اخبار ویژه
تجلیل از گوگوش و سروش تمام شد سری هم به خانواده شهدا بزنیم!
رئیس فراکسیون امید به دیدار یک خانواده شهید رفت.
دکتر محمدرضا عارف با تجلیل از همسر شهید سلطان زاده، گفت:شهیدان بیشترین هزینه را برای انقلاب و آرمانهایشان پرداختند. جان شهیدان خیلی ارزشمند بود ولی هزینهای که خانوادههای شهید پرداختند کمتر از آن چیزی نیست که شهیدان پرداختند.
وی با بیان اینکه کشور متعلق به شهیدان، امام و مردم است خطاب به همسر شهید سلطانزاده، گفت: وقتی با خانواده معظم شهدا دیدار میکنم احساس میکنم با بهترین بندگان خدا ملاقات میکنم و این افتخار بزرگی است که نصیب من میشود.
رئیس فراکسیون امید با بیان اینکه خانواده شهدا از جمله وفادارترین جامعه انقلابی ما هستند بر نقش و جایگاه بیبدیل شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی در پیروزی، تثبیت و حفظ نظام اسلامی و صبر و مقاومت خانوادههای آنان در تاریخ انقلاب تاکید کرد.
این تجلیل از خانواده شهدای انقلاب -که کار درستی هم هست- در حالی است که آقای عارف اخیراً از دو تن از عناصر ضد انقلاب تمجید کرده بود. او در دیدار 27 مرداد اعضای انجمن اندیشه و قلم گفته بود:
«مزیت گفتمان اصلاحات جذب حداکثری است؛ این مثال مردمی درباره اصلاحات که از «سروش تا گوگوش» را شامل میشود، صحیح است و ما نمیتوانیم کسی را حذف کنیم.
عارف ضمن اشاره به خاطره گفت و گوی خود با یکی از چهره های اصولگرا گفته بود: به ایشان گفتم تفاوت ما در این است که قطار ما به هر ایستگاهی میرسد، ابتدا دست افراد را می گیریم و با خود همراه میکنیم، سپس آنها را شناسایی میکنیم اما شما اگر احساس کنید با فردی کوچکترین اختلاف نظری دارید، او را پایین میاندازید و این مهمترین اختلاف و تفاوت گفتمان اصلاحات با شماست. این ویژگی در ذات انقلاب نیز وجود دارد، مگر در جریان انقلاب ما افراد را گزینش میکردیم؟ تودههای مردم همراه انقلاب بودند، اما متاسفانه باید بگویم ما به دلیل برخی از انحصارطلبیها این سرمایه اجتماعی عظیم را از دست دادهایم و گرفتار شدیم.
این تعبیر که جبهه اصلاحطلبان، از سروش تا گوگوش را شامل میشود، در حالی است که سروش پس از خروج از کشور، مدتی عضو اتاق فکر سبز در لندن بود اما نهایتاً منکر رسالت پیامبر اعظم(ص) شد و وحی الهی را «نعوذبالله» رویاهای شاعرانه توصیف کرد.
اصلاحطلب توصیف کردن خواننده کابارهای رژیم طاغوت هم تهمتی است که با چند من سریش هم به گوگوش نمیچسبید. وی با کمک سلطنتطلبان آمریکایی، شبکه ضد دینی و ضد اخلاقی من و تو را راهاندازی کرد و به تازگی، ترانهای مبتذل علیه 40 سالگی انقلاب اسلامی خواند.
FATF را بزک نکنید همان یک برجام کافی است
عضو مجمع روحانیون میگوید تصویب قوانین FATF در ایران، دست کشورهای اروپایی را برای مواجهه حقوقی با آمریکا بازمیگذارد.
مجید انصاری در گفتوگو با جماران اظهار داشت: با توجه به اینکه مهلت داده شده به ایران از سوی FATF تا 20 روز دیگر به اتمام میرسد، از رئیس مجلس درخواست میکنم که هرچه سریعتر، کمیسیونی پیرامون بررسی این مسأله تشکیل دهند و اعضای آن کمیسیون به تهران آمده و تشکیل جلسه دهند و هرچه سریعتر لایحه مربوط مورد تصویب قرار گیرد.
وی افزود: ما نباید بهانه به دست آمریکا و بدخواهان جمهوری اسلامی دهیم و در شرایط فعلی که آمریکا در عرصه های سیاسی و حقوقی از جمهوری اسلامی ایران شکست خورده و با رفتاری که در موضوع برجام انجام داده در انزوا قرار دارد و دستش برای توجیه رفتارش خالی است. در چنین شرایطی ما نباید در عرصه حقوقی رفتاری انجام دهیم که به نوعی کمک به ترامپ و حامیان محدودش محسوب شود.
وی گفت: ما باید در جامعهجهانی برخوردی فعال، محکم و مثبت داشته باشیم. اتفاقاً قوانینی که مربوط به FATF است، صرف نظر از کاربردش در موضوع اف ای تی اف، راهگشایی ای که میتواند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد این است که دست کشورهای اروپایی را برای مواجهه حقوقی با آمریکا در موضوع تحریم ایران باز میگذارد؛ ضمن اینکه این قوانین برای کشور ما بسیار مفید هستند.
انصاری در ادامه با اشاره به اینکه ما خود قربانی تروریسم هستیم، گفت: ما باید از هر قانونی که مانع تأمین مالی تروریست ها میشود، استقبال کنیم. ما که دنبال شفافیت مالی و سلامت سیستم بانکی کشور هستیم، حتماً با قانون مبارزه با پولشویی نیز مشکلی نداریم و آن را سالها پیش تصویب کردیم.
توجیهات مجید انصاری در حالی است که اولا اروپا طبق برجام دستش برای پیگیری حقوقی علیه برجام باز بود اما کمترین کاری در دفاع از یک تعهد مشترک و مقابله با نقض عهد آمریکا - حتی در حد بردن پیشنویس یک قطعنامه به شورای امنیت - نکرد. چرا امثال آقای انصاری خود یا مخاطبانشان را گول میزنند؟
ثانیا با همین توجیهات، برجام را امضا کردند اما از بهانهجوییهای آمریکا کاسته نشد بلکه اتهامات و دعاوی جدید علیه ایران مطرح کردند و گفتند حالا که درباره برنامه هستهای کوتاه آمدید، باید درقبال برنامه موشکی، نفوذ منطقهای و دعاوی غربی حقوق بشر هم کوتاه بیایید. آنها در همین پروژه از تروریستها در 4 گوشه منطقه حمایت کردند.
ثالثا در حالی که آمریکا برجام را زیر پا گذاشته و اروپا با سکوتش رضایت داده، آیا تصویب ملحقات FATF، چیزی جز دستخوش به آمریکا به خاطر گستاخی و پیمانشکنیاش میباشد؟! چرا باید چنین پاداشی داده شود؟
رابعا قوانین مفید چرا نباید مستقل از کنوانسیونهای تحمیلی (ابزار دست آمریکا) تصویب شوند؟
دولت، رانت را به پتروشیمیها داده و نمیخواهد پس بگیرد!
اظهارات رئیس جمهور درباره بازار ارز و پتروشیمی، رد گمکنی است چرا که مالک پتروشیمیهای مختلف، دولت است.
روزنامه جوان در این باره نوشت: مسئولان دولتی چنان از بیتوجهی شرکتهای پتروشیمی به عرضه ارز خود به بازار سخن میگویند که اغلب این شرکتها وابسته به ارگانهایی هستند که زیر نظر خود دولت مدیریت میشوند.
انگشت اتهام در ناملایمات ارزی سه ماه گذشته به سمت پتروشیمیها گرفته شده است؛ شرکتهایی که با فروش محصولات خود ارز دریافت کرده ولی ارز خود را در بازار ارز عرضه نمیکنند. نگاهی به نقش پتروشیمیها در بازار ارز نشان میدهد که سنگبنای همکاری نکردن این شرکتها با سیاستهای اقتصادی دولت، نشئت گرفته از دستورالعمل دولت یازدهم است که به آنها این رانت بزرگ را اهدا کرده بود که پول خوراک خود را به ریال آن هم با نرخ تسعیر بودجه پرداخت کنند.
با اهدای چنین رانتی، پتروشیمیها دلارهای خود را در بازار آزاد عرضه کرده و با دستکاری بازار، سود هنگفتی را به جیب زده و به ماه عسل میرفتند. در آن سوی ماجرا هم با ثابت نگه داشتن قیمت خوراک به سود خود دامن میزدند که این قصه پردرد تا به امروز ادامه دارد.
رئیسجمهور و بسیاری از مسئولان دولت نسبت به کمکاری پتروشیمیها در بازار ارز در موضع انتقاد قرار گرفتهاند، اما هیچگاه به این پرسش پاسخ نمیدهند رابطه این شرکتها با نهاد دولت چگونه است. بیش از ۹۰ درصد مجتمعهای پتروشیمی متعلق به وزارتخانههای نفت، کار و رفاه اجتماعی و وزارت دفاع است که زیر نظر صندوقهای بازنشستگی قرار دارند. مدیران و سیاستهای این شرکتها از سوی وزرای دولت تعیین میشوند و اعضای کابینه بهراحتی میتوانند با تغییر رویهای ساده، به وضعیت موجود پایان دهند.
با این وجود، رئیسجمهور و معاون اول وی چنان از پتروشیمیها انتقاد میکنند که گویی اختیار شرکتهای متخلف در دست ارگانها و نهادهای دیگری است و دولت طبق قانون توان دخالت در امور آنها را ندارد. در واقع پتروشیمیها به چنان کلاف پیچ در پیچی تبدیل شدهاند که دولت در باز کردن آن ناتوان است در حالی که اگر پتروشیمیها تأثیرگذارترین بخش اقتصادی در التهابات ارزی معرفی میشوند، باید از دولت مطالبهگری کرد، نه آنکه دولت در موضع مطالبهگری بایستد.
پتروشیمیها بین نهادهای مختلف توزیع شدهاند ولی همگی زیر نظر دولت هستند؛ هیئت دولت چندی پیش به وزیر نفت اختیار تام داد تا واریز دلارهای پتروشیمی به سامانه نیما را رصد و در صورت نیاز مدیران متخلف را برکنار کند، اما همگان میدانند وزیر نفت از نظر قانون تجارت و سایر قوانین، در جایگاهی قرار ندارد که بتواند این تهدید را عملی سازد. نکته جالب آنجاست که وقتی چنین اختیاری به وزیر نفت اعطا میشود، چرا پیشتر نسبت به اتمام حجت با پتروشیمیها صورت نگرفته بود؛ چرا وزرای کار و دفاع برای همکاری تمام و کمال شرکتهای زیرمجموعه خود با دولت، وارد کارزار نشده بودند؟
به نظر میرسد دولت برای ردگمکنی، توپ را به زمین پتروشیمیها پاس میدهد و پتروشیمیها نیز به شکلی مرموز، به کار خود مشغول هستند. فریاد انتقادی که امروز دولت بر سر پتروشیمیها وارد میکند، یک مقصر بیشتر ندارد و آن هم خود دولت است که باید تکلیفش را با پتروشیمیها روشن سازد.
کارنامه سیاه موگرینی درباره برجام و نقضهای آن
«خانم موگرینی حق دارد از روند برجام خوشحال باشد».
روزنامه وطن امروز با انتشار این تحلیل نوشت: مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی سر از پا نمیشناسد! او اخیراً در کنفرانسی خبری تاییدیه آژانس انرژی اتمی درباره تطابق عملکرد ایران با تعهداتش در توافق هستهای را «خبر خوب»ی دانست! «فدریکا موگرینی» در این باره میگوید: «در شرایطی که تروئیکای اروپایی همچنان برای حفظ توافق هستهای ایران در تلاش است، تأیید پایبندی ایران به تعهداتش در توافق هستهای خبر خوبی است؛ تلاش ما برای حفظ توافق هستهای ادامه مییابد».
دلیل ابراز خرسندی موگرینی از وضعیت موجود کاملاً مشخص است! عدم توازن میان «تعهدات برجامی ایران» و «تعهدات متقابل غرب» این روزها به اندازهای مشهود است که حتی مقامات آمریکایی و اروپایی نیز به آن اذعان کردهاند. تروئیکای اروپایی پس از خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران اعلام کرد سریعاً برای ارائه یک بسته پیشنهادی به ایران (در راستای حفظ توافق هستهای) با تهران وارد مذاکره خواهد شد اما در عرض چند هفته، «مذاکره با تهران» از سوی اروپاییان تبدیل به «معامله با آمریکا» شد!
تروئیکای اروپایی نهتنها اقدامی در راستای حفظ توافق هستهای انجام نداده، بلکه به سفارش «مایک پمپئو» وزیر خارجه ایالات متحده و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آن رژیم مستکبر، تأخیر هدفمندی را درباره ارائه بسته پیشنهادی در پیش گرفته است.
فدریکا موگرینی در حالی قصد ترک سمت خود را دارد که از وی کارنامه سیاهی در قبال «برجام» و «حفظ توافق هستهای» به جا مانده است. در دوران ریاستجمهوری «باراک اوباما» و زمانی که کنگره و کاخ سفید با هماهنگی و همکاری یکدیگر، قانون محدودیت صدور ویزا برای ایرانیان (و کسانی که به ایران سفر میکنند) را به تصویب رسانده و اجرایی کردند، یکتنه در مقابل شکایت منطقی ایران مبنی بر نقض ماده 29 برجام ایستاد و اقدام مقامات آمریکایی را ناقض توافق هستهای قلمداد نکرد! خیانتهای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به این نقطه ختم نمیشود. موگرینی در دور نهایی مذاکرات هستهای وین - که منتهی به امضای توافق هستهای در تیرماه 94 شد- بخوبی در جریان توافق شفاهی آقای دکتر «محمدجواد ظریف» وزیر محترم امور خارجه و «جان کری» وزیر خارجه آمریکا بر سر قانون آیسا قرار داشت، با این حال زمانی که قانون آیسا با امضای 98 سناتور دموکرات و جمهوریخواه تمدید شد، بار دیگر در کسوت وکیل مدافع کاخ سفید ظاهر شد و اعتراض ایران مبنی بر بیتعهدی آمریکا را وارد ندانست!
فراتر از همه این موارد، زمانی که خزانهداری ایالات متحده رسماً مانع اجرایی شدن برجام و عادیسازی روابط بانکی و اعتباری میان کشورمان و سایر بازیگران بینالمللی شد، بار دیگر موگرینی به همراه سران 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه از این روند حمایت کرده و ایشان خود به جزئی از بازی اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شدند.
هماکنون 4 ماه است رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا رسماً از توافق هستهای با ایران خارج شده و برجام نیز عملاً به پایان عمر خود رسیده، با این حال موگرینی و دیگر مقامات اروپایی همچنان به عهدشکنی خود در قبال توافق هستهای ادامه میدهند.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به بهانه «عدم اقناع شرکتهای اروپایی» مبنی بر ادامه فعالیت در ایران، از احصای ظرفیتهای بخش دولتی اروپا نیز جهت حفظ توافق هستهای طفره میرود. از سوی دیگر، سیاستمداران اروپایی با اتخاذ تاکتیک «خرید زمان» درصدد تاثیرگذاری تحریمهای ثانویه آمریکا بر ایران و کاهش قدرت مانور ایران در مذاکرات «ایران- اروپا» هستند.
همشهری: گردن سیاست نیندازید سوءمدیریت دولت واقعیت دارد
یک روزنامه حامی دولت میگوید به اسم راهحلهای سیاسی، نباید از سوءمدیریت اقتصادی غفلت کرد.
همشهری از قول سلاحورزی نایب رئیس اتاق بازرگانی مینویسد: دولت، شهروندان، سایر نهادهای ادارهکننده جامعه ایرانی و سرانجام فعالان بخش خصوصی این روزها در یک مقوله اتفاق نظر دارند و آن خارج شدن بازارها و اقتصاد کلان از تعادل است. بازار کالا، بازار ارز، بازار پول و سرمایه، بازار کار و سایر بازارهای کوچکتر هر کدام به طریقی از تعادل خارج شدهاند و بازیگران اصلی اقتصاد توانایی ندارند آنها را در کوتاهمدت به تعادل قبلی برگردانند. درباره اینکه چرا بازارها از توازن و تعادل خارج شده و چرا اقتصاد کلان با شرایط بدخیمی مواجه شده است که متغیرهای اقتصادی مثل پسانداز، سرمایهگذاری، تجارت خارجی و اشتغال در آن به شکل نامساعدی کار میکنند، اما برخلاف مقوله نخست، اختلاف دیدگاه وجود دارد. اختلافها را میتوان میان بازیگران گوناگون سطحبندی کرد و جداسازی منطقی و رایج را انجام داد. بهطور مثال یک تقسیمبندی میان دولت و منتقدان سیاسی دولت دیده میشود. دولت معتقد است فشارهای منتقدان افراطی به دولت در حوزههای گوناگون سرچشمه عدمتعادل است. اوج این باور را میتوان در کلام رئیس دولت پیدا کرد که در مجلس و در روزی که برای پاسخگویی به پرسشها به این نهاد رفته بود، گفت: شرایط از تظاهرات یک شهر در خراسان شروع شد و این یک فرمان نامرئی بود که به ناآرامی سیاسی تبدیل شد و پس از آن بود که خروج آمریکا از برجام سرعت پیدا کرد.
منتقدان اما باور دارند که دولت فاقد کارآمدی در تاکتیک و استراتژی سیاسی و اقتصادی است و شرایط فعلی بهدلیل مدیریت ناکارآمد دولت و بهویژه گروه اقتصادی دولت است. منتقدان دولت دوازدهم که به چند دسته کلی منتقدان سیاسی، اقتصاددان و فعالان اقتصادی تقسیم میشوند، سوءتدبیر را عامل اصلی اقتصاد نابسامان شده امروز میدانند.
برخی از منتقدان باوری که همه مشکلات را به سیاست منتسب میکنند، میگویند قبول است که سیاست در عدمتعادلهای اقتصاد نقش جدی دارد اما برخی بیتدبیریها و برخی ناکارآمدیها و فقدان انسجام در گروه اقتصادی دولت را در پدیدار شدن این وضعیت نباید پنهان کرد. این گروه که در میان آنها فعالان اقتصادی قرار دارند، میگویند درحالیکه از پاییز1396 معلوم بود آمریکا قرار است از برجام خارج شود و دولت اقدام مؤثری برای مقابله با تحریمها در دستور کار داشت، اصولا آیا در دولت این برنامهریزی اقتصادی وجود داشت که ارزهای معتبر به سرعت به پول ایران نرخ تبدیل بالاتری را تجربه خواهند کرد؟ اگر دولت این را قبول داشت که نرخ دلار با شتاب به سوی چندبرابر شدن پیش میرود چرا چارهای نیندیشید و چرا دلارهای گرانبها را زیر قیمت بازار عرضه و هر دلار را با 3800 تومان مبادله کرد؟
واقعیت این است که نمیتوان نظر دولت بر این پایه که سیاست نیز در عدمتعادل نقش داشته را یکسره مردود و رفوزه دانست، اما این نیز قابلقبول نیست که همه مسئولیت را بر دوش سیاست گذاشت. اقتصاددانان و فعالان اقتصادی بارها به دولت هشدار دادند که همه ارزهای خود را به قیمت ناچیز به متقاضیانی که از جنس اصالت محض نیستند عرضه نکند، اما دولت این را نپذیرفت.
باور نگارنده این است که نهاد دولت و اعضای مؤثر آن بهویژه مدیران ارشد اقتصادی دولت باید مسئولیت اشتباه در سیاستگذاری اقتصادی، ارزی و بازرگانی را بپذیرند و در مهلت باقیمانده تا تشدید تحریمها راهی برای عقلانیت بازار باز کنند.