افق آرمانی «شعر انقلاب» در نگاه رهبری
رضا اسماعیلی
«شعر انقلاب شعری است که در خدمت اهداف انقلاب است. در خدمت عدالت، در خدمت انسانیّت، در خدمت دین، در خدمت وحدت، در خدمت رفعت ملّی، در خدمت پیشرفت همهجانبه کشور، در خدمت انسانسازیِ به معنای واقعی کلمه در کشور؛ این میشود شعر انقلاب که در جهت اهداف انقلاب است.»
(از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران، 10 تیر 1394)
با بازخوانی و مرور بیانات راهبردی مقام معظم رهبری در دیدارهای سالانه با شاعران انقلاب، و تامل در کلیدواژههای مورد تاکید ایشان، به روشنی در مییابیم که امین شعر انقلاب برای بالندگی و زایندگی هر چه بیشتر شعر و ادبیات انقلاب، به ارائه راهکارهای قابل تاملی پرداختهاند که لازمه تحقق آنها، تدوین برنامهای جامع توسط مدیران و متولیان فرهنگی با همراهی و همدلی اصحاب فکر و فرهنگ است.
و اما اینکه در طول چهل سال گذشته تا چه میزان به افق آرمانی شعر انقلاب نزدیک شدهایم و دغدغههای رهبری برای ارتقا زبان و ادب پارسی و بالندگی شجره طیبه شعر انقلاب تا چه حد- در عمل نه شعار- مورد اقبال و استقبال مسئولان و سیاستگذاران نهادهای کلان فرهنگی قرار گرفته است، جای اما و اگر دارد!
تاکید هنوز و همیشه رهبر ادیب انقلاب، نگاه به شعر بهعنوان ثروت و سرمایه ملی است. ایشان شعر و ادبیات را از مهمترین مولفههای فرهنگ ساز جامعه ایرانی میدانند. سرمایهای که حفظ هویت ایرانی، اسلامی ما در گرو صیانت و پاسداری هوشمندانه از آن است. از همینرو این رسالت سترگ بر دوش اصحاب فکر و فرهنگ- بهخصوص شاعران- سنگینی میکند که با بازخوانی این بیانات راهگشا که در راستای اعتلا و ارتقای زبان و ادب پارسی است، به ندای رهبر انقلاب لبیک اجابت بگویند و برای تحقق این مطالبات گامهای بلندتری بردارند.
در ادامه این یادداشت، به تبیین و تحلیل پنج مطالبه بنیادی رهبر انقلاب از نسل شاعران انقلاب و مدیران فرهنگی میپردازیم. مطالباتی که در طول چهل سال گذشته به نحو شایسته و بایسته به آنها پرداخته نشده است. امید آنکه این تذکر و یادآوری برای شاعران مومن و باورمند به آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی- بهخصوص شاعران جوان- تلنگری باشد تا با تامل بیشتر در بیانات رهبری، با زبان گویای شعر به تحقق این مطالبات بیشتر بیاندیشند.
تقویت گفتمان «عدالت خواهی»
یکی از مطالبات مهم رهبر انقلاب از شاعران انقلاب، تقویت گفتمان «عدالت خواهی» و مبارزه با تبعیض و بیعدالتی و مفاسد اقتصادی در جامعه است. ولی بعضیها به غلط فکر میکنند که شاعر انقلاب به اعتبار اینکه «شاعر انقلاب» است، بیهیچ تحلیلی و در هر شرایطی- آرام و سر به زیر- باید همواره همسو و «آفرینگوی» سیاستهای مسئولان نظام باشد. علیرغم چنین تصوری، شاعر اصیل انقلاب به اقتضای رسالتی که بر دوش دارد، باید همواره همچون دیدهبانی بیدار برای انقلاب جانی بیقرار و چشمی نگران داشته باشد و هر گاه که موجودیت انقلاب را در خطر میبیند- بهعنوان سخنگو و نماینده مردم- و برای حفظ انقلاب، دولتمردان و مسئولین خاطی را بازخواست و مواخذه کند. هم چنانکه بعد از پایان جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه این اتفاق افتاد. شعر بعد از جنگ، به خاطر کمرنگ شدن ارزشهای انقلاب، تبعیض، بیعدالتی و ایجاد گسلهای عمیق طبقاتی در جامعه، به شعری مطالبه گر و معترض تبدیل شد. معترض به استحاله فرهنگی، معترض به تبعیض و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، معترض به احیای فرهنگ سرمایهسالاری،اشرافیگری و تجملگرایی، معترض به خاموشی و فراموشی مردان جبهه و جنگ و بازماندگان شهدا و... بدیهی است شعری از این جنس، چندان مورد استقبال و توجه برخی مسئولان و متولیان امر قرار نمیگیرد، مسئولانی که خود در به وجود آمدن این وضعیت و دامنزدن به آن، بیتقصیر نیستند! ولی به رغم بیاعتنایی و سکوت مسئولان، اینگونه از شعر به خاطر برخورداری از ویژگیهایی چون سادگی، صداقت، صراحت، جسارت و همزبانی با مردم، شدیداً مورد استقبال عمومی قرار گرفت و مردم بر پیشانی آن مٌهر تأیید زدند. علیرغم تاکید رهبر انقلاب، متأسفانه شعر انقلاب– منهای دهه اول و دوم انقلاب- در حوزه عدالت خواهی و مبارزه با تبعیض و مفاسد اقتصادی کارنامه چندان مقبول و قابل دفاعی ندارد. از همین رو ضروری است که شاعران دغدغه مند انقلاب بعد از این بیشتر به این موضوع بپردازند و نقشی تاثیرگذارتر در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی بازی کنند.
البته نباید فراموش کرد که اعتراض شاعر انقلاب، باید اعتراضی ایجابی و سازنده باشد، نه اعتراضی تخریبی و بازدارنده. اعتراض شاعر انقلاب باید در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شود و از جنس «امر به معروف و نهی از منکر» باشد. اعتراضی که هدف غایی و نهایی آن «افزایش ظرفیت نقدپذیری» جامعه برای حرکت به سمت اصلاحات اصیل اسلامی است. چنانکه رهبر انقلاب میفرمایند:«مراقب باشید زبان شما با زبان کسی که اعتراض به گفتمان انقلاب اسلامی دارد، یکی نشود...شعر انقلاب یک هویتی دارد؛ در واقع متصدی و مباشر و میداندارِ ارائه گفتمان انقلاب اسلامی است؛ این را باید حفظ کنید؛ نباید این تحتالشعاع برخی از هیجاناتی قرار بگیرد که ناشی از تألمات شاعر است نسبت به یک مسئلهای، نسبت به یک قضیهای، نسبت به یک چیزی. بالاخره همه جا ناهنجاریهائی وجود دارد، روح لطیف شاعر هم دچار تألماتی میشود، این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستی آن گفتمان اصلی انقلاب، آن هویت اصلی انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید برای انقلاب حرف بزنید، باید برای گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید.»
(بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از شعرا به تاریخ 24 مرداد 1390)
«آرمانخواهی» واقع گرایانه
از دیگر مطالبات رهبری از نسل شاعران انقلاب،«آرمانخواهی» واقعگرایانه است. اما متأسفانه گاهی بعضی از شاعران با سرودن شعرهای سیاه، زیر نقاب آرمان خواهی به نفی همه دستآوردهای انقلاب اسلامی و دمیدن روح یاس و ناامیدی در جامعه میپردازند که قابل قبول نیست. رهبر فرزانه انقلاب با تاکید بر روحیه آرمان خواهی در نسل شاعران انقلاب، و برای پیشگیری از سوء برداشت از این مفهوم، در بیانیه گام دوم به تعریف و تبیین درست این «کلیدواژه» پرداخته و میفرمایند: «جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود به شدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان به شدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصله میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.»
اگر به مرور تاریخ ادبیات ایران و جهان بپردازیم، متوجه خواهیم شد مسیر حرکت ادبیات یک کشور، از نقطه «آرمانگرایی» آغاز و پس از عبور از منزل «واقعگرایی»، در بستر ناکامیهای اجتماعی، به نقطه روزمرّهگی ختم میشود. در واقع، اگر ادبیات کشوری بعد از گذر از منزل «آرمانخواهی»، در دایره «واقعگرایی» که نقطه اعتدال است به حرکت خود ادامه دهد، دچار روزمرّهگی نمیشود اما عموماً بحرانها و ناکامیهای سیاسی- اجتماعی، آن را از دایره «واقعگرایی» و اعتدال منحرف و دچار روزمرّهگی میکند.
از میان شاعران انقلاب،اشعار زنده یاد قیصر امین پور با دیدگاه رهبری درخصوص آرمانخواهی واقعبینانه انطباق بیشتری دارد. قیصر از آن دسته شاعرانی بود که با گره زدن «آرمانخواهی» و «واقعگرایی»، بعد از بحران سیاسی پذیرش قطعنامه- به رغم بسیاری از شاعران که فکر میکردند دنیا به آخر رسیده است- ناامید نشد و با هوشمندی انقلابی همچنان به رفتن ادامه داد، چنانکه خود در دیداری که با بعضی از شاعران در اواخر عمر داشته با صراحت بر «صداقت انقلابی» خویش پای میفشارد و میگوید: «الحمدلله برخلاف افرادی که رفیق نیمه راه هستند و میگویند ما برخی شعرها را نگفتیم و انگار توبه کردند از انجام برخی کارهایشان در گذشته، ما اینگونه نیستیم و لااقل در آن لحظهای که شعرها را گفتیم صداقت داشتیم، چون الحمدلله نه برای سکه بود و نه برای تکهای زمین».
موضعمندی: «نه» به سکولاریسم
توصیه و تاکید همواره رهبر حکیم انقلاب به شاعران، بیرون آمدن از پیله انفعال و رخوت و داشتن «موضع» در میدان مبارزه حق و باطل است. از همین روست که در دیدار با شاعران و ذاکران بارها و بارها بر این نکته کلیدی تاکید کردهاند که شاعر و ذاکر انقلاب نباید سکولار باشد. متأسفانه گاهی ما بیتوجهی میکنیم که شعر آئینی و انقلاب، هم ریشهاند و نباید از هم تفکیک شوند. گاهی دیده میشود که برخی از شاعران، خرج شعر آئینی را از شعر انقلاب جدا میکنند و صرفا به مدح و منقبت و مرثیه میپردازند. حال آنکه شعر آئینی و انقلاب از یک ریشهاند و شایسته است در یک پیوند تنگاتنگ همدیگر را تقویت کنند و مکمل هم باشند.
یکی از دغدغههای جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای اخیر، شعر دینی و آئینی ما بوده است و در تمام دیدارهایی که شاعران با ایشان داشتهاند، به نکات بسیار دقیق و عمیقی در این زمینه اشاره کردهاند. تأکید رهبر انقلاب بر این است که در شعر آئینی باید با بیانی معقول و منطقی از صورت دین به سیرت دین هجرت کنیم تا نسل امروز بتوانند با خواندن این شعرها الگوبرداری کنند.
تاکید بر این نکته از آن جهت ضروری است که در سالهای اخیرعدهای با استناد به اینکه کار اصلی شاعر آیینی چیزی جز مدیحهگویی و مرثیهسرایی نیست، اراده کردهاند خرج «شعر آیینی» را از «شعر انقلاب» جدا کنند. بدیهی است که این تفکیک، تبعات جبرانناپذیری برای انقلاب دارد که کمترین آن انفعال و بیتفاوتی نسبت به مسائل داخلی و جهان اسلام و سرودن شعر خنثی و بیخاصیت است. اگر با این توطئه مقابله نشود، بدون شک شعر آیینی ما در برزخ «سکولاریسم» هبوط میکند و از ایفای رسالت انسانی، اجتماعی و دینی خود که انسانسازی و جامعهسازی است باز میماند. البته در این امر مهم آنچه که مورد نظر است، نه سیاستبازی و سیاستزدگی، بلکه پیروی دقیق و هوشمندانه شاعران و ذاکران آیینی از سیره سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است، نه چیزی کمتر یا بیشتر.
آری، شعر آئینی همچون شعر انقلاب، باید لهجه حماسی و ظلمستیز داشته باشد. یعنی باید در مقابل جهانخواران و مستکبرین قد بر افراخته و با زبانی رسا و گویا به افشای استکبار جهانی و صهیونیسم بپردازد. شاعران آئینی نباید نسبت به مسائل داخلی و همچنین جهان اسلام بیتفاوت باشند و موضع انفعالی بگیرند. توصیه و تاکید همواره رهبر انقلاب به شاعران، بیرونآمدن از پیله انفعال و رخوت و داشتن «موضع» در میدان مبارزه حق و باطل است. از همین روست که در دیدار با شاعران و ذاکران بارها و بارها بر این نکته کلیدی تاکید کردهاند که شاعر و ذاکر انقلاب نباید سکولار باشد. چرا که در نگاه امین شعر انقلاب، یکی از مهمترین ویژگیهای شاعر اصیل انقلاب «موضعمندی» است. تعریف سادهتر موضعمندی «ظالمستیزی» و «مظلومنوازی» است. ایشان در این خصوص میفرمایند: «من میخواهم عرض بکنم- بارها البتّه این را در این جلسه و در خیلی از جلسات دیگر گفتهایم- بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد. یک وقت دعوای مشتبهی است، آن بحث دیگری است، وقتی که حقّی هست و باطلی، اینجا بیطرفی معنا ندارد؛ باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد؛ حالا یکی میتواند به شکل نظامی بِایستد، یکی به شکل سیاسی بِایستد؛ به اَشکال مختلف میشود ایستاد، یک نفر هم با زبان، با بیان، با اندیشه میتواند بِایستد؛ باید ایستاد. شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بیطرف باشد. اگرچنانچه شاعر، هنرمند بیطرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آنوقت خیانت کرده، جنایت کرده؛ بحث اهمال دیگر نیست، بحث جنایت است. خب، شما ملّتتان مظلومیّتهای زیادی در این سالهای متمادی داشته، این مظلومیّتها گفتن دارد، این برای دنیا منعکس شدن دارد.»
(از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران به تاریخ 10 تیر 1394)
توجه به سبک زندگی «ایرانی – اسلامی»
یکی دیگر از مطالبات و دغدغههای جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای اخیر و در تمام دیدارهایی که شاعران و اصحاب فکر و فرهنگ با ایشان داشتهاند، تاکید بر پرداختن هنرمندانه به سبک زندگی «ایرانی – اسلامی» و مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن در شعر انقلاب و بهخصوص شعر آیینی است. چنانکه در دیدار با شاعران در سال 1392
فرمودند:
«من بارها در همین جلسه و جلسات دیگر گفته ام که مسئله جهاد نظامیِ هشت ساله ما چیز کمی نبود، چیز مهمی بود که به نظر من در شعر ما خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد...همچنین جهادِ بنای جامعه اسلامی، جهاد استحکام بخشیدن به ساخت قدرت ملی که ما مکرر رویش تکیه کردیم، جهاد اصلاح سبک زندگی- که عرض کردیم متن تمدن اسلامی این است و آنچه که در غیراز سبک زندگی بحث میکنیم، همه شکلها و شیوهها و اندازه گیریها است- اینها هر کدام یک جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد.»
با وجود تمام این تاکیدات، متأسفانه در طول سالهای گذشته تبیین سبک زندگی «ایرانی – اسلامی» بهعنوان یک دغدغه جدی ذهن و زبان شاعران را به خود مشغول نکرده است. این تعلل و کوتاهی در شعر دینی و آیینی ما نمود بیشتری دارد. چرا که در سالهای اخیر گروهی شعر آیینی را تنها در مناقب و مراثی خلاصه کردهاند و تصور اینکه شعر آیینی چیز دیگری غیراز مدح و منقبت و سوگ و مرثیه هم میتواند باشد، برای آنان دشوار است. حال آنکه شعر اصیل آیینی که منبعث از جهانبینی توحیدی و روح معنویت است، رسالتی فراتر از مناقب و مراثی دارد. در شعر معنوی – نه مذهبی – از آنجا که شاعر به بزرگان دین به چشم «اسوه» نگاه میکند نه «اسطوره»، با رویکردی «فرامذهبی»، انسانی و معرفت شناسانه، به بازنمایی سیمای روشن بزرگان دین میپردازد. رمزگشایی از حقیقت دین با بازخوانی تفکر اصیل دینی، ترسیم سیمای «انسان کامل» و تبیین مولفههای «سبک زندگی اسلامی» هدف غایی و نهایی شعر معنوی است.
بدون تردید درباره بزرگان دینی ابعاد ناگفته فراوانی وجود دارد که ما میتوانیم در شعر آئینی به آنها بپردازیم. ما باید سیره عملی اهل بیت (علیهمالسلام) را با استناد به احادیث و روایاتی که از آن ذوات مقدس به یادگار مانده است در شعر آیینی تبیین کنیم. بهطور مثال پرداختن به مسائلی از قبیل مردم داری، ساده زیستی، پوشش، حرمت پیران، رفتار با کودکان، آداب زندگی اجتماعی و... که منظومه آنها سبک زندگی اسلامی را میسازد، امروز باید در آیینه شعر آیینی به تماشا گذاشته شود.
اصلاح و بازسازی سامانه فرهنگی کشور
دغدغه دیگری که ذهن و زبان رهبر انقلاب را در طول سالهای گذشته به خود مشغول کرده است، ضعف و ناتوانی سامانه فرهنگی کشور برای اعتلا و ارتقا زبان و ادبیات متعهد و انقلابی است. از همین رو، بازخوانی بیانات رهبری در دیدارهای سالانه با شاعران، توسط مسئولان و متولیان فرهنگی ضرورتی مضاعف دارد. زیرا به خاطر حضور مدیران نهادهای کلان فرهنگی در این دیدارها، مخاطب بخشی از بیانات رهبری نه شاعران حاضر در مجلس که بیشتر مدیران محترم فرهنگیاند واشارات ظریف رهبری در بعضی از فرازها، در حُکم گفتن به «در» است تا «دیوار» بشنود! بهخصوص فرازهایی از این بیانات که ازتعلل و کوتاهی مدیریتهای فرهنگی در تحقق این مطالبات حکایت میکند. علت این تعلل و تزلزل نیز مشخص است. با کمال تأسف باید گفت که بسیاری از نهادهای کلان فرهنگی از رسالت ذاتی خویش فاصله گرفته و به عمل زدگی، روزمَرگی و روزمرّه گی گرفتار شدهاند. چرا که نهادهای دولتی به فعالیتهای فرهنگی نگاه تقویمی، مناسبتی و سلیقهای دارند. در واقع بسیاری از فعالیتهای این نهادها صرفاً با هدف ارائه عملکرد و «بیلان کار» صورت میگیرد. از همین رو نگاه بسیاری از مدیران فرهنگی به اصحاب فکر و فرهنگ، نگاه ابزاری ست. دیگر اینکه بسیاری از فعالیتهای آنان مقطعی و بیبنیان است و تداوم و استمراری ندارد؛ به این معنا که با عوض شدن مدیر فرهنگی یک نهاد، کارنامه آن فعالیت برای همیشه بسته میشود و مدیر جدید با سلیقهای دیگر، در راهی جدید گام بر میدارد.
از همین رو، امین شعر انقلاب در دیداری که در سال 95 با شاعران داشتند، ضمن اشاره به فعالیتهای مؤسسه شهرستان ادب فرمودند: «حالا که آقای وزیر محترم هم اینجا حضور دارند بگویم؛ گویا دولت اخیراً یک دورههای کوتاهمدّتی درست کرده است برای اینکه شاعر تربیت بشود، امّا با یک روز و پنج روز و دو هفته که شاعر تربیت نمیشود؛ اینها کار همین مجموعههای فنّیِ مردمی مثل شهرستان ادب است. دستگاههای دولتی هم اگر میخواهند کاری بکنند باید به اینها کمک کنند؛ باید کمک کنند به اینها، اینها را تقویت کنند، تجهیز کنند تا اینها بتوانند کار خودشان را انجام بدهند.»
حکایت همچنان باقی است...
رهبر انقلاب در طول سالهای گذشته بارها و بارها ضرورت توجه به شعر بهعنوان ثروت ملی را به مدیریتهای کلان فرهنگی یادآور شدهاند. از جمله در بیانات سال 1387 که صریحا فرمودند:«شکى نیست که شعر یک ثروت ملى است. اگر کسى در این تردید بکند، در یکى از بدیهىترین مسائل تردید کرده. شعر یک ثروت براى هر کشور است؛ یک ثروت بزرگ و پرثمرى است. اولاً باید این ثروت را ایجاد کرد، ثانیاً باید این را روز به روز افزایش داد که دچار خسران و کم آمدن و کاهش نشود. ثالثاً باید از آن براى نیازهاى کشور استفاده بهتر و برتر کرد».
نکات گفته شده، تلاشی برای نزدیک شدن به «افق آرمانی» شعر انقلاب و تنها بخش کوچکی از مطالبات رهبری از مدیران فرهنگی و نسل شاعران انقلاب است. بدیهی است مطالبات رهبر فرزانه انقلاب در این چند محور خلاصه نمیشود و موارد بسیار دیگری را نیز میتوان بر آنها افزود که باید در فرصتی فراختر به آنها پرداخته شود. امید آنکه مسئولان فرهنگی کشور با بیدارباش رهبری از خواب خرگوشی بیدار شوند و این سرمایه معنوی را که سند و شناسنامه هویت فرهنگی ماست، بیش از پیش دریابند. چرا که بیانات راهبردی رهبری در حکم نقشه راهی ست که مدیران دغدغهمند برای تحقق آن در «گام دوم انقلاب» باید گامهای بلندتری بردارند– اینچنین باد.