دردهای بزرگی که در فوتبال ما عادی شده است!
سپیدرود رشت به عنوان یکی از باشگاههای قدیمی و ریشه دار فوتبال ایران غرق در مشکلات ریز و درشت است؛ از مشکلات مدیریتی گرفته تا بلاتکلیفی در تعیین سرمربی تنها بخشی از مشکلات تیم سپیدرود رشت است.
سرویس ورزشی-
چرا تیم ریشه داری مثل سپیدرود که بیش از یک قرن در فوتبال ایران سابقه فعالیت دارد و این همه طرفدار جذب کرده از حیث مالکیت چنان بلاتکلیف است که در آن واحد، دو نفر ادعای مالکیت بر آن را دارند و برای فصل جدید هر یک جداگانه برای یک تیم با مربیان مختلف به توافق میرسند، با نفرات جدید به مذاکره مینشینند؟! و...
واقعا در کجای دنیا چنین چیزی را سراغ دارید، چرا در فوتبال ما عوض حل مسائل بر آنها اضافه میشود و مشکلات - آن هم مشکلات عجیب و غریب - در آن عدیده و بغرنجتر میشود؟!
چرا این حالت روزمرگی و هرچه پیش آید خوش آید دست از سر فوتبال ایران که خود را پنج ستاره و جهانی میداند بر نمیدارد؟!
مشکل فقط سپیدرود نیست اگر بود که ملالی نبود. این گونه مشکلات متاسفانه در فوتبال ما صورتی طبیعی به خود گرفته و به شکل روند و روال در آمده است. به این معنی که اگر این مشکلات در فوتبال ما روزی از جایی بیرون نزند باید تعجب کرد و پیش خود اندیشید که حتما یک جای کار عیب دارد و میلنگد! و...
مگر تیمهای قدیمی و پرطرفدار و اصیلی مثل استقلال و پرسپولیس ، مشکلات سپید رود و نظایر آن را ندارند، آیا این تیمها با این همه سابقه که در ورزش ما دارند و این پایگاه عمیقی که در سراسر ایراننزد دوستداران ورزش دارند هنوز تکلیف مالکیتی و مدیریتیشان مشخص و تثبیت شده و معلوم است؟!
همه میدانیم که هم پرسپولیس و هم استقلال هر دو در مسابقات باشگاهی آسیا به مرحله یکچهارم صعود کردهاند. در حالی که انتظار میرفت در فاصله و وقفهای که تا شروع دور بعدی به وجود آمده است این دو تیم با اضافه کردن نفرات و ترمیم کمبودها و ضعفها وخلاصه اندیشیدن تمهیدات لازم با آمادگی و قدرت بیشتری پای به مسابقات بگذارند. اما دیدیم چنین نشد و این دو تیم حداقل از حیث مهره و نفر نسبت به مرحله قبل کمی ضعیفتر هم شدهاند!
ضمن اینکه یکی از آنها (استقلال) از نظر مدیریتی دستخوش تغییراتی شد و مدیرعامل آن تغییر کرد و... در حالیکه دو تیم قطری تیم دو سه ماه پیش خود را برای رویارویی با تیمهای ایرانی تقویت کردهاند.
سال هاست به سهم خود مینویسیم ضرورت رسیدگی و سامان دادن به مسایل بدیهی و ساده خیلی مهمتر از حتی صعود به جام جهانی است.
بارها نوشتهایم کسی نمیتواند با صعود به جام جهانی مخالف باشد اما میتواند نگران شد که مبادا صعود به جام جهانی ما را از حل و روبه راه کردن مشکلات ریشهای و نهادینه شده فوتبال غافل کند، میتوانیم نگران باشیم که مبادا صعود به جام جهانی به سپر و پناهگاهی تبدیل شود برای اینکه بعضی مدیران ما دچار خود فریبی شوند و این گونه تصور کنند که کلیت ورزش و باشگاههای ما در اوج قرار دارند و در شرایط بیسابقهای به سر میبرند!!
سالهاست که به سهم خود مینویسیم این فوتبال و خیلی از رشتههای ورزشی ما دارای ظرفیت بالقوه و توان بالایی برای رشد و پیشرفت بیشتر دارند اما اگر از سرعت لازم برخوردار نیستند دلیل عمده و اصلی آن بند و زنجیرهایی است که خود به دست و پای آن بسته و مانع حرکت مطلوب آن در مسیر پیشرفت میشویم.