ادبیات مقاومت اشارهای به شعر انتفاضه
فرهاد فرقه
برای نخستین بار نویسنده معاصر فلسطینی «غسان کنفانی» مجموعهای از شعرها و داستانهای شاعران و نویسندگان معاصر فلسطینی را «ادبیات مقاومت فلسطینی» نام نهاد؛ بدین ترتیب «ادبیات مقاومت» یا «مقاومه» در بین ادبای عرب و سپس در دنیا متداول شد. این ادبیات به شرح و بیان مبارزه، پایداری، از جان گذشتگی، درد و رنج مردم مبارز جهت به دست آوردن آزادی، استقلال و رسیدن به برابری و از بین بردن جور و ستم و کوتاه کردن دست متجاوزان و اشغالگران از سرزمین نیاکانی خود و دفاع از فرهنگ و سنتهای قومی و حمایت از دین و باورداشتهای مردم آن سرزمین میپردازد.
امروزه ادبیات مقاومت با موضوع فلسطین گره خورده است و این مسئله در شعر بسیاری از شاعران عرب به ویژه شاعران فلسطینی تجلی یافته است. محمود درویش از پیشگامان شعر مقاومت فلسطین است که اشعارش را وقف آرمان فلسطین نموده و به شرح دردها و رنجها و آرزوهای هموطنان خویش به ویژه کودکان مظلوم این سرزمین پرداخته و آنان را امیدهای آینده فلسطین میداند و از آنان انتظار دارد که خونهای به ناحق ریخته شده پدران و مادران خویش را فراموش نکنند و نگهبانان امین و مدافعان راستینی برای سرزمین خویش باشند. محمود درویش خود از کودکی در صحنههای جنگ و بمباران حضور داشته و طعم تلخ آوارگی، غربت، فقر و محرومیت را چشیده و با چشمان خود شاهد رنج و اندوه کودکان سرزمینش بوده از این رو توانسته به صورت ملموس و تأثیرگذار از رنج و اندوه کودکان فلسطینی سخن بگوید.
کشتارهای بیرحمانه صهیونیستها درحق کودکان فلسطینی در رمضان خونین 1435 (هـ .ق) در ساحل غزه و محلههای الشجاعیه و الخزاعه و مدارس وابسته به سازمان ملل و شهرهای رفح و خان یونس و دیگر مناطق نوار غزه در اشعار محمود درویش ثبت و ضبط شده است. همچنین حمایتهای آمریکا از اسرائیل بر شاعر پنهان نمانده؛ زیرا آمریکا یکی از کشورهایی بود که در این جنایت به حمایت از متجاوزان پرداخت و در این راستا از هیچ کمکی دریغ نکرد. کودکانی که پیوسته مورد ظلم و ستم صهیونیستها و حامیان بینالمللی و منطقهای آنان قرار میگیرند و واکنش سازمانهای مدافع حقوق بشر نسبت به وضعیت این کودکان همچنان سکوت است.
یکی از هدفهای اصلی شعر محمود درویش همچون سایر شعرای مقاومت، رساندن پیام مظلومیت، محرومیت و درد و عذاب ملت فلسطین به ویژه کودکان معصوم و بیدفاع آن به جامعه عربی- اسلامی و محافل جهانی و بینالمللی است. او اگرچه از آه و ناله داغ دیدگان، ستمدیدگان و کودکان فلسطینی دردمند است و به بازتاب رنج و اندوه آنان در شعر خود پرداخته؛ اما این دردمندی نهتنها از اراده و استقامت او کم نکرده بلکه بر صلابت و پایداری و مبارزهطلبی او افزوده. او اغلب قصایدش را به گونهای میسراید که هم گوش را مینوازد و هم به دل مینشیند.
مظفر عبدالمجید النواب، شاعر شیعه معاصر عراقی از نوادگان امام موسی کاظم علیهالسلام است. او در میان شاعران عرب چنان شهرتی یافته که در عراق و سوریه و خطه عربی چهرهای شناخته شده است. او در قصیده «طلقه ثم الحدث» با بیان اینکه آمریکا امروزه کفر مطلق است، سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین(ع) را انقلابیای میداندکه با پیکر زخم خورده از بیوفایی و نادانی مردمان زمانه خود از مرقدش بیرون آمده و انقلابیان را برای مبارزه با آمریکا فرماندهی میکند. از آنجا که صهیونیستها تنها به اشغال فلسطین و محرومساختن ملتی با پیشینه تاریخی و اسلامی درخشان از استقلال و آزادی قانع نیستند بلکه منکر حق حیات برای فلسطینیان هستند؛ از این رو مظفر تصویری بدیع ایجاد میکند. او از مردم فلسطین میخواهد که مهاجرت کنند و ایستادگی نموده و در مقابل دشمن صهیونیستی سلاح به دست گیرند. مظفر عبدالمجید النواب از بزرگترین طرفداران مقاومت مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی و از مخالفان سرسخت طرح سازش با رژیم جعلی اسرائیل است. شاعر با رصد حوادث کنونی جهان عرب و اسلام یقین دارد که ما هنوز هم در زمان یزید بن معاویه زندگی میکنیم. او از سخن معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» به شکلی رمزگونه به حاکمان عرب اشاره میکند که عمروعاصوار توطئه میکنند. او چهره واقعی عمر و عاص را معرفی میکند و ابوسفیان را به صحنه شعر میکشاند تا حلقه حاکمان عرب را در شعر خود تکمیل نماید. به نظر او هنوز هم کربلا تکرار میشود و هنوز حاکمان عرب کنونی به مانند عمر و عاصهای زمان به نیرنگ در کار مسلمین مشغول هستند. از این رو شاعر از مردم روزگار میخواهد که با امام حسین(ع) بیعت کنند زیرا به اعتقاد او بهشت بر دروازههای کاروان حضرت(ع) ایستاده و از سرچشمه امام میجوشد و مژده زندگی جاویدان را میدهد. از نگاه مظفر، امام حسین(ع) پناهگاهی برای همه دردمندان تاریخ است؛ زیرا امام حسین(ع) همچنان تا به امروز علیه یزیدیان در حال مبارزه است.
صهیونیستها در طی سالهای 1948-1897 از طریق سیاسی- نظامی توانستند سرزمین فلسطین را اشغال کنند. در سال 1917 میلادی کابینه انگلیس به لرد بالفور مأموریت داد تا اعلامیه مشروعیت صهیونیسم در فلسطین را صادر کند. به موجب این اعلامیه تشکیل دولت صهیونیستی و هجوم یهودیان به فلسطین و غارت این سرزمین شروع شد. بیشک تاریخ و ملت فلسطین طی سالهای پس از اشغال فراز و نشیبهای بسیاری به خود دیده است؛ اما آنچه در این سالها همواره پابرجا مانده حس مقاومت این ملت بوده است و هرگز از روحیه مردمان رنجدیده این سرزمین جدا نگشته است.
در بررسی شعر مقاومت فلسطین، نزار قبانی از برجستهترین شاعران معاصر عرب است که تمامی هم و غم خویش را به فلسطین، دردها و آلام این سرزمین معطوف ساخته است. او از اولین شاعرانی است که علاقهاش را به انقلاب نسل جدید یعنی کودکان و نوجوانان فلسطینی ابراز نموده؛ به عنوان نمونه در قصیده «فرزندان سنگ» میگوید: «این قصیده را من نسرودم بلکه فرزندان سنگ با دستهای کوچک، لاغر و خونین خویش نگاشتند. آنان بودند که نوشتند، تالیف کردند و خون دادند و آنان بودند که امر کردند و من اطاعت کردم و تشویق کردند و من فریاد زدم.»
نزار قبانی، حیرت جهان کفر و استکبار را که نمیتوانند پدیده غیرمنتظره انتفاضه را در محاسبات خود بگنجانند با پرسش و ابهام درباره کودکان و نوجوانان فلسطینی در شعرش به تصویر میکشد و آنان را برآمده از بطن رنجها میداند؛ چرا که فرزند هر کس چون خود اوست و نسل گذشته که نسلی ناتوان است چگونه میتواند فرزندانی چنین دلاور و سربلند داشته باشد.
آنچه در شعر شاعران مقاومت به چشم میخورد این است که آنان هیچگاه ناامید نمیشوند؛ اگرچه اشعار آنها مملو از تلخکامی، محرومیت، عجز و اندوه است ولی هرگز این شکست را پایان مبارزه برای آزادی فلسطین به شمار نیاوردند. نزار قبانی از جمله شاعران مقاومت است که پیروزی اسرائیلیها را دائمی نمیداند بلکه امید به پیروزی فلسطینیها و شکست اسرائیل دارد. شعر انتفاضه با آنکه نسل امروز فلسطین را در مبارزه تنها مییابد و از حمایت هرگونه قدرت غربی و عربی ناامید است روی در ستیزهجویی با دشمن دارد؛ زیرا در ورای دستهای خالی یا پر از سنگریزه زنان و کودکان نیرویی عظیم را دریافته است. اینچنین است که شعر انتفاضه مرزهای مقاومت را درمینوردد و وارد مرحله ستیزهجویی میگردد. از جمله اشعار مشهور نزار قبانی، در بیان خشم و خروش خود، قصیدهای حماسی با نام «طریق واحد» است که در آن شاعر به طور مستقیم مردم و بخصوص قشر دانشآموز جامعه را به مبارزه مسلحانه دعوت مینماید. با تامل در قصیده نزار قبانی میتوان دریافت که با توجه به فضای ناامیدانه و یأسآلودی که پس از شکستهای پیدرپی عرب از رژیم صهیونیستی بر سراسر سرزمینهای عربی سایه افکنده بود؛ روحیه امیدواری و مبارزهطلبی تنها توسط کودکان و نوجوانان مبارز فلسطینی که مرگ سرخ و اختیاری را تنها راه بیبدیل برای رسیدن به استقامت و زندگی پایدار برگزیدند؛ پدید آمد. زیرا آنان با رشادتها و فداکاریهای خود توانستند بارقههای امید را در دل مجروح فلسطین به منظور ادامه حیات و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی خویش در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی برافروزند و احساس قدرت و ستیزهجویی را به عرصه شعر وارد کنند.
شعر مقاومت، بخش بزرگی از ادبیات معاصر افغانستان را میسازد. این گونه ادبی در جریان سالهای 1357-1380 در برابر نظام دستنشانده شوروی در افغانستان و تهاجم ارتش سرخ به آن کشور و نیز در برابر جنگهای داخلی و نظام طالبان در داخل و خارج افغانستان پدید آمده است. بسیاری از شاعران افغانستان مانند محمدکاظم کاظمی و عبدالسمیع حامد در آن دورهها با الهام از شاهنامه و با تاثیرپذیری از آن با سرایش آنچه که به نام شعر مقاومت افغانستان شناخته میشود پرآوازه شدند؛ شعری که بازتاب آرمانهای آزادیخواهی و جهاد مردم این کشور و دربرگیرنده پیامهای برادری، همبستگی و یکپارچگی مردم این سرزمین و نیز بیانگر روحیه آزادگی، ستمستیزی و پایداری و نبرد آنان در برابر تاریکاندیشی و بیدادگری و ددمنشی طالبان و هراسافکنان جهانی
بوده است.
این دو شاعر خواستهاند تا با نهادینه سازی درون مایههای مقاومت، شعر مقاومت را با پیشینه پربار ادبیات حماسی مردم و سرزمین خویش پیوندی استوار بخشیده بر استواری و پویایی شعر مقاومت افغانستان بیفزاید. البته کاظمی با هموار کردن راه دشوار گذار هجرت و تحمل دشواریها و رنجها و دردهای فراوان غربت و همچنین حامد با ایستادن مستقیم در برابر بیداد و استبداد دژخیمان مستقر در افغانستان، توانستند از اجرای رسالت و تعهد بزرگی که به حیث اهل قلم در برابر میهن و مردم خویش دارد، به خوبی درآیند.
بنابر آنچه گفته شد میتوان چنین جمعبندی نمود که شعر مقاومت، شعری پویاست که میتواند کانالی برای بیان حرفهای ستمدیده بر ستمگر نباشد. شعر مقاومت برخلاف قواعد مرسوم ادبی غرب است و پیامی جهانی دارد.
امروزه ادبیات مقاومت منحصر به ادبیات عرب و مقاومت فلسطینیان در برابر اسرائیل نیست؛ در سرزمینهای دیگر و در ادبیات سایر ملتها نیز میتوان آثاری در این حوزه یافت. چنانچه در ایران نیز به موازات جنگ تحمیلی و تهدیدها، ادبیات پایداری به شکلی درخشان پدید آمد.
منابع
1- نشریه ادبیات پایداری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، شماره 14؛ بهار و تابستان 1395.
2- نشریه ادبیات پایداری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، شماره 9، پاییز و زمستان 1392.
3- فضیلت، محمود، جامعهشناسی ادبیات پایداری. تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، 1387.