kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۳۴۰۲
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۸

هویت واقعی



پژمان کریمی
مدعیان شبه روشنفکری در اردوگاه ادبیات ایران ویژگی‌های آشکار و نهانی دارند.
باورمندی به سکولاریسم و تقابل با دین الهی ، نداشتن پایبندی به سرزمین مادری با وجود ادعای وطن دوستی، مفتون فرهنگ و تمدن مغرب زمین بودن، خیانت به مردم ایران در بستر تحولات و تعاملات فرامرزی، سرکوب عناصر فرهنگ ملی و دینی ، نداشتن تحمل مخالفت و طرد مخالف!
اما جدای این ویژگیها، یک نکته دیگر نیز به عنوان ویزگی منفی یا خصلت ناپسند در وجود و اثر مدعیان واقعیت دارد که به طرز بدی توی ذوق فرد خردمند می‌زند:
نزاکت‌گریزی مزمن!...میل به هرزه‌گویی و توصیفات مهوع ، تنها از اذهانی بر می‌خیزد که بیمار اند؛ دچار نزاکت‌گریزی مزمن اند! شما – مثلا – رمان همسایه‌ها را بخوانید!
 یعنی جز با زبان بی‌پرده و لق و عنان گسیخته نمی‌توان از واقعیتی و حقیقتی گفت و مفهومی را به ساحت ذهن مخاطب روانه و القاء کرد؟
فکر نکنید که مدعیان با ادعای جلب نظر و اقناع مخاطب، تنها در عرصه ادبیات به بی‌نزاکتی مشغول‌اند. آنها در زندگی شخصی طبعا بی‌پرواتر نسبت به قضاوتها، حریمها مقدس و ارجمند را زیر پا می‌گذارند و لذت می‌برند.
جالب این است که؛ در پاره‌ای از اسناد ساواک که پس از انقلاب اسلامی منتشر شده است به بی‌نزاکتی مدعیان پرداخته شده است. نمونه‌ای از این اسناد، آن چیزی است که درباره یکی از شاعران چپ نماست. شاعری که در دهه 60 به افغانستان و بعد به اروپای شرقی‌گریخت.
مدعیان شبه روشنفکری اما در دفاع از خود متوقف نمی‌شوند. گفتیم که هرزه زبانی و شرح هرزگی و بی‌نزاکتی را اینان یک راه در جهت واقع‌نمایی و باورپذیر کردن وقایع و مفاهیم معرفی می‌کنند. هر جایی هم بیرون از دایره  قلم و اثر، تظاهر هرزگی و بی‌نزاکتی کنند، پای فطرت و الزامات طبیعی و درونی را پیش می‌کشند.
در برابر هر دو دلیل باید پرسید:« اگر بی‌نزاکتی بر مدار طبیعت و اقتضاست و ابزاری منطقی در مجاهدت فکری به شمار می‌رسد، پس بی‌نزاکتی همپای نزاکت، هرزه دری هم ردیف حیا و نجابت و ادب یکسان با بی‌ادبی قابل فهم و محاسبه است!
چنبن نیست؟...مدتی پیش ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن، رقص یکی از نویسندگان و مدعیان فرهنگمندی و فرزانگی و نخبگی و روشنفکری دیده می‌شد.
این پیر دیر داستان‌نویسی روشنفکری که قبلا تصویر پک زدنش به سیگار در کنار وزیر فرهنگ و ارشاد اسبق در سطح رسانه‌ها منتشر شد، در انتهای یک کنسرت موسیقی، شروع به رقصی می‌کند که پیشتر در فیلمفارسی‌ها و در هیئت کلاه مخملی‌ها جایگاه خاصی داشت!
تظاهرات بی‌نزاکتی از طرف جناب مدعی، نشان داد که این گونه عناصر، مرز تقیدی برای خود قائل نیستند. آنجا که باید، عنوان از گرده و کف اندازند، می‌اندازند. مضحک اینکه همین جماعت هستند که تابلوی اندیشه سازی و اندیشه پروری و ترویج خوبی‌ها را بدست دارند. همین عناصرند که به محض اینکه یک قانون و یا رخداد فرهنگی به مذاقشان نمی‌نشیند، برآشفته فریاد می‌زنند که « با فرهنگ ایرانی چه می‌شود»! همین افراد‌اند که مردم عادی را به چوب بیسوادی و آداب ندانی می‌رانند!
اگر بی‌نزاکتی مقدس است؛ پس بواقع در نظر مدعیان روشنفکری چه فرق است میان روشنفکری و روشن بینی با سطحی نگری و اوباشگری ؟!