نگاهی به موقعیت ممتاز و منحصر به فرد ایران اسلامی در منطقه غرب آسیا-بخش دوم
پیروز بر تحریمها با امنیت و اقتدار ایرانی
تغییر بنیادین ایدئولوژی حکومت در ایران و یافتن ماهیت الهی و مذهبی که به واسطه تحقق انقلاب اسلامی صورت گرفت ایران را به یکی از کشورهای قدرتمند منطقه و جهان تبدیل کرد، کشوری که در هر گونه تعامل و تبادل منطقهای نقش مؤثری دارد و بدون حضور ایران در معادلات استراتژیک نمیتوان انتظار تحول مثبتی در منطقه داشت.
ایران در منطقه غرب آسیا یک کشور منحصر به فرد است، از نظر زبان، مذهب، ملیت و هویت، ایران شبیه هیچ یک از کشورهای منطقه نیست، تا پیش از انقلاب ایران کشوری در اردوگاه غرب بود که با هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی جایگاه ژاندارمی منطقه را به دست آورده بود. تحلیل شاه این بود که با توجه به همسایگی ایران با سردمدار اردوگاه کمونیسم، استقلال و پیشرفت کشور در گرو تبعیت از ابرقدرت جهان سرمایهداری است، فقدان مشروعیت داخلی نیز عملاً برای رژیم پهلوی چارهای جز تکیه به قدرتهای جهانی باقی نمیگذاشت، پس از انقلاب با تغییر کامل نخبگان حاکم و به ویژه با تغییر جهانبینی حاکمیت که با پشتیبانی گسترده مردمی همراه بود نفی سلطهگری و سلطهپذیری به عنوان اصل اساسی سیاست خارجی کشور مورد اجرا قرار گرفت.
بازگشت به اسلام
یکی از مهمترین تغییرات بنیادینی که پس از تحقق انقلاب اسلامی در ایران صورت گرفت بازگشت به ارزشهای والای اسلامی و فرهنگ مذهبی بود که سالها از ایران فاصله گرفته بود و جای خود را به فرهنگ وارداتی غرب داده بود. در واقع یکی از مهمترین دلایل دشمنی غربیها با انقلاب ایران همین مسئله است.
حجت الاسلام والمسلمین «خلیل منصوری» مدرس حوزه علمیه قم، پژوهشگر و نویسنده در گفتوگو با گزارشگر کیهان به مسئله مهم بازگشت به اسلام اشاره میکند و میگوید: «بازگشت به اسلام به عنوان تنها راه حل واقعی و اصلی در گفتمان انقلاب اسلامی برجستهسازی شده است. این امر موجب شده تا دیگر مکاتب جعلی که مدعی آزادیخواهی بشری بودند به محاق بروند و مردم با بازگشت به اسلام اصیل خواستار طرد مستکبران و ظالمان و استعمارگران برآیند.»
وی اضافه میکند: «دشمنان با درک چنین تأثیری در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی تلاش کردند تا این اندیشه و گفتمان را به سوی نابودی بکشانند، وقوع جنگها، ایجاد جریانهای بیهویت و بیارزشی همچون طالبان، القاعده و داعش و حتی مطرح کردن مدل ترکیه از جمله برنامههایی بود که دشمنان برای ایجاد ناامیدی در دل ملتهای امیدوار و بیدار منطقه پدید آوردند. اما با این همه توطئه و ترفند و تهدید، ایران اسلامی راه خود را پیدا کرده و مردم منطقه غرب آسیا با درک صحیح حق از باطل و جداسازی جریانهای به ظاهر اسلامی به مقاومت اسلامی با دشمنان پرداختهاند. مردم فلسطین، سوریه، عراق، بحرین، یمن، عربستان و حتی شمال آفریقا به امید بهرهگیری از جریان اصیل اسلام، قیامها و حرکتهایی به عنوان بیداری اسلامی شکل دادند که هر چند با مقابله و دشمنی «مستکبران، اشغالگران و ظالمان سهگانه شوم «عربی، غربی، عبری» مواجه شد اما ملتهای منطقه ناامید نشدند و جریانهای اسلامی و مقاومت اسلامی در منطقه به یک جریان قوی تبدیل شده که آمریکا را از منطقه رانده و اشغالگران را پشت دیوارهای بلند محدود و محصور ساخته است.»
سیاست برد و باخت
مؤلفههای قدرت ملی برای هر کشوری متفاوت است برخی از کشورها از جمعیت مناسب، محدوده سرزمینی مناسب، منابع طبیعی مناسب، محیط جغرافیایی و استراتژیک مناسب و... برخوردارند، اما به ندرت میتوان کشوری را پیدا کرد که همه این ویژگیهای ممتاز و استراتژیک و منحصر به فرد را با هم دارا باشد و جمهوری اسلامی ایران از جمله معدود کشورهایی است که همه این خصوصیات را با هم دارد.
«مهناز کرباسی» کارشناس مسائل بینالمللی در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «در محیط بینالملل که غالباً آنارشیک و نزاعآمیز است و کشورها برای رسیدن به منافع بیشتر و اهداف استراتژیک با یکدیگر رقابت و حتی منازعه دارند همه معاملات بینالمللی درچارچوب راهبرد بازی با حاصل جمع صفر و برد، برد صورت میگیرد اما به جرأت میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران در اکثر معاملات منطقهای و بینالمللی و اکثر گفتمانها و راهکارهای دیپلماتیک برنده بوده و طرف مقابل مجبور به دادن امتیازات زیادی شده است.»
وی اضافه میکند: «موقعیت جغرافیایی مناسب در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس، محدوده گسترده سرزمین، جمعیت با کیفیت و با کمیت مناسب، وجود ذخائر عظیم نفت و گاز داشتن نظامی مشروع که از حمایت گسترده مردمی برخوردار است و دیگر پتانسیلهای موجود باعث شده که اکثر کشورهای منطقه به فکر ائتلاف و اتحاد با ایران بیفتند و امنیت خود را در همکاری با همسایهای پرقدرت و توانمند در منطقه ببینند.
مطمئنا اگر چنین فضایی وجود نداشت و ایران از وجود چنین مؤلفههای پرقدرتی برخوردار نبود انقلاب اسلامی ایران نمیتوانست اکنون چهل سالگی خود را جشن بگیرد به همین دلیل است که کشورهای فرامنطقهای و حتی برخی از رقیبان منطقهای از نفوذ و قدرت ایران در هراسند و تلاش میکنند با ابزارهای مختلف و ترفندهای گوناگون بحرانسازی کنند و ایران را با چالشها و تنگناهایی در زمینههای سیاسی و اقتصادی مواجه کنند.»
آمریکا و دیکر کشورهای غربی بعد ازجنگ سرد تلاش زیادی برای تثبیت موقعیت سلطهجویانه خود در منطقه غرب آسیا و به ویژه خلیج فارس نمودند اما قیامهای مردمی، افکار عمومی منفی نسبت به سیاستهای مداخلهجویانه این کشورها و هزینهها و مشکلاتی که حضور در منطقه برای این کشورها به همراه آورد باعث شد که به فکر خروج فیزیکی از منطقه و روی آوردن به سیاست جنگ نرم باشند.
ایران هراسی
تا زمان وقوع انقلاب اسلامی، حکومتهای ایران برای حل مشکل تنها بودن در منطقه، دست اتحاد به سوی قدرتهای جهانی دراز میکردند اکنون که جمهوری اسلامی ایران با نظامهای سلطهگر جهانی ضدیت دارد و از ملتهای مظلوم دفاع میکند اکثر کشورهای منطقه که از دیکتاتوری برخوردارند به ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای علیه ایران متوسل شدهاند، آنچه که این کشورها را به ترس از ایران واداشته ماهیت فرهنگی و ارزشی انقلاب اسلامی ایران است که در میان مردم منطقه رسوخ کرده است.
یک استاد دانشگاه در این زمینه میگوید: «یکی از علتهای اصلی تشکیل شورای همکاری خلیجفارس که از کشورهای حاشیه خلیج فارس تشکیل شده است همین مسئله ایران هراسی است که پس از انقلاب در اذهان و افکار حکومتهای دیکتاتوری منطقه و اعراب مرتجع به وجود آمد، البته این فضاسازی با همکاری و همراهی قدرتهای فرامنطقهای و به خصوص آمریکا صورت گرفت اما این کشورها نمیدانند که آمریکا یا دیگر کشورهای غربی این پروژه ایران هراسی را ایجاد کردند تا به بهانه تأمین امین منطقه هم خودشان در منطقه حضور داشته باشند و هم تسلیحات نظامی خود را به قیمتهای سرسامآور به این کشورها بفروشند و در مقابل نفت و پول دریافت کنند.»
وی اضافه میکند: «اکثر این کشورها بسیار کوچک هستند و مساحت آنها به اندازه یک استان ایران هم نیست، به همین دلیل است که به قدرتهای فرامنطقهای دل بستهاند در حالی که در سایه همکاری با همسایه پرقدرتی مانند ایران اسلامی بهتر میتوانند امنیت خود را تأمین کنند و ثروتها و منابع طبیعی آنها به غارت هم نرود.»
به گفته این استاد دانشگاه آمریکا و دیگر کشورهای غربی با تبلیغات گسترده تلاش میکنند چنین وانمود کنند که ایران دارای توان دفاعی و تسلیحاتی بسیار قدرتمندی است و بزرگترین خطر برای همسایگانش به شمار میرود. به طور مثال مدیر اطلاعات ملی آمریکا چندی پیش اعلام کرد که ایران دارای بزرگترین زرادخانه موشکهای بالستیک در منطقه است و میتواند به اهدافی تا فاصله 2000 کیلومتر از مرزهای خود ضربه بزند.
«داوود شجاعی» کارشناس ارشد روابط بینالملل نیز در این باره میگوید: «جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب در زمینههای نظامی و دفاعی پیشرفتهای زیادی داشته است اما این تسلیحات برای جنگ با همسایگان ساخته نشده است بلکه صرفا جنبه تدافعی داشته تا کشورمان برای هر گونه حملات احتمالی آمادگی کامل داشته باشد و در ضمن بازدارندگی نیز ایجاد کند، چرا که 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نشان داد که دشمنان به خیال اینکه ایران تازه انقلاب کرده است و از آمادگی دفاعی برخوردار نیست به ایران حمله کردند تا انقلاب را نابود کنند اما جوانان برومند و از جان گذشته کشورمان نشان دادند که در میدان نبرد همه چیز را فقط تسلیحات تعیین نمیکند بلکه ایمان، عقیده، روحیه و انگیزه دفاع از کشور تعیینکننده است.»
وی اضافه میکند: «چه بسیار صحنهها در طول جنگ تحمیلی مشاهده شد که سربازان عراقی در حالی که سلاحهای پیشرفته هم در اختیار آنها گذاشته شده بود با دیدن حماسهها و دلاوری قهرمانان ایران، سلاحهای خود را بر زمین گذاشته و تسلیم میشدند یا پا به فرار میگذاشتند، به همین دلیل دشمنان ایران اسلامی بدانند که ایران همانطور که 8 سال جنگ تحمیلی را با پیروزی به پایان رساند در حوزههای اقتصادی و سیاسی نیز برگ برنده را در دست دارد و با انواع تحریمها و توطئهها مقابله خواهد کرد.
مسلما اگر دولتهای منطقه به این نتیجه برسند که قدرتی که جمهوری اسلامی ایران دارد و همه تجهیزات و سلاحهایی که دارد برای توان دفاعی است و برای دفاع از امنیت میهن اسلامی و دفاع از منطقه است طبیعتا زیربار قراردادهای تحمیلی نظامی آمریکا نخواهند رفت و دهها و صدها میلیارد را خرج مردم خودشان و جهان اسلام و مقابله با دشمن مشترکشان خواهند کرد.