kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۷۵۰۶
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۹۷ - ۱۹:۱۹
تاریخ تمدن اسلامی- 50

معماری اسلامی‌،آمیزشی از ماده و معنا




آب در معماری باغ‌های اسلامی
تعالی‌بخش ذهن و روح
از دیگر عناصر معماری ایرانی/اسلامی، عنصر آب است. صدای آب که در باغ‌های ایرانی شنیده می‌شود، خود تعالی دهنده ذهن و متوجه‌کننده آن به سوی راز و رمز خلقت است. این نوع جاری شدن آب با صدای خاص و به نوعی زمزمه گر طبیعت و یادآور و تذکر عناصر و نشانه‌های خلقت محسوب می‌شود، از عناصر اصلی باغ‌های ایرانی و معماری اسلامی به شمار می‌رود.این نوع باغ‌ها به عنوان الگو در کشورهای غیر اسلامی دیگرمانند ایتالیا و اسپانیا که زمانی مسلمانان درآن‌ها حکومت داشتند، راه پیدا کرده و همواره به عنوان یکی از مصادیق شگفت انگیز معماری اسلامی تلقی شده چراکه برخلاف معماری مدرن، در این نوع معماری روح انسان تعالی پیدا کرده و متوجه خلقت و حق تعالی می‌شود. این درحالی است در معماری مدرن امروز با کوتاه شدن سقف‌ها و محدود شدن فضاها و خالی بودن اتاق‌ها، روح انسان در این فضاهای بسته و تنگ بیشتر تحت فشار قرار گرفته و اضطراب و تشویش و استرس را بر وی حاکم می‌سازد.
دکتر ایمان زکریایی کرمانی، عنصر دیگر معماری اسلامی و نقش آن در تامین سبک زندگی اسلامی در این معماری را اینگونه شرح می‌دهد:
«... یکی از مهمترین عناصر طبیعی که در معماری ایرانی اسلامی بسیار جایگاه قابل توجهی دارد، حضور آب است. آب در قالب حوض آب و آب نماها و فواره‌ها در تمام گونه‌های معماری اسلامی از معماری مسکونی گرفته تا معماری باغ‌های ایرانی و اسلامی و حتی در معماری مساجد حضور پیدا می‌کند. آب در اسلام نماد تطهیر، نماد پاکی ، نماد روشنایی و نماد خلوص است. آب، نماد زندگی به همراه خود آورده و وجود آن در معماری اسلامی نشان دهنده حضور زندگی و جریان زندگی در جریان روزمره آن است...»
حوض آب در معماری اسلامی
بیانگر اضمحلال بناهای باشکوه
حوض آب را می‌توان یکی از رایج‌ترین عناصر معماری اسلامی دانست که تقریبا در تمامی خانه‌های سنتی ایرانی اعم از کوچک و بزرگ یا کاخ و کوخ وجود داشته و برای آن کاربردهای متفاوت و مختلفی در نظر گرفته شده، از محلی برای شستشو تا منبع آبیاری باغچه‌ها و گل‌ها، تا جایی برای خنک شدن میوه‌ها و مکان تلطیف فضای دورهمی‌های خانوادگی و تفرج‌های فامیلی. اما مهمترین جلوه حوض‌ها خصوصا در خانه‌های بزرگ و به خصوص کاخ‌ها، بروز اندیشه فانی بودن همه و باقی بودن ذات باری تعالی است. اندرو گراهام دیکسون (منتقد و پژوهشگر هنری و کارشناس شبکه BBC)‌اشاره می‌کند:
«...انعکاس جامدترین اجسام در سطح آب بی‌دوام و گذرا دیده می‌شود...»
با توجه به تفکر و اندیشه دینی این گونه تعبیر کرده‌اند که حوض همواره منعکس‌کننده تصویر بناهایی است که در کنار آن قرار گرفته و تصویر این بناها علی‌رغم قوت و استحکام و شکوه و عظمتی که دارند وقتی در حوض مقابل خود منعکس می‌شود، لرزان و شکننده و در حال اضمحلال جلوه می‌کنند. این همان اصل و مغز اندیشه دینی و اسلامی است که باور دارد جز ذات حق تعالی همه این عناصر مادی و زمینی از بین رفتنی و نابود شدنی هستند. این یکی از مصادیق مهم بروز اندیشه و تفکر دینی و اسلامی در معماری اسلامی/ ایرانی است.
مساجد؛ معماری پایدار
اما در میان همه این تمهیداتی که برای معماری کاخ‌ها و خانه‌ها و القای ناپایداری و سست بودن آن در نظر گرفته شده، معماری مساجد متفاوت است. مساجد به عنوان خانه خدا، مستحکم‌ترین معماری دارا بوده و برخلاف معماری درونگرای خانه‌های مسکونی بعضا برونگرا و دارای تزیینات بسیار زیبا و چشم نواز در سردرها و گنبدها و مناره‌ها بوده و هستند. دکتر ایمان زکریایی کرمانی درباره معماری متفاوت مساجد می‌گوید:
«... تنها گونه معماری که سعی می‌شد در معماری اسلامی پایدار کار بشود، معمولا معماری مساجد بود. شما اگر معماری دوران سلجوقی را در خود اصفهان در نظر بگیرید، جز آثاری که در رابطه با معماری مذهبی هست و شاخص‌ترین آن هم مسجد جامع اصفهان به شمار   می‌آید، اکثر ساختارهای معماری از بین رفته‌اند. به خصوص معماری مسکونی. یعنی تاکید براین بود در حکمت معماری اسلامی بنای مسکونی متناسب با فانی بودن انسان ساخته بشود برای همین است که ما خانه‌های زیادی از دوران گذشته نداریم و مجموعه اماکنی که از دوران گذشته بر جای مانده، مربوط به دوران صفوی و حدود 300 سال است که برجای مانده است. و این همان بحثی است که آنچه در ارتباط با خداوند هست باید پایدار ساخته شود و تنها هستی حقیقی که در تمام عالم هستی وجود دارد و پایدار هست، وجود حضرت باری تعالی است. برای همین، خانه خدا و مسجد خدا را باید به صورت محکم‌ترین بنا می‌ساختند، باید به شکل مرتفع‌ترین و بهتربن بنا می‌ساختند و بهترین‌ها را در آن‌ها به کار می‌بردند...»
دین وجه مشترک معماری در گستره تمدن اسلامی
معماری اسلامی با تمامی خصوصیاتی که برایش ذکر شد، در تمام بلاد اسلامی علیرغم تفاوت‌های نژادی و قومی و ملیتی اما به صورتی یکسان و مشابه بروز کرد. دکتر مهدی محمد زاده (رئیس دانشکده هنرهای اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز) در مورد این تشابهات و آنچه در میان ملت‌های مختلف با رنگ‌ها و عقاید و سنت‌ها و آیین‌های متفاوت، آنها را به یک نوع سبک معماری و زندگی می‌رساند، توضیح می‌دهد:
«... اینکه‌اشاره شد که در دوران تمدن اسلامی معماری مدنی و دینی ما ، نه تنها در یک جغرافیا یا در یک شهر بلکه در کل سرزمین‌های تمدن اسلامی به هم آمیخته بود. یعنی اگر یک بنا را از کوردوبای اسپانیا در نظر بگیرید و یک بنا را از سمرقند در کنار هم قرار دهید، تفاوت‌هایی با هم دارند ولی بدون شک می‌بینید که هر دوی اینها محصول تمدن اسلامی هستند. این یکپارچگی را در نژادهای مختلف و زبان‌ها و جغرافیا و اقوام مختلف چه چیزی به غیر از دین که مشترک بود، می‌توانست پیوند دهد. بین تونس و مراکش و هند گورکانی و افغانستان، چیزی به جز دین اسلام مشترک وجود نداشت. پس این دین بوده و هست که این یکپارچگی را چه در یک حوزه شهری و چه در یک حوزه تمدنی بزرگ بوجود آورد که در آن موقع قبل از قرن هیجدهم به جرات می‌توان از آن به عنوان امت اسلامی نام برد نه ملت ترک؛ نه ملت کرد، نه ملت فارس و نه ملت عرب. چون یک امت بود با یک اندیشه واحد، این یکپارچگی را می‌توانست داشته باشد...»
اما مقصد و مقصود همه این نمایشات و عرصه‌ها و عرضه‌ها در معماری اسلامی چیست؟ انسان قرار است در این خانه یا سکونت گاهی که با انواع و اقسام عناصر سبک زندگی و معماری اسلامی دربرگرفته شده، چه بدست اورده و به کجا برود؟
دکتر کریم میرزایی، هدف اصلی معماری اسلامی را تعالی انسان می‌داند. او توضیح می‌دهد:
«... یکی از ویژگی‌های مهم دین اسلام، این است که می‌خواهد انسان را از زمین به آسمان ببرد. این یک واقعیت است. یا به تعبیر دیگر هنرمند می‌خواهد سماوی بشود. این در آثار هنری هست. سماوی شدن یا معنوی شدن هنرمند در تجرد و تخلص رخ می‌دهد. یعنی انسان هنرمند اول روحش اخلاص پیدا می‌کند و بعد از آن سیر و سلوک دارد، راه دارد، روش دارد...»
فصل دهم: شهرسازی در تمدن اسلامی
شهرسازی و مدنیت در تمدن اسلامی دقیقا برپایه تفکر و اندیشه اسلامی شکل گرفت. همان گونه که در تفکر اسلامی، الله و وجود خداوند تبارک و تعالی، مرکز و نقطه اصلی وجود است و همه هستی گرد آن شکل می‌گیرد، در تمدن اسلامی نیز شهرها پیرامون مساجد به عنوان خانه خدا شکل گرفتند و همه اماکن و ملزومات زندگی شهری در کنار مسجد جامع هر شهر معنا پیدا کرد. از بازار و حمام گرفته تا مدرسه و کتابخانه و سایر مظاهر مدنیت و تمدن.
فی المثل در مجموعه علمی/ عبادی سلیمانیه در استانبول ترکیه، یکی از اولین شهرسازی‌های اسلامی پس از قرون وسطی را می‌توان دید. یک مسجد با عظمت و در کنارش، مکتب خانه و در طرف دیگرش مراکز علمی و آموزشی برای تربیت دانشمندان و فرهیختگان و در سمت دیگرش، بیمارستانی برای درمان نیازمندان که همه این اجزاء و عناصر در کنار یکدیگر ارکان مجموعه سلیمانیه را تشکیل می‌دهند. در واقع می‌توان یک شهر کوچک را در کنار عبادتگاهی به نام مسجد سلیمانیه در استانبول ترکیه مشاهده نمود که مرکز علمی و مرکز درمانی و همچنین مراکز تجاری مختلف درون آن دیده می‌شوند.