جهادیها در دیدار با رهبر انقلاب چه گفتند و شنیدند
مسعود اکبری
حاج حسین یکتا در گفتوگوی اختصاصی با کیهان روایت کرد
* در روزهای گذشته، گروههای جهادی با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتهاند. با توجه به حضور شما در این دیدار، واکنش حضرت آقا به گزارش افراد جهادی چه بود؟
همیشه در کشور ما کارها با حرکت جهادی جلو رفته است. چه آن موقع که جهادی و قیام للهی همه در خیابانها حاضر شدند و مرگ بر شاه گفتند، چه آن موقع که همه جهادی و قیام للهی در مساجد حاضر شدند و مانع انحراف انقلاب توسط منافقین شدند و چه آن موقع که مردم به صورت جهادی در جبهه حاضر شدند و جلوی صدام ایستادند. به این خاطر هر زمان که در کشور، فضا و کار، پیش برنده شده و پیشرانی و پیش قراولی شده، تفکر جهادی حاکم بوده است.
الحمدلله یک حرکتهایی شکل گرفت و علیالخصوص از بعد از جنگ بیشتر شد و عطف به حرکتهای قبلی بود که ما سال 1359 و قبل از شروع جنگ میرفتیم در روستاها و خرمن مردم را درو میکردیم و نفت به درِ خانه مردم میرساندیم؛ همانی که آقا الان میگویند که باید برگردیم به دهه 60.
شکلگیری اردوهای جهادی که در روزهای اول تحت عنوان اوقات فراغت برای جوانان بود، برای بسیجیها در پایگاهها و نواحی، یا دانشجوها و دانشآموزها که آرام آرام این اوقات فراغت تبدیل شد به یک تفکر خدمت رسانی، نوکری، انقطاع پیداکردن از زندگی روزمره که خب ما شاید در جنگ در 8 سال این را خوب تجربه کردیم و بعد از جنگ در همین ایام هم در فضای راهیان نور یک حرکت جهادی فرهنگی را داریم تجربه میکنیم و بعد این حرکت در موکبهای اربعین تجربه شد و الان راهیان نور در یک راستایی و در یک زمانی و اربعین نیز در یک جغرافیا و یک زمانی؛ ولی آن چیزی که بیشتر از همه زمان و وقت برایش داریم، ضمن اینکه میشود همه آحاد و از هر قشر و تیپ و علایق و سلایق وارد عمل شوند و بیایند خدمت کنند، حرکتهای خدمت رسانی و احسان کردن و کمک کردن به هم نوع است. علاقه داشتن به رفتن به مناطق محروم و سر زدن به ولینعمتهای خودمان است که یکی از نتایج آن، تربیت رهبران اجتماعی برای آینده حکمرانی نظام است.
به این خاطر اردوهای جهادی آرام آرام از یک اردوی اوقات فراغت تبدیل شد به یک تفکر جهادی. چه بسا آن جوان و نوجوانِ آتش به اختیارِ اردوی جهادی رفته و منقطع شده از خانه و دیار، غم و غصه مردم را به اختیار به دلش ریخته، امروز میبینیم که مدیر جهادی نظام میشود و آن مدیر بخش علمی و دانش بنیانی و «های تِک» نظام میشود. آن مدیر سطح بالا و میانی نظام میشود. یا آن پدر و مادر دارای تفکر جهادی آماده تربیت فرزند با تفکر جهادی میشود.
گزارش آن روز در محضر آقا این بود که آقاجان! رویش نسل پر طراوت جوانی که اردوهای اوقات فراغت جهادی برای رفعِ حداقلیِ غم و غصه مردم، امروز تبدیل شده به اقشار و اصناف با علایق و سلایق مختلف برای حل مسائل نظام و آماده شدن برای برداشتن گام دوم با هدف تشکیل تمدن نوین اسلامی زیر پرچم عظمای ولایت برای فتح بالاترین قلل عالم با تفکر جهادی.
به همین خاطر آنچه گزارش در محضر آقا داده شد، عنایتهای امام عصر(عج)، گوشه چشمهای حضرت امام(ره) از عالم بالا و عنایتهای حضرت آقا در شکل گیری این نگاهها بیان شد و خبرهای خوش سازماندهی نسل جوان را در این پیچ مهم تاریخی و عبور از حوادث سخت روزگار با تفکر جهادی برای آقا بیان شد و نقطه نظرات بچهها برای پیشرانی و پیش قراولی این نگاه و تفکر جهادی به محضر آقا ارائه شد.
* نکته خاصی که آقا در این دیدار بر آن تاکید داشتند و برای شما خیلی مهم بود، چه بود؟
مسئلهای که آقا در این دیدار به اعتقاد بنده خیلی تاکید داشتند، توسعه مخاطب بود. یعنی جمله آقا این بود که خیلی از افراد از کمک کردن به محرومین، محروم هستند. شما با ظرفیت سازی و بسترگستری موجب شوید که اینها هم وارد عرصه شوند. دیگر اینکه تفکر جهادی را به گفتمانی در کل جامعه و تمامی عرصهها تبدیل کنید؛ اینکه میشود برای خدا حرکت کرد و قیام لله انجام داد و نتیجه این گفتمان سازی و قیام برای خدا، قطعا برکت الهی است که این از شاخصهای مهم فرمایشات حضرت آقا در دیدار با اعضای گروههای جهادی بود.
* همانطور که شمااشاره کردید، رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با اعضای گروههای جهادی فرمودند:«بایستی کاری کنیم که گفتمان حرکت جهادی به یک گفتمان عمومی تبدیل شود»؛به نظر شما ملزومات نیل به این هدف چیست؟
اول اینکه ما باید آنچه که تا الان داریم را احصاء کنیم؛ از گروههای جهادی و عملیاتهای جهادی تا جغرافیاهای مختلف جهادی. ما باید داشته هایمان را با احصاءکردن به نمودار و آمار و گزارش و به دانشی که از این احصاءکردن تولید میشود، تبدیل کنیم. در گام بعدی باید این دانش را برای استفاده دیگران که میخواهند وارد عرصههای جهادی شوند، قرار دهیم؛ یعنی تولید دانش از داشتههای ما برای سرعت دادن به آن کسانی که میخواهند وارد حرکتهای جهادی شوند.
دوم اینکه یک سیستم آموزشی راهاندازی شود تا عناصری که میخواهند ورود پیدا کنند به عرصههای جهادی به واسطه آموزشهای تجربی، عقیدتی، گفتمانی، نقشه راهی، امام آوایی، امامین انقلاب، نهجالبلاغه و قرآن، آموزش ببینند. که در تعامل با محرومین، مستضعفین و نیازمندان و در تعامل با حرکتهای سازماندهی شده جهادی چگونه باید عمل کنند که در آینده به یک ساختار و سیستم مردمی برسیم.
سوم اینکه ما باید حرکتهای خودجوش پراکنده و متفرق و متکثر را که دارای وحدت فکری و اعتقادی است، تبدیل کنیم به انتظامهای گروهی و مجموعههای دارای اسم و رسم و آرم و نشان که هرکدام در حرفههای مختلف و تخصصهای مختلف و سلایق مختلف، ظهور و بروز پیدا کنند. در این صورت، خلق مخاطب و حداکثری شدن و بکارگیری قشر جوان عمده جامعه عملی میشود.
چهارم اینکه، قطعا یک واسطه قوی لازم هست که خودش مردمی باشد و برای تسهیلگری بین این مجموعههای مردمی با حاکمیت و دستگاههای نظام از نظر قوانین و مقررات و نحوه حمایت و ارائه بودجه و تقسیم کار عملیاتی، یک نقشه راه ایجاد کند که در نهایت ناهماهنگیها به حداقل برسد و حمایتها نیز به حداکثر برسد.
* به نظر شما اطلاعرسانی درباره کارهای جهادی باید چطور باشد؟ اطلاعرسانی بشود یا نشود؟ و اگر بشود با چه مختصاتی؟
اتفاقا حضرت آقا در دیدار اخیر تاکید کردند که اقدامات زیبا و اثرگذارتان را با نگاه هنری و تاثیرگذار، به موقع به اطلاع و سمع و نظر مردم برسانید. وقتی ما کارمان را دقیق و درست به مردم برسانیم، حمایتهای مردمی را نیز در پی دارد، چه کمکهای نقدی، چه اقلامی که مردم ارسال میکنند و چه از حضور خود مردم. اگر گزارشها به موقع، هنری، زیبا و اثرگذار باشد، ارقام مردم، اقلام مردم و افراد مردم در خدمت کار جهادی قرار میگیرد.
* چه نواقصی در پیوست رسانهای کارهای جهادی-مناطق سیل زده، زلزله زده و محروم- وجود دارد؟
به اعتقاد بنده چند پیوست رسانهای لازم است، یک، کار تولیدی قوی قابل پخش در رسانه ملی با تاثیرگذاری بالا، دو، کار تولیدی و توزیعی اثرگذار بسیار مختصر و مفید و کوتاه در حوزه فضای مجازی، سه، کار تولیدی مکتوب در زمینه رمان و قصه با هدف اثرگذاری بیشتر در نسلها و قشرهای
مختلف.
* مورد جالبی در کار جهادی دیده اید که برای خودتان هم تعجب آور بوده باشد؟
ببینید، آنچه که ما دیدیم همان چیزی است که آقا فرمود؛ حرکت خودجوش عظیم در این زلزله از عنایت شهدا بود، ما یکبار دیگر شهدای این نسل را دیدیم و شاهد بودیم که یک عده وسط غصه و غم زلزله و سیل و سیلاب و گرداب، با همه غصهها و قصههای شخصی شان، زندگی را رها کردند و آمدند و برخی تا یکماه و برخی تا دوماه و حتی برخی تا سه ماه ماندن و به منزل بازنگشتند تا یک باری را از دوش مردم آسیبدیده بردارند.
آنچه که ما شاهد بودیم، یکبار دیگر جبهه بود. آن نفر با کامیونش، آن نفر با وانت بارش، آن جوان با آفرودش، آن نفر با موتورسیکلتاش، آن پزشک و دامپزشک با خدمتش،آن روانپزشک و آن طلبه با ارتباط گیریاش با افراد آسیبدیده، آن نیروی عظیم خودجوش آتش به اختیارِ بسیجی با خدمت رسانی عمومیاش، یکبار دیگر به خط شدن این لشکر مخلص خدا را در این حرکت قیام برای خدا به فرمان عبد صالح خدا دیدیم.
* نسبت کار جهادی و آتش به اختیار با قانون چیست؟
اولا به شما عرض کنم، بنده معتقدم وقتی حضرت آقا فرمانی را میدهند، آن خودش قانون است. آقا وقتی میفرمایند آتش به اختیار، خودش قانون است. همه قوانین باید آخر به امضای ولایت فقیه برسد. امروز ولایت فقیه بر ما حکم کرده و دستور داده و قانون کرده که آتش به اختیار با نگاه تمیز وارد عمل شوید.
آتش به اختیارِ تمیز، آتش به اختیاری است که قانونهای از قبل تصویب شده بر زمین مانده را به سرعت محقق میکند و به سرعت به اجرا درمی آورد. آتش به اختیار تمیز، آتش به اختیاری است که خودش قانون را با نگاه جدید، مجبور به تولید میکند. به اعتقاد بنده، آتش به اختیار یعنی چریکهای ولایت که پرچم را در اقصی نقاط عالم میکوبند و دولت و ملت و حاکمیت را به امر ولایت در آن نقطه میآورند و آن نقطه یک پایگاه و یک ساختار و یک سیستم و یک روش جاری و به عبارتی یک نمونهای از یک مرکز رشد میشود که قطعا باری از دوش نظام را برمی دارد.
* الان وضعیت سیل زدگان در گلستان، لرستان و خوزستان چطور است؟ کارها چقدر پیش رفته؟
ما در استان گلستان و در استان خوزستان، آب گرفتگی داشتیم. تخریب به آن معنی نداشتیم، مگر در گلستان در بعضی از روستاها به دلیل رانش زمین در محیط جنگلی و کوهستانی، در استان مازندران هم به مانند لرستان تخریب نداشتیم. آنچه که من بازدید کردم از استانهای گلستان و خوزستان، آب گرفتگی تمام شده است و آب از منازل مردم خارج شده و با گرمای آفتاب عمده منازل تقریبا خشک شده؛ البته لوازم منزل و بنیان و پی خانه مردم آسیب دیده، ولی خانه فعلا قابل استفاده است.
آنچه که ما در استان مازندران دیدیم، تقریبا عمده خانهها کار ساخت و ساز به نیمه یا به انتها رسیده، چون تعدادش زیاد نبوده و خود مردم مازندران، غیرتی و علوی و با شور و شعور وارد میدان شدند.
ولی عمده فشار الان در استان لرستان هست، بخاطر اینکه دورود، ازنا، الیگودرز، خرمآباد، معمولان، پل دختر و همه روستاهای مجاور دچار سیل زدگی از جنس تخریب شده است. بنیاد مسکن تمام قد در میدان است. برای اختصاص وام به مردم و اختصاص مصالح به مردم، خیریهها هم وارد عمل شدهاند و انشاالله تا شب عید نوروز 90 درصد غصهها حل شده باشد تا عید امسال را یک عید با شادی و شور و شعف در بین مردم ببینیم؛ هر چند هنوز کار انجام نشده بسیار زیاد هست.
* شما خودتان هنوز در این مناطق مشغول فعالیت هستید؟
ما الان در دو سه روستا در پلدختر تحت عنوان جمعیت مردمی امام رضاییها حضور داریم و علاوهبر این، کمکهای نقدی مردم را هم در استانهای خوزستان، لرستان، مازندران، گلستان و مناطق دیگر چه در قالب گروههای جهادی بهداشت و درمان و چه در قالب کمک به کارآفرینی، چه در ساخت و ساز منازل مردم دریافت و سازماندهی میکنیم و انشاالله گزارش آن را هم به سمع مردم میرسانیم.
* کمی از مشاهدات و اطلاعات خود از فعالیت سلبریتیها در مناطق سیل زده بگویید. نظر مردم درباره حضور و فعالیت اینها چه بود؟
وقتی یک اتفاقی میافتد، همه دوست دارند که کمک کنند. ماشاالله نیت همه هم خیر است. ولی ما دیدیم که وقتی تحت عنوان جمعیت امام رضاییها با پرچم علی بن موسی الرضا(ع) در دو حادثه اخیر زلزله و سیل به مردم فراخوان دادیم، عمده سلبریتیها و شخصیتهای اجتماعی و هنرمندان و ورزشکاران آمدند و جمع شدند و شماره حساب ما را هم اعلام کردند.
شاید یکی دو سه چهار مورد حرف و حدیث و نقلی شد، اما به اعتقاد من ما باید بتوانیم زیرساخت و بستری درست کنیم تا همه خیریهها و خیرین و سلبریتیها و همه هنرمندان و ورزشکاران و همه فعالین اجتماعی که در این شرایط حالشان خوب نیست و میخواهند با کمکشان، حالشان را خوب کنند و حال دیگران را هم خوب کنند، بتوانند در زمین ما بازی کنند.
* شما در بیشتر حوادث غیرمترقبه حضور داشته اید و از نزدیک وضعیت را لمس کردهاید. بنظر شما ضعف ما در اینگونه حوادث چیست؟ چه در بعد پیشگیری از افزایش تلفات و خسارات برخی حوادث و چه در بعد امدادرسانی و مدیریت بحران.
الحمدلله اوضاع ما روز به روز بهتر میشود. این بار هلال احمر در سیل بسیار قویتر از زلزله عمل کرد. با تیمهای جدیدتری و حوزههای عمل جدیدتری. این بار سازماندهی بزرگی که در سیل انجام شد، ما در زلزله به این معنی نداشتیم.
به این خاطر از موکبهای امام حسین(ع) تا بسیجیهای دانشجو و دانشآموز و مساجد و محلات تا سازمان داوطلبان هلال احمر تا جمعیت امام رضاییها تا اردوهای جهادی همه سازماندهی
بهتری داشتند. اما قطعا جدا از ستاد بحرانی که در کشور داریم، ما یک ستاد سازماندهی و هماهنگی و ستاد عملیات کلی در لحظات بحران برای نیروهای امدادی و مومن و انقلابی و مردمی نیاز داریم تا در آن لحظه همدیگر را پیدا کنند و با اطلاعاتی که از قبل از هر استانی دارند، در مکان مناسب جانمایی شوند.
* چه شد که برنامه روایت مردم را ساختید؟ واکنشها چه بود و چرا تعطیل شد؟
در برنامه روایت مردم ما رفتیم وسط بازار، مردم دردهایشان را رودررو گفتند. وقتی ارتباط منطقی و عقلایی برقرار شد، عملا به ما یگانِ بسیجیِ غواصِ شبِ عملیات نیازی نبود، چون خط تثبیت شد و یگانهای ساری و جاری نهادی و ارگانی ماموریت خودشان را ادامه میدادند.