نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
توصیه مدعیان اصلاحات به رئیسجمهور برای فرار از مسئولیتپذیری
روزنامههای زنجیرهای با انتشار خبر مربوط به سؤال نمایندگان مجلس از رئیسجمهور و قانع نشدن مجلس از پاسخهای روحانی به 4 سؤال از اینکه رئیسجمهور حرفهایی که باید میزد نزده و به اصطلاح دست به افشاگری نزده است انتقاد کردند، این نحوه پوشش خبر سؤال نمایندگان از رئیسجمهور در عمل یک نوع فرار به جلو محسوب میشود چرا که مدعیان اصلاحات میخواهند با استناد به پشت پردههای توهمی و خیالی دستان خالی دولت از پاسخ گویی به مطالبات و سؤالات اقتصادی مردم را سانسور کنند!
سرویس سیاسی-
روزنامه زنجیرهای آرمان در گزارشی نوشت: «پیشبینی میشد که رئیسجمهور در جلسه سؤال چندان به قول خود مبنی بر بیان حقایق پایدار نماند و بازهم به بیان مسائلی از همان دست که در تلویزیون یا اغلب سخنرانیها میگوید اکتفا کند. گرچه خود روحانی در اظهاراتش گفت که در جلسه با مقام معظم رهبری ایشان به وی توصیههایی کردهاند. از این جهت نباید از روحانی انتظار افشاگریهای آنچنانی میداشتیم. گرچه اگر توصیه مقام معظم رهبری نیز نبود خود روحانی با روحیه محافظهکاریاش به این راحتیها تن به بیان اسرار مگو واقعیتها نمیداد. بدین جهت است که باید گفت رئیسجمهور آرامش و امنیت در کشور را بر اتهام زدایی از دولت ترجیح داد. البته انداختن توپ به زمین آمریکا، اعتراضات دی ماه و سپس مردم تنها کاری بود که روحانی توانست انجام دهد تا از خود سلب مسئولیت کند.»
آفتاب یزد نیز روحانی را « فدایی مصلحت» خوانده و به نقل از صادق زیباکلام از حامیان دولت نوشته است: روحانی یک سطل آب بر روی امیدهای مردم ریخت.
این روزنامه زنجیرهای به نقل از علی صوفی سخنان روحانی را تیر خلاص خوانده و به نقل از نجفقلی حبیبی نیز نوشت: روحانی به خاطر مصالح کشور حقایق را به مردم نگفت.
«قانون» نیز نوشته است: «رويهاي كه روحاني در پيش گرفته است مشخص ميكند او نگاهي به دوران پسا رياستجمهوري دارد و اين روزها ميكوشد كه آينده خود در سالهاي بعد از 1400 را خراب نكند و متاسفانه اين مردم هستند كه در اين روزهاي سخت هزينه اقدامات محافظهكارانه دولت روحاني را ميدهند و اين جزاي اعتمادي كه مردم به روحاني كردند، نبود.»
روزنامه اعتماد اما از جهتی دیگر به سخن نگفتن روحانی پرداخته و نوشته است: « حسن روحاني بالاخره قدم به «بهارستان» گذاشت و به سؤالات ٨٢ نماينده عمدتا اصولگراي مجلس پاسخ گفت. هرچند پاسخهايش نهتنها آن ٨٢ نماينده مخالف دولت، بلكه آنچنان كه از تعداد آراي نهايي پيداست، حتي اكثريت نمايندگان حامياش را نيز قانع نكرد تا آنجا كه بهگفته جلال ميرزايي رييس كميته سياسي فراكسيون اميد مجلس، روحاني عملا حرفي نزد.»
روحانی تا توانست فرافکنی کرد، گشایشی در کار نیست
روزنامه بهار نیز در سرمقاله خود با عنوان «آقای رئیسجمهور، این گونه پاسخگویی دمکراسی نیست» درباره اظهارات روحانی در پاسخ به سؤال نمایندگان مجلس نوشت: «روحانی به عادت مالوف خود، به جای آنکه به بیان دلایل عدم موفقیت دولت در کنترل قاچاق کالا و ارز، استمرار تحریمهای بانکی، عدم اقدام شایسته دولت درخصوص کاهش نرخ بیکاری، رکود اقتصادی شدید چندین ساله و افزایش شتابان نرخ ارزهای خارجی و کاهش شدید ارزش پول ملی روی آورد، به گزارشات کلی و تامل برانگیز روی آورد و در اظهارت او نشانی از دلایل شرایطی که در کشور جاری است، مشاهده نشد. او در این اظهارات سعی داشت نشان دهد که دولت او بهترین دولت عمر تاریخ انقلاب است، منتها از پس حادثه برخی از دشنمان خارجی و برخی از رویکرد کار افزایانه جریانات داخلی مانع از آن شدند که دولت او نتواند به توفیقات مورد نظر خود دست یابد.»
بهار در ادامه نوشت: « او هیچ گاه به نقشی که برخی از جریانهای همسوی او در ایجاد شرایط کنونی کشور داشتهاند اشاره نکرد و هیچگاه اشاره نکرد که چرا تیم اقتصادی و برخی از اعضای هزار توی جریان منتسب به او عامل اصلی ایجاد این شرایط در کشورند؟..او حتی به صورت تلویحی پای دولت گذشته را به میان آورد و تا توانست به نوعی فرافکنی روی آورد. اما واقعیت چیست؟»
بهار در ادامه با طرح این پرسش که تا چه میزان ادله و محاجات روحانی در پاسخ به سؤالات نمایندگان آن هم در این بزنگاه، معطوف به حقیقت و واقعیت بوده است؟ نوشت: « پاسخ بسیار روشن است. در یک رویکرد واقع بینانه، مسئولیت آنچه که در کشور جاری است با اوست و او و همه اعضای کابینهاش باید پاسخگوی مردمی باشند که از رهگذر سیاستهای آنها آسیب دیدهاند و به نظر نمیرسد با سیاستی که در پیش گرفته است، گشایشی حاصل شود. فراموش نشود که که برجام او نتوانست گشایش اقتصادی کند، فراموش نشود که سیاست خارجی او نتوانست تعامل را به جای تقابل نهادینه کند... برای دولتی که دموکراسی و حقوق شهروندی یک اصل مهم و اساسی بوده است، این گونه پاسخها و این گونه محاجات چیزی جز به سخره گرفتن دموکراسی و مظاهر آن نیست.»
علم غیب دارید یا دروغ پردازید؟
روزنامه ایران نیز در سرمقاله شماره روز سهشنبه خود نوشته است: «آرای رد و تأیید، ربطی به پاسخهای داده شده رئیسجمهوری نداشت. از پیش تصمیم گرفته شده بود که کدامها را رأی منفی دهند و کدامها را مثبت و با این نحوه رأی دادن پیام خود را منتقل کردند.»
ارگان دولت یا علم غیب دارد یا با دروغپردازی به جایگاه مجلس و شعور نمایندگان توهین کرده است. روزنامه که جای بیان مکاشفات خبرنگارها آن هم در عرصه سیاسی نیست. به این ترتیب ادعای واهی و مضحک روزنامه ایران یک اتهامزنی و به خلاف اصول اطلاعرسانی است.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «در کل دوره هشت ساله احمدینژاد تعداد مشاغل ایجاد شده (سرجمع مشاغل) حدوداً صفر یا نزدیک به آن است... چرا همزمان از دولتی که در همین پنج سال حداقل و بطور متوسط سالانه 500 هزار شغل ایجاد کرده سؤال میکنند و جالب اینکه قانع هم نمیشوند؟! چنین رفتاری نتیجه روشنی دارد.»
بیش از 5 سال از دوران فعالیت دولت اعتدال ـ اصلاحات میگذرد، ارگان دولت و مدعیان اصلاحات در تبیین مسائل کشور هنوز فرافکنی میکنند و دولتهای نهم و دهم را وسط میکشند، خجالت هم نمیکشند، تا آنجا که حاضرند ادعا کنند در هشت ساله دولت احمدینژاد هیچ شغلی ایجاد نشده! از جریان آلوده بیش از این انتظاری نیست.
سه نکته مهم درباره سؤال از رئیسجمهور
درباره سؤال مجلس از رئیسجمهور نکات دیگری نیز هست که بایستی به آن پرداخت نخست آنکه این سؤال ظرفیت مردم سالاری دینی در ایران را به خوبی نشان داد، در شرایطی که بسیاری از کشورهای منطقه نه مجلسی دارند و نه کسی میتواند از مسئولین و زمامداران سؤالی کند نمایندگان در ایران با آزادی سؤالات خود را از رئیسدولت پرسیده و از پاسخهای او قانع نشدند، این خود آزادی و مردم سالاری دینی در ایران اسلامی را نشان میدهد.
نکته دوم اینکه مدعیان اصلاحات پس از برگزاری انتخابات مجلس گفته بودند که اکثریت بهارستان دست آنها است و امروز واکنش مجلس به نابسامانیهای اقتصادی را به مدیریت بهارستان توسط معدودی اصولگرا تعبیر و تفسیر میکنند بیآنکه بگویند چه کردهاند که این مجلس به قول خود همسو این گونه وزرای دولت را استیضاح و از خود رئیسجمهور سؤال میپرسد و از پاسخهای او قانع نشده و این عدم رضایت را در رای خود بروز میدهد؟
نکته سوم اینکه دستان خالی دولت در پاسخگویی به سؤالات اقتصادی و معیشتی نمایندگان مردم زنجیرهایها که خود را شریک ناکامیها و بیکفایتیهای مدیریتی میدانند به میانه میدان کشانده و به استدلال نخ نما شده واداشته است، زنجیرهایها همیشه از این جمله محوری برای توضیح ناکامیها استفاده کردهاند که دلیل این نابسامانیهای اقتصادی آن است که اجازه کار به دولت نمیدهد و پشت پردههایی وجود دارد.
زنجیرهایها با فرار به جلو دستان خالی دولت از پاسخهای قانعکننده را پوشش میدهند و در عمل دلایل اصلی این وضعیت را سانسور میکنند.
به جای حرف زدن فکر واقعی کنید!
روزنامه شرق در شماره چهارشنبه گذشته خود طی یادداشتی به مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی در کشور پرداخته و با بحرانی خواندن اوضاع پیشنهاد داد نویسندگان و مسئولان به جای حرف زدن و سخنرانی فکر واقعی و ملوس برای مشکلات بکنند.
در بخشی از این یادداشت آمده است: سالهاست کساني که صداي آنها شنيده ميشود، از روزنامهنگاران و فعالان مدني و سياسي تا سياستمداران و مديران سياسي، از «موقعيت خطير» و «شرايط بحراني» سخن ميگويند و اين تحذيرها بهقدري تکرار و مانند يک دال شناور براي مصارف مختلف خرج شدهاند که به نظر ميرسد معنای خود را از دست داده و نوعي بيحسي به آنها ايجاد شده است؛ اگرچه نابسامانيهاي اخير چنان روي پوست احساس ميشوند که اينبار از معدود دفعاتي است که دغدغههاي گذشته بهطور مستقيم تجربه ميشود و اين واژه معنايي تجربي و مصداقي جديد پيدا کرده است.
نویسنده افزوده است: مشاهده محتواي در حال تنزل سبد غذايي، اين دغدغه که خودمان يا فرزندمان از چه راه هنجاري و اخلاقیای ميتوانيم به شغلي دست يابيم و درآمدي داشته باشيم و اينکه رويدادها و اخبار روزانه آرزوهاي معمولي را دورتر ميکنند، حتي تضعيف استطاعت مالي براي سفر و تحرک فيزيکي، همه دغدغههايي عيني هستند که اذهان بسياري را اشغال کردهاند و به احساس گيرافتادگي دامن ميزنند. در واقع، شرايط تجربي و زيستي ما معناي تازه و ملموسي به واژه بحران ميدهد؛ معنايي نزديک به حوزه مفهومي احساس امنيتنداشتن و تصويری تار از آينده.
در پایان این یادداشت آمده است: شايد کساني چنان در واحهاي امن زندگي ميکنند که اصولا نميتوانند ملتفت گيرافتادگي اجتماعي شوند، شايد هم منافع عدهاي در نفي و انکار گيرافتادگي باشد. ولي راه منطقي براي کساني که متوجه مهابت آسيبديدن بنيانهاي اجتماعي هستند، خروج از تکرار تجارب و فرايندهاي مخرب و برداشتن گامهايي براي ترميم است. ايجاد يک اميد واقعي و ملموس براي جامعه، بيش از سخنرانيها ميتواند قوام، انسجام و همبستگي اجتماعي را تقويت کند.
گفتنی است روزنامههای زنجیرهای در سالهای گذشته در خط مقدم حرف زدن و توصیه به سخنرانی به جای حل مشکلات مردم بودهاند، زمانی که منتقدین دلسوز به صراحت از ضرورت فکر واقعی برای حل مشکلات به جای راهکارهای خیالی و همچنین انکارهای خجالتآور سخن میگفتند و مینوشتند این روزنامههای زنجیرهای بودند که به دفاع از وضع موجود به کمک دولت شتافته و سخنرانی میکردند که همه چیز آرام است و همه خوشبخت هستند!
روزنامه زنجیرهای آرمان در گزارشی نوشت: «پیشبینی میشد که رئیسجمهور در جلسه سؤال چندان به قول خود مبنی بر بیان حقایق پایدار نماند و بازهم به بیان مسائلی از همان دست که در تلویزیون یا اغلب سخنرانیها میگوید اکتفا کند. گرچه خود روحانی در اظهاراتش گفت که در جلسه با مقام معظم رهبری ایشان به وی توصیههایی کردهاند. از این جهت نباید از روحانی انتظار افشاگریهای آنچنانی میداشتیم. گرچه اگر توصیه مقام معظم رهبری نیز نبود خود روحانی با روحیه محافظهکاریاش به این راحتیها تن به بیان اسرار مگو واقعیتها نمیداد. بدین جهت است که باید گفت رئیسجمهور آرامش و امنیت در کشور را بر اتهام زدایی از دولت ترجیح داد. البته انداختن توپ به زمین آمریکا، اعتراضات دی ماه و سپس مردم تنها کاری بود که روحانی توانست انجام دهد تا از خود سلب مسئولیت کند.»
آفتاب یزد نیز روحانی را « فدایی مصلحت» خوانده و به نقل از صادق زیباکلام از حامیان دولت نوشته است: روحانی یک سطل آب بر روی امیدهای مردم ریخت.
این روزنامه زنجیرهای به نقل از علی صوفی سخنان روحانی را تیر خلاص خوانده و به نقل از نجفقلی حبیبی نیز نوشت: روحانی به خاطر مصالح کشور حقایق را به مردم نگفت.
«قانون» نیز نوشته است: «رويهاي كه روحاني در پيش گرفته است مشخص ميكند او نگاهي به دوران پسا رياستجمهوري دارد و اين روزها ميكوشد كه آينده خود در سالهاي بعد از 1400 را خراب نكند و متاسفانه اين مردم هستند كه در اين روزهاي سخت هزينه اقدامات محافظهكارانه دولت روحاني را ميدهند و اين جزاي اعتمادي كه مردم به روحاني كردند، نبود.»
روزنامه اعتماد اما از جهتی دیگر به سخن نگفتن روحانی پرداخته و نوشته است: « حسن روحاني بالاخره قدم به «بهارستان» گذاشت و به سؤالات ٨٢ نماينده عمدتا اصولگراي مجلس پاسخ گفت. هرچند پاسخهايش نهتنها آن ٨٢ نماينده مخالف دولت، بلكه آنچنان كه از تعداد آراي نهايي پيداست، حتي اكثريت نمايندگان حامياش را نيز قانع نكرد تا آنجا كه بهگفته جلال ميرزايي رييس كميته سياسي فراكسيون اميد مجلس، روحاني عملا حرفي نزد.»
روحانی تا توانست فرافکنی کرد، گشایشی در کار نیست
روزنامه بهار نیز در سرمقاله خود با عنوان «آقای رئیسجمهور، این گونه پاسخگویی دمکراسی نیست» درباره اظهارات روحانی در پاسخ به سؤال نمایندگان مجلس نوشت: «روحانی به عادت مالوف خود، به جای آنکه به بیان دلایل عدم موفقیت دولت در کنترل قاچاق کالا و ارز، استمرار تحریمهای بانکی، عدم اقدام شایسته دولت درخصوص کاهش نرخ بیکاری، رکود اقتصادی شدید چندین ساله و افزایش شتابان نرخ ارزهای خارجی و کاهش شدید ارزش پول ملی روی آورد، به گزارشات کلی و تامل برانگیز روی آورد و در اظهارت او نشانی از دلایل شرایطی که در کشور جاری است، مشاهده نشد. او در این اظهارات سعی داشت نشان دهد که دولت او بهترین دولت عمر تاریخ انقلاب است، منتها از پس حادثه برخی از دشنمان خارجی و برخی از رویکرد کار افزایانه جریانات داخلی مانع از آن شدند که دولت او نتواند به توفیقات مورد نظر خود دست یابد.»
بهار در ادامه نوشت: « او هیچ گاه به نقشی که برخی از جریانهای همسوی او در ایجاد شرایط کنونی کشور داشتهاند اشاره نکرد و هیچگاه اشاره نکرد که چرا تیم اقتصادی و برخی از اعضای هزار توی جریان منتسب به او عامل اصلی ایجاد این شرایط در کشورند؟..او حتی به صورت تلویحی پای دولت گذشته را به میان آورد و تا توانست به نوعی فرافکنی روی آورد. اما واقعیت چیست؟»
بهار در ادامه با طرح این پرسش که تا چه میزان ادله و محاجات روحانی در پاسخ به سؤالات نمایندگان آن هم در این بزنگاه، معطوف به حقیقت و واقعیت بوده است؟ نوشت: « پاسخ بسیار روشن است. در یک رویکرد واقع بینانه، مسئولیت آنچه که در کشور جاری است با اوست و او و همه اعضای کابینهاش باید پاسخگوی مردمی باشند که از رهگذر سیاستهای آنها آسیب دیدهاند و به نظر نمیرسد با سیاستی که در پیش گرفته است، گشایشی حاصل شود. فراموش نشود که که برجام او نتوانست گشایش اقتصادی کند، فراموش نشود که سیاست خارجی او نتوانست تعامل را به جای تقابل نهادینه کند... برای دولتی که دموکراسی و حقوق شهروندی یک اصل مهم و اساسی بوده است، این گونه پاسخها و این گونه محاجات چیزی جز به سخره گرفتن دموکراسی و مظاهر آن نیست.»
علم غیب دارید یا دروغ پردازید؟
روزنامه ایران نیز در سرمقاله شماره روز سهشنبه خود نوشته است: «آرای رد و تأیید، ربطی به پاسخهای داده شده رئیسجمهوری نداشت. از پیش تصمیم گرفته شده بود که کدامها را رأی منفی دهند و کدامها را مثبت و با این نحوه رأی دادن پیام خود را منتقل کردند.»
ارگان دولت یا علم غیب دارد یا با دروغپردازی به جایگاه مجلس و شعور نمایندگان توهین کرده است. روزنامه که جای بیان مکاشفات خبرنگارها آن هم در عرصه سیاسی نیست. به این ترتیب ادعای واهی و مضحک روزنامه ایران یک اتهامزنی و به خلاف اصول اطلاعرسانی است.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «در کل دوره هشت ساله احمدینژاد تعداد مشاغل ایجاد شده (سرجمع مشاغل) حدوداً صفر یا نزدیک به آن است... چرا همزمان از دولتی که در همین پنج سال حداقل و بطور متوسط سالانه 500 هزار شغل ایجاد کرده سؤال میکنند و جالب اینکه قانع هم نمیشوند؟! چنین رفتاری نتیجه روشنی دارد.»
بیش از 5 سال از دوران فعالیت دولت اعتدال ـ اصلاحات میگذرد، ارگان دولت و مدعیان اصلاحات در تبیین مسائل کشور هنوز فرافکنی میکنند و دولتهای نهم و دهم را وسط میکشند، خجالت هم نمیکشند، تا آنجا که حاضرند ادعا کنند در هشت ساله دولت احمدینژاد هیچ شغلی ایجاد نشده! از جریان آلوده بیش از این انتظاری نیست.
سه نکته مهم درباره سؤال از رئیسجمهور
درباره سؤال مجلس از رئیسجمهور نکات دیگری نیز هست که بایستی به آن پرداخت نخست آنکه این سؤال ظرفیت مردم سالاری دینی در ایران را به خوبی نشان داد، در شرایطی که بسیاری از کشورهای منطقه نه مجلسی دارند و نه کسی میتواند از مسئولین و زمامداران سؤالی کند نمایندگان در ایران با آزادی سؤالات خود را از رئیسدولت پرسیده و از پاسخهای او قانع نشدند، این خود آزادی و مردم سالاری دینی در ایران اسلامی را نشان میدهد.
نکته دوم اینکه مدعیان اصلاحات پس از برگزاری انتخابات مجلس گفته بودند که اکثریت بهارستان دست آنها است و امروز واکنش مجلس به نابسامانیهای اقتصادی را به مدیریت بهارستان توسط معدودی اصولگرا تعبیر و تفسیر میکنند بیآنکه بگویند چه کردهاند که این مجلس به قول خود همسو این گونه وزرای دولت را استیضاح و از خود رئیسجمهور سؤال میپرسد و از پاسخهای او قانع نشده و این عدم رضایت را در رای خود بروز میدهد؟
نکته سوم اینکه دستان خالی دولت در پاسخگویی به سؤالات اقتصادی و معیشتی نمایندگان مردم زنجیرهایها که خود را شریک ناکامیها و بیکفایتیهای مدیریتی میدانند به میانه میدان کشانده و به استدلال نخ نما شده واداشته است، زنجیرهایها همیشه از این جمله محوری برای توضیح ناکامیها استفاده کردهاند که دلیل این نابسامانیهای اقتصادی آن است که اجازه کار به دولت نمیدهد و پشت پردههایی وجود دارد.
زنجیرهایها با فرار به جلو دستان خالی دولت از پاسخهای قانعکننده را پوشش میدهند و در عمل دلایل اصلی این وضعیت را سانسور میکنند.
به جای حرف زدن فکر واقعی کنید!
روزنامه شرق در شماره چهارشنبه گذشته خود طی یادداشتی به مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی در کشور پرداخته و با بحرانی خواندن اوضاع پیشنهاد داد نویسندگان و مسئولان به جای حرف زدن و سخنرانی فکر واقعی و ملوس برای مشکلات بکنند.
در بخشی از این یادداشت آمده است: سالهاست کساني که صداي آنها شنيده ميشود، از روزنامهنگاران و فعالان مدني و سياسي تا سياستمداران و مديران سياسي، از «موقعيت خطير» و «شرايط بحراني» سخن ميگويند و اين تحذيرها بهقدري تکرار و مانند يک دال شناور براي مصارف مختلف خرج شدهاند که به نظر ميرسد معنای خود را از دست داده و نوعي بيحسي به آنها ايجاد شده است؛ اگرچه نابسامانيهاي اخير چنان روي پوست احساس ميشوند که اينبار از معدود دفعاتي است که دغدغههاي گذشته بهطور مستقيم تجربه ميشود و اين واژه معنايي تجربي و مصداقي جديد پيدا کرده است.
نویسنده افزوده است: مشاهده محتواي در حال تنزل سبد غذايي، اين دغدغه که خودمان يا فرزندمان از چه راه هنجاري و اخلاقیای ميتوانيم به شغلي دست يابيم و درآمدي داشته باشيم و اينکه رويدادها و اخبار روزانه آرزوهاي معمولي را دورتر ميکنند، حتي تضعيف استطاعت مالي براي سفر و تحرک فيزيکي، همه دغدغههايي عيني هستند که اذهان بسياري را اشغال کردهاند و به احساس گيرافتادگي دامن ميزنند. در واقع، شرايط تجربي و زيستي ما معناي تازه و ملموسي به واژه بحران ميدهد؛ معنايي نزديک به حوزه مفهومي احساس امنيتنداشتن و تصويری تار از آينده.
در پایان این یادداشت آمده است: شايد کساني چنان در واحهاي امن زندگي ميکنند که اصولا نميتوانند ملتفت گيرافتادگي اجتماعي شوند، شايد هم منافع عدهاي در نفي و انکار گيرافتادگي باشد. ولي راه منطقي براي کساني که متوجه مهابت آسيبديدن بنيانهاي اجتماعي هستند، خروج از تکرار تجارب و فرايندهاي مخرب و برداشتن گامهايي براي ترميم است. ايجاد يک اميد واقعي و ملموس براي جامعه، بيش از سخنرانيها ميتواند قوام، انسجام و همبستگي اجتماعي را تقويت کند.
گفتنی است روزنامههای زنجیرهای در سالهای گذشته در خط مقدم حرف زدن و توصیه به سخنرانی به جای حل مشکلات مردم بودهاند، زمانی که منتقدین دلسوز به صراحت از ضرورت فکر واقعی برای حل مشکلات به جای راهکارهای خیالی و همچنین انکارهای خجالتآور سخن میگفتند و مینوشتند این روزنامههای زنجیرهای بودند که به دفاع از وضع موجود به کمک دولت شتافته و سخنرانی میکردند که همه چیز آرام است و همه خوشبخت هستند!