اخبار ویژه
بیبیسی: حمله آمریکا تغییری در سوریه ایجاد نمیکند
سردرگمی و ناکامی آمریکا و انگلیس در حمله موشکی به سوریه، شبکه دولتی بیبیسی را هم به اعتراف واداشت.
وبسایت بیبیسی در تحلیلی به قلم مایکل کلارک نوشت: دخالت نظامی در سوریه چه دستاوردهایی ممکن است داشته باشد؟ حملات آمریکا و متحدانش، اساسیترین عنصر یک حمله نظامی غیرمنتظره را از دست داد. در واقع نیروهای سوری بیشتر از دو روز وقت داشتند که هواپیما و دیگر تجهیزات نظامی خود را به پایگاههای روسیه در لاذقیه، طرطوس و حمیمیم انتقال دهند که درنتیجه آن میتوانند زیر پوشش سیستم دفاعی موشکی اس400 روسیه قرار بگیرند.
سوریه با پیشبینی حملات موشکی غرب پایگاههای پیاده نظام را تخلیه و نیروهای خود را تا جای ممکن پراکنده ساخت.
آوریل سال 2017 آمریکا در واکنش به حمله شیمیایی پایگاه هوایی شعیرات را هدف حمله 59 موشک کروز قرار داد. این حمله به تلافی استفاده از سلاح شیمیایی در شهر خانشیخون بود. تنها یک روز بعد از این حمله سوریه سعی داشت نیروی هوایی خود را فعال نشان بدهد. این عملیات مطمئنا برای گروههای شورشی، تروریستی و چریکی که بعضی از آنها شهروندان غیرنظامی را آزار میدادند درحالیکه خود را نماینده آنها معرفی میکردند، تغییری به وجود نخواهد آورد و بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، هم به نظر نمیرسد که حاضر به دست برداشتن از تحکیم موقعیت خود در کشورش باشد. توسل به نیروی نظامی به تنهایی خود فایدهای نخواهد داشت و باید بخشی از یک استراتژی سیاسی باشد؛ بعضی چنین استدلال میکنندکه اقدام نظامی نشان داد که قدرتهای غربی بازگشت به بازی در خاورمیانه را که در حال باختن آن هستند، پذیرفتهاند.
مبارزه علیه گروه موسوم به (داعش) همیشه یک بازی ژئوپولیتیک در حاشیه بوده است و نفوذ غرب بر رویدادهایی از لبنان تا یمن، رو به کاهش گذاشته است.
البته رهبران غرب ممکن است که ترغیب به بیتفاوتی به موقعیت کنونی بشوند اما درحالیکه حواسشان متمرکز بر روی مبارزه با داعش بود، آینده منطقه را ایران، سوریه و تا حدودی ترکیه تعیین میکردند.
حال معادله این است که آیا منافع درازمدت غرب در دخالت یا بیتفاوتی به مجموعه قدرتهایی است که کنترل آنها دارد از دست خارج میشود.
استفاده از نیروی نظامی فقط زمانی میتواند موثر باشد که بخشی از یک استراتژی سیاسی واقعبینانه و منسجم باشد.
یادآور میشود صادق زیباکلام نیز که معمولا به بزرگنمایی قدرت آمریکا میپردازد، این بار نوشت: به نظر میرسد عملیات آمریکا تغییر و تحولی در سوریه ایجاد نماید. تا آنجاکه به غربیها مربوط میشود به نظر میرسد که عملیات تمام شده است. غربیها صرفا میخواستند واکنشی درقبال استفاده از سلاح شیمیایی که به زعم آنها توسط دمشق صورت گرفته نشان دهند؛ همین و بس. رهبران آمریکا، انگلستان و فرانسه صراحتا اعلام داشتهاند که نه تمایلی به ورود به بحران سوریه را دارند و نه قصد تغییر رژیم آن کشور را. بنابراین رژیم بشار اسد به کمک روسیه و ایران و با توجه به پیروزیهای نظامی اخیرش با اقتداری بیشتر از گذشته به حاکمیتش ادامه خواهد داد.
قدرتهای زورگو زبان موشک را میفهمند نه زبان مذاکره
حمله موشکی آمریکا و متحدانش به سوریه نشان داد چه قدر ادعای «دنیای فردا، دنیای گفتمان است، نه موشک»، بیپایه و غلط است.
فروردین سال 95 توئیتی در صفحه شخصی مرحوم هاشمی منتشر شد مبنی بر اینکه «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست نه موشکها». انتشار این توئیت در سایت و صفحه شخصی آقای هاشمی، تعجب و تأسف ناظران رسانهای و تحلیلگران را برانگیخت به ویژه اینکه آمریکا و متحدان اروپایی آن از لزوم کنار گذاشتن برنامه موشکی توسط ایران سخن میگفتند و موشک دوربرد را برای ایران غیرضروری میدانستند.
سال گذشته نیز برخی محافل سیاسی مدعی اصلاحطلبی و اعتدال، رزمایش موشکی و نمایش شهرهای موشکی ایران را نوعی هزینه و ماجراجویی برای کشور خوانده بودند؛ چنان که علی مطهری این اقدام را کمعقلی خوانده بود.
11 فروردین 1395 پس از انتشار توئیت مورد اشاره در سایت شخصی هاشمی که با ذوقزدگی محافل سیاسی صهیونیستی و آمریکا و کسانی چون جان کری مواجه شد، رهبر معظم انقلاب 11 فروردین همان سال تصریح کردند: اینکه بعضیها بیایند بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور ممکن است؟ اگر چنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فناوری برود، دنبال مذاکره سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همه اینها لازم است- اما قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسر و پایی و ]هر[ دولت فزرتی کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید».
بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب، هاشمی رفسنجانی با عقبنشینی از موضع موشکی خود تاکید کرد: «تقویت قدرت موشکی کشور را لازم میدانم.»
در این میان، هر چند انتظار میرفت موضع هاشمی در قبال این توئیت پیش از واکنش رهبر انقلاب مشخص شود اما در روزهای بعد از موضعگیری هاشمی نیز اطلاعیه یا گفتار رسمی از هاشمی منتشر نشد و صرفا رسانههای نزدیک به وی موضعگیریهای متناقضی در این رابطه داشتند که دامنهاش از عدم ارتباط این حساب توئیت با دفتر هاشمی و ادارهاش توسط یکی از دوستداران هاشمی تا اداره این حساب توسط معاون سردبیر سایت هاشمی و بدون هماهنگی با هاشمی را- در خصوص متنهای منتشره- شامل میشد. با وجود تأیید و تکذیبهای انجام شده، آقای هاشمی جملات تأسفبرانگیز دیگری را صراحتا در همایش مدیران آموزش و پرورش (30 مرداد/95) عنوان کرد. او در آن همایش گفته بود: «اگر میبینید آلمان و ژاپن این روزها محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگجهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند. نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و از این رو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش بنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معاملان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند.»
این قبیل اظهارات، از نفوذ عمیق در میان اطرافیان برخی سیاستمداران و مدیران خبر میداد. حمله موشکی آمریکا و انگلیس به سوریه هر چند که با ناکامی مطلق در عرصه سیاسی مواجه شده اما در عین حال سندی بر این مدعاست که اگر کشوری دارای قدرت نظامی و به ویژه برنامه موشکی قدرتمند و بازدارنده نباشد، قدرتهای زورگوی عالم در تعدی و عقدهگشایی کمترین تردیدی نمیکنند.
از این جهت قدرت موشکی پرحجم، نقطهزن و دوربرد جمهوری اسلامی ایران، یک توان کاملا بازدارنده دفاعی ارزیابی میشود و موجب شده آمریکا و صهیونیستها، دهان خود را در زمینه تهدید ملت ایران ببندند.
میخواهی مردم را سرکار بگذاری به همین روش ادامه بده!
یک اصلاحطلب همکار نشریات زنجیرهای با انتقاد از توییترپراکنی مشاور روحانی نوشت اگر او قصد سرکارگذاشتن مخاطب را دارد، به همین روش ادامه دهد.
اخیراً حسامالدین آشنا در توییتر نوشته بود: «مشکل فقط چهار راه استانبول نیست؛ بخشی از مشکل 4 راهی است که به استانبول، اربیل، دوبی و... منتهی میشود. مردم و دولت نه تسلیم بحرانسازی اجتماعی دیماه شدند و نه تسلیم بحرانسازی اقتصادی، ارتباطی و اطلاعاتی اردیبهشت میشوند. ساعت پایتخت ایران هرگز به وقت شام تنظیم نخواهد شد.» احمدزیدآبادی (از اعضای دیرین گروهک ادوار دفتر تحکیم و عضو سابق شورای سردبیری برخی نشریات زنجیرهای) در پاسخ به این توییت نوشت: حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور این روزها درباره دلایل جهش نرخ ارز مطالبی توئیت میکند که فهم آنها از دایره درک افراد جامعه خارج است. آقای آشنا اگر میخواهد با توئیتهای خود پیامی را به جامعه منتقل کند، به نظرم بهتر است شفافتر سخن بگوید و اگر میخواهد به طرفی خاص و ناشناس پیغام رمزدار بفرستد، بهگمانم مناسبتر است که آن را از طریق وسیلهای غیر عمومی ارسال کند اما اگر قصدش سرکار گذاشتن مخاطب است، همین راه را ادامه دهد!
توئیتبازیهای امثال آشنا در دادن آدرس سردرگم کننده و گمراه کننده به جامعه در حالی است که بسیاری از افراد فعال در فضای مجازی و رسانهای و هنری که از روحانی در انتخابات حمایت میکردند، ابراز پشیمانی میکنند یا دولت را درباره سوء مدیریت بازار ارز مورد اعتراض قرار میدهند. به عنوان مثال حمید فرخنژاد نوشت: جناب روحانی، برای امثال من، به خاطر حمایت از شما آبرویی پیش مردم نمانده؛ یه کم به فکر خودتون باشید. محمدعلی آهنگران هم نوشته است: در ایام انتخابات و در سخنرانیها به مخاطبین میگفتم برای اینکه رخدادهای تلخی نظیر بالا رفتن یک شبه قیمت ارز و سکه در دوره احمدینژاد تکرار نشود به روحانی رأی دهید چون دولت او دولت ثبات است. امروز با دیدن دلار 5700 تومانی با صراحت بابت این بخش از سخنانم عذرخواهی و استغفار میکنم.
رمضانعلی سبحانیفر نماینده اصلاحطلب مجلس نیز در تذکری به رئیسجمهور گفت: اگر گوش شنوا دارید، صدای اعتراض مردم را از زبان نمایندگانشان شنیدید. وزیر رفاه و رئیس بانک مرکزی، قصد رها کردن میزشان را ندارند. اگر به خاطر رکود بازار از مردم عذرخواهی نمیکنید، لااقل تیم اقتصادیتان را بازسازی کنید.
او تصریح کرد: هر کجای دنیا بود، رئیسجمهور باید استعفا میداد که شما نمیدهید.
یک اصلاحطلب متواری دیگر حجاب را کنار گذاشت
یکی از نمایندگان افراطی و متواری مجلس ششم، ضمن بهانهتراشی کشف حجاب کرد.
فاطمه حقیقتجو از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم که مدتهاست به آمریکا رفته، مدعی شده که به حجاب اسلامی ملتزم بوده اما در دفاع از حامیان کشف حجاب آن را کنار میگذارد! او مینویسد: «در حمایت از حق انتخاب زنان و در محکومیت هرگونه خشونت و زندان علیه زنانی که مخالف حجاب اجباری هستند که با نافرمانی مدنی و تحمل هزینههای سنگین درصدد رساندن صدای خود به مردم و مسئولان کشور هستند، روسری از سر خود برمیدارم. من مسلمانم و از سال 1384 که به آمریکا مهاجرت کردهام به انتخاب شخصی خودم با روسری در محل کارم، میهمانیها و گردهماییها حاضر شدهام، اما همواره مخالف اجبار حجاب میباشم.»
وی توضیح نداده این چگونه مسلمانیای است با بهانه و بیبهانه میشود زیر پا گذاشت؟! البته اخبار و قرائن متعدد حاکی از آن بود که نامبرده از مدتها درصدد کنار گذاشتن حجاب و درآمدن در سلک و سبک زندگی دیگر شبهاصلاحطلبان متواری (کنار گذاشتن احکام اسلامی) است. و از این جهت خواسته روغن ریخته را خرج ژستهای آزادیمآبانه کند. پیش از این عده زیادی از عناصر منافق و معاند متظاهر به اصلاحطلبی، پس از فرار از کشور نقاب از چهره برداشته و تظاهر به لاقیدی نسبت به احکام اسلامی ازجمله حجاب کردهاند، برخی از این عناصر فراری حتی لیوان شراب در دست، به دهنکجی به کتیبههای منقش به نام مبارک امام حسین(ع) پرداختند. یادآور میشود پروژه کشف حجاب ذاتا پروژهای انگلیسی، صهیونیستی و ماموریت مستقیم شبکه بهائیت در ایران بوده است.
روزنامه بزک کننده برجام: 35 درصد از قدرت خرید مردم کم شد
یک روزنامه اصلاحطلب که غالباً آمار و ارقام دستکاری شده دولت درباره رشد و رونق اقتصادی در پسابرجام را برجسته میکند، اذعان کرد درآمد کارگران 35 درصد کاهش داشته اما 19/8 درصد برآن افزوده شده است.
آفتاب یزد نوشت: برای قریب به 40 میلیون ایرانی (مستند به آمارهای مرکز آمار ایران با تعریف دولتی شاغل و بیکار) که یا خود کارگرند و یا نانآور خانهشان (مشمولین تأمین اجتماعی، کارگران بیمه نشده، کارمندان، حقوق بگیران و...) به نوعی مزد بگیرند در میان جلسات متعدد دولتی شاید مهمترین جلسه، گردهمآیی سهگانه دولت، کارفرمایان و نمایندگان تشکلهای کارگران جهت تعیین حقوق و دستمزد کارگران باشد (هر چند وزارت کار تنها 13 میلیون بیمه شده تأمین اجتماعی را مخاطب این جلسات میداند). عرف هر ساله اینگونه بود که در پی کش و قوسهای بسیار و حواشی رسانهای همراه و میزگرد تلویزیونی داغ در نهایت براساس دو فاکتور سبد معیشت و تورم حقوق و دستمزد افزایش مییابد. دولت در سال 96 به خاطر کاهش تورم تنها 12 درصد دستمزد را افزایش داد. البته طبیعتاً تعریف دولت و کارفرمایان از سبد معیشت با تعاریف کارگران کمی متفاوت است. اما براساس شواهد و قرائن و اظهارنظر کارشناسان آنچه این سبد کوچک را در سال 97 تحت تأثیر قرار میدهد، نه هیاهوی جلسات شورای عالی کار در ساختمان قدیمی خیابان آزادی که رخدادهای سریع چهار راه استانبول است. دلار 5080 تومانی یک واقعیت اقتصادی است با شلاق سرد بر گرده دهکهای پایین درآمدی.
آفتاب یزد میافزاید: شورای عالی کار، حداقل هزینه معیشت خانوار در اواخر سال (96) را براساس آمارهای رسمی (و نه مدعای کارگری) حدود 2 میلیون و 670 هزار تومان برای یک خانوار با جمعیت 3/3 نفر تعیین کرده است. جمعیت 3/3 نفری به استناد گزارش سرشماری نفوس و مسکن سال 1395، به عنوان مبنای محاسبات تعداد جمعیت خانوار کارگری قرار گرفت است. براین اساس، سهم مواد غذایی از هزینه کل معیشت 686 هزار تومان و سهم اقلام غیرخوراکی 2 میلیون تومان تعیین شده است. ناصر چمنی کارشناس روابط کارگر و کارفرمایی میگوید: «سبد معیشت یکی از 12 آیتم لحاظ شده در تعیین تورم است. شاید در 11 آیتم دیگر افزایش هزینه چندانی وجود نداشته است اما در سبد معیشت شاهد افزایشی بین 30 تا 35 درصد هستیم.» گزارشهای تقریباً بیطرفتری همچون گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و انجمن اقتصاددانان ایران (طیف علامه) بر میانگینی از این دو نرخ تأکید دارند. براین اساس با توجه به افزایش 1300 تومانی نرخ دلار در یک سال اخیر و افزایش نرخ تورم املاک تجاری کم متراژ و حاشیهای در برخی مناطق تا 55 درصد و همچنین افزایش 30 درصدی نرخ اقلام خوراکی همچون گوشت قرمز، میوه و صیفی و تنش روانی قیمتی ایجاد شده در اثر افزایش نرخ کالاهای وارداتی در اثر حذف ارز مبادلهای و افزایش نرخ ارز حداقل فشار وارده بر سبد معیشتی کارگران در ابتدای سال 97 (و با فرض ثابت ماندن نرخ فعلی ارز) 55 درصد برآورد میشود که با فرض موافقت جامعهای کارفرمایی با افزایش 19/8 درصدی نرخ دستمزد به معنی کاهش 35/2 درصد سطح درآمدی کارگران مزد بگیر در سال 97 میباشد.
نکته جالب اینکه برخلاف گزارش آفتاب یزد، مقامات دولتی، تورم سال 96 را زیر 9-8 درصد اعلام کردند!
سردرگمی و ناکامی آمریکا و انگلیس در حمله موشکی به سوریه، شبکه دولتی بیبیسی را هم به اعتراف واداشت.
وبسایت بیبیسی در تحلیلی به قلم مایکل کلارک نوشت: دخالت نظامی در سوریه چه دستاوردهایی ممکن است داشته باشد؟ حملات آمریکا و متحدانش، اساسیترین عنصر یک حمله نظامی غیرمنتظره را از دست داد. در واقع نیروهای سوری بیشتر از دو روز وقت داشتند که هواپیما و دیگر تجهیزات نظامی خود را به پایگاههای روسیه در لاذقیه، طرطوس و حمیمیم انتقال دهند که درنتیجه آن میتوانند زیر پوشش سیستم دفاعی موشکی اس400 روسیه قرار بگیرند.
سوریه با پیشبینی حملات موشکی غرب پایگاههای پیاده نظام را تخلیه و نیروهای خود را تا جای ممکن پراکنده ساخت.
آوریل سال 2017 آمریکا در واکنش به حمله شیمیایی پایگاه هوایی شعیرات را هدف حمله 59 موشک کروز قرار داد. این حمله به تلافی استفاده از سلاح شیمیایی در شهر خانشیخون بود. تنها یک روز بعد از این حمله سوریه سعی داشت نیروی هوایی خود را فعال نشان بدهد. این عملیات مطمئنا برای گروههای شورشی، تروریستی و چریکی که بعضی از آنها شهروندان غیرنظامی را آزار میدادند درحالیکه خود را نماینده آنها معرفی میکردند، تغییری به وجود نخواهد آورد و بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، هم به نظر نمیرسد که حاضر به دست برداشتن از تحکیم موقعیت خود در کشورش باشد. توسل به نیروی نظامی به تنهایی خود فایدهای نخواهد داشت و باید بخشی از یک استراتژی سیاسی باشد؛ بعضی چنین استدلال میکنندکه اقدام نظامی نشان داد که قدرتهای غربی بازگشت به بازی در خاورمیانه را که در حال باختن آن هستند، پذیرفتهاند.
مبارزه علیه گروه موسوم به (داعش) همیشه یک بازی ژئوپولیتیک در حاشیه بوده است و نفوذ غرب بر رویدادهایی از لبنان تا یمن، رو به کاهش گذاشته است.
البته رهبران غرب ممکن است که ترغیب به بیتفاوتی به موقعیت کنونی بشوند اما درحالیکه حواسشان متمرکز بر روی مبارزه با داعش بود، آینده منطقه را ایران، سوریه و تا حدودی ترکیه تعیین میکردند.
حال معادله این است که آیا منافع درازمدت غرب در دخالت یا بیتفاوتی به مجموعه قدرتهایی است که کنترل آنها دارد از دست خارج میشود.
استفاده از نیروی نظامی فقط زمانی میتواند موثر باشد که بخشی از یک استراتژی سیاسی واقعبینانه و منسجم باشد.
یادآور میشود صادق زیباکلام نیز که معمولا به بزرگنمایی قدرت آمریکا میپردازد، این بار نوشت: به نظر میرسد عملیات آمریکا تغییر و تحولی در سوریه ایجاد نماید. تا آنجاکه به غربیها مربوط میشود به نظر میرسد که عملیات تمام شده است. غربیها صرفا میخواستند واکنشی درقبال استفاده از سلاح شیمیایی که به زعم آنها توسط دمشق صورت گرفته نشان دهند؛ همین و بس. رهبران آمریکا، انگلستان و فرانسه صراحتا اعلام داشتهاند که نه تمایلی به ورود به بحران سوریه را دارند و نه قصد تغییر رژیم آن کشور را. بنابراین رژیم بشار اسد به کمک روسیه و ایران و با توجه به پیروزیهای نظامی اخیرش با اقتداری بیشتر از گذشته به حاکمیتش ادامه خواهد داد.
قدرتهای زورگو زبان موشک را میفهمند نه زبان مذاکره
حمله موشکی آمریکا و متحدانش به سوریه نشان داد چه قدر ادعای «دنیای فردا، دنیای گفتمان است، نه موشک»، بیپایه و غلط است.
فروردین سال 95 توئیتی در صفحه شخصی مرحوم هاشمی منتشر شد مبنی بر اینکه «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست نه موشکها». انتشار این توئیت در سایت و صفحه شخصی آقای هاشمی، تعجب و تأسف ناظران رسانهای و تحلیلگران را برانگیخت به ویژه اینکه آمریکا و متحدان اروپایی آن از لزوم کنار گذاشتن برنامه موشکی توسط ایران سخن میگفتند و موشک دوربرد را برای ایران غیرضروری میدانستند.
سال گذشته نیز برخی محافل سیاسی مدعی اصلاحطلبی و اعتدال، رزمایش موشکی و نمایش شهرهای موشکی ایران را نوعی هزینه و ماجراجویی برای کشور خوانده بودند؛ چنان که علی مطهری این اقدام را کمعقلی خوانده بود.
11 فروردین 1395 پس از انتشار توئیت مورد اشاره در سایت شخصی هاشمی که با ذوقزدگی محافل سیاسی صهیونیستی و آمریکا و کسانی چون جان کری مواجه شد، رهبر معظم انقلاب 11 فروردین همان سال تصریح کردند: اینکه بعضیها بیایند بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور ممکن است؟ اگر چنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فناوری برود، دنبال مذاکره سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همه اینها لازم است- اما قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسر و پایی و ]هر[ دولت فزرتی کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید».
بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب، هاشمی رفسنجانی با عقبنشینی از موضع موشکی خود تاکید کرد: «تقویت قدرت موشکی کشور را لازم میدانم.»
در این میان، هر چند انتظار میرفت موضع هاشمی در قبال این توئیت پیش از واکنش رهبر انقلاب مشخص شود اما در روزهای بعد از موضعگیری هاشمی نیز اطلاعیه یا گفتار رسمی از هاشمی منتشر نشد و صرفا رسانههای نزدیک به وی موضعگیریهای متناقضی در این رابطه داشتند که دامنهاش از عدم ارتباط این حساب توئیت با دفتر هاشمی و ادارهاش توسط یکی از دوستداران هاشمی تا اداره این حساب توسط معاون سردبیر سایت هاشمی و بدون هماهنگی با هاشمی را- در خصوص متنهای منتشره- شامل میشد. با وجود تأیید و تکذیبهای انجام شده، آقای هاشمی جملات تأسفبرانگیز دیگری را صراحتا در همایش مدیران آموزش و پرورش (30 مرداد/95) عنوان کرد. او در آن همایش گفته بود: «اگر میبینید آلمان و ژاپن این روزها محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگجهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند. نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و از این رو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش بنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معاملان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند.»
این قبیل اظهارات، از نفوذ عمیق در میان اطرافیان برخی سیاستمداران و مدیران خبر میداد. حمله موشکی آمریکا و انگلیس به سوریه هر چند که با ناکامی مطلق در عرصه سیاسی مواجه شده اما در عین حال سندی بر این مدعاست که اگر کشوری دارای قدرت نظامی و به ویژه برنامه موشکی قدرتمند و بازدارنده نباشد، قدرتهای زورگوی عالم در تعدی و عقدهگشایی کمترین تردیدی نمیکنند.
از این جهت قدرت موشکی پرحجم، نقطهزن و دوربرد جمهوری اسلامی ایران، یک توان کاملا بازدارنده دفاعی ارزیابی میشود و موجب شده آمریکا و صهیونیستها، دهان خود را در زمینه تهدید ملت ایران ببندند.
میخواهی مردم را سرکار بگذاری به همین روش ادامه بده!
یک اصلاحطلب همکار نشریات زنجیرهای با انتقاد از توییترپراکنی مشاور روحانی نوشت اگر او قصد سرکارگذاشتن مخاطب را دارد، به همین روش ادامه دهد.
اخیراً حسامالدین آشنا در توییتر نوشته بود: «مشکل فقط چهار راه استانبول نیست؛ بخشی از مشکل 4 راهی است که به استانبول، اربیل، دوبی و... منتهی میشود. مردم و دولت نه تسلیم بحرانسازی اجتماعی دیماه شدند و نه تسلیم بحرانسازی اقتصادی، ارتباطی و اطلاعاتی اردیبهشت میشوند. ساعت پایتخت ایران هرگز به وقت شام تنظیم نخواهد شد.» احمدزیدآبادی (از اعضای دیرین گروهک ادوار دفتر تحکیم و عضو سابق شورای سردبیری برخی نشریات زنجیرهای) در پاسخ به این توییت نوشت: حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور این روزها درباره دلایل جهش نرخ ارز مطالبی توئیت میکند که فهم آنها از دایره درک افراد جامعه خارج است. آقای آشنا اگر میخواهد با توئیتهای خود پیامی را به جامعه منتقل کند، به نظرم بهتر است شفافتر سخن بگوید و اگر میخواهد به طرفی خاص و ناشناس پیغام رمزدار بفرستد، بهگمانم مناسبتر است که آن را از طریق وسیلهای غیر عمومی ارسال کند اما اگر قصدش سرکار گذاشتن مخاطب است، همین راه را ادامه دهد!
توئیتبازیهای امثال آشنا در دادن آدرس سردرگم کننده و گمراه کننده به جامعه در حالی است که بسیاری از افراد فعال در فضای مجازی و رسانهای و هنری که از روحانی در انتخابات حمایت میکردند، ابراز پشیمانی میکنند یا دولت را درباره سوء مدیریت بازار ارز مورد اعتراض قرار میدهند. به عنوان مثال حمید فرخنژاد نوشت: جناب روحانی، برای امثال من، به خاطر حمایت از شما آبرویی پیش مردم نمانده؛ یه کم به فکر خودتون باشید. محمدعلی آهنگران هم نوشته است: در ایام انتخابات و در سخنرانیها به مخاطبین میگفتم برای اینکه رخدادهای تلخی نظیر بالا رفتن یک شبه قیمت ارز و سکه در دوره احمدینژاد تکرار نشود به روحانی رأی دهید چون دولت او دولت ثبات است. امروز با دیدن دلار 5700 تومانی با صراحت بابت این بخش از سخنانم عذرخواهی و استغفار میکنم.
رمضانعلی سبحانیفر نماینده اصلاحطلب مجلس نیز در تذکری به رئیسجمهور گفت: اگر گوش شنوا دارید، صدای اعتراض مردم را از زبان نمایندگانشان شنیدید. وزیر رفاه و رئیس بانک مرکزی، قصد رها کردن میزشان را ندارند. اگر به خاطر رکود بازار از مردم عذرخواهی نمیکنید، لااقل تیم اقتصادیتان را بازسازی کنید.
او تصریح کرد: هر کجای دنیا بود، رئیسجمهور باید استعفا میداد که شما نمیدهید.
یک اصلاحطلب متواری دیگر حجاب را کنار گذاشت
یکی از نمایندگان افراطی و متواری مجلس ششم، ضمن بهانهتراشی کشف حجاب کرد.
فاطمه حقیقتجو از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم که مدتهاست به آمریکا رفته، مدعی شده که به حجاب اسلامی ملتزم بوده اما در دفاع از حامیان کشف حجاب آن را کنار میگذارد! او مینویسد: «در حمایت از حق انتخاب زنان و در محکومیت هرگونه خشونت و زندان علیه زنانی که مخالف حجاب اجباری هستند که با نافرمانی مدنی و تحمل هزینههای سنگین درصدد رساندن صدای خود به مردم و مسئولان کشور هستند، روسری از سر خود برمیدارم. من مسلمانم و از سال 1384 که به آمریکا مهاجرت کردهام به انتخاب شخصی خودم با روسری در محل کارم، میهمانیها و گردهماییها حاضر شدهام، اما همواره مخالف اجبار حجاب میباشم.»
وی توضیح نداده این چگونه مسلمانیای است با بهانه و بیبهانه میشود زیر پا گذاشت؟! البته اخبار و قرائن متعدد حاکی از آن بود که نامبرده از مدتها درصدد کنار گذاشتن حجاب و درآمدن در سلک و سبک زندگی دیگر شبهاصلاحطلبان متواری (کنار گذاشتن احکام اسلامی) است. و از این جهت خواسته روغن ریخته را خرج ژستهای آزادیمآبانه کند. پیش از این عده زیادی از عناصر منافق و معاند متظاهر به اصلاحطلبی، پس از فرار از کشور نقاب از چهره برداشته و تظاهر به لاقیدی نسبت به احکام اسلامی ازجمله حجاب کردهاند، برخی از این عناصر فراری حتی لیوان شراب در دست، به دهنکجی به کتیبههای منقش به نام مبارک امام حسین(ع) پرداختند. یادآور میشود پروژه کشف حجاب ذاتا پروژهای انگلیسی، صهیونیستی و ماموریت مستقیم شبکه بهائیت در ایران بوده است.
روزنامه بزک کننده برجام: 35 درصد از قدرت خرید مردم کم شد
یک روزنامه اصلاحطلب که غالباً آمار و ارقام دستکاری شده دولت درباره رشد و رونق اقتصادی در پسابرجام را برجسته میکند، اذعان کرد درآمد کارگران 35 درصد کاهش داشته اما 19/8 درصد برآن افزوده شده است.
آفتاب یزد نوشت: برای قریب به 40 میلیون ایرانی (مستند به آمارهای مرکز آمار ایران با تعریف دولتی شاغل و بیکار) که یا خود کارگرند و یا نانآور خانهشان (مشمولین تأمین اجتماعی، کارگران بیمه نشده، کارمندان، حقوق بگیران و...) به نوعی مزد بگیرند در میان جلسات متعدد دولتی شاید مهمترین جلسه، گردهمآیی سهگانه دولت، کارفرمایان و نمایندگان تشکلهای کارگران جهت تعیین حقوق و دستمزد کارگران باشد (هر چند وزارت کار تنها 13 میلیون بیمه شده تأمین اجتماعی را مخاطب این جلسات میداند). عرف هر ساله اینگونه بود که در پی کش و قوسهای بسیار و حواشی رسانهای همراه و میزگرد تلویزیونی داغ در نهایت براساس دو فاکتور سبد معیشت و تورم حقوق و دستمزد افزایش مییابد. دولت در سال 96 به خاطر کاهش تورم تنها 12 درصد دستمزد را افزایش داد. البته طبیعتاً تعریف دولت و کارفرمایان از سبد معیشت با تعاریف کارگران کمی متفاوت است. اما براساس شواهد و قرائن و اظهارنظر کارشناسان آنچه این سبد کوچک را در سال 97 تحت تأثیر قرار میدهد، نه هیاهوی جلسات شورای عالی کار در ساختمان قدیمی خیابان آزادی که رخدادهای سریع چهار راه استانبول است. دلار 5080 تومانی یک واقعیت اقتصادی است با شلاق سرد بر گرده دهکهای پایین درآمدی.
آفتاب یزد میافزاید: شورای عالی کار، حداقل هزینه معیشت خانوار در اواخر سال (96) را براساس آمارهای رسمی (و نه مدعای کارگری) حدود 2 میلیون و 670 هزار تومان برای یک خانوار با جمعیت 3/3 نفر تعیین کرده است. جمعیت 3/3 نفری به استناد گزارش سرشماری نفوس و مسکن سال 1395، به عنوان مبنای محاسبات تعداد جمعیت خانوار کارگری قرار گرفت است. براین اساس، سهم مواد غذایی از هزینه کل معیشت 686 هزار تومان و سهم اقلام غیرخوراکی 2 میلیون تومان تعیین شده است. ناصر چمنی کارشناس روابط کارگر و کارفرمایی میگوید: «سبد معیشت یکی از 12 آیتم لحاظ شده در تعیین تورم است. شاید در 11 آیتم دیگر افزایش هزینه چندانی وجود نداشته است اما در سبد معیشت شاهد افزایشی بین 30 تا 35 درصد هستیم.» گزارشهای تقریباً بیطرفتری همچون گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و انجمن اقتصاددانان ایران (طیف علامه) بر میانگینی از این دو نرخ تأکید دارند. براین اساس با توجه به افزایش 1300 تومانی نرخ دلار در یک سال اخیر و افزایش نرخ تورم املاک تجاری کم متراژ و حاشیهای در برخی مناطق تا 55 درصد و همچنین افزایش 30 درصدی نرخ اقلام خوراکی همچون گوشت قرمز، میوه و صیفی و تنش روانی قیمتی ایجاد شده در اثر افزایش نرخ کالاهای وارداتی در اثر حذف ارز مبادلهای و افزایش نرخ ارز حداقل فشار وارده بر سبد معیشتی کارگران در ابتدای سال 97 (و با فرض ثابت ماندن نرخ فعلی ارز) 55 درصد برآورد میشود که با فرض موافقت جامعهای کارفرمایی با افزایش 19/8 درصدی نرخ دستمزد به معنی کاهش 35/2 درصد سطح درآمدی کارگران مزد بگیر در سال 97 میباشد.
نکته جالب اینکه برخلاف گزارش آفتاب یزد، مقامات دولتی، تورم سال 96 را زیر 9-8 درصد اعلام کردند!