بازی «اون» با ترامپ و تنها راهحل بحران آمریکا و کره شمالی(یادداشت روز)
دو کشور «کره شمالی» و «آمریکا» طی یکی دو روز گذشته تبدیل به محور تحلیلهای بسیاری در رسانههای سراسر دنیا شدند. اعلام شد کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی چند روز پس از آزاد کردن سه زندانی آمریکایی، تونلهایی را که محل آزمایشهای هستهایاش بود، مقابل دیدگان خبرنگارانی از سراسر دنیا منفجر و به وعدهاش عمل کرد اما ترامپ با لغو برنامه دیدارش با «اون» و از سرگیری تهدیدها و اعلام اینکه، هم تحریمها ادامه پیدا خواهند کرد و هم گزینه نظامی هنوز روی میز است، در برابر خوشقولی پیونگ یانگ، «دبه» کرد. اگرچه این «بدعهدی» با جملات دلگرمکنندهای همراه بود که هدفش، جز باز گذاشتن راه مذاکره، چیز دیگری نبود.
اعتراضها به ترامپ و بدعهدیهای آمریکا به داخل آمریکا و کره جنوبی هم کشیده شد. برخی چهرههای سیاسی در آمریکا از جمله «نانسی پلوسی» رئیس دموکراتهای مجلس نمایندگان آمریکا، «ریچارد هاوس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و سناتور منندز، قائم مقام کمیته روابط خارجی مجلس سنا علیه «بدعهدی ترامپ» موضع گرفتند و گفتند، این بدعهدی، یک پیروزی برای «کیم جونگ اون» بود و دنیا به این نتیجه رسید که آمریکا غیر قابل اعتماد است.
رئیسجمهور کره جنوبی و روسیه ابراز تاسف کردند و ساکنان سئول نیز علیه بدعهدی آمریکا و خطرات آن تجمعاتی را برگزار کردند. بسیاری از شخصیتها و رهبران سیاسی در دنیا نیز علیه آمریکا موضع گرفتند. برخی نوشتند، آمریکا به دنبال تحقیر کره شمالی است، برخی نوشتند ترامپ به دنبال پیروزی مطلق در برابر شکست مطلق است و برخی نیز با اشاره به مواضع کره شمالی پس از این بدعهدی نتیجه گرفتند، حل بحران شبه جزیره کره سالها به تعویق افتاد. اما واقعیت ماجرا چیست؟ آیا مذاکرات به هم خورد و خطر به شبه جزیره کره بازگشت؟ آیا کره شمالی واقعا تنها تاسیسات آزمایش هستهای خود را نابود کرد؟ آیا با وجود چین، کره شمالی به دامن آمریکا میرود؟
به نظر میرسد غالب تحلیلهایی که طی دو روز گذشته در این باره منتشر شده، زیاد دقیق نباشند و بیش از اینکه تحت تاثیر واقعیات باشند، متاثر از هیجانات رسانهای هستند. به اعتقاد راقم این سطور، نه کره شمالی آنقدر احمق است که مولفههای قدرتش را در برابر کشوری با مختصات آمریکا و رهبری مثل ترامپ با دست خود نابود کند، نه ترامپ آنقدر دیوانه است که، به این سادگی به کسی امتیاز دهد. خبرهای متعددی طی هفتههای گذشته منتشر شده که نشان میدهد، محلی که کره شمالی روز پنجشنبه منفجر کرده، تونلهایی بودند که بر اثر آن 6 آزمایش معروف اتمی، تخریب شده و تقریبا از کار افتاده بودند. کسانی هم که برای تماشای انفجار این مکان دعوت شده بودند، نه کارشناس که یک عده خبرنگار عادی بودند که هیچ سررشتهای درباره آنچه در آن سه تونل اتفاق افتاد، ندارند. ضمن اینکه هیچ کس نمیتواند اثبات کند، محلی که منفجر شده، واقعا تنها محل آزمایشهای هستهای کره شمالی بوده است. این را هم نباید فراموش کرد که مکان منهدم شده، صرفا یک «مکان» بود نه تاسیسات هستهای یا موشکهای بالستیک و...در واقع اقدام کیم جونگ اون در تخریب این تونلها مصداق ضربالمثل معروف«روغن ریخته را نذر امامزاده کردن» بود. تنها امتیازی که کره شمالی در اینجا داده، آزاد کردن آن سه شهروند آمریکایی بود.
اقدام ترامپ در به هم زدن برنامه دیدارش با کیم جونگ اون نیز از همین دریچه قابل تحلیل است. آمریکا دیدار با رهبر کره شمالی را به عنوان یک «امتیاز» به کشوری میداند که معتقد است، «منزوی» است. از نگاه گردانندگان کاخ سفید، در انزوا نگه داشتن پیونگ یانگ، یکی از موثرترین اهرمهای فشار است و دیدار ترامپ با رهبران این کشور میتواند آن را از انزوا خارج کرده و یکی از مهمترین ابزارهای فشار را از دست کاخ سفید بگیرد. از نگاه ترامپ، دیدار با «اون» برای کره شمالی یک امتیاز ویژه است، لذا حاضر نشد به رغم تخریب این تونلها، با «اون» دیدار کند.
نکته بسیار مهم دیگر در بحران شبه جزیره کره، چین است. کره شمالی برای چین که این روزها در کنار روسیه هژمونی آمریکا را به چالش کشیده، یک اهرم و ابزار مهم ایذایی است که همواره از آن علیه غرب استفاده کرده است. چین هرگز حاضر نمیشود اهرم کره شمالی را به این سادگی از دست بدهد، چه رسد به اینکه این کشور به سمت آمریکا متمایل شود.
آنچه این روزها بین آمریکا و کره شمالی میگذرد در جای خود مهم هستند اما نه به خاطر اینکه به عقبنشینیهای اساسی دو کشور از مواضع خود و رفع واقعی تحریمهای اقتصادی کره شمالی در برابر دست کشیدن این کشور از تواناییهای هستهایاش منجر خواهد شد (چرا که این اتفاق به این راحتیها رخ نخواهد داد که در این باره توضیح خواهم داد) بلکه، این اهمیت برخاسته از ماهیت شبه جزیره کره و ویژگیهایی است که این دو کشور دارند. تنشها بین این دو کشور به دلیل اتمی بودنشان، همیشه مهم بوده اما این «خیال» که، ترامپ حاضر خواهد شد، تحریمهای کره شمالی را همانطور که وعده داده بردارد و کره شمالی هم تنها ابزار بازدارندگیاش در برابر آمریکا را از بین ببرد، «خام» است. حیات کره شمالی به موشکهای بالستیک و بمبهای قدرتمند هستهای و ارتش بزرگش وابسته است و اگر این کشور تا امروز وجود دارد به دلیل همین تواناییهای بالای نظامی است. آمریکا به دلایل متعدد اگر یک لحظه به این نتیجه برسد که میتواند این کشور را تسلیم و تحقیر کند، لحظهای در حمله به آن تردید نخواهد کرد. لذا کره شمالی محال است به این سادگی تنها مولفه قدرتش را از دست بدهد تا به لقمهای راحت برای آمریکا تبدیل شود.
حل بحران روابط این دو کشور 3 راه بیشتر ندارد؛ رضایت چین، گرفتن تضمینهای قوی از آمریکا یا تبدیل شدن کره شمالی به یکی از گاوهای شیرده ترامپ درست مثل برخی از کشورهای مرتجع عربی.
کیم جونگ اون جوان است و تازهکار اما کشورش توانسته خود را به بالاترین سطح دانش هستهای و توانایی نظامی برساند. این کشور اصلا با مرتجعین عربی که همه چیزشان اجارهای است(حتی ارتششان) قابل مقایسه نیست. بنابر این بعید است آن طور که آمریکا انتظار دارد، تسلیم این کشور شود. تجربه برجام نیز به خوبی نشان داد، از آدمی مثل ترامپ کسی انتظار عمل به وعده ندارد چه رسد به دادن تضمینهای قوی. بنا بر این فقط یک راهحل میماند و آن، «چین» است. آیا چین، کشوری که سودای ابرقدرتی دارد و در اندیشه به زیرکشیدن هژمونی آمریکاست، حاضر میشود چنین ابزار قدرتمندی را از دست بدهد؟! پاسخ روشن است.
«اون» شاید از انجام این مذاکرات انگیزههای دیگری غیر از آنچه اعلام میشود داشته باشد. مثلا به چالش کشیدن آمریکا و اعلام اینکه، این آمریکاست که بدعهد است و غیر قابل اعتماد. روی کار آمدن آدم بدعهدی مثل ترامپ نیز در رسیدن اون به این هدف کمک کرده است. اگر به تحلیلهایی که بعد از بدعهدی ترامپ و لغو دیدارش با اون در رسانهها منتشر شده (و در ابتدای این وجیزه به آناشاره کردیم) نگاهی بیندازیم خواهیم دید، همان طور که ریچارد هاوس، نانسی پلوسی و سناتور منندز هم دیروز اعلام کردند،«کره شمالی در برابر آمریکا پیروز شد» و «دنیا به این نتیجه رسید که آمریکا غیر قابل اعتماد است.»
اعتراضها به ترامپ و بدعهدیهای آمریکا به داخل آمریکا و کره جنوبی هم کشیده شد. برخی چهرههای سیاسی در آمریکا از جمله «نانسی پلوسی» رئیس دموکراتهای مجلس نمایندگان آمریکا، «ریچارد هاوس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و سناتور منندز، قائم مقام کمیته روابط خارجی مجلس سنا علیه «بدعهدی ترامپ» موضع گرفتند و گفتند، این بدعهدی، یک پیروزی برای «کیم جونگ اون» بود و دنیا به این نتیجه رسید که آمریکا غیر قابل اعتماد است.
رئیسجمهور کره جنوبی و روسیه ابراز تاسف کردند و ساکنان سئول نیز علیه بدعهدی آمریکا و خطرات آن تجمعاتی را برگزار کردند. بسیاری از شخصیتها و رهبران سیاسی در دنیا نیز علیه آمریکا موضع گرفتند. برخی نوشتند، آمریکا به دنبال تحقیر کره شمالی است، برخی نوشتند ترامپ به دنبال پیروزی مطلق در برابر شکست مطلق است و برخی نیز با اشاره به مواضع کره شمالی پس از این بدعهدی نتیجه گرفتند، حل بحران شبه جزیره کره سالها به تعویق افتاد. اما واقعیت ماجرا چیست؟ آیا مذاکرات به هم خورد و خطر به شبه جزیره کره بازگشت؟ آیا کره شمالی واقعا تنها تاسیسات آزمایش هستهای خود را نابود کرد؟ آیا با وجود چین، کره شمالی به دامن آمریکا میرود؟
به نظر میرسد غالب تحلیلهایی که طی دو روز گذشته در این باره منتشر شده، زیاد دقیق نباشند و بیش از اینکه تحت تاثیر واقعیات باشند، متاثر از هیجانات رسانهای هستند. به اعتقاد راقم این سطور، نه کره شمالی آنقدر احمق است که مولفههای قدرتش را در برابر کشوری با مختصات آمریکا و رهبری مثل ترامپ با دست خود نابود کند، نه ترامپ آنقدر دیوانه است که، به این سادگی به کسی امتیاز دهد. خبرهای متعددی طی هفتههای گذشته منتشر شده که نشان میدهد، محلی که کره شمالی روز پنجشنبه منفجر کرده، تونلهایی بودند که بر اثر آن 6 آزمایش معروف اتمی، تخریب شده و تقریبا از کار افتاده بودند. کسانی هم که برای تماشای انفجار این مکان دعوت شده بودند، نه کارشناس که یک عده خبرنگار عادی بودند که هیچ سررشتهای درباره آنچه در آن سه تونل اتفاق افتاد، ندارند. ضمن اینکه هیچ کس نمیتواند اثبات کند، محلی که منفجر شده، واقعا تنها محل آزمایشهای هستهای کره شمالی بوده است. این را هم نباید فراموش کرد که مکان منهدم شده، صرفا یک «مکان» بود نه تاسیسات هستهای یا موشکهای بالستیک و...در واقع اقدام کیم جونگ اون در تخریب این تونلها مصداق ضربالمثل معروف«روغن ریخته را نذر امامزاده کردن» بود. تنها امتیازی که کره شمالی در اینجا داده، آزاد کردن آن سه شهروند آمریکایی بود.
اقدام ترامپ در به هم زدن برنامه دیدارش با کیم جونگ اون نیز از همین دریچه قابل تحلیل است. آمریکا دیدار با رهبر کره شمالی را به عنوان یک «امتیاز» به کشوری میداند که معتقد است، «منزوی» است. از نگاه گردانندگان کاخ سفید، در انزوا نگه داشتن پیونگ یانگ، یکی از موثرترین اهرمهای فشار است و دیدار ترامپ با رهبران این کشور میتواند آن را از انزوا خارج کرده و یکی از مهمترین ابزارهای فشار را از دست کاخ سفید بگیرد. از نگاه ترامپ، دیدار با «اون» برای کره شمالی یک امتیاز ویژه است، لذا حاضر نشد به رغم تخریب این تونلها، با «اون» دیدار کند.
نکته بسیار مهم دیگر در بحران شبه جزیره کره، چین است. کره شمالی برای چین که این روزها در کنار روسیه هژمونی آمریکا را به چالش کشیده، یک اهرم و ابزار مهم ایذایی است که همواره از آن علیه غرب استفاده کرده است. چین هرگز حاضر نمیشود اهرم کره شمالی را به این سادگی از دست بدهد، چه رسد به اینکه این کشور به سمت آمریکا متمایل شود.
آنچه این روزها بین آمریکا و کره شمالی میگذرد در جای خود مهم هستند اما نه به خاطر اینکه به عقبنشینیهای اساسی دو کشور از مواضع خود و رفع واقعی تحریمهای اقتصادی کره شمالی در برابر دست کشیدن این کشور از تواناییهای هستهایاش منجر خواهد شد (چرا که این اتفاق به این راحتیها رخ نخواهد داد که در این باره توضیح خواهم داد) بلکه، این اهمیت برخاسته از ماهیت شبه جزیره کره و ویژگیهایی است که این دو کشور دارند. تنشها بین این دو کشور به دلیل اتمی بودنشان، همیشه مهم بوده اما این «خیال» که، ترامپ حاضر خواهد شد، تحریمهای کره شمالی را همانطور که وعده داده بردارد و کره شمالی هم تنها ابزار بازدارندگیاش در برابر آمریکا را از بین ببرد، «خام» است. حیات کره شمالی به موشکهای بالستیک و بمبهای قدرتمند هستهای و ارتش بزرگش وابسته است و اگر این کشور تا امروز وجود دارد به دلیل همین تواناییهای بالای نظامی است. آمریکا به دلایل متعدد اگر یک لحظه به این نتیجه برسد که میتواند این کشور را تسلیم و تحقیر کند، لحظهای در حمله به آن تردید نخواهد کرد. لذا کره شمالی محال است به این سادگی تنها مولفه قدرتش را از دست بدهد تا به لقمهای راحت برای آمریکا تبدیل شود.
حل بحران روابط این دو کشور 3 راه بیشتر ندارد؛ رضایت چین، گرفتن تضمینهای قوی از آمریکا یا تبدیل شدن کره شمالی به یکی از گاوهای شیرده ترامپ درست مثل برخی از کشورهای مرتجع عربی.
کیم جونگ اون جوان است و تازهکار اما کشورش توانسته خود را به بالاترین سطح دانش هستهای و توانایی نظامی برساند. این کشور اصلا با مرتجعین عربی که همه چیزشان اجارهای است(حتی ارتششان) قابل مقایسه نیست. بنابر این بعید است آن طور که آمریکا انتظار دارد، تسلیم این کشور شود. تجربه برجام نیز به خوبی نشان داد، از آدمی مثل ترامپ کسی انتظار عمل به وعده ندارد چه رسد به دادن تضمینهای قوی. بنا بر این فقط یک راهحل میماند و آن، «چین» است. آیا چین، کشوری که سودای ابرقدرتی دارد و در اندیشه به زیرکشیدن هژمونی آمریکاست، حاضر میشود چنین ابزار قدرتمندی را از دست بدهد؟! پاسخ روشن است.
«اون» شاید از انجام این مذاکرات انگیزههای دیگری غیر از آنچه اعلام میشود داشته باشد. مثلا به چالش کشیدن آمریکا و اعلام اینکه، این آمریکاست که بدعهد است و غیر قابل اعتماد. روی کار آمدن آدم بدعهدی مثل ترامپ نیز در رسیدن اون به این هدف کمک کرده است. اگر به تحلیلهایی که بعد از بدعهدی ترامپ و لغو دیدارش با اون در رسانهها منتشر شده (و در ابتدای این وجیزه به آناشاره کردیم) نگاهی بیندازیم خواهیم دید، همان طور که ریچارد هاوس، نانسی پلوسی و سناتور منندز هم دیروز اعلام کردند،«کره شمالی در برابر آمریکا پیروز شد» و «دنیا به این نتیجه رسید که آمریکا غیر قابل اعتماد است.»
جعفر بلوری