنند. خيزُران، نه خيزَران ،يک درختي است که چوبش بسيار سخت و سفت است و در هند روييده ميشود و از آنجا شاخهها و چوبها را ميآوردند تا زندانيها را با آن چوب بزنند. اين چوب به دست خليفهها بود. يزيد(عليه اللعنهًْ) يک چنين چوبي در دستش بود که دردناک بود. اين چوب را به لب و دندان مطهر حضرت ميزد که صداي يک عدهاي بلند شد که «ارْفَعْ قَضِيبَكَ عَنْ هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ».(7) آنجا زينب کبري برخاست و سخنراني کرد و اوضاع را برگرداند و امام سجاد با اينکه دستش بسته است، با اينکه اسير است، يک نيشزن شامي به قصد بيادبي و نيشزدن آمد به پيشگاه امام سجاد و گفت:«مَنْ غَلَب» ،چه کسي پيروز شد؟ فرمود ما. گفت چطور شما پيروز شديد با دست بسته آمديد؟ فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاهًْ فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم»؛(8) وقتي موقع نماز شد، اذان و اقامه ميگويي در اذان نام چه کسي را ميبري؟ ما رفتيم نام پيغمبر را زنده کردیم و برگشتيم. اموي و مرواني خواستند اين نام را حذف کنند. ما رفتيم پيغمبر را، علي را، اهلبيت را، قرآن را زنده کرديم و برگشتيم، پس ما پيروز شديم.
بنابراين غرض آنها خاموش کردن چراغ دين بود و حسين بن علي اين چراغ را روشن کرد، يک؛ خود هم وارد بهشت شد، دو؛ لذا زينب کبری که از هر دو جريان با خبر است، گفت: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً»، خيلي به ما خوش گذشت. ما رفتيم دِيْنمان را ادا کرديم، ميليونها نفر را هدايت کرديم، انقلابها به راه انداختيم، هر کسی ميآيد به ياد کربلاست. الآن شما ميبينيد از ساساني تا پهلوي، اين دو هزار و پانصد سالي که ميگويند مال کوروش و امثال کوروش است ،يک تکه خاک مال اينها در اين کشور نمانده است؛ اين همه سلاطين آمدند و رفتند. حالا پسفردا که اربعين شد، ميبينيد که بيست ميليون آنجا راهاندازي ميشود. اينها را چه کسي راه انداخته است؟ فرمود ما پيروز شديم؛ لذا خوشحاليم.
پس اینکه زينب کبري(س) فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً»، براي چيست؟ يعني به ما خيلي خوش گذشت. دنياي ما تأمين است، آخرت ما تأمين است، برزخ ما تأمين است، بهشت ما تأمين است و برترين و بهترين کارها اين است که ميلياردها بشر را ما راه انداختيم. شما هر جا ميبينيد مبارزه عليه ستم است، سخن از کربلاست. اين گاندي هند گفت: من از کربلا درس گرفتم. کافر هم اگر بخواهد انقلاب کند و زير بار ظلم نرود، اين ميگويد من از کربلا ياد گرفتم. اين يک فخر جهاني است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 21/6/98
مرکز اطلاع رسانی اسرا
_______________________
1.مثير الأحزان، ص90. 2. بحار الأنوار(ط _ بيروت)، ج45، ص164. 3. بقره، 15. 4. الکافی(ط ـ الاسلاميهًْ), ج3, ص201؛ زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص353. 5. آلعمران، 169 و170. 6. بحار الأنوار(ط ـ بيروت)، ج44، ص325. 7. الارشاد في معرفهًْ حجج الله علی العباد، ج2، ص115. 8. الامالي(للطوسي)، ص677.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.