اخبار ویژه
شوخی آماری دولت با نرخ تورم واقعی!
نرخهایی که مراکز دولتی اعلام میکنند، شوخی با نرخ تورم است.
این مطلب را روزنامه فرهیختگان منتشر کرد و نوشت: خانوادههای ایرانی با سطح درآمد متوسط و پایین، این روزها، بیش از سایر اقشار جامعه متحمل افزایش قیمت کالاهای اساسی و گرانی بیحساب و کتاب اقلام موردنیازشان شدهاند. یکی دو ماهی است که قیمت بسیاری از کالاهای اساسی موجود در بازار، چه خودسرانه و چه منطقی، افزایش داشته است. آن تعداد از فروشندگان که قیمت کالاهای خود را خودسرانه افزایش دادهاند، افزایش قیمت دلار و نوسانات بازار ارز را عامل گرانی میدانند و با این بهانه، افزایش قیمت اقلام موجود در بازار را توجیه میکنند. این درحالی است که مسئولان بخشهای دولتی و نظارتی در یکی دو ماه گذشته، قاطعانه اعلام کردهاند که بازار تحت کنترل است و به هیچکس اجازه افزایش خودسرانه قیمتها و اجحاف در حق مصرفکننده را ندادهاند.
اما آنچه در واقعیت وجود دارد با گفتهها و وعده و وعیدهای مسئولان در تضاد است، چراکه افزایش قیمتها در بازار از یک سو و عدم نظارت و کنترل دولت از سوی دیگر، به خوبی محسوس است. مصداق بارز این گفته افزایش 10 تا 15 درصدی قیمت لبنیات در مدت اخیر است.
براساس جدیدترین گزارش مرکز آمار قیمت گوشت گوسفند در هفته منتهی به 28 اردیبهشت نسبت به مدت مشابه سال گذشته 18/2 و گوشت گاو نیز 19 درصد گران شده است. همچنین تخممرغ 51 درصد نسبت به سال گذشته رشد قیمت داشته است. قیمت تخممرغ در بازه مورد اشاره مرکز آمار یعنی هفته منتهی به 28 اردیبهشت 97 در مقایسه با هفته منتهی به 28 فروردین 97 افزون بر 12/3 درصد افزایش یافته است. قیمت شیر نیز در بازه یاد شده 5/5 درصد افزایش یافته است.
نمود عینی بیتوجهی دولت به کنترل قیمتها و نظارت بر بازار را میتوان بر قیمت کالاهایی که تنها در طول یک هفته افزایش قیمت داشتهاند، مشاهده کرد. مرکز آمار خلاصه نتایج گزارش هفتگی متوسط قیمت خردهفروشی برخی مواد خوراکی را در هفته منتهی به 28 اردیبهشت منتشر و اعلام کرد که طی آن قیمت هشت گروه نسبت به هفته قبل از آن افزایش یافته است. برای مثال در هفته گذشته نرخ لبنیات 0/2درصد، برنج 1/6 درصد، حبوب 0/3 درصد، میوههای تازه هفت درصد، سبزیهای تازه 1/5 درصد، گوشت قرمز 0/2 درصد، گوشت مرغ 1/2 درصد و چای 0/9 درصد افزایش یافته است.
از نگاه کارشناسان وصاحبنظران اقتصادی، گرانی کالاهای اساسی، سبد کالایی خانوارها را روزبهروز کوچکتر و زندگی را برای طیف وسیعی از مردم سختتر میکند. در این میان گرانی مسکن که در حدود 35 درصد از هزینه خانوارهای ایرانی را تشکیل میدهد، حق صرف هزینه در قسمتهای دیگر ازجمله آموزش و سرگرمی را سلب کرده است.
روحانی گرفتار مسیریابی نادرست است
مدعیان تدبیر و امید گرفتار مسیریابی نادرست شدهاند.
این مطلب را روزنامه صبحنو ضمن تحلیلی مورداشاره قرارداده و مینویسد: در نخستین سالگرد انتخاب مجدد آقای روحانی و گزینش شورای شهر جدید، همهچیز نشان از نادرستی مسیرهای اصلی در طراحی این دو برنامه سیاسی دارد؛ درست وقتی سعید حجاریان، طراح ارشد سر و شکل فعلی دولت، و آقای غلامحسین کرباسچی، طراح ارشد سر و شکل شورای شهر، به کل، ابراز نارضایتی از دو برآورده طراحیهای خود میکنند.
وقتی دکتر سعید حجاریان در یک طراحی تازه رادیکال، از برکناری آقای روحانی سخن میگویند! لرزه بر اندام ما میافتد، چرا که بیگمان او تنها یک تحلیلگر سیاسی یا اجتماعی نیست؛ او یک مقام ارشد امنیتی سابق است که علیالاصول هنوز همدستی در پس امور دارد و همواره بعید تصور میشده است که عملاً دست به پیاده کردن طراحیهای خود نزند. بنابراین، همواره گمان بر این بوده است که وقتی او تحلیلی ارائه میدهد، باید دنبال دستهایی بود که برای جامه عمل پوشاندن به آن تحلیلها به حرکت در میآیند؛ و وقتی سخن از برکناری رئیسجمهوری هموار میشود، درمییابیم که ذهنیت چپ رادیکال به حداکثر آشوب تن سپرده است.
به همین قواره، وقتی آقای غلامحسین کرباسچی که صدر طراحی لیست امید شورای شهر بود (مطابق آنچه از افشاگری روزنامه آفتاب یزد در مورد چینش کرسیهای دو میلیارد تومانی فهرست امید برآمد)، مهمترین دستپخت شورای شهر را که شهردار باشد، هدف تندترین انتقادات ممکن قرار میدهد، باید پذیرفت که مسیر تدبیر و امید به دشواریهایی برخورده است که نیاز به تنظیم مجدد دارد.
در هفته گذشته نقل قول تکاندهنده سوم از دکتر محمد جواد ظریف برآمد و همه را غافلگیر کرد و نشان داد که مهمترین هدفگذاری در گفتمان «تدبیر و امید» عمیقاً از واقعنگری به دور بوده است؛ دکتر محمد جواد ظریف فرمودند «برجام، بیماری در حال مرگ است که در آیسییو و شرایط بسیار سختی قرار دارد.» این را آقای محمدرضا رضاییکوچی، رئیسکمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی از حضور دکتر ظریف نقل کرد و بالاخره نشانه چهارم، نشانگر شورش سراسری علیه «طرح تحول نظام سلامت» بود که تنها پروژه موفق دولت تدبیر و امید با رضایت 80درصدی مردم تلقی میشود. بهرغم این موفقیت، پس از حملات بیمهها و شایعه شکرآب وزارت بهداشت و وزارت رفاه، تهاجم دکتر مسعود پزشکیان، نایبرئیسپر نفوذ مجلس شورای اسلامی، و همچنین، توقف تخصیص یارانه ارزی دارو، نشان دیگری از به محاق رفتن مسیر دولت تدبیر و امید است.
مجموع این نشانهها به دکتر حسن روحانی که سیاستمدار ارشد این مسیر است، گوشزد میکند که باید نقش خود را ایفا کنند، و دست به تنظیم مجدد مسیرها و ریلها بزنند. این چیزی است که هماکنون از ایشان انتظار میرود.
شاخصها و نشانههای روشنی باید در دست سیاستمدار ارشد باشد، تا بتواند به موقع و به درستی دست به اصلاح مسیرها بزند؛ یکی از نشانههای مسیر نادرست سیاسی این است که با وجود تلاش سخت، نتایج رضایتبخشی نداریم؛ خصوصاً اگر دستاوردهای ما در مقایسه با دستاوردهای رقبا طی دو یا سه دوره تلاش، نقصان داشت، باید نتیجه بگیریم که این میدان، میدان حقیقی عمل ما نیست و باید مسیرها را بهبود بخشید یا تغییر داد.
نشانه بعد این است که زیاد در دو راهی تصمیمگیری و مصلحتسنجی گرفتار میشویم. این نشان از آن دارد که مسیر انتخابی ما با اعتقادات و باورهای اصولی ما در تضاد است. این نحو مسیرها، اغلب با انگیزههایی مانند موقعیت انتخاباتی، پرستیژ سیاسی و گروکشی از رقبای داخلی یا خارجی سیاسی آغاز میشوند، اما ادامه چنین مسیر حساب نشدهای، مدام مجبور به قمار بیشتر منابع میشویم، شاید جاهطلبیهای اولیه تشفی یابند. این نحو سیاستورزی، بیشتر شبیه یک نحو قمار است و هر چه زودتر آن را قیچی کنید، زودتر رستگار خواهید شد. ادامه حضور در چنین مسیرهای سیاسیاشتباهی منجر به استهلاک روحی و معنوی سیاستمدار میشود و نشانه چنین وضعی، پرخاش مستمر به دیگران و منتقدان است.
اگر به جای آمریکا، ایران از برجام خارج میشد اروپا همین قدر خویشتندار بود؟
رفتار اروپا در قبال خروج آمریکا از برجام منافقانه است. اگر به جای آمریکا، ایران از برجام خارج میشد، اروپا چه میکرد؟
دکتر محمدباقر خرمشاد با طرح این پرسش، به روزنامه جامجم گفت: اگر به تاریخ رجوع کنیم، اروپاییان قابل اعتماد نبوده و از سابقه خوبی بویژه در مذاکراتی که طی حدود ده سال گذشته داشتیم، برخوردار نبوده و به تعهداتشان پایبند نبودند. هر چند آنها بهانههایی از جمله زمانبر بودن انجام تعهدات یا مشکل بودن تصمیمگیری در اروپا را مطرح میکنند اما در نهایت رفتار آنها در مورد برجام آزمون بزرگی برای غرب است که خود را چند قرن رهبر جهان میداند و شاید هیچگاه مانند امروز در معرض آزمون سختی در مقابل دیدههای جهانیان قرار نگرفته بود، اروپا در شرایطی قرار گرفته که شاید برخلاف سنوات قبل که به صورت متحد آمریکا کار میکرده در معرض تحقیر جدی از سوی آمریکاست.
امروز معامله اروپا با آمریکا، آزمون دیگری برای اوست که نه در جهت منافع ما، بلکه باید در جهت حفظ اعتبار خود به تعهداتش عمل کند.
وی در ادامه گفته است: اگر ایران از برجام خارج میشد عکسالعمل طرف اروپایی چه بود؟ قطعا یکی از اقدامات آنها این بود که انگلیس و فرانسه حتما بانی صدور قطعنامهای علیه ایران در شورای امنیت شده و علیه کشورمان موضعگیری و ما را محکوم میکردند.
بنابراین در حال حاضر که آمریکا اقدام به خروج از برجام کرده است، انتظار میرود همین اتفاق بیفتد و اروپا آن را محکوم کند.
خرمشاد میگوید: دولت دچار همان ضعف و محافظهکاری مفرطی در مقابل خروج آمریکا از برجام شده که در گذشته هم با همان ضعف پیش رفته بود. ایران میتوانست بعد از خروج آمریکا از برجام اعلام کند در حال حاضر در برجام مانده و منتظر عکسالعمل اروپا میماند؛ اما در عین حال برخی تعهدات را تعلیق میکند. به عنوان مثال میتوانستیم اعلام کنیم محدودیتهایی را که درخصوص تحقیق و توسعه پذیرفتهایم به صورت تعلیق در میآوریم و کار تحقیقاتی روی سانتریفیوژهای جدید را شروع میکنیم تا ببینیم اروپا چه کار میکند.
همین اقدام را میتوانستیم در همان مقطعی که شاهد نقض عهدهای آمریکا بودیم انجام دهیم؛ چراکه بر اساس برجام اگر طرفی به بخشی از تعهداتش عمل نکند طرف دیگر میتواند به بخش یا تمام تعهداتش عمل نکند و آن را معلق کند، بنابراین ایران میتوانست از کمترین اقدام حاشیهساز استفاده کند و بخشی از تعهداتش را به حالت تعلیق در آورد. این در حالی است که پس از خروج آمریکا از برجام، اقدام تنبیهی نداشتیم و همه چیز را به اخلاق واگذار کردهایم تا به صورت اخلاقی اروپاییان به تعهدات خود بازگردند، اما باید با کمال تاسف گفت در سیاست بینالملل اخلاق هیچ جایی ندارد.
محافل دولتی مؤثر در گرانی ارز برای ساماندهی آن همراهی نمیکنند
رئیس سابق اتاق بازرگانی میگوید برخی دولتمردان و رسانههای حامی آنها، از عوامل افزایش قیمت ارز بودند.
یحیی آل اسحاق در گفتوگو با خبر آن لاین تصریح کرد: طبق اعلام صندوق بینالمللی پول میزان ذخایر ارز کشور رقمی در حدود 109 میلیارد دلار است. حالا به این رقم صادرات نفتی و غیرنفتی هم اضافه کنید، جمع این ارقام نشان میدهد که مشکل منابع ارزی نداریم. آنچه مشکل ایجاد کرده، تقاضاهای غیرواقعی به بازار است.
وی درباره عامل گران شدن ارز میگوید: حتماً عوامل داخلی مؤثر بودند. مثل همین اختلاف دیدگاههایی که بین نخبگان و صاحبنظران درباره ارز مطرح شد. این اختلاف بین کسانی که در داخل دولت یا خارج از دولت مطرح شد هم بر انتظارات روانی افزایش قیمت ارز دامن زد.
صحبتهای آقای ترکان و عقبه فکری که این دیدگاه را داشتند. دیدگاه آقای ترکان درباره ارز نمودی از یک جریان بود. دو نوع تفکر در دولت درباره ارز جریان دارد. جالب آنکه پایه هر دوی آنها قیمت دلار بین 6 تا 7 هزار تومان است. چندی پیش روزنامه دنیای اقتصاد به عنوان روزنامه جریان حامی دولت پرسشنامهای را تهیه کرد که نرخ ارز را بر دو پایه 5 تا 6 هزار تومان و 6 تا 7 هزارتومان را به نظرخواهی گذاشت. من در آن نظرخواهی گفتم که اولاً این جدول غلط است و شما دارید به بازار جهت میدهید. دوم اینکه از نظر من قیمت دلار 4200 تومان است. این عدد را یک ماه قبل از تصمیم دولت گفتم.
آلاسحاق میگوید: فکر میکنم مجموعه فضاسازیهایی که شد و طرح دیدگاههای تئوریک درباره قیمت ارز، در راستای صحبت آقای ترکان که تأکید داشت «ارز گران، بد نیست»، یکی از عوامل افزایش نرخ ارز بود. البته گروهی هم در اتاقهای بازرگانی از این دیدگاه حمایت کردند. در این شرایط در نظر بگیرید، گروهی که در خارج از کشور پول داشتند، با طرح اینکه ارز به 7-6 هزار تومان میرسد، تصور سوپر میلیاردر شدن پیدا کردند. این گروه هم بر فضاسازیها دمیدند. به این اتفاقها، مسایلی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا ایجاد کرد، را اضافه کنید. بالاخره اندیشکدههای سیاسی آمریکا بیکار ننشستهاند. آنها دریافتند که میتوانند در اختلاف ارز در داخل ایران نقش ایفا کند.
او خاطرنشان کرد: سیاست دولت برای ساماندهی ارز درست است به شرط آن که همه نظرها یکی شود. برخی از وزرا موافق نیستند که باید همراه شوند.
آش سوء مدیریت اقتصادی شور شد صدای حامیان دولت هم درآمد
انتقاد نسبت به سوء تدبیرهای اقتصادی دولت، از رسانههای منتقد به رسانههای حامی دولت گسترش یافته است.
«خبر آنلاین» در گزارشی با عنوان «تورم یک رقمی و آشفتگی بازار مسکن»، به انتقاد از وضعیت حاکم بر بازار مسکن و عدم نظارت دولت بر آن پرداخت و نوشت: آیا این وضعیت از حقوق شهروندی است که مالک هر روز صبح از خواب بلند میشود و هر قیمتی دلش خواست را عنوان میکند یا اینکه به نظام ارزی و پولی دولت نگاه میکند و چنین تصمیم میگیرد و یا تحریکات خارجی بر آن اثر دارد و یا.
چه کسی مسئول این نابسامانیهاست؟ دولت چرا فکری نمیکند آیا میخواهد همانند بازار ارز کار به بحران بکشد و آن گاه وارد شود و یا باید علاج واقعه را قبل از وقوع بکند!
خبرآنلاین افزود: دیدیم که در بازار ارز هم زمانی دولت وارد شد که هم خود دولت و هم بسیاری دیگر میگفتند که خیلی زودتر از اینها باید اقدام میشد. رشد 30 درصدی در زمین و مسکن و بلکه بیشتر، سر به کجا میزند؟
خبرگزاری «ایلنا» هم از قول «رضا امیدی» استاد دانشگاه علامه طباطبایی، نوشت: در طول 4 سال گذشته وضعیت معیشت و کیفیت زندگی کارگران چندان محوریت نداشته است.
یافتههای حاصل از مطالعات مختلف نشان میدهد اثرات ناشی از رشد اقتصادی بیشتر معطوف به طبقات بالا بوده و طبقات پایین، روستائیان و شهرهای کوچک بهرهمندی چندانی از نتایج رشد اقتصادی نداشتهاند.
امیدی اضافه کرد: به نظر میآید دولت به رغم شعارهایی که میدهد چندان به بخش مولد جامعه توجهی ندارد و در سطح سیاستگذاری هم هنوز این فهم حاصل نشده که نیروی انسانی مهمترین سرمایه هر کشوری است.
خبرگزاری ایسنا نیز در گفتوگو با «محمدرضا واعظ مهدوی» معاون سابق توسعه امور علمی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه، به تحلیل وضعیت صنعت کشور و عملکرد دولت در این حوزه پرداخت.
واعظ واردات را یکی از موانع رشد صنعت دانست و گفت: 70 درصد صنایع ما به دلیل واردات کالاهای خارجی تعطیل هستند.
وی با انتقاد از حمایتهای ناکافی از بخش تولید افزود: متأسفانه علاوه بر تعطیلی صنایع کشور، سرمایهگذاریهای صنعتی نیز در کشور ما پایین است و وقتی همه سرمایههای کشور وارد بانکها میشود و مراکز بانکی ما سود بالای 20 درصد میدهند و عرصههای تولید و کارآفرینی تا این اندازه سودمند نیست، طبیعی است که سرمایهگذاری صنعتی در کشور صورت نمیگیرد.
نرخهایی که مراکز دولتی اعلام میکنند، شوخی با نرخ تورم است.
این مطلب را روزنامه فرهیختگان منتشر کرد و نوشت: خانوادههای ایرانی با سطح درآمد متوسط و پایین، این روزها، بیش از سایر اقشار جامعه متحمل افزایش قیمت کالاهای اساسی و گرانی بیحساب و کتاب اقلام موردنیازشان شدهاند. یکی دو ماهی است که قیمت بسیاری از کالاهای اساسی موجود در بازار، چه خودسرانه و چه منطقی، افزایش داشته است. آن تعداد از فروشندگان که قیمت کالاهای خود را خودسرانه افزایش دادهاند، افزایش قیمت دلار و نوسانات بازار ارز را عامل گرانی میدانند و با این بهانه، افزایش قیمت اقلام موجود در بازار را توجیه میکنند. این درحالی است که مسئولان بخشهای دولتی و نظارتی در یکی دو ماه گذشته، قاطعانه اعلام کردهاند که بازار تحت کنترل است و به هیچکس اجازه افزایش خودسرانه قیمتها و اجحاف در حق مصرفکننده را ندادهاند.
اما آنچه در واقعیت وجود دارد با گفتهها و وعده و وعیدهای مسئولان در تضاد است، چراکه افزایش قیمتها در بازار از یک سو و عدم نظارت و کنترل دولت از سوی دیگر، به خوبی محسوس است. مصداق بارز این گفته افزایش 10 تا 15 درصدی قیمت لبنیات در مدت اخیر است.
براساس جدیدترین گزارش مرکز آمار قیمت گوشت گوسفند در هفته منتهی به 28 اردیبهشت نسبت به مدت مشابه سال گذشته 18/2 و گوشت گاو نیز 19 درصد گران شده است. همچنین تخممرغ 51 درصد نسبت به سال گذشته رشد قیمت داشته است. قیمت تخممرغ در بازه مورد اشاره مرکز آمار یعنی هفته منتهی به 28 اردیبهشت 97 در مقایسه با هفته منتهی به 28 فروردین 97 افزون بر 12/3 درصد افزایش یافته است. قیمت شیر نیز در بازه یاد شده 5/5 درصد افزایش یافته است.
نمود عینی بیتوجهی دولت به کنترل قیمتها و نظارت بر بازار را میتوان بر قیمت کالاهایی که تنها در طول یک هفته افزایش قیمت داشتهاند، مشاهده کرد. مرکز آمار خلاصه نتایج گزارش هفتگی متوسط قیمت خردهفروشی برخی مواد خوراکی را در هفته منتهی به 28 اردیبهشت منتشر و اعلام کرد که طی آن قیمت هشت گروه نسبت به هفته قبل از آن افزایش یافته است. برای مثال در هفته گذشته نرخ لبنیات 0/2درصد، برنج 1/6 درصد، حبوب 0/3 درصد، میوههای تازه هفت درصد، سبزیهای تازه 1/5 درصد، گوشت قرمز 0/2 درصد، گوشت مرغ 1/2 درصد و چای 0/9 درصد افزایش یافته است.
از نگاه کارشناسان وصاحبنظران اقتصادی، گرانی کالاهای اساسی، سبد کالایی خانوارها را روزبهروز کوچکتر و زندگی را برای طیف وسیعی از مردم سختتر میکند. در این میان گرانی مسکن که در حدود 35 درصد از هزینه خانوارهای ایرانی را تشکیل میدهد، حق صرف هزینه در قسمتهای دیگر ازجمله آموزش و سرگرمی را سلب کرده است.
روحانی گرفتار مسیریابی نادرست است
مدعیان تدبیر و امید گرفتار مسیریابی نادرست شدهاند.
این مطلب را روزنامه صبحنو ضمن تحلیلی مورداشاره قرارداده و مینویسد: در نخستین سالگرد انتخاب مجدد آقای روحانی و گزینش شورای شهر جدید، همهچیز نشان از نادرستی مسیرهای اصلی در طراحی این دو برنامه سیاسی دارد؛ درست وقتی سعید حجاریان، طراح ارشد سر و شکل فعلی دولت، و آقای غلامحسین کرباسچی، طراح ارشد سر و شکل شورای شهر، به کل، ابراز نارضایتی از دو برآورده طراحیهای خود میکنند.
وقتی دکتر سعید حجاریان در یک طراحی تازه رادیکال، از برکناری آقای روحانی سخن میگویند! لرزه بر اندام ما میافتد، چرا که بیگمان او تنها یک تحلیلگر سیاسی یا اجتماعی نیست؛ او یک مقام ارشد امنیتی سابق است که علیالاصول هنوز همدستی در پس امور دارد و همواره بعید تصور میشده است که عملاً دست به پیاده کردن طراحیهای خود نزند. بنابراین، همواره گمان بر این بوده است که وقتی او تحلیلی ارائه میدهد، باید دنبال دستهایی بود که برای جامه عمل پوشاندن به آن تحلیلها به حرکت در میآیند؛ و وقتی سخن از برکناری رئیسجمهوری هموار میشود، درمییابیم که ذهنیت چپ رادیکال به حداکثر آشوب تن سپرده است.
به همین قواره، وقتی آقای غلامحسین کرباسچی که صدر طراحی لیست امید شورای شهر بود (مطابق آنچه از افشاگری روزنامه آفتاب یزد در مورد چینش کرسیهای دو میلیارد تومانی فهرست امید برآمد)، مهمترین دستپخت شورای شهر را که شهردار باشد، هدف تندترین انتقادات ممکن قرار میدهد، باید پذیرفت که مسیر تدبیر و امید به دشواریهایی برخورده است که نیاز به تنظیم مجدد دارد.
در هفته گذشته نقل قول تکاندهنده سوم از دکتر محمد جواد ظریف برآمد و همه را غافلگیر کرد و نشان داد که مهمترین هدفگذاری در گفتمان «تدبیر و امید» عمیقاً از واقعنگری به دور بوده است؛ دکتر محمد جواد ظریف فرمودند «برجام، بیماری در حال مرگ است که در آیسییو و شرایط بسیار سختی قرار دارد.» این را آقای محمدرضا رضاییکوچی، رئیسکمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی از حضور دکتر ظریف نقل کرد و بالاخره نشانه چهارم، نشانگر شورش سراسری علیه «طرح تحول نظام سلامت» بود که تنها پروژه موفق دولت تدبیر و امید با رضایت 80درصدی مردم تلقی میشود. بهرغم این موفقیت، پس از حملات بیمهها و شایعه شکرآب وزارت بهداشت و وزارت رفاه، تهاجم دکتر مسعود پزشکیان، نایبرئیسپر نفوذ مجلس شورای اسلامی، و همچنین، توقف تخصیص یارانه ارزی دارو، نشان دیگری از به محاق رفتن مسیر دولت تدبیر و امید است.
مجموع این نشانهها به دکتر حسن روحانی که سیاستمدار ارشد این مسیر است، گوشزد میکند که باید نقش خود را ایفا کنند، و دست به تنظیم مجدد مسیرها و ریلها بزنند. این چیزی است که هماکنون از ایشان انتظار میرود.
شاخصها و نشانههای روشنی باید در دست سیاستمدار ارشد باشد، تا بتواند به موقع و به درستی دست به اصلاح مسیرها بزند؛ یکی از نشانههای مسیر نادرست سیاسی این است که با وجود تلاش سخت، نتایج رضایتبخشی نداریم؛ خصوصاً اگر دستاوردهای ما در مقایسه با دستاوردهای رقبا طی دو یا سه دوره تلاش، نقصان داشت، باید نتیجه بگیریم که این میدان، میدان حقیقی عمل ما نیست و باید مسیرها را بهبود بخشید یا تغییر داد.
نشانه بعد این است که زیاد در دو راهی تصمیمگیری و مصلحتسنجی گرفتار میشویم. این نشان از آن دارد که مسیر انتخابی ما با اعتقادات و باورهای اصولی ما در تضاد است. این نحو مسیرها، اغلب با انگیزههایی مانند موقعیت انتخاباتی، پرستیژ سیاسی و گروکشی از رقبای داخلی یا خارجی سیاسی آغاز میشوند، اما ادامه چنین مسیر حساب نشدهای، مدام مجبور به قمار بیشتر منابع میشویم، شاید جاهطلبیهای اولیه تشفی یابند. این نحو سیاستورزی، بیشتر شبیه یک نحو قمار است و هر چه زودتر آن را قیچی کنید، زودتر رستگار خواهید شد. ادامه حضور در چنین مسیرهای سیاسیاشتباهی منجر به استهلاک روحی و معنوی سیاستمدار میشود و نشانه چنین وضعی، پرخاش مستمر به دیگران و منتقدان است.
اگر به جای آمریکا، ایران از برجام خارج میشد اروپا همین قدر خویشتندار بود؟
رفتار اروپا در قبال خروج آمریکا از برجام منافقانه است. اگر به جای آمریکا، ایران از برجام خارج میشد، اروپا چه میکرد؟
دکتر محمدباقر خرمشاد با طرح این پرسش، به روزنامه جامجم گفت: اگر به تاریخ رجوع کنیم، اروپاییان قابل اعتماد نبوده و از سابقه خوبی بویژه در مذاکراتی که طی حدود ده سال گذشته داشتیم، برخوردار نبوده و به تعهداتشان پایبند نبودند. هر چند آنها بهانههایی از جمله زمانبر بودن انجام تعهدات یا مشکل بودن تصمیمگیری در اروپا را مطرح میکنند اما در نهایت رفتار آنها در مورد برجام آزمون بزرگی برای غرب است که خود را چند قرن رهبر جهان میداند و شاید هیچگاه مانند امروز در معرض آزمون سختی در مقابل دیدههای جهانیان قرار نگرفته بود، اروپا در شرایطی قرار گرفته که شاید برخلاف سنوات قبل که به صورت متحد آمریکا کار میکرده در معرض تحقیر جدی از سوی آمریکاست.
امروز معامله اروپا با آمریکا، آزمون دیگری برای اوست که نه در جهت منافع ما، بلکه باید در جهت حفظ اعتبار خود به تعهداتش عمل کند.
وی در ادامه گفته است: اگر ایران از برجام خارج میشد عکسالعمل طرف اروپایی چه بود؟ قطعا یکی از اقدامات آنها این بود که انگلیس و فرانسه حتما بانی صدور قطعنامهای علیه ایران در شورای امنیت شده و علیه کشورمان موضعگیری و ما را محکوم میکردند.
بنابراین در حال حاضر که آمریکا اقدام به خروج از برجام کرده است، انتظار میرود همین اتفاق بیفتد و اروپا آن را محکوم کند.
خرمشاد میگوید: دولت دچار همان ضعف و محافظهکاری مفرطی در مقابل خروج آمریکا از برجام شده که در گذشته هم با همان ضعف پیش رفته بود. ایران میتوانست بعد از خروج آمریکا از برجام اعلام کند در حال حاضر در برجام مانده و منتظر عکسالعمل اروپا میماند؛ اما در عین حال برخی تعهدات را تعلیق میکند. به عنوان مثال میتوانستیم اعلام کنیم محدودیتهایی را که درخصوص تحقیق و توسعه پذیرفتهایم به صورت تعلیق در میآوریم و کار تحقیقاتی روی سانتریفیوژهای جدید را شروع میکنیم تا ببینیم اروپا چه کار میکند.
همین اقدام را میتوانستیم در همان مقطعی که شاهد نقض عهدهای آمریکا بودیم انجام دهیم؛ چراکه بر اساس برجام اگر طرفی به بخشی از تعهداتش عمل نکند طرف دیگر میتواند به بخش یا تمام تعهداتش عمل نکند و آن را معلق کند، بنابراین ایران میتوانست از کمترین اقدام حاشیهساز استفاده کند و بخشی از تعهداتش را به حالت تعلیق در آورد. این در حالی است که پس از خروج آمریکا از برجام، اقدام تنبیهی نداشتیم و همه چیز را به اخلاق واگذار کردهایم تا به صورت اخلاقی اروپاییان به تعهدات خود بازگردند، اما باید با کمال تاسف گفت در سیاست بینالملل اخلاق هیچ جایی ندارد.
محافل دولتی مؤثر در گرانی ارز برای ساماندهی آن همراهی نمیکنند
رئیس سابق اتاق بازرگانی میگوید برخی دولتمردان و رسانههای حامی آنها، از عوامل افزایش قیمت ارز بودند.
یحیی آل اسحاق در گفتوگو با خبر آن لاین تصریح کرد: طبق اعلام صندوق بینالمللی پول میزان ذخایر ارز کشور رقمی در حدود 109 میلیارد دلار است. حالا به این رقم صادرات نفتی و غیرنفتی هم اضافه کنید، جمع این ارقام نشان میدهد که مشکل منابع ارزی نداریم. آنچه مشکل ایجاد کرده، تقاضاهای غیرواقعی به بازار است.
وی درباره عامل گران شدن ارز میگوید: حتماً عوامل داخلی مؤثر بودند. مثل همین اختلاف دیدگاههایی که بین نخبگان و صاحبنظران درباره ارز مطرح شد. این اختلاف بین کسانی که در داخل دولت یا خارج از دولت مطرح شد هم بر انتظارات روانی افزایش قیمت ارز دامن زد.
صحبتهای آقای ترکان و عقبه فکری که این دیدگاه را داشتند. دیدگاه آقای ترکان درباره ارز نمودی از یک جریان بود. دو نوع تفکر در دولت درباره ارز جریان دارد. جالب آنکه پایه هر دوی آنها قیمت دلار بین 6 تا 7 هزار تومان است. چندی پیش روزنامه دنیای اقتصاد به عنوان روزنامه جریان حامی دولت پرسشنامهای را تهیه کرد که نرخ ارز را بر دو پایه 5 تا 6 هزار تومان و 6 تا 7 هزارتومان را به نظرخواهی گذاشت. من در آن نظرخواهی گفتم که اولاً این جدول غلط است و شما دارید به بازار جهت میدهید. دوم اینکه از نظر من قیمت دلار 4200 تومان است. این عدد را یک ماه قبل از تصمیم دولت گفتم.
آلاسحاق میگوید: فکر میکنم مجموعه فضاسازیهایی که شد و طرح دیدگاههای تئوریک درباره قیمت ارز، در راستای صحبت آقای ترکان که تأکید داشت «ارز گران، بد نیست»، یکی از عوامل افزایش نرخ ارز بود. البته گروهی هم در اتاقهای بازرگانی از این دیدگاه حمایت کردند. در این شرایط در نظر بگیرید، گروهی که در خارج از کشور پول داشتند، با طرح اینکه ارز به 7-6 هزار تومان میرسد، تصور سوپر میلیاردر شدن پیدا کردند. این گروه هم بر فضاسازیها دمیدند. به این اتفاقها، مسایلی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا ایجاد کرد، را اضافه کنید. بالاخره اندیشکدههای سیاسی آمریکا بیکار ننشستهاند. آنها دریافتند که میتوانند در اختلاف ارز در داخل ایران نقش ایفا کند.
او خاطرنشان کرد: سیاست دولت برای ساماندهی ارز درست است به شرط آن که همه نظرها یکی شود. برخی از وزرا موافق نیستند که باید همراه شوند.
آش سوء مدیریت اقتصادی شور شد صدای حامیان دولت هم درآمد
انتقاد نسبت به سوء تدبیرهای اقتصادی دولت، از رسانههای منتقد به رسانههای حامی دولت گسترش یافته است.
«خبر آنلاین» در گزارشی با عنوان «تورم یک رقمی و آشفتگی بازار مسکن»، به انتقاد از وضعیت حاکم بر بازار مسکن و عدم نظارت دولت بر آن پرداخت و نوشت: آیا این وضعیت از حقوق شهروندی است که مالک هر روز صبح از خواب بلند میشود و هر قیمتی دلش خواست را عنوان میکند یا اینکه به نظام ارزی و پولی دولت نگاه میکند و چنین تصمیم میگیرد و یا تحریکات خارجی بر آن اثر دارد و یا.
چه کسی مسئول این نابسامانیهاست؟ دولت چرا فکری نمیکند آیا میخواهد همانند بازار ارز کار به بحران بکشد و آن گاه وارد شود و یا باید علاج واقعه را قبل از وقوع بکند!
خبرآنلاین افزود: دیدیم که در بازار ارز هم زمانی دولت وارد شد که هم خود دولت و هم بسیاری دیگر میگفتند که خیلی زودتر از اینها باید اقدام میشد. رشد 30 درصدی در زمین و مسکن و بلکه بیشتر، سر به کجا میزند؟
خبرگزاری «ایلنا» هم از قول «رضا امیدی» استاد دانشگاه علامه طباطبایی، نوشت: در طول 4 سال گذشته وضعیت معیشت و کیفیت زندگی کارگران چندان محوریت نداشته است.
یافتههای حاصل از مطالعات مختلف نشان میدهد اثرات ناشی از رشد اقتصادی بیشتر معطوف به طبقات بالا بوده و طبقات پایین، روستائیان و شهرهای کوچک بهرهمندی چندانی از نتایج رشد اقتصادی نداشتهاند.
امیدی اضافه کرد: به نظر میآید دولت به رغم شعارهایی که میدهد چندان به بخش مولد جامعه توجهی ندارد و در سطح سیاستگذاری هم هنوز این فهم حاصل نشده که نیروی انسانی مهمترین سرمایه هر کشوری است.
خبرگزاری ایسنا نیز در گفتوگو با «محمدرضا واعظ مهدوی» معاون سابق توسعه امور علمی و فرهنگی سازمان برنامه و بودجه، به تحلیل وضعیت صنعت کشور و عملکرد دولت در این حوزه پرداخت.
واعظ واردات را یکی از موانع رشد صنعت دانست و گفت: 70 درصد صنایع ما به دلیل واردات کالاهای خارجی تعطیل هستند.
وی با انتقاد از حمایتهای ناکافی از بخش تولید افزود: متأسفانه علاوه بر تعطیلی صنایع کشور، سرمایهگذاریهای صنعتی نیز در کشور ما پایین است و وقتی همه سرمایههای کشور وارد بانکها میشود و مراکز بانکی ما سود بالای 20 درصد میدهند و عرصههای تولید و کارآفرینی تا این اندازه سودمند نیست، طبیعی است که سرمایهگذاری صنعتی در کشور صورت نمیگیرد.