لزوم بیاعتنایی به تکاثرطلبان(خوان حکمت)
ما يک علمي داريم به نام فقه که میگوید چه حلال است، چه حرام است، چه چيزي واجب است و چه واجب نيست. يک اخلاق داريم که به نزاهت روح برميگردد. فنّ شريف اخلاق از فقه جدا نيست. در فقه ميگويند اگر کسي خواست نماز بخواند، وضو گرفتن واجب است. اگر خواست به زيارت برود، وضو گرفتن مستحب است. اينها حکم فقهي است؛ ولي همين فقه و همين ائمه(عليهم السلام) که وضوي واجب و مستحب هر دو را گفتند، گفتند اگر کسي وضو گرفت عازم مسجد شد؛ اما دروغي گفت ـ خداي ناکرده ـ ستمي کرد نسبت به کسي، بدي گفت، فحشي گفت، غيبتي کرد، اهانتي کرد، آبروي کسي را برد، مستحب است دوباره وضو بگيرد.(1) اين پيوند اخلاق است با فقه.
به ما گفتند شما نامحرم را نگاه نکنيد، اين حکم فقهي است: (قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ)،(2)، از آن طرف هم گفتند کسي که برجي ساخت، اتومبيل گرانقيمتي دارد، در خيابان راه ميرود، حرکت ميکند تا خود را نشان بدهد، به او هم نگاه نکنيد؛ اين نگاه نکردن حکم فقهي نيست، اين حکم اخلاقي است. هم آنجا ميفرمايد که چشم خود را از نامحرم ببند و نگاه نکن، هم اينجا ميگويد آن کسي که خانهاي و قصري ساخت، اتومبيل گرانقيمتي دارد، ميخواهد خود را قاروني نشان بدهد، به جاي اينکه کوثري فکر بکند، متکاثرانه ميانديشد نگاه نکنيد. اینکه گفتند اين را نگاه نکنيد، حرام نيست، نگاه نکنيد اخلاقي است، وقتي شما نگاه نکرديد، او حواسش را جمع ميکند. اين کسي که با اتومبيل گرانقيمت در خيابان راه ميرود، براي چيست؟ براي اينکه ميخواهد نشان بدهد. وقتي ببيند جامعه عاقل است و اصلاً به او اعتنا نميکند، اين خود را جمع ميکند. اين کسي که قصر مجلل ميسازد، براي چه ميسازد؟ براي اينکه ديگران نگاه بکنند، او لذت میبرد. وقتي ميبيند ديگران بياعتنا هستند، نگاه نميکنند، او خود را جمع ميکند.
قارون چنين فکر ميکرد: (فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ) تا مردم بگويند: (يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ).(3) اينکه در قرآن فرمود: (لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَي مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرهًْ الْحَيَاهًْ الدُّنْيَا ؛ هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروههایی از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههای زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم)،(4) اين يک هشداري به آن شخص داد و يک دستوري به ما. به ما گفت که چشمدرازي نکنيد، چرا نگاه ميکنيد؟ آن وقت او بساطش را جمع ميکند. به او هم گفت که حواست جمع باشد، اين شکوفه است: (زَهْرهًْ الْحَيَاهًْ الدُّنْيَا)، اين «زهر» با « ز، أُخت الراء» و «هاء هوز»،يعني شکوفه. فرمود همه اينها بايد بدانند که اين ثروتمداري و تکاثري در قبال کوثري، اينجا جاي سرد است، اول. دوم: جاي سرد درخت ميوه نميدهد. شما حالا ببينيد اين کساني که در دامنه کوه البرز زندگي ميکنند، هر چه شيارش بيشتر باشد از قله دماوند فاصلهاش بيشتر باشد، بله آنجا ميوه ميدهد؛ اما آن آقاياني که آشنا هستند، دامنه کوه دماوند از اين منطقه پلور هر چه بالاتر برويد، اصلاً درخت سبز نميشود. فرمود بفهم که هيچ کسي از اين راه ميوه نميچيند. اين فقط شکوفه است. اين منطقههاي سرد همينطور است. اين درخت سبز ميشود، شکوفه پيدا ميکند در شهريور؛ تا اين شکوفه ميخواهد باز بشود سرماي مهر ميرسد. فرمود حواستان جمع باشد، براي متکاثر فقط (زَهْرَةَ الْحَيَاهًْ) است، در اين آيه سوره «توبه» فرمود: (زَهْرَهًْ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا)؛ يعني اينها که متکاثر هستند به جاي اينکه کوثري فکر بکنند، به سمت تکاثر ميروند، مطمئن باشند که ميوه نخواهد شد.
ولي به ما ميفرمايد شما هم چشمدرازي نکنيد. ميبينيد همان قرآني که ميگويد نامحرم را نگاه نکن، چشمت را مواظب باش که حکم فقهي است، همان قرآن ميگويد اين اتومبيلها و اين قصرهاي فاخر را نگاه نکن، اين حکم اخلاقي است؛ اگر کسي نگاه نکند، آنها چه داعي دارند لباس فاخر بپوشند، اتومبيل خوب نشان بدهند؟ کسي به اينها اعتنا نميکند. آن وقت نه ما اختلاس داريم نه نجومي، اين راهش است.
بنابراين اخلاق ميتواند جامعه را اصلاح کند. اگر آنها اخلاقي نينديشند، کوثري فکر نکنند، جامعهای که کوثري فکر ميکند، اخلاقي تربيت شده است، ميتواند آنها را اصلاح کند. آنها را ذات أقدس اله فرمود حواستان جمع باشد، يقيناً ميوه نخواهد شد، از زندگي فاخرِ اختلاسي و نجومي و اينها کسي ميوه نميچيند يا سر از زندان درميآورد يا جاهاي ديگر.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 10/5/98
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تحفالعقول، ص363.
2.نور، 30 .
3. قصص، 79.
4. طه، 131.
* خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.