چگونگی الگو پذیری از سیره علوی در رفتار تربیتی پدران (بخش پایانی)
پدر تکیهگاه امن خانواده (گزارش روز)
گالیا توانگر
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند! ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.دلم میخواهد به یک باره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبیات را که نگاه میکنی، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند. یعنی در دائره المعارف عشق، پدر، ترجمه علی (ع) است. پدر! میخواستم دربارهات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی(ع) است. گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی(ع) است. خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم.آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی(ع)هستی، تا از پنجره هر خانه ای، هستی را گرما ببخشی ؛ و اینگونه بود که علی (ع)نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی (ع).تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.
شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.دست در دستانم که میگذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگهایم میدود.در برابر توفانهای بیرحم زندگی میایستی؛ آنچنانکه گویی هر روز از گفتوگوی کوهستانها باز میآیی.لبخند پدرانهات، تارهای اندوه را از هم میدراند.تویی که صبوریات، دلهای ناامید را سپیدهدم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعات به تحریر میآید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجرههای خانه را باران میپاشند.آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.
و بیراه نگفته اند که تنها زمانی که بزرگ شده و از او دور شوید(زمانی که با خانه پدری وداع کرده و به خانه خودتان می روید ) تنها در این زمان است که پی به بزرگی وی خواهید برد و بزرگی اش را کاملاً ارج خواهید گذارد.
تاثیر احترام به پدر
درسعادت دنیوی و اخروی مان
در فرهنگ اسلامی، افزون بر تأکید بر تکریم و احترام پدر حقیقی، برای پاسداشت برخی دیگر از افراد اثرگذار در تکوین شخصیت انسان، از آنان با واژه پدر یاد و به تعظیم و اکرامشان سفارش شده است. در روایتی آمده است: «به راستی پدران، سه نفر هستند: پدری که عامل پیدایی ما شده است (پدر حقیقی)؛ پدری که ما را پرورش داده است (مربی) و پدری که به ما آموزش داده است (معلّم).» همچنین در برخی روایات، تکریم برادر بزرگتر را توصیه کرده و او را به منزله پدر شمردهاند.
بی شک مهمترین هدیه به پدر در این ایام پیروی از خواسته های ایشان و سر تعظیم و تکریم فرود آوردن در پیشگاه مهربانی و خرد ورزی پدرانمان است.معین باقرزاده یک کارشناس فرهنگی که برای خرید دسته گلی جهت قدردانی از پدرش به یکی از گل فروشی های شهر سر زده و چند شاخه ای آفتابگردان انتخاب کرده است،برایمان می گوید:«همه کادوهای مادی بهانه اند وباید فرصت ها را در قدردانی معنوی و قلبی از وجود پربرکت پدر ارج نهیم. به نظر من هیچ کادویی نمی تواند اثر گذاری دست بوسی مان از ایشان و گوش دادن به خواسته ها و سفارشهایشان را در زندگی داشته باشد.»
در جای جای قرآن کریم به احسان کردن در قبال والدین توصیه شده ایم. راغب اصفهانی، واژهشناس نکتهسنج درباره معنای احسان گفته است: «احسان، بالاتر از عدل است؛ زیرا عدل بدان معناست که هر چه بر عهده دارد، بدهد و آنچه بر اوست، بگیرد، ولی احسان آن است که بیشتر از آنچه بر عهده دارد، بدهد و کمتر از آنچه برای اوست، بگیرد.» این تفسیرها، وظیفه سترگ فرزندان را در برابر والدین گوشزد میکند.
باقرزاده در ادامه می گوید:«خدمت به پدر و مادر، از وظایف دینی و اخلاقی ماست و رهاوردهای معنوی بسیاری دارد. این امر، افزون بر پاداشهای آخرتی، در سرنوشت مادی و خوشبختیها و کامیابیهای زندگی دنیایی ما بسیار اثرگذار است. این وظیفه در روزگار ضعف و سستی آنان، اهتمامی ویژه و توجهی خاص میطلبد. در روایتی آمده است: مردی به نام ابراهیم از یاران امام صادق(ع)به آن حضرت گفت: پدر من بسیار کهنسال و ناتوان است، به گونهای که وقتی میخواهد قضای حاجت کند، او را بر دوش میگیریم و میبریم. حضرت فرمود:اگر میتوانی خودت چنین کاری را انجام بده و با دست خویش برایش لقمه بگیر؛ زیرا چنین خدمتی، سپر آتش فردای قیامت توست.»
عاقبت بخیری در ارج نهادن به مقام پدر
سیره گرانقدر زندگانی اهلبیت (ع) از نکتههای درسآموز در بزرگداشت مقام پدر سرشار است. در روایتی آمده است: مردی با پسرش مهمان حضرت علی (ع) شد. آن حضرت با اکرام و احترام آنان را در صدر مجلس نشاند. پس از صرف غذا، حضرت خواست به رسم آن زمان، دست مهمان را بشوید. او خود را عقب کشید و گفت: چگونه ممکن است من دستهایم را بگیرم و شما آنها را بشویید. حضرت علی (ع) با فروتنی و اصرار خواست تا به شرافت خدمت کردن به برادر مؤمن برسد. آن حضرت، دست پدر را شست، ولی برای شستن دست فرزند مهمان، محمد حَنَفیّه، فرزندش را طلبید و فرمود:«دست پسر را تو بشوی. اگر پدر این پسر اینجا نبود و تنها این پسر مهمان ما بود، خودم دستش را میشستم، ولی خداوند دوست دارد آنجا که پدر و پسری هر دو حاضرند، بین آنها در احترام گذاشتن فرق گذاشته شود».
درباره مرحوم آیتالله العظمی نجفی مرعشی(ره)، مرجع بزرگ تقلید که افزون بر توفیقهای سترگ معنوی و علمی و پرورش فرهیختگان بسیار حوزوی، آثار گسترده فرهنگی از خود به یادگار گذاشت، آوردهاند که آن بزرگوار گفته بود:«آنگاه که نوجوان بودم و مادرم از من میخواست پدرم را از خواب بیدار کنم، صدا کردن پدر برایم دشوار بود. ازاینرو، چهره و گونههایم را کف پاهای پدرم میمالیدم و با چنین لطافت فروتنانهای پدرم را بیدار میساختم. هنگامی که پدرم بیدار میشد و مرا در چنین موقعیت متواضعانهای میدید مینگریست، با چشمهای سرشار از اشک، دست به سوی آسمان بر میافراشت و از خداوند متعالی برایم توفیق درخواست میکرد.»آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی بارها میفرمود: «موفقیت کنونی من و فراوانی توفیقاتم به برکت دعای پدر و مادر است».
فرزندانتان را برای آینده تربیت کنید
با نامگذاری روز میلاد مسعود حضرت امیرالمومنین(ع) به عنوان روز پدر یا نامگذاری میلاد پربرکت حضرت فاطمه زهرا (س) به روز مادر، باید بیشتر دنبال الگو برداری تربیتی از این دو اسطوره دینداری و کمال بود. درحقيقت، انسان در تربیت خود و فرزندانش، هم نيازهاي مادي و جسمي دارد و هم نيازهاي معنوي وروحي.
حجت الاسلام علیرضا یحیایی یک پژوهشگر ضمن بیان مطالب بالا در گفت و گو با گزارشگر کیهان می گوید:«این حق انسان کمال خواه است که در مسیر طولانی زندگی، به زشتي ها، زيبايي ها، نقص ها و كمالها معرفت يابد تا گرفتار انحراف فكري و انحطاط اخلاقي و لغزش هاي ناروا نگردد.امام خميني(ره) درباره اصل تربيت پذير بودن انسان مي فرمايد:این لطفي است که از سوي خداي تبارک وتعالي به بشر شده است... اگر با گذشت سن، مجاهده نکنند وتحت تربيت قرار نگيرند، هرچه جلوتر مي روند، از ملکوت اعلي دورتر مي شوند... انسان تا پايان عمر، نيازمند تربيت است.
مكتب الگویی امام علي (ع)، مكتب معرفت، محبت و جاذبه هاي علمي و عملي درعرصه هاي مختلف است، چه عرصه هاي عبادي، معنوي و عرفاني و چه جهاد و مبارزه وچه حكمت هاي معرفتي و علمي و يا حكمت و مديريت سياسي و اجتماعي، چه در ارتباط با خالق و چه مرتبط با خلق.به هر حال برما شیعیان امیرالمومنان(ع)، خصوصا بر پدران و مادران علوی است تا خويشتن را با الگويي چون امام علي (ع) منطبق نمايیم و در معارف علوي، تا می توانیم خودشناسی کنیم.حضرت علی (ع) مي فرمايد: «هيچ پدري به فرزندش، موهبتي مانند تربيت نيکو نبخشيده است.»
این کارشناس مسائل تربیتی و دینی ادامه میدهد:«وقتی از الگویی کامل و کاربردی همچون حضرت علی (ع )نام می بریم، باید دانست که این الگو خود از هرفرصتی استفاده می کرده است تا به فرزندانش توصیه های اخلاقی نماید. بطور مثال، در حال بازگشت از جنگ صفين درميانه راه، درحالی که در حال بازگشت به خانه بوده اند، حضرت نامه ای را خطاب به امام حسن(ع ) می نویسند، حتی این فرصت را نیز غنیمت شمرده ونامه را زودتر از خود به خانه، می فرستند. زمانه ها متغیرند و حوادث تأثیرات شگفتی را بر رفتارها، آیین ها و آداب اجتماعی و حتی سبک زندگی ها می گذارند و در این میان بیشتر الگوهای خرده مطرح، برای اثبات خود به شیوه پیشینیان خود ارجاع می دهند و به مراعات آن نظر می دهند. اما این از نشانه های بارز یک الگوی کامل، پسندیده و درست است که نسبت به آگاهي از راه و رسم و تجربه کافی تبشیر و انذار کند. حضرت درحديثي زيبا مي فرمايد: فرزندانتان را برآداب خود تربيت نکنيد؛ چرا که آنها براي [آينده] زماني غير از زمان شما آفريده شده اند.»
یحیایی در تکمیل صحبت هایش می گوید:«همچنین حضرت علی (ع)فرمودند:مردم در شباهت به زمان خود شبيه ترند تا به پدران خويش.امام خميني(ره) نيز با اشاره به سخنان امیرالمومنین (ع) مي فرمايد:درروايات هست که بچه هايتان را به غير آن طوري که خودتان هستيد وبراي زمان آينده تربيت کنيد؛ چرا که اينها در زمان آينده، بايد دست به کار مملکت وکشور شوند.»
باغبانی پدر در قلب فرزند
حضرت علي (ع) با آگاهي از اهميت به موقع تربيت فرزندان، از پدران ومادران مي خواهد که پيش از آنکه کار تربيت فرزندانشان دشوار گردد وگرفتار انحراف و فساد شوند، به تربيت آنها همت گمارند وهيچ فرصتي را از دست ندهند. آن حضرت درنامه خويش به فرزندش امام حسن(ع) دراين باره چنين مي فرمايد:«پس درتربيت تو شتاب کردم، پيش از آنکه دل تو سخت شود وعقل تو به چيز ديگري مشغول گردد، تا به استقبال کارهايي بروي که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشيده اند و تو را از تلاش ويافتن، بي نيازساخته اند.»
نیره سادات خیر اللهی، یک کارشناس تعلیم و تربیت اسلامی توضیح می دهد:«بي گمان، دوران جواني، زمان مناسبي براي موعظه وتربيت است؛ زيرا دل جوان مانند زمين بکر و کاشته نشده اي است که هنوز بذري در آن پاشيده نشده، وآمادگي کشتن را دارد. حال اگر در چنين زميني علف هاي هرزه برويد يا قبلاً بذر ديگري در آن کاشته باشند، کشت بذر جديد در آن، بسيار دشوار است و هرگز مثل گذشته، سريع وکم زحمت رشد ونمو نمي کند. قلب جوان چنين حالتي دارد وصاف و پاک است وافکار وعقايد نادرست در آن رسوخ نکرده است وصفات ناپسند، هنوز در قلب جوان جوانه نزده يا اگر هم آلودگي دارد، خيلي سطحي است. به همين دليل، براي تعليم و تربيت، کاملاً آماده است، اما وقتي انسان پا به سن گذاشت، ايجاد تغيير در او خيلي مشکل است وزحمت وهزينه فراواني خواهد داشت، مانند زميني که علف هاي هرزه درآن روييده وبذرهاي گوناگوني در آن کاشته اند واز انواع علفهاي هرزه ونباتات و گياهان پر شده است که وقتي درآن زمين بذر گل بکارند، زود رشد نمي کند وچه بسا علف ها و نباتات روييده درآن زمين، مانع از رشد آن مي شود».
وی در ادامه می گوید:«بنابراين، اگر دراثر سهلانگاري مربي، دل جوان به ناپاکي ها و ويژگيهاي ناشايست آلوده شود، اصلاح وي زحمتي دو چندان ميطلبد، چرا که اولاً بايد آن آلودگي ها را بزدايد وثانياً با تلاشي پيگير، معارف صحيح را به او بياموزد وجايگزين عقايد انحرافي او کند بر همين اساس، حضرت علي (ع) به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد:« پيش از آنکه خواهش ها ودگرگوني هاي دنيا به تو هجوم آورند و پذيرش واطاعت تو مشکل گردد، به تربيت تو اقدام کردم؛ چرا که قلب نوجوان مانند زمين کاشته نشده اي است که آماده پذيرش هر بذري است که در آن کاشته مي شود.»
فرصت شناسی پدر در تربیت فرزندان
خیر اللهی، کارشناس تعلیم و تربیت اسلامی ادامه می دهد:«از هشدارهاي حضرت علي (ع) به والدين، استفاده از فرصت ها پيش از نابودي آنهاست. پدر و مادرمسئوليت پذيري که دغدغه تربيت فرزند خويش را دارند، از همه فرصت ها براي تربيت وي بهره مي گيرند چه بسا در فرزند زمينه تربيت وجود داشته باشد، ولي پدر و مادر فرصت يا توان اين مهم را از دست بدهند و در نتيجه، نتوانند آن گونه که دلشان مي خواهد، به تربيت فرزندشان همت بگمارند. حضرت علي(ع) دراين باره به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد:پسرم! هنگامي که ديدم سالياني از من گذشت وتواناييام روبه کاستي رفت، به نوشتن[اين نامه] وصيت براي تو شتاب کردم و ارزش هاي اخلاقي را براي تو برشمردم؛ پيش ازآن که اجلم فرا رسد و رازهاي درونم را به تو منتقل نکرده باشم و پيش از آنکه درنظرم کاهشي پديد آيد، چنان که در جسمم پديد آمده است وپيش از آن که در تو زمينه پذيرش از ميان برود.اين سخن حضرت علي(ع)به ما مي آموزد که اگر براي ما زمينه کار خيري فراهم شد و وقت انجام دادن آن فرا رسيد، کوتاهي و سهل انگاري نکنيم؛ زيرا ممکن است درآينده زنده نباشيم يا توان انجام اين کار را نداشته باشيم. براي مثال، ممکن است بيماري و ناتواني يا هزاران مانع ديگر، ما را از انجام وظيفه باز دارد. در حقيقت، حضرت علي(ع) درسخن خويش، چند مانع اساسي در راه تربيت فرزند را براي ما بازگو مي کند: فرا رسيدن اجل؛از دست دادن سلامت و قوت فکر؛ از بين رفتن زمينه مناسب.